هیئت‌های نمایندگی و نقش آن‌ها در سازمان یابی کارکنان

 

یادآوری:این نوشته بخشی از گفتگو و پرسش و پاسخی است که در تاریخ‌های 29 آگوست و   سپتامبر 2021 در برنامه‌ی  دیدگاه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له میان رفیق بهروز ناصری به عنوان مجری برنامه و اینجانب برگزار گردید.در چند مورد مطالب با تفصیل بیشتری در این جا آمده و پرسش‌های مجری برنامه به سیاق مقاله در ساختار نوشته درج شده است.این نوشته به فعالین جنبش کارگری در داخل ایران تقدیم می گردد.
*****
1
مروری بر مبارزات جاری
یکی از جنبشهای فعال و معترض در سطح ایران، جنبش کارگری است. ما شاهد مبارزات وسیع کارگری در جاهای مختلف هستیم.جنبش کارگری در دو دهه اخیر پرونده پر افتخاری از مبارزات و اعتراضات خود علیه کارفرمایان و شرکت‌های دولتی و  خصوصی و خصولتی و دستگاه‌های سرکوبگر جمهوری اسلامی را با خود حمل می کند.در این راه رهبران و پیشروان و فعالان جنبش نسلی از بهترین و صادق ترین نمایندگان طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را در این اعتراضات نمایندگی می کنند.زنده‌یاد شاهرخ زمانی،زنده‌یاد محمد جراحی،رضا شهابی،جعفر عظیم زاده ،پروین سلیمانی،اسماعیل بخشی ،علی نجاتی،و وکلای مبرزی چون ناصر زرافشان و فرزانه زینالی و نجفی و صدها فعال و هزاران پشتیبان جنبش از زمره این صف مبارزاتی و ترقی خواهانه و عدالت جو و ضد ستم و استثمار هستند.
در این جا به طور فشرده به مهم ترین این رویدادها می پردازیم:
در بیست روز اول اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ و در اوج همه گیری کرونا در بسیاری از شهرها، صنایع و بخش‌های خدماتی اعتراضات کارگران بر علیه دستمزدهای معوقه، بازنشستگان تامین اجتماعی در اعتراض به مستمری و حقوق بازنشستگی بشدت زیر خط فقر، معلمان کارت سبز، حق‌التدریس و کارکنان بخش درمان نشان می دهد که کارگران در سال ۱۴۰۰ مشکلات معیشتی به مراتب بیشتری نسبت سال‌های قبل خواهند داشت
– اعتصابات کارگران پیمانی و پروژه ای نفت،گاز و پتروشیمی‌ها سبک کار جدیدی از مبارزه کارگری را با استفاده از تجربه‌های بخش‌های دیگر به میدان آورد که در چهار دهه اخیر جنبش کارگری بی سابقه بود.  پتانسیل بالای این بخش از کارگران در مبارزه برای افزایش دستمزد‌ها بسیاری از بخش‌های مختلف کارگران پیمانی و پروژه ای را به عرصه مبارزه کشاند. اعتصابات این کارگران از جنبه‌های مختلفی با اعتصابات تا کنونی کارگران متفاوت است که نیاز به تحلیل جداگانه دارد. اعتصاب کنندگان مطالبات معینی را در مقابل پیمانکاران قرار دادند و در یکی از بیانیه‌های خود اعلام کردند که «خواسته‌ی اصلی ما حذف پیمانکاران از تمام شرکت‌های نفتی است؛ باید قانون کار یکسان- مزد یکسان در تمام پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها و صنایع نفت و گاز اجرایی شود؛ همه پرسنل باید از سطح یکسان حقوق و دستمزد و مزایای مزدی برخوردار باشند و امکانات رفاهی برای همه به یکسان موجود باشد. با توجه به وخامت اوضاع کرونا، کارگران پیمانکاری در بدترین شرایط ممکن هستند و در معرض ابتلا قرار دارند؛ سطح رعایت پروتکل‌های ایمنی در کانکس‌های استراحت، محل سرو غذا و سرویس‌های رفت و آمد بسیار پایین است و کارگران به سادگی آلوده می‌شوند.[3]»
– روز ١٠ مرداد ١٤٠٠ رانندگان شرکت نفت سروستان در اعتراض به پایین بودن حقوقهایشان دست به اعتصاب زدند. در همین روز کارگران بخش تعمیرات پالایشگاه اصفهان نیز بخاطر سطح نازل حقوق‌هایشان و اخراج همکاران خود دست به اعتصاب  زدند. در ادامه اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت ادامه اعتراضات در میان کارگران نفت در محیط‌های کار در اشکال دیگری در جریان است. دستمزد هیچ کارگری نباید کمتر از ١٢ میلیون باشد. این یکی از خواست‌های کارگران پیمانی اعتصابی در نفت است.
– در همین روزها،بنا به اخبار منتشر شده از سوی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به تاریخ 31 خرداد، چهل و یکمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه در سال ۱۴۰۰ در جریان است.با توجه به اعلام قطعی خلع ید شرکت از بخش خصوصی و واگذاری شرکت هفت تپه  به دولت، امروز کارگران تجمع و ادامه اعتصاب را در داخل شرکت برگزار کردند. اما اعتصاب همچنان تا رسیدن به مطالبات ادامه خواهد داشت.
خواست فوری کارگران نیشکر هفت تپه به قرار زیر است.
تعیین تکلیف وضعیت شرکت بعد از خلع ید از بخش خصوصی
پرداخت حقوق‌های معوق شده
بازگشت به کار تمامی همکاران اخراج شده
تمدید قرارداد کارگران دفع آفات و دیگر کارگران
مختومه شدن پرونده قضایی وکیل کارگران هفت تپه، خانم فرزانه زیلابی
واکسیناسیون سریع و رایگان همگان در مقابل کرونا
همچنین کارگران هفت تپه حمایت خود را از خواست به حق مردم خوزستان اعلام داشته و خواستار رسیدگی فوری به حقوق پایمال شده کارگران و زحمتکشان این منطقه می باشند.
-مجمع عمومی در شهرستان هفشجان به تاریخ 10 مرداد ۱۴۰۰
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پروژه ای نفت و گاز و پتروشیمی» در گزارشی در باره‌ی  این مجمع عمومی در کانال تلگرامی خود منتشر کرده ، نوشته است:
روز ١٠ مرداد بنا به فراخوان قبلی کارگران پروژه‌های نفتی و صنعتگران ساکن استان چهارمحال و بختیاری، با برگزاری مجمع عمومی خود در شهرستان هفشجان بر تداوم اعتصاب تا رسیدن به خواسته‌هایشان تاکید کردند.
2
چگونگی و میزان همبستگی بخش‌های مختلف جامعه از جنبش کارگری:
با توجه به گزارش بالا که تنها بخش کوچکی از آن چه که در سطح جنبش اعتراضی و مطالبه محور کارگران ما در جریان است ،و با نظر به وضعیت بحران عمومی در سطح اکثریت توده‌های کارگر و زحمتکش که در طبقه بسیار بزرگ مزد و حقوق بگیران کشور قرار می گیرند پرسش‌هایی در برابر ما قرار می گیرد.
فضای عمومی در ایران بطور کلی و در محیط‌های کاری مختلف در رابطه با این اعتراضات و مبارزات کارگران چیست؟ آیا ما شاهد حمایت و همبستگی با مبارزات کارگران در میان توده‌ها و بخش‌های دیگر کارگران که در حال اعتصاب و اعتراض نیستند، هستیم؟ اصولا حمایت‌های اجتماعی از مبارزات مشخص کارگران چگونه و تا چه اندازه است؟
تا آنجایی که در رسانه‌ها منعکس گردیده این حمایت‌ها و همراهی‌ها بسیار ابتدایی و محدود است و از اعلام حمایت لفظی و رسانه ای فراتر نمی رود. یعنی در واقع در بهترین حالت آن را یک حمایت معنوی می توانیم قلمداد کنیم و فاقد ارزش پراتیکی و طبقاتی است ؛هرچند می‌توان آن را نقطه شروع یک روند مبارزاتی احتمالی در آینده به حساب آورد. آنچه که ما در مقیاس ملی و در چشم انداز انقلابی انتظار داریم همراهی و هم پایی عملی و رادیکال از جنبش کارگری است .این امر حتی در داخل جنبش کارگری نیز هنوز تحقق نیافته است. شرایط حاکم بر این جنبش به نحوی است که  هنوز در واحدها و بنگاه‌های مختلف پراکنده و جدا از هم مبارزات خود را به پیش می برند .علیرغم اینکه مطالباتی به شدت مشابه یکدیگر دارند ولی اولا از ایجاد تشکل و ساختارهای مناسب باز مانده اند و در ثانی در مرحله دوم که تا اندازه ای مورد بحث ما نیز هست موفق به ایجاد یک تشکل و اتحاد سراسری در میان بخش عمده جنبش کارگری نشده است. بنابراین زمانی که هنوز این مقدمات فراهم نیامده نمی توان انتظار داشت که جنبش‌های اجتماعی مختلف و حتی نزدیک به طبقه کارگر همچون جنبش معلمان،دانشجویان، پرستاران، رانندگان و بازنشستگان که به هر حال جزء لایتجزای طبقه مزد و حقوق بگیر جامعه و  از جمله‌ی  زحمتکشان آن هستند به طور عملی و پیگیر و متحد به پشتیبانی و همراهی با جنبش کارگری بپردازند. هنوز تا این مرحله راه درازی در پیش داریم. طرح‌های مقدماتی در این زمینه اینجا و آنجا اظهار شده که در صورت عملی شدن می‌تواند تاثیرات محدود و معینی بر جنبش کارگری و به واسطه آن در جنبش‌های اجتماعی بگذارند و آن متحد شدن جدی و پایدار اپوزیسیون خارج در چند کمپ ایدئولوژیک است.تا آنجا که به جنبش کارگری و احزاب و سازمانهای چپ انقلابی مربوط می شود ما همواره از ایجاد یک «جبهه انقلابی» متشکل از این دست سازمان‌ها و احزاب با حفظ اختلافات و تمایزات ایدئولوژیک در میان خود دفاع کرده‌‌‌ایم.قاعدتاً این جبهه انقلابی شباهت و ربطی به اتحاد عمل‌های تا کنونی که به کرات ایجاد شده ندارد .می‌توان در این جا به عنوان یک موضع انتقادی اعلام کنیم که این اتحاد عمل‌ها که نه اتحاد است و نه عملی بر آن‌ها مترتب می باشد، مدت‌هاست به مانع اصلی ایجاد آن «جبهه انقلابی» تبدیل شده اند؛ به این معنا که با حفظ سکتاریسم مزمن و درمان نشدنی احزاب و سازمانهای چپ، با اتخاذ مانورهای مختلف این اتحاد عمل‌ها را به طور نمایشی ایجاد می‌کنند و سکتاریسم و هستی سازمانی خود را به ظن خویش زنده و پایدار نگه می دارند. اما همه ما می دانیم و بسیاری از مسئولان و هواداران این سازمانها و احزاب هم اذعان می کنند که پس از ۴۰ سال هنوز اندر خم یک کوچه اند و از هر گونه تاثیرگذاری پیش برنده و متحدکننده در جنبش کارگری و جنبش‌های اجتماعی باز مانده اند.
3
تشکیلات سراسری کارگران:
یکی از موثرترین ابزارهای مبارزاتی، وجود تشکل سراسری کارگران است. اما ما می بینیم که طبقه کارگر ایران فاقد تشکل سراسری خویش که اکثریت عظیم کارگران و زحمتکشان را در مقابل حکومت اسلامی و کارفرمایان نمایندگی کند هستیم. سوال بزرگی که همیشه بایست طرحش کنیم اینست که مکانیسم به وجود آوردن تشکل سراسری کارگران چیست؟ به عبارت دیگر تشکل سراسری کارگران چگونه تشکیل می شود؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها،جا دارد اندکی از زمان حال فاصله بگیریم و نگاهی سریع به امر سازماندهی در جنبش کارگری ایران بیندازیم. وحدت و تشکیلات کارگری در ابتدای قرن بیست به چه صورتی بوده است؟
اولین اعتصاب کارگری در ۱۲۸۵ در بحبوحه انقلاب مشروطه توسط کارگران چاپخانه‌های تهران انجام شد .این مبارزات و تشکیل سندیکا‌ها در صنایع آن دوره که عمدتاً کارگاه‌های کوچک بودند ادامه یافت.بعداً اعتصاب سال ۱۳۰۸ در صنایع نفت از جمله این اعتراضات بود. با غلبه استبداد و دیکتاتوری دوره رضا شاه در حول و حوش ۱۳۱۰ این تشکیلات‌ها و اعتراض‌ها رو به خاموشی گذاشت.
در ۱۳۲۴ در فقدان دیکتاتوری و باز شدن نسبی فضای سیاسی «شورای متحده کارگری» متشکل از ۱۸۶ سندیکا و ۴۰۰ هزار عضو برپا گردید. این رویداد طبقه کارگر را در مراکز صنعتی و در حوزه نفت و به ویژه در نهضت ملی شدن صنعت نفت متشکل و فعال نمود.
ما از آن سالها خیلی فاصله داریم و هنوز نتوانسته ایم عقب ماندگی خود را در زمینه تشکل و اتحاد و ایجاد سازمان‌های صنفی و اقتصادی جبران کنیم. کارگران در طی جنبش سرنگونی طلبانه علیه سلطنت در سال‌های ۵۶ تا سرکوب  خرداد ۶۰ نتوانستند دستاورد چندانی در سازماندهی خود و ایجاد تشکیلات نسبتاً پایدار و حرفه‌ای داشته باشند.این فرصت گران بها از دست رفت و جنبش کارگری نه تنها نتوانست به این امر حیاتی سر و سامانی بدهد بلکه به سبب عوامل گوناگون از جمله جنگ طولانی میان دو رژیم ایران و عراق قریب به دو دهه از هرگونه مبارزه جویی و اعتراض و اعتصابی بازماند.
اکنون نیز پس از دو دهه مبارزه و اعتراض کارگری  که آمار سالانه در دوران اخیر را به‌رقم شگفت انگیز بیش از ۱۸۰۰ اعتصاب و اعتراض رسانده است، هنوز از ایجاد ساختار مناسب و پایدار و مورد اعتبار و اعتماد حداقل بخشی از جمعیت ۱۰ میلیونی کارکنان واحدهای صنعتی و خدماتی ناتوان مانده است . این کمبود و ناتوانی برای طبقه کارگر جوان و نوپای ایران در ابتدای قرن و در دهه ۲۰ به هر  صورت پاسخ می گرفت و کارگران آن دوران نقش خود را ایفا می‌کردند. در دوره ۵۷ و نیز دوره بیست ساله اخیر هنوز نتوانسته اند مهر خود را بر تحولات جامعه بکوبند .پاشنه آشیل جنبش کارگری  نبود وحدت و تشکیلات است
برای این ناتوانی و بازماندن از تکلیف طبقاتی و حیاتی از سوی فعالان و ناظران جنبش کارگری دلایلی به شرح ذیل ارائه شده اند:
اغتشاش فکری و وجود خط مشی‌های مختلف و ناهمسو درون جنبش چپ که عموما فاقد ترکیب و ارتباط کارگری هستند،اما به طور واسطه و غیر مستقیم این ناهمگونی‌ها فعالین کارگری را به دسته‌های مختلف با خط مشی‌های متفاوت تقسیم کرده است،به طوری که هنوز نتوانسته اند بر سر نوع تشکل مستقل کارگری به توافق برسند .
گرایش فوق در عمل گرایش‌های فرقه گرایانه و سکتاریستی را در میان فعالین کارگری دامن زده و امکان همکاری را در میان آنان تا اندازه زیادی به تعویق انداخته است.
فشارهای عوامل حکومتی در میان کارگران و فعالین کارگری ،از طریق تفرقه افکنی،دامن زدن به موج بی اعتمادی در میان آنان و نیز ایجاد دلسردی و ناامیدی در میان کارگران نسبت به تحقق هدف‌ها و مطالباتشان از طریق مبارزه و اعتصاب،هم چنین فشار بر فعالین و سخن گویان و نمایندگان کارگری به شکل اخراج از کار،بازداشت و زندان ، به طور کلی روند فرسایشی را بر جنبش اعمال می کنند.
می توان شرایط رکود و بحران اقتصادی و نرخ بالای بیکاری و بیکارسازی‌های مداوم که برخی ناشی از توقف تولید و ورشکسته گی واحد‌های تولیدی و خدماتی است، و فقدان امنیت شغلی را به شدت در سطح طبقه کارگر و سایر بخش‌های مزد و حقوق بگیر افزایش داده است نیز به رشته عامل های  بالا افزود.این امر خود را به صورت رقابت در بازار کار نشان داده و مستقیما شرایط سخت تری را برای حق طلبی و مطالبه محوری در اردوی کارگران و مزد و حقوق بگیران ایجاد کرده است.سطح نازل دستمزدها و دو تا سه برابر زیر خط فقر،حاصل مستقیم و فوری چنین شرایطی است.
ادامه حاکمیت سرکوبگرانه و ضدکارگری رژیم نیز عامل بسیار مهمی در ادامه شرایط فوق می باشد که با سرسختی و دشمنی و با اتکا به قانون کار هرگونه اعتصاب و اعتراض و تشکل پذیری مستقل را در جنبش کارگری و جنبش‌های اجتماعی مانع می شود.
4
نهاد نمایندگی و نهاد سازمانی:
هم اکنون در بستر مبارزات و اعتصاب‌های کارگری و احتمال تشدید و گسترش آن در آینده ، و ضرورت و موضوعیت چانه‌زنی،مذاکره و گفتگو میان کارگران از یک سو و نمایندگان کارفرما و مقامات دولتی از سوی دیگر،ایجاد جمع‌های نمایندگی از سوی کارگران به یک ضرورت طبیعی ، فنی و اجرایی تبدیل شده است؛ به طوری که در اغلب مواقع این دولت و کارفرما است که برای مذاکره و گفت و گوی بیشتر و یا حتی خریدن فرصت و زمان و یا آرام کردن و فرو کاستن از موج‌های اعتصابی و امکان وعده و وعید به کارگران ، از آنها می خواهد که نمایندگان خود را به دستگاه‌های ذیربط – اعم از دولتی و خصوصی- معرفی کنند. در این شرایط جمع‌های نمایندگی که در هر صورت بایستی منتخب و برگمارده‌ی  اکثریت کارگران باشند، به نام هیئت‌های نمایندگی،کمیته‌های نمایندگی، شوراهای نمایندگی و غیره رسماً و بنا به ضرورت در عرصه مذاکرات و کنشگری قرار می گیرند. در شرایطی که این نمایندگان از سوی کارگران و کارکنان مورد حمایت مادی و معنوی قرار گیرند،می تواند در روند پیگیری مأموریت محوله و بنابر تصمیم و خواست کارکنان، به نام سندیکا، شورا، اتحادیه، انجمن و یا هر ساختار و عنوان سازمانی و حرفه ای اعلام حضور نمایند.در صورت تحقق چنین وضعیتی و به منظور یکنواختی و همگرایی بیشتر در جنبش کارگری،عنوان‌های یکسان و یا مشابه برای جمع‌های نمایندگی و نیز برای سازمان حرفه‌ای کارکنان می تواند برگزیده شود. هر دوی این نهادها-نهاد نمایندگی و نهاد تشکیلاتی-با توجه به خواست سراسری کارکنان معترض و انفعال کامل تشکل های رسمی و پوشالی مندرج در قانون کار، بایستی واجد دو ویژگی باشند:ویژگی اول به جمع یا نهاد نمایندگی مربوط می گردد که مستقیماً و مستقل از دخالت‌های بوروکراتیک و رسمی دولت و حاکمیت و کارفرمایان انتخاب گردند. ویژگی دوم به سازمان حرفه ای ایجاد شده توسط کارکنان-نهاد تشکیلاتی- مربوط می گردد که این نیز مستقیماً و مستقل از دخالتهای بوروکراتیک و رسمی حاکمیت و بر مبنای اساسنامه تدوینی توسط خود کارکنان بنگاههای تولیدی و خدماتی استوار باشد. از طریق رعایت این دو ضابطه و معیار است که میتوانیم تشکل‌های مستقل کارگری را ایجاد و استوار و دائمی نماییم.
دیالکتیک مبارزه طبقاتی بر شرایط عینی و ذهنی طبقات درگیر در جامعه استوار است. شرایط مذکور پیوسته بر یکدیگر موثرند و هرگاه از شرایط مادی و واقعی صحبت می کنیم منظور موقعیت تالیفی و ترکیبی حاصل از شرایط عینی و عنصر آگاهی در میان طبقات اجتماعی است. این روش شناسی به ما یاری می رساند که در تحلیل مبارزه طبقاتی، جنبه‌های مختلف اعتراض کارگران را تحلیل کنیم و سرشت حقیقی آن را در هر لحظه حتی المقدور به طور مادی و واقعی دریافت و مبنای تاکتیک‌های خود قرار دهیم.
در تاکتیک و در امر سازماندهی هیچگونه عنصر، نهاد، نیرو، فکر و ایده‌ای اختراع نمی شود و نمی تواند هم اختراع شود.آنچه که واقعی است حقیقت مبارزه را آشکار می‌کند. بنابراین کار تحلیلی و انتقادی موکول به این می‌شود که در توصیف مبارزه طبقاتی کارگران در هر لحظه تاریخی بر عوامل و بنیادهای آشکار و اساسی و واقعی تکیه کنیم و از ایده پردازی و خلق آرمان‌های بی رابطه با شرایط عینی و ذهنی کارگران پرهیز نماییم؛ زیرا چنین تقلایی کمکی به مبارزه کارگران نمی‌کند و تاثیری بر روندهای واقعی مبارزه طبقاتی ندارد. اکنون بیایید این روش شناسی را در موضوع مشخص سازمان یابی کارگری-و یا هر گروه و طبقه اجتماعی دیگر- به کار گیریم.
مکانیزم سازماندهی و تشکل سراسری کارگران چندان تفاوتی با بنای یک ساختمان ندارد هر دو قاعدتا از روی یک نقشه اجرایی ساخته می شوند با این تفاوت که نقشه‌ی  یک ساختمان ممکن است که از ذهن یک یا چند طراح ساختمان به وجود آید اما در جنبش کارگری این طرح بایستی در اذهان و وجدانیات و آگاهی هزاران و میلیون‌ها کارگر جای بگیرد تا دست به اجرای آن بزند. اما در هر حال و به هر طریق نقشه احتیاج به اجرا دارد و اجرا از شالوده‌ها و از آجرهایی که در پایه‌ها قرار می گیرند و روی هم با نظم و ترتیب استوار می شوند خلق می شود. یعنی اینکه ما نمی توانیم ساختمان را یکهو به وجود بیاوریم.تشکیلات سراسری کارگری نیز  خلق الساعه نیست و فوری و از بالا ایجاد نمی شود؛ بلکه بنیادهای آن به درستی که از پایین از درون کارگاهها و کارخانه‌ها از داخل محافل کارگری و تک تک اعتصابات و اعتراضات کارگری نشو و نما پیدا می‌کند.بنابراین ما  منتظر یک فراخوان که روزی داده شود و توسط جنبش کارگری به گوش جان شنیده شود نباید باشیم .
5
آن چه که در عمل رخ می دهد و آن چه که می تواند رخ دهد:ایجاد «صندوق یاری»
برای بوجود آوردن اتحاد بزرگ طبقاتی کارگران و زحمتکشان در سطح ایران ،اتحاد وسیع اجتماعی علیه  دولت و حکومت اسلامی و سرمایه داران،و اتحاد بزرگ و وسیع جهت اینکه طبقه کارگر و زحمتکش در ایران با همه زبانها و ملیت‌های مختلفی که فی الحال وجود دارند،  تاکیدات و اشارات ما روی چه نکاتی متمرکز می شوند؟
اتحاد سراسری کارگران ایران از چه مجرا و ایستگاه‌هایی عبور می کند؟ طرح عملی برای تحقق این مهم چیست؟ کار را بایستی از کجا آغاز کرد و حلقه اصلی زنجیره همبستگی و اتحاد کارگری کدام است؟
برای پاسخ به سوال چندگانه فوق می توانیم مسئله را به این صورت مطرح کنیم:
اول اینکه شرایط و محیطی را که در آن به سر می بریم و نیز مجموعه امکانات و توانایی‌های جنبش کارگری و تجارب عینی و ذهنی آنها را مطمح نظر قرار دهیم .همچنین به محدودیتهای بوروکراتیک و دستگاه‌های سرکوبگر رژیم و اوضاع نامساعد سیاسی توجه لازم را به عمل آوریم .نیز وضعیت اپوزیسیون در خارج از کشور شامل گرایش‌ها و اعضا و سازمانهای مدعی گرایش چپ و جنبش کارگری را نیز در نظر بگیریم. با توجه به این عوامل می توانیم کار را شروع کنیم.
در اعتصابات و اعتراضات کنونی تخمین زده می شود سالانه نزدیک به دوهزار مورد از این دست مبارزات کارگری در واحدهای صنعتی و خدماتی و کشاورزی به وقوع می پیوندد.ما در این رویدادهای کارگری ساختار رسمی و پایداری را مشاهده نمی کنیم .کارگران مبادرت به راهپیمایی در داخل کارخانه در سطح خیابان و جمع شدن جلو فرمانداری‌ها و استانداری‌ها و حتی جلوی مجلس می کنند. احتمالاً سخنگویان و نمایندگان و مبلغان در میان آن‌ها کم و زیاد در کار سازماندهی هستند .معمولاً اگر کار به خوبی پیش رود مسئولین رژیم خواهان ارسال و اعزام نمایندگان و سخنگویان از سوی معترضین و اعتصاب گران هستند .این درست آن نقطه ای است که ما بایستی دست به کار شویم. یعنی این نمایندگان را بایستی از قبل و در طی برگزاری مجامع عمومی به طور رسمی انتخاب کرده باشیم.می توانیم به آنها نام شورای نمایندگان کارگران کارگاه و کارخانه خود را بدهیم .از لحظه‌ای که این کارگران به عنوان نماینده بنگاه اقتصادی و خدماتی از سوی کارگران انتخاب می شوند بایستی از سوی انتخاب کنندگان خود مورد حمایت مالی و جانی قرار بگیرند .از این رو یک تعهد الزام‌آور بایستی بین نمایندگان و انتخاب کنندگان شان به وجود آید که شرایط تامینی لازم را برای این نمایندگان و خانواده آنها ایجاد کند. در اینجا ما به عامل دوم و تکمیل کننده این روند می رسیم  و آن «صندوق یاری» است.این صندوق برای تامین حقوق کارگران اخراجی اعتصاب کننده و غیره نیست چون چنین تکلیفی در حال حاضر در توان جنبش کارگری نیست .«صندوق یاری» انحصاراً برای تامین خسارت‌ها و هزینه‌های احتمالی است که نمایندگان و فعالان کارگری در راستای ماموریتی که بر عهده دارند احتمالاً با آن مواجه می شوند ؛ از قبیله اخراج، بازداشت، حکم زندان و مانند آن. بنابراین این صندوق بایستی متقبل چنین هزینه‌هایی که شامل تهیه وثیقه‌های مالی برای قرارهایی که دادگاه‌های رژیم معین می‌کنند و همچنین تعیین وکیل برای دفاع از این نمایندگان نیز می شود.به عامل سوم و تکمیل کننده می پردازیم یعنی منابع مالی صندوق چگونه تامین می گردد؟ این منابع به طور معمول از سوی همه‌ی  مردم ایران در داخل و خارج  بایستی تامین شود.همه‌ی  پشتیبانان جنبش کارگری و آزادی خواهی و حق طلبی بدون استثنا می توانند در یاری رسانی به صندوق اقدام کنند.پوشش حمایتی صندوق بر اساس  اطلاعات لازم در مورد نمایندگانی که بایستی مورد حمایت و جبران خسارت قرار گیرند انجام می گیرد. برای این کار کمیته‌های هماهنگی در داخل کشور و به ویژه مناطقی که اعتصابات و اعتراضات و درگیری‌ها جریان دارد بایستی ایجاد شود.یک تا چند کمیته هماهنگی نیز به طور متقابل در خارج کشور بایستی برپا گردد که هر کدام از آنها رابط و مسئول مکاتبه و هماهنگی با یک تا چند کمیته هماهنگی در داخل باشند.کمیته‌های هماهنگی صرفا سه وظیفه به عهده دارند:اول تهیه فهرست فعالین درگیر و نیازمند پشتیبانی مالی؛دوم تهیه شماره حساب و شماره تماس خانواده‌ی  همکار درگیر و سوم مرتبط کردن داوطلب یا داوطلبانی که مسئول و عهده دار یاری رسانی هستند.در سطح خارجی نیز همین شبکه ایجاد می شود؛یعنی لیستی که کمیته‌های هماهنگی در داخل تهیه می کنند در اختیار کمیته‌های هماهنگی  در خارج قرار می گیرد. ایرانیانی که در خارج از کشور هستند بایستی داوطلب پشتیبانی مالی از تعداد معینی از همکاران درگیر و نیازمند یاری در داخل  بشوند .به این ترتیب که یک تا چند نفر از ایرانیان علاقه‌مند ، مسئول ارسال پول به طور مستقیم به خانواده‌های یک تا چند خانواده تحت پوشش می شوند. فکر می کنیم این یک سیستم کارآمد و کارا و بسیار مستقیم و بدون پیچیدگی است .مطمئنا در تجربه عملی روش‌ها و راه‌های تازه تری یافت می شود .نکته مورد اهمیت راه افتادن چنین گردش کاری در روند پایه گذاری یک نظام پشتیبانی از مبارزان و فعالان جنبش کارگری در داخل کشور است.این سیستم اتفاقاً بایستی آشکار و علنی باشد و بخش عمده‌ی  این کار را به صورت علنی به پیش برد تا بتواند به طور جمعی و عمومی علاقه مندان را در داخل و خارج کشور به  آن جذب و سازماندهی کند. یک جریان بودجه بندی پایدار برای پشتیبانی و پوشش دادن به یک مبارزه سازمان یافته و پیگیر  باید در نظر گرفته شود. این نهاد نمایندگی و مالی و مبارزاتی در تداوم خود به یک سنت مبارزاتی پایدار تحول می یابد. سازمان‌ها و احزاب فعال در جنبش کارگری ، مستقل از نظرگاه‌های ایدئولوژیک خود نیز می توانند بخشی از امکانات و تبلیغات و فعالیت‌های خود را به این روند اختصاص دهند.مقدمتا آن‌ها می توانند با پشتیبانی خود از این پیشنهاد و اصلاح آن دست به یک کارزار عملی برای اجرای بهتر و گسترده تر این پروژه بزنند.نقش کانون‌ها و نهادها و شخصیت‌های مستقل و فرد فرد علاقمندان به آزادی و دموکراسی در ایران جای شایسته و ارزشمندی در این روند به عهده خواهند داشت.
در پایان یادآور می شویم ؛کلیه نام‌هایی که برای روند نهادسازی و یاری رسانی در این نوشته آمده است و نیز کلیات طرح،تماما جنبه‌ی  پیشنهادی دارد و این در اختیار و مسئولیت فعالان جنبش کارگری در ایران است که در هر مورد،عنوان‌ها و روش‌ها و گردش کاری مناسب را معین و مشخص سازند و نیز با توجه به ظرفیت‌های اجرایی و تجربه عملی،تغییرات و تعدیل‌های لازم را در اجزا و کلیات به عمل آورند.هم جنین می توان انتظار داشت که مشابه چنین طرحی در سطح جنبش‌های اجتماعی به منظور دفاع و پشتیبانی از فعالین و کنشگران خود مورد پیگیری و توجه قرار گیرد و تلاش‌های لازم را در این جنبه از مبارزات خود با توجه به ویژگی‌های هر جنبش و مختصات جمعیتی آن ،به عمل آورند.
کاوه دادگری
10 نوامبر 2021 / 19 آبان 1400
kavedadgari@gmail.com