(سخنان رحمان حسین زاده در سمینار کلاب هاوس نقد و نظر- پنجم دسامبر)
با درود به دوستان حاضر و دیگر پانلیستها. با تشکر از برگزار کنندگان این سمینار.
با این فرض مشترک شروع میکنم که برجسته شدن بحث تشکل کارگری، انعکاس پیشرویهای جنبش طبقه کارگر و مباحث فعلی بعد از موفقیت های درخشان کارگران هفت تپه و اعلام مجمع نمایندگان به عنون تشکل کارگری از جانب سخنگویان شناخته شده مبارزات کارگران هفت تپه برجسته شده است. این را باید به فال نیک گرفت. در نتیجه به مبارزات کارگری و فعالین و سازماندهندگان و شرکت کنندگانش در چهار دهه اخیر درود میفرستم.
عنوان بحث “لزوم و شکل تشکل های کارگری در مقطع کنونی” است. فکر میکنم لزوم تشکل کارگری احتیاجی به استدلال ندارد، بلکه برعکس اگر کسی در این دنیا پیدا شود، و ادعا کند، تشکل کارگری لزومی ندارد، او باید زحمت زیاد به خود بدهد و استدلال کند. همین را اضافه کنم از بیش از صد سال قبل زنده یادانی چون دهگان، حجازی، سلطان زاده، یوسف افتخاری و علی امید و یدی خسروشاهی و به علاوه صدها فعال کارگری و کمونیست مبارز خوشبختانه در قید حیات و تعدادی هم متاسفانه جانباختند در چهار دهه عمر جمهوری اسلامی بخش مهمی از تلاش دایمی شان، تلاش برای سازماندهی تشکلهای کارگری بوده است.
یک نکته عمومی تر را هم یادآور شوم، استبداد حکومتی سلطنتی و یا جمهوری اسلامی به غیر از دوره های محدود، طبقه کارگر و جنبش کارگری را از تشکل توده ای خود محروم کرده است. در نتیجه هر زمان و در مقطع کنونی ایجاد تشکل توده ای کارگری، مستقل از دولت و دم و دستگاه سرمایه داری اعم از مجمع عمومی، شورا و سندیکا و یا به نامهای دیگر از نان شب واجب تر است. براین اساس است ما فکر میکنیم در چهاردهه اخیر اساسا و عمدتا ایجاد مجامع عمومی و در دهه هشتاد شمسی در فرصتهایی که پیش آمد، ایجاد سندیکای واحد و هفت تپه و بعضی تشکلهای فعالین کارگری یا مدافع کارگر از نظر من مثبت و قابل حمایت بوده است.
در مورد شکل تشکلهای کارگری در این دوره!
سیر مبارزات کارگری و تحولات سیاسی این چشم انداز را نشان میدهد، ما با گسترش وسیع جنبش مجمع عمومی و شورا و حتی بخشأ با تشکیل سندیکاها و اشکل دیگری از تشکل کارگری مستقل از دولت روبرو خواهیم بود. وقوع چنین اتفاق مهمی کل جنبش کارگری و حتی جنبش اعتراض توده ای را علیه وضع موجود و جمهوری اسلامی در شرایط بسیار مساعد تری قرار خواهد داد. حال که بحث بر سر شکل تشکل است، ما فکر میکنیم مجمع عمومی و شورا مناسبترین و مطلوبیترین است. از ظرفیت گسترش جدی برخوردار است. به این دلایل:
١- توجه به پیشینه دست بالا پیدا کردن جنبش شورایی در مقطع انقلاب ٥٧ و فرصت کوتاه دو ساله که شوراهای کارگری امکان فعالیت موثر و مثبت داشتند.
٢- بعد از سرکوب سال شصت به بعد، اتکای مبارزات کارگری به مجمع عمومی همچون ظرف سرراست مبارزه و اعتصاب و تلاشی که وجود داشته برای منظم کردن و ادامه کاریشان و به این معنی تلاش برای ایجاد شورا.
٣- تجربه موفق اخیر در هفت تپه در ایجاد مجمع عمومی و شکل دادن به مجمع عمومی نمایندگان و شورا و جاانداختن جهت گیری “اداره شورایی”.
٤- مطلوبیت مجمع عمومی به عنوان سازماندهی از پایین کارگری و ظرف سرراست و ساده و بدون پیچیدگی متشکل کردن کارگران. تشکلی که احتیاج به مجوز گرفتن و پروسه اداری و ایجاد دفتر و دستک و سلسله مراتب بوروکراتیک ندارد.
٥- مجمع عمومی ظرف عمل مستقیم کارگری است. آحاد کارگر در مرکز کارگری مستقیما در مسائل مربوط به شرایط کار و مبارزه و اعتصاب و هر فعل و انفعال کارگری دخالت بی واسطه دارد. امکان عزل و نصب نمایندگان خود را دارد. به علاوه مجمع عمومی مناسبترین ظرف عمل تغییر دهنده و رادیکال کارگری است.
٦- از آنجا که به طرف تحولات سیاسی مهم در جامعه میرویم، به طرف جابجایی قدرت سیاسی میرویم. در چنین شرایطی مطلوبیت جنبش شورایی و چشم انداز حاکمیت شورایی و تأکید بر جنبش مجمع عمومی به عنوان بستر اصلی شکل دهنده جنبش شورایی به طور جدی برجسته میشود.
به این دلایل فکر میکنم کارگران مبارز و به ویژه گرایش سوسیالیستی درون جنبش کارگری، در کارخانه و مراکز و رشته های کارگری به شیوه آگاهانه و بیش از پیش بر ایجاد مجامع عمومی و سروسامان دادن به جنبش مجمع عمومی لازمست فوکوس کنند. این جهت گیری و پیشنهاد مورد نظر ما است.
با این وجود ما متوجه ایم، ایجاد سندیکا هم موضوعیت دارد. آیا این به معنای به وجود آمدن تقابل شورا، سندیکا در این دوره است؟ الزاما اینطوری نیست. ما به عنوان جریان و فعال جنبش مجمع عمومی و شورایی از ایجاد سندیکاهای مستقل از دولت و کارفرما و عواملش حمایت میکنیم. مواردی از جمله در کارگاههای کوچک و پراکنده، خودمان دست به کار ایجاد سندیکا میشویم. به عنوان تجربه در سالهای ٦٥ و ٦٦ شمسی ما خود مستقیما درگیر ایجاد “اتحادیه صنعتگر” در میان کارگاه های کوچک شهر سنندج بودیم. شورا و سندیکا به عنوان دو سنت و دو الگوی سازماندهی دو گرایش در جریان مبارزات کارگری روی فصل مشترکها میتوانند همکاری کنند.
اینجا میرسیم به بحث هایی که در این دوره با نامهای مختلف در حاشیه تحرک اصلی جنبش کارگری اتفاق افتاده است.
الف – بحث دو قطبی شورا- سندیکا:
کسانی بحث دو قطبی کاذب شورا – سندیکا را پیش کشیدند. من در شروع این سمینار از عبارت “کاذب” استفاده نمیکنم. در رابطه و به بهانه اعلام مجمع عمومی و مجمع نمایندگان کارگران در هفت تپه، که فعالین کارگری شناخته شده آنجا به عنوان تشکل خود اعلامش کردند، به نظرم یک حرکت ناسالم و یک دو قطبی غیر واقعی در مقابل مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه قرار داده شد. در جریان اعتصاب و اعتراضات کارگری هفت تپه به ویژه در سه سال اخیر چنین دو قطبی وجود نداشت. غیر از مجمع عمومی و مجمع نمایندگان کارگران، تشکل دیگری نقشی ایفا نکرده است. سندیکای هفت تپه، که در دهه هشتاد شمسی درست شد و مقاطعی نقش مثبت ایفا کرد، در مبارزات این سه ساله نقشی نداشته است. تازه همین فعالین مجمع عمومی در هفت تپه، در مناسبتهای مختلف از نقش مثبت سندیکا و فعالین آن در مبارزات گذشته قدردانی کرده اند. لذا در زمین واقعی مبارزات کارگری چنین دو قطبی وجود نداشت. اما در کلاب هاوسها و شبکه های اجتماعی عده ای که پیشروی کارگران هفت در بعد سازمانیابی و در فرمت مجمع نمایندگان به عنوان تشکلشان را قبول نداشته و ندارند، بحث سندیکا را در مقابلشان قرار دادند. در یک برنامه کلاب هاوس که اسماعیل بخشی و علی نجاتی سخنران بودند، طرفداران سندیکا به شیوه ای نامربوط و فرقه ای و ناسالم اسماعیل بخشی را به عنوان یک فعال شناخته شده مجمع نمایندگان و طرح کننده اداره شورایی تحت فشار قرار میدادند، که چرا سندیکای هفت تپه را احیا نمی کنید؟! (چون آن سندیکا الان موجود نیست و در مبارزات سه سال اخیر کارگران هفت تپه حضور نداشته است). اینها به رسمیت نمیشناسند، او فعال جنبش مجمع عمومی و شورایی است. در نتیجه در دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی تحت نام دفاع از سندیکا مخالفت با مجمع نمایندگان و حرکت شورایی در هفت تپه قد علم کرد. کسانی مثل روبن مارکاریان عضو جناحی از راه کارگر به یاد مخالفتهای ٤٠ ساله سازمانش با مجمع عمومی و جنبش مجمع عمومی افتاد. رضا مقدم که الان خودش در این سمینار هست و در نوبت خودش توضیح دهد، این دو قطبی ناموجود و در واقع مخالفت با پیشروی کارگران هفت تپه را تئوریزه کرد. به نحوی وارونه مطرح کردن این دو قطبی به قول خودش “کاذب” را میخواهد به حساب طرفداران مجمع عمومی قالب کند. این تلاش ناموفقی است. مثال روشن از برخورد درست ما طرفدران جنبش مجمع عمومی اتفاقا وجود دارد. در دهه هشتاد شمسی آن وقت که سندیکای شرکت واحد و هفت تپه به وجود آمدند و در واقع یک پیشروی برای جنبش کارگری و تحرک سندیکایی بود، ما و همه جریانات و کسانی که خود را طرفدار جنبش مجمع عمومی و شورایی میدانند، نه تنها مخالفتی نکردیم، نه تنها قطبی در مقابلشان قرار ندادیم، بلکه با نگرش درست و حرکت از سر منفعت عمومی جنبش کارگری حمایت شان کردیم. در شرایط سخت و تندپیچهای جدی در کنارشان بودیم. علاوه بر این دو سندیکا حتی تشکلهای فعالین کارگری و یا فعال مدافع حقوق کارگر که به نامهای کمیته های پیگیری، هماهنگی و یا اتحادیه کارگران آزاد و … درست شدند، حمایتشان کردیم. میخواهم بگویم این بار مدافعین گوناگون “سندیکا” این دو قطبی غیر واقعی را علم کردند.
ب- بحث مجمع عمومی تشکل نیست؟!
بحث بی پایه دیگری که این مدت راه افتاد، گویا “مجمع عمومی” تشکل نیست. در این مورد هم رضا مقدم با نوشته و گفته هایش چنین ادعایی کرده است. این موضوع هم در شرایط مشخص سه چهار ماهه اخیر که طرح شده، بحثی در مقابل پیشروی کارگران هفت تپه است. درست در شرایطی که کارگران هفت تپه میگویند تشکلشان متکی به مجمع عمومی و خرد جمعی و روش شورایی است و این را در دل نبرد و مبارزه شان و در مقابل سرمایه دار و دولت میگویند. ابراهیم عباسی یکی از فعالین شناخته شده و از سخنگویان کارگران هفت تپه در مقابل یکی از مسئولین دولتی و با حضور جمع وسیعی از کارگرانی که دور و برش را گرفتند، به آن مسئول دولتی اولتیماتیوم میدهد و میگوید “ما اینجا مجمع نمایندگان و تشکل شورایی” درست کردیم، بعدا در مقابل ما شورای اسلامی را احیا نکنید. (نقل به معنی) آنوقت عده ای این بحث را وسط کشیدند، “مجمع عمومی تشکل نیست”. اگر کسی صمیمانه به قضیه نگاه کند، می بیند، دارند توسر کارگران هفت تپه میزنند، که ادعای ایجاد تشکل نکنید! زیادی مسئله “مجمع نمایندگان مجمع نمایندگان” نکنید، به زعم آنها “مجمع عمومی تشکل نیست”! در این مسئله علاوه بر محدودنگری سندیکایی و سطحی گری، محاسبات ناسالم و رقابتها و حسادتها هم عمل میکند.
ج- مجمع عمومی تشکل است!
از نظر من مجمع عمومی تشکل است. در واقع مسئله “مجمع عمومی تشکل نیست” به نحو گمراه کننده ای مطرح شده است. میگویند تشکل نیست، چون پایدار نیست. پاسخ ما اینست هر وقت پایدار و منظم و دایر شد، این دیگر شورا است. کیفیت جدیدی از ابراز وجود مجمع عمومی و منطبق با این کیفیت جدید از کارکرد، کاراکتر و اسمش شورا است. در واقع شورا و مجمع عمومی از هم جدا شدنی نیستند. میپرسم آیا تشکیل شورای کارخانه، فابریک و شورای پایه بدون مجمع عمومی اصلا وجود دارد؟ از نظر ما مدافعین جنبش شورایی نه. مگر مثل چپ قدیمی و سنتی از جمله مقطع انقلاب ٥٧ تعیین و حتی انتخاب چند نفر همچون نهاد نیابتی را “شورا” بنامیم. این دیگر ارگان اعمال اراده مستقیم آحاد کارگر در مراکز و رشته کارگری نیست و این دیگر شورا نیست. شورا بدون اتکا به مجمع عمومی شورا نیست. ما تشکل مجمع عمومی هنوز شورا نشده در همین مبارزات داریم و تجربه میکنیم، اما هیچوقت شورای بدون برخاسته از مجمع عمومی را نداریم. هروقت مجمع عمومی در هر جا، در مراکز کار و حتی محلات منظم شد، این دیگر شورای آن کارخانه و یا آن محله است. در نتیجه مجمع عمومی و شورا یک پدیده انتگره و عجین شده درهم هستند. قابل تفکیک نیستند. کسی که ادعا دارد، مجمع عمومی تشکل نیست، منطقا باید بگوید شورا هم تشکل نیست. تناقض دیدگاه این طیف آنجا برجسته تر میشود، که قبول دارند، “مجمع عمومی ارگان عالی تصمیم گیری است”، اما هنوز مقاومت میکنند و میگویند مجمع عمومی تشکل نیست؟!
وقتم در این بخش بپایان رسیده، اینجا این را تاکید کنم در سابقه جنبش کارگری جهانی و خود جنبش کارگری ایران، جنبش شورایی و جنبش سندیکایی دوسنت و سیاست و الگوی سازمانی متفاوتند. هر کدام به گرایش و افق و سیاست متمایز از هم در درون جنبش کارگری متعلق اند، مجمع عمومی و شورا متعلق به گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر و سندیکا و جنبش سندیکایی به گرایش رفرمیستی درون طبقه کارگر متکی اند. اگر فرصت شد، دوباره به این موضوع برمیگردم.
دور دوم بحث من:
به رسمیت نشناختن مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه، زیر لوای دفاع از سندیکا!
بحث متمرکز شده روی همین دو قطبی شورا، سندیکا و بحث مجمع عمومی. جهت اطلاع دوستانی که شاید تازه در بحث حضور پیدا کردند، من در شروع بحثم گفتم، در آن تحرک و مبارزات واقعی که در هفت تپه و فولاد و نفت و پتروشیمی و مراکز دیگر کارگری در جریان بوده و هست، یا در مبارزات کارگری سالهای قبلتر از جمله در دهه هشتاد شمسی که سندیکای واحد و هفت تپه درست شدند، در محل و در جریان اعتصاب و اعتراضات چنین دو قطبی به وجود نیامد. طبعا در تاریخ جنبش کارگری جهانی و ایران به طور واقعی دوگانه شورا و سندیکا متعلق به دو سنت، دو شیوه و دو الگوی سازمانی هست. واقعی است، جدا از هم هستند. آنها متعلق به جنبشهای مختلف و گرایشهای مختلف درون جنبش کارگری هستند. یکی به جنبش و گرایش رادیکال کمونیستی درون طبقه کارگر و دیگری به رفرمیسم در جنبش طبقه کارگر متعلقند. اشکال شناخته شده این دو قطبی را در جنبش کارگری کشورهای اروپایی دیدیم. اما باید در نظر داشت شرایط جنبش کارگری ایران امروز زیر استبداد، یک بیک مثل شرایط جنبش کارگری اروپا نیست. به این موضوع در بخش پایانی بحثم برمیگردم. اما در این نوبت دوباره میخواهم بگویم اتفاقا بحثهایی که راه افتاده و از جمله رضا مقدم در نوشته اش ودر بحثهای اینجا هم و قبلا روبن مارکاریان از رهبری شاخه ای از راه کارگر تئوریزه اش کردند، به آن اعتصابات و مبارزات واقعی در هفت تپه و فولاد و قبل از آنها ربطی ندارد. در آن مبارزات چنان دو قطبی به وجود نیامد. پنج سال کارگران هفت تپه و به ویژه سه سال اخیر از ٩٧ به بعد، پشت سرهم اعتصابات و اعتراضاتشان را داشتیم، همه میگوییم این بخش درخشان جنبش کارگری ایران است. در این سه سال اخیر متکی به مجمع عمومی استمرار مبارزاتی را حفظ کردند، اعتصاباتشان را سازمان دادند، به قول خودشان خردجمعی شان را بکار گرفتند. سنگر و سکوی مبارزاتشان را سازمان دادند. مجمع نمایندگانشان را ساختند، خلع ید را عملی کردند. اخیرأ در مقابل اجتماع اداره کار و عبدالخانی رئیس این اداره، آنجا یکی از سخنگویان کارگران، ابراهیم عباسی میگوید، “تشکل ما مجمع نمایندگان و شورای پنج هزارنفره ماست”، اینجا دوستمان علی نجاتی ایراد میگیرد، پنج هزارنفر نیست، کمتر است. خوب باشه علی نجاتی عزیز در نوبت بعدی خودت بگو آیا در هفت تپه ٤ هزار کارگر هست یا نه. عباسی کفر که نکرده در یک سخنرانی کمی آمار را دقیق نگفته است! این نوع ایرادگیریها بیمورد است. میخواهم بگویم بخشی از طبقه ما، جنبش کارگران در هفت تپه یک پیشروی مهم و جدی به دست آورد. هم در عرصه مطالباتش، هم در عرصه تشکل یابی توده ای و اتفاقا در همین شریط استبدادی که رفیق ایوب رحمانی فکر میکند، تشکل پایدار درست نمیشود، در هفت تپه درستش کردند و تحمیل کردند. همین جا تاکید کنم جنبش و جریان سیاسی و حزبی ما هیچ وقت به این بحث تن ندادیم که گویا در شرایط اختناق و استبداد نمیشود، تشکل توده ای درست کرد. گفتیم و نوشتیم، که عملی است، منطبق با آن گفتیم، مجمع عمومی تشکل است. تاکید کردیم مجمع عمومی منظم و سازمانیافته شورا است. گفتیم در تناسب قوای معین میشود شورا و سندیکا را تحمیل کرد. در بخش اول بحثم اشاره کردم ک در سالهای ٦٥ و ٦٦ شمسی در شهر سنندج “اتحادیه صنعتگر” در میان کارگاههای کوچک آن شهر درست کردیم و برای مدت شش ما تا یکسال و حتی بیشتر به رژیم هار اسلامی تحمیلش کردیم. آن مدت کوتاه بود و به معنایی پایدار و ادامه دار نشد. اما در آن دوره تشکل بود. تجارب مهم داشت. اینکارها ممکن است. در نتیجه بحث من اینست، این بحثهایی که در کلاب هاوسها و شبکه های اجتماعی راه افتاد، اینها دوگانه کاذب بودند. صریحتر بگویم کسانی و از جمله رضا مقدم مدعی اند، گویا این دو قطبی و بحثهای کاذب را طرفداران مجمع عمومی که جزو احزاب هستند راه انداختند. اینطور نبود. زمانی که دیده شد، جنبش کارگران هفت تپه یک پیشروی جدی از جمله در عرصه سازمانیابی توده ای اش به سرانجام رسانده و مجمع عمومی و شورا را جا انداخته، من فکر میکنم از داخل و خارج (که شخصا این تقسیم بندی را نمی پسندم)، جریانات و کسانی این پیشروی کارگران هفت تپه برایشان قابل هضم نبود. زیر نام دفاع از سندیکا و یا سندیکای قبلی این بحثها را علم کردند. یعنی طرفداران سندیکا راه انداختند. دوباره این را یادآوری کنم در دهه هشتاد شمسی، که سندیکای واحد و هفت تپه درست شدند، آیا این بحثهای دوگانه راه افتاد؟ نه! چون همه جریانات طرفدار جنبش مجمع عمومی و شورایی از ایجاد سندیکای واحد و هفت تپه حمایت کردند. علی نجاتی عزیز! که با این بحث “روشنفکر، روشنفکر” آمدی سراغمان، و این نگاه و گفته مناسب هیچ کارگر آگاهی نیست،دهها تظاهرات و آکسیون با عکس امثال شما و رضا شهابی و ابراهیم مددی و دیگر فعالین کارگری زندانی و حتی سندیکالیست راستی چون اسانلو را سازمان دادیم، شرکت کردیم، سخن گفتیم، مصاحبه کردیم، میخواهم بگویم اتفاقا در آن دوره با وجود اینکه سندیکای هفت تپه و واحد درست شدند و نشانه پیشروی حرکت سندیکایی هم بود، که بود، اما طرفدران جنبش مجمع عمومی و شورایی با سعه صدر بالا و بدون برخورد سکتاریستی، حمایت کردند.
اما این بار کسانی که خود را سندیکایی و یا مدافع سندیکا معرفی میکنند، من نمیگویم همه کسانی که سندیکایی هستند، چنین کردند، ظاهرأ به نام دفاع از سندیکا، بحث بی پایه “مجمع عمومی تشکل نیست” و بحث غیرواقعی “تقابل شورا- سندیکا” و یک دو قطبی بیمورد و یا بهتر بگویم تلاش کردند یک قطب غیر واقعی در مقابل پیشروی جنبش کارگران هفت تپه را ایجاد کنند. رضا مقدم میگوید اینطوری نیست. من میگویم اینطوری است. میپرسم چرا این بحث دو ماه قبل از اعلام مجمع عمومی نمایندگان شورایی هفت تپه وجود نداشت؟ چرا دوسال و چهار سال قبلتر نبود؟ بحث مجمع عمومی، شورا، سندیکا، یک تاریخ سی، چهل ساله دارد. رضا مقدم و من آن زمان در یک حزب بودیم. در حزب کمونیست ایران منظورمه، در آبانماه ٦٦ یعنی ٣٤ سل قبل آنوقت سند مجمع عمومی، شورا، سندیکا را داشتیم. هر دوی ما تبلیغ و ترویجش کردیم. در آن سند آمده، “شورا، مجمع عمومی سازمانیافته و منظم کارگران است” آنوقت و تاکنون در این فرمولبندی، دوگانه و ادعای “مجمع عمومی تشکل نیست” را ندیدیم. من نگفتم در شروع مجمع عمومی رو پای خودش “پایدار” است. مجمع عمومی ظرف متحد و متشکل کردن کارگران است که جعفر عظیم زاده هم گفت. آخه چرا تشکل نیست؟ در یک کارخانه، در یک مرکز کارگری، در شرایط سختی که اجازه فعالیت به شورای کارخانه نمیدهند، به سندیکای پایدار نمیدهند، در یک اعتصاب ده روزه، نود روزه و بیشتر ظرفی که کارگران را در کنار هم بگذارد، خواسته ها را یکی کند، نماینده انتخاب کند، مذاکره با کارفرما و سرمایه دار و دولت و غیره را انجام دهد و به خواسته هایشان برسند یا تمامأ نرسند، چنین ظرفی که اسمش مجمع عمومی است، چرا تشکل نیست؟ به همان ظرف وقتی منظم و پایدار شد، میگویند شورا! تناقض کسانی که میگویند مجمع عمومی تشکل نیست، آنجا برجسته میشود، به همان ظرف مجمع عمومی میگویند “عالی ترین مرجع تصمیم گیری” پس چرا تشکل نیست؟ در نتیجه مجمع عمومی تشکل است چون از شورا جدا ناشدنی است. آنوقت رضا مقدم جواب دهد، شورای مورد نظر آنها چگونه درست میشود؟ مگر نقطه شروع ایجاد شورا مجمع عمومی نیست؟ مجمع عمومی باید شکل بگیرد و وقتی منظم و سازمانیافته شد ولو برای دو ماه و سه ماه، آنوقت اسمش شورا است. مجمع عمومی و شورا انتگره هم هستند. شورای بدون اتکا به مجمع عمومی نداریم، مجمع عمومی هنوز منظم و پایدار نشده و به این معنا شورا نشده را داریم، اما شورای بدون مجمع عمومی، شورا نیست. میخواهم بگویم، مجمع عمومی ظرف تعیین کننده ای است. ضمنأ بر عکس شورا، سندیکا را بدون مجمع عمومی میشود، ایجاد کرد. میشود، هیئت مدیره را تعیین کرد، به قول سندیکالیست راستی چون منصور اسانلو که در یک جلسه قبلتر همین اتاق کلاب هاوس، مقاوله نامه ها و موازین آی ال او برای ایجاد سندیکا را ردیف کرد بود، به عنوان سندیکالیست به نظرم بحثهایش درست بود. در نتیجه سندیکا را بدون مجمع عمومی میتوان درست کرد، اما شورا را نمیشود. شورای بدون اتکا به مجمع عمومی، همانطور که جعفر عظیم زاده هم گفت، یک هیئت نیابتی و نمایندگی از بالا است. من شخصا با این پدیده درگیر بودم. سالهای ٥٨ و ٥٩ به عنوان یک فعال سوسیالیست در سازمان کومه له آنوقت در شهر بوکان و حومه، در میان کارگران کوره، در میان زحمتکشان مصادره کننده ارضی، شوراهای بدون اتکا به مجمع عمومی و به این معنا نیابتی را درست میکردیم، در مناسبترین حالت ١٠ تا ١٥ نفر انتخاب میشدند، تا مدتها نه حسابرسی بود، نه عزل و نصب و تصمیم آحاد انتخاب کنندگان مطرح بود، واقعا مشکلات پیش میامد و جواب درست نمیگرفت. تا اتفاقأ بحثهای راهگشای سازمان “اتحاد مبارزان کمونیست” به دادمان رسید. از شورای متکی به مجمع عمومی صحبت کرده بودند. اینکه مجمع عمومی منظم و مرتب باید تشکیل شود. رضا مقدم آنوقت از کادرهای بالای اتحاد مبارزان بود. دیدیم این جهتگیری و بحثها روشن و راهگشا است. برگشتیم به همان کارگران در کوره ها و زحمتکشان روستایی مصادره کننده ارضی گفتیم، مجامع عمومی تان را پانزده روزه یا یک ماهه و … برگزار کنید. تصمیمات جدید بگیرید. اگر چیزی را نمیخواهید، عوض کنید، نمایندگانی را که فکر میکنید درست کار نمیکنند، عوض کنید. آنوقت شورا معنای واقعی خود را پبدا کرد. صحبت من با کسانی که میگویند مجمع عمومی تشکل نیست”، اینست مجمع عمومی و شورا از هم جدا نیستند، به قول جعفر عظیم زاده چرا این واقعیت ساده را قبول نمیکنید که مجمع عمومی تشکل است. آن هم در شرایطی که در جنبش کارگران هفت تپه جا افتاده است.
دوستان! دوباره تکرار و تاکید میکنم سه ماه قبل درست درشرایطی که کارگران هفت تپه گفتند مجمع عمومی تشکل ما است، عده ای با این بحثهای بی پایه میخواستند بزنند تو سر پیشروی کارگران هفت تپه، اگر کسی صمیمیتی نسبت به کارگران هفت تپه دارد، این مسئله را قبول میکند و نقد میکند. فعالین آگاه کارگران هفت تپه همزمان که تاکید کردند، مجمع عمومی تشکل آنها است، از زحمات سندیکای قبلی در وقت خودش و فعالین آن امثال علی نجاتی هم قدردانی کردند. علی نجاتی عزیز که اینجا در بحث شرکت داری، من بودم به جای شما در همین بحثهای کلاب هاوسی برمیگشتم و میگفتم ما در دوره قبل سندیکا درست کردیم، کار درستی کردیم، شماها هم حمایت کردید. اما در این دوره دو سه ساله اخیر سندیکای هفت تپه در این اعتصابات و اعتراضات موجودیت و نقش نداشت. دوستان و همقطاران ما تشخیص و تصمیم شان این بود، که مجمع نمایندگان و مجمع عمومی را درست کردند. دستشان درد نکند و در کنارشان هستیم و به این بحثهای بی پایه میتوانستی پایان دهید. من فکر میکنم اگر کسانی خیلی علاقمند احیای سندیکای هفت تپه هستند و فکر میکنند زمینه دارد، حتی ٥٠٠ کارگررا حول آن جمع کنند، مجمع نمایندگان و فعالین پیشرو الزامآ تقابلی را با آنها نخواهند داشت. واقعیت مسئله اینست در مقابل پیشروی کارگران هفت تپه از جمله در عرصه تحکیم مجمع عمومی و حرکت شورایی آنها متاسفانه کارشکنی شد. این بحثهای بیمورد زیر نام دفاع از سندیکا راه افتاد.
به نظرمن قاعدتا در ادامه پیشروی کارگران هفت تپه، این مباحث و در کلاب هاوسها بحثها مسئولانه میبایست میرفت سراینکه، دستاردهای این مبارزات چگونه بوده است؟ تجارب چی هستند و چگونه به بخشهای دیگر کارگری منتقل شود. بخشهای مختلف جنبش کارگری در این شرایط چکار کنند؟ آیا در این شرایط و در این تناسب قوا شورا- سندیکا باید در تقابل با هم بیفتند. من موافق نیستم. در شرایط استبداد و اختناق شدید، محور بحث اینست، ایجاد تشکل کارگری مستقل از دولت خیلی مهم است. من طرفدار جنبش مجمع عمومی و شورایی فکر میکنم مطلوب اینست اساسا کارگران پیشرو و سوسیالیست بر ایجاد مجمع عممی و شورا فوکوس داشته باشند. طبعا دوستان و فعالین گرایش سندیکایی بر روی ایجاد سندیکا فوکوس خود را خواهند داشت. در این شرایط، جنبش مجمع عمومی و شورایی درست و حسابی، با جنبش سندیکایی درست و حسابی علیرغم تفاتها میتوانند در زمینه مبارزات کارگری همکاری داشته باشند.
دورسوم و پایانی بحث من:
کسانی که میگویند مجمع عمومی تشکل نیست، در واقع میگویند شورا تشکل نیست!
رضا مقدم میگوید، کسانی که میگویند مجمع عمومی تشکل است، به کارگران میگویند تشکل درست نکنید. به نظر من برعکس است. کسانی که بر مجمع عمومی پافشاری میکنیم، میگوییم مجمع عمومی نقطه شروع تشکل شورایی است. شورا بدون مجمع عمومی شورا نیست. کسی که میگوید مجمع عمومی تشکل نیست، در واقع میگوید شورا تشکل نیست. این نکته که ایوب رحمانی میگوید مجمع عمومی پایدار نیست، نکته درستی است، اما تمام بحث اینست مجمع عمومی را پایدار کنیم. مجمع عمومی پایدار شورا است. کیفیت دیگری از تداوم کار مجمع عمومی و متناسب با آن اسمش هم شورا میشود. اینکه مجمع عمومی پایدار نیست، از این سرنیست، که مجمع عمومی در خود اشکال دارد و یا کارگران نمیدانند که باید پایدار باشد. بلکه تناسب قوا هنوز اجازه نداده، پایدار شوند. با هر درجه از تغییر تناسب قوا به نفع مبارزه کارگری، مجامع عمومی پایدار و منظم برگزار میشوند و این دیگر شورا است. به این دلیل گسترش جنبش مجمع عمومی و شورایی به شدت در چشم انداز است. تاکید بر مجمع عمومی و جنبش مجمع عمومی، معنای عملی اش تلاش همزمان برای ایجاد شورا و گسترش جنبش شورایی است.
دوباره از دوستمان علی نجاتی اینجا در بحث شرکت دارد، میپرسم اگر در سه سال گذشته، سندیکای هفت تپه در سازماندهی جنبش کارگران هفت تپه، نقش داشته، بیاید و بگوید. اگر نداشته، که نداشته، آنوقت کسانی که مسئله سندیکا را در مقابل مجمع عمومی و مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه قرار دادند، به نظرم کسی مثل علی نجاتی میتوانست به این بحث بیمورد و این دو قطبی غیر واقعی که راه انداخته شد، پایان دهد. بگوید دوره ای سندیکا درست کردیم و تاثیرات مثبت گذاشت و فعالین کارگری همین دوره، از نقش مثبت آن گفته و از زحمات فعالین آن قدردانی کرده اند. اما این دوره همقطاران و همرزمان ما در هفت تپه تشکل مجمع نمایندگان و مجمع عمومی را ایجاد کردند. دست شان درد نکند. این تقابل سندیکا در مقابل تشکل مجمع نمایندگان را ایجاد نکنید و به این شکل به این تقابل ساختگی در مقابل پیشروی کارگران هفت تپه پایان دهد. مشکلاتی را هم که نجاتی میگوید همین الان در هفت تپه وجود دارد، لازمست گفته شود. خود او در محل امکان دسترسی به نمایندگان کارگران و مجمع نمایندگان دارد، با آنها طرح کند. اینکه ما از مجمع عمومی و تشکل شورایی و مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه دفاع کردیم، معنایش این نیست که چک سفیدی داده شده و کمبودها را نبینیم. اگر مجمع نمایندگان کارگران هفت تپه در ادامه به مشکلات جواب ندهد، و بی جواب باشد، معلوم است به حاشیه رانده میشود و باید کاری کنند این اتفاق نیفتد.
بخش دیگر صحبتم اینست، هرکس با تعبیر خودش میگوید این دوقطبی شورا- سندیکا در این دوره واقعی نبوده است. تعبیر من اینست کسانی زیر نام دفاع از سندیکا و در مقابل تشکل مجمع عمومی و مجمع نمایندگان هفت تپه اینکار را کردند. رضا مقدم در گفته ها و نوشته اش مدعی است که طرفدران مجمع مجمع عمومی و شورا که در احزاب هستند، این دو قطبی را ایجاد کردند. من برعکس می بینم. کسانی که پیشروی مجمع نمایندگان و مجمع عمومی و حرکت شورایی در هفت تپه را نتوانستند هضم کنند، این بحث را پیش آوردند. از جمله روبن مارکاریان از رهبری یکی از جناحهای راه کارگر که رفیقمان جوابش را داد. در ادامه خود رضا مقدم که الان نوبت صحبتش هم میرسد و امیدوارم منصفانه قضاوت کند، بیشتر این مسئله را تئوریزه کرد. طرفداران مجمع عمومی و شورا در این دوره مشکلی با سندیکای واحد نداشتند. حمایتش کردند. سندیکای هفت تپه تا جایی که کار کرد و وجود داشت، حمایتش کردند. این دوره هم بحثی با موضوع تقابل شورا سندیکا راه نینداختند. از جنبش کارگران هفت تپه با تمام امکان حمایت کردند. الان هرکس با هرتعبیری اگر معتقد است، این تقابل واقعی نبوده، خوب از این بحث عبور کنیم. چون جنبش کارگری ایران با اوضاع پیچیده ای روبرو است. از یک طرف چشم انداز امید بخش و اینکه میرود در رأس مبارزات جامعه قرار گیرد. میتواند بر جنبش معلمان، دانشجویی، جنبشهای اعتراضی دیگر تاثیر بگذارد. جنبشهای دیگر این نقش جنبش کارگری را پذیرفتند. در این دوره علاوه بر خواست و مطالبه روشن، سازمانیابی توده ای کارگری مهم است. در این دوره مشخص فعلا تقابل شوراو سندیکا در محل، در محل کارخانه و در مراکز کار و در جریان اعتصابات به وجود نیامده، در نتیجه بحثها به این طرف برود، که چشم انداز پیشروی آتی جنبش کارگری چه هست؟ در عرصه خواسته هایش، در عرصه سازمانیابی اش. ما امیدواریم به طرف جنبش مجمع عمومی و شورایی گسترده برویم و برای آن تلاش میکنیم. در عین حال سندیکاها هم به وجود میایند، تشکلهای دیگر هم به وجود میایند. اینها فصل مشترکها و خواسته های مشترک و دشمن مشترک خواهند داشت. علیه جمهوری اسلامی، علیه استبداد، و سرمایه داران و کار فرمایان. در عین حال تفاوتهای این تشکلها هم هست. چشممان را بر واقعیت نبندیم. تفاوتها هم گفته شود. تمایزات گفته شود. شفافیت مهم است. برای انتخاب سیاسی خود کارگران، برای انتخاب سیاسی خود جامعه. از من میپرسی رفقای برگزار کننده کلاب هاوس نقد و نظر بحثهای اینجا به این طرف برود. موضوعات دیگر از جمله تشکلهای کارگری اعم از اینکه مجمع عمومی و شورا، سندیکا هستند، در این دوره وظایف محوریشان چیه؟ چه قدمهای دیگری را باید برداشت؟ کجاها باید همکاری کنند؟ کجاها نکنند؟ چگونه مواظب راست جامعه باید بود. چطوری علیه محور مقاومتی ها و به نام عدالت خواه نگذاریم به جان جنبش کارگری بیفتند. به اینها بعنوان سرفصلهای مهم بپردازیم و از بحثهای به خود مشغول کنونی فاصله بگیریم. هر جا جنبش طبقه مان پیشروی داشت، بدون ملاحظه در کنار آن باشیم و حمایت کنیم.
آخرین بخش صحبتم اینست، قبلا اشاره کردم، جنبش شورایی، جنبش سندیکایی، در جنبش کارگری جهانی و در ایران هم دو جنبش متفاوت و متمایزیند. دو ترند، دو نوع سیاست، دو نوع گرایش و دو نوع الگوی سازمانی دارند. این واقعیت را باید دید. در عین حال اگر کسی فکر کند سندیکا و سندیکا سازی همین الان در ایران درست مثل سندیکالیسم در کشورهای اروپایی است، اشتباه میکند. اولا من فکر میکنم در ایران سندیکالیسم باسابقه و پخته ای نداریم. استبداد نگذاشته است. کاش در چهل سال گذشته حداقل جنبش سندیکایی پرقدرت میداشتیم، کار کمونیستها و آزادیخواهان هم آسانتر میبود و شرایط کار ما طرفداران مجمع عمومی و شورایی هم مساعدتر میشد. ثانیأ سندیکایسم در ایران آینده جدی هم ندارد. تازه جنبش سندیکایی هم شکل بگیرد علیرغم تفاوت و تمایزات با جنبش شورایی تا به شکل اتحادیه های زرد کنونی در اروپا و … دربیاد، فاصله دارد. چون این جامعه در تب و تاب مبارزات انقلابی بسر میبرد، بر سندیکاها هم تاثیر میگذارد و مجبورند کارکرد مثبت از خودشان نشان دهند. اینکه در آینده چه میشوند را باید گذاشت برای همان آینده. به علاوه بین سندیکا درست کردن و سندیکالیسم فرق هست. من هر سندیکایی را فورا به سندیکالیسم سنجاق نمیکنم. هر سندیکای مشخص را با عملکرد مشخص آن باید قضاوت کرد. عملکرد سندیکایی میتواند مورد حمایت باشد و عملکرد سندیکای دیگر مورد حمایت نباشد. و نکته پایانی فکر میکنم بیش از پیش در این دوره بر تلاش برای سازمانیابی توده ای کارگران باید تمرکز داشته باشیم. هر گرایشی بر اساس افق و سیاست و سنت خودش تلاش کند. ما به سهم خود بر گسترش جنبش مجمع عمومی و جنبش شورایی متمرکز هستیم. با سندیکا هم تقابل نداریم. اگر جایی سندیکایی درست شد و به قول معروف کارگران خشتی روی خشت گذاشتند، از آن حمایت میکنیم. عملکرد هر سندیکا را نگاه میکنیم، قابل حمایت بود، حمایت میکنیم. قابل حمایت نبود، نمی کنیم. قابل نقد بود، نقد میکنیم. حتی در مورد مجمع عمومی و شورا هم اگر قابل نقد بود، همین کار را میکنیم. امیدوارم جنبش کارگری ایران پرقدرت به طرف گسترش سازمانیابی توده ای کارگری اساسا در جنبش مجمع عمومی و شورایی و حتی سندیکا و اشکال دیگر گامهای جدی بردارد. به نظرم این یک تحول بزرگ برای پیشروی مبارزات کارگری و مهمتر برای تحولات سیاسی ایران خواهد بود. با تشکر که گوش دادید.
(این سمینار و این مبحث توسط اتاق کلاب هاوس نقد و نظر با شرکت ایوب رحمانی، رحمان حسین زاده و رضا مقدم در تاریخ پنجم دسامبر برگزار شد).
***