بهمن ذاکرنژادنکته اصلی

نکته اصلی
بهمن ذاکرنژاد

سهم ما از سیاستهای بالاییها
سیاست “چماق و هویج” سالهاست مبنای سیاست غرب و بخصوص آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی بوده است. در ادامۀ همین سیاست است که هفتۀ گذشته هیلاری کلینتون وزیر خارجۀ آمریکا برای چندمین باردر ماههای گذشته از آمادگی آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران خبر داد. با گسترده تر شدن تحریمها وفشارهای غرب بر جمهوری اسلامی ، مسئلۀ مذاکره ایران و آمریکا از هر دو طرف هر از چند گاهی مطرح مشیود. اما واقعیت این است که “هویج” پیشنهادی خانم کلینتون برای جمهوری اسلامی “جام زهری” است که نمی تواند آنرا بپذیرد. ظاهرا موضوع مذاکره و رابطه ایران و آمریکا برای هردو طرف کاربردهای مختلف دیگری در سیاستهای داخلی و بین المللی شان دارد.
اظهارات احمدی نژاد در سازمان ملل در بارۀ امکان بهبود روابط با آمریکا وبعد شایعۀ سفر محرمانۀ ولایتی و اصغر حجازی، از مسئولان بیت رهبری، برای مذاکره با آمریکا، درست چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تاثیر این شایعات و اشارات برروند انتخابات آمریکا، نمونۀ بازی حکومت اسلامی با کارت ” مذاکره با آمریکا ” است.
ابراز تمایل و آمادگی خانم کلینتون برای کم کردن تحریمها همزمان با چندین روز اعتراضات مردم به گرانیها، فقر وبیکاری یعنی درست زمانی که رژیم نگران گسترش بیشتر اعتراضات مردم بود، و ابراز آمادگی اخیر آمریکا برای مذاکرۀ مستقیم بر سر مسئلۀ هسته ای، در حالی که خشم و انزجار مردم بیش از هرزمانی متوجه سران جمهوری اسلامی بعنوان مسببین اصلی فقرو فلاکت کنونی است، هم از طرف آمریکا نمونۀ مشروعیت وچراغ سبز دادن غرب به حکومت اسلامی، علی الرغم تمام جنایاتش میباشد.
بطور واقعی “هویج” دراین سیاست گاه بعنوان دستاویزجمهوری اسلامی برای خرید وقت بوده و گاه ابزاری برای تنظیم سیاستهای دو طرف و کمکهای موَثر در مواقع حساس به همدیگراست.
تحریمها ظاهرا روی دیگر سیاست غرب، یا همان “چماق” در برابررژیم اسلامی است. هفتۀ گذشته سنای آمریکا بسته تحریمی جدید ی را تصویب و برای اجراء به رئیس جمهور داده است. “مارک دوبویتس” متخصص تحریم و مدیر بنیاد “دفاع از دمکراسی‌ها”! در دفاع از تشدید تحریمها میگوید “هدف آنان کشیدن اقتصاد ایران به لبه فروپاشی است” و “مارک کرک” سناتور جمهوری‌خواه گفته است ” تحریم‌های جدید فشار اقتصادی را بر حکومت ایران به شدت افزایش می‌دهد و پیام محکمی به مردم ایران می‌فرستد که پشتیبان آنها هستیم.”
با این اظهارات مقامات آمریکایی در دفاع از افزایش فشار های اقتصادی به ایران، معلوم میشود وقاحت تنها مختص خامنه ای ، احمدی نژاد و آیت الله های میلیاردری نیست که عاملین اصلی وضعیت فلاکت بارکنونی مردم هستند. مدیر بنیاد “دفاع از دموکراسی‌ها” هم قطعا میداند رساندن” اقتصاد ایران به لبه فروپاشی” یعنی گسترش بیکاری و فقرو فلاکت مردمی که بار اصلی تحریمهارا بدوش میکشند.
بستۀ جدید تحریمها قرار است حوزه‌های انرژی، مدیریت بنادر، شرکت‌های بیمه، کشتیرانی و کشتی‌سازی جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار ‌دهد. همچنین فروش برخی فلز‌های گران‌بها و فلز‌های دارای کاربرد صنعتی مانند گرافیت، فولاد و آلومینیوم را نیز ممنوع می‌کند. اما کیست نداند که تحریم این اقلام برای سرمایه داران و دولت اسلامیشان بهانه ایست برای اخراجهای بیشتر و تحمیل هرچه بیشتر فقر، بی حقوقی و شرایط برده وار کار به ملیونها کارگر و کارکن وخانواده های آنها که بجز فروش نیروی کارشان درآمدی ندارند. تحریمها تا همینجا برای کارگران و اکثریت مردم باعث بیکاری های گسترده، گرانی افسارگسیختۀ مایحتاج روزانه و تشدید بیشتر فقر وفلاکت بوده است.
فتح الله بیات رئیس اتحادیه سراسری کارگران قراردادی و پیمانی، از اخراج یک میلیون کارگر قراردادی از ابتدای سال جاری تاکنون در واحدهای تولیدی کشور خبر داده است. او در گفتگو با خبرنگار راه دانشجو میگوید: ” در نتیجه تشدید نوسانات نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی زندگی کارگران دچار مشکل شده است بطوری که دیگر هیچ نیروی انسانی نمی‌تواند با اضافه کاری و یا داشتن کار دوم و سوم هزینه‌های ابتدایی یک زندگی ساده را تامین کند.”
این در شرایطی است که پرداخت دستمزدهای بخش وسیعی از کار گرانی که هنوز اخراج نشده اند، به بهانه های مختلف ماهها بتعویق میافتد و آنها ناچارند با اعتصاب و اعتراض همان دستمزد ناچیز را بگیرند.
اما این تمام مشکلات مردم نیست. در کنار اخراجهای گسترده و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، گرانی و نایابی مایحتاج ضروری زندگی، دارو و امکانات پزشکی هر روزه جان تعداد بیشتری از مردم را بخطر انداخته است. درحالی که گرانی و کمبود دارو و امکانات پزشکی در ماههای اخیر جان تعدادی از بیماران را گرفته است و به معظل جدی زندگی مردم تبدیل شده، خبری از سر سوزنی کمبود بودجه برای دستگاههای عریض وطویل سرکوب مثل سپاه، بسیج، مساجد وسایر اوباش حکومتی نیست، بلکه همچنان افشای دزدی های میلیاردی آقازاده ها و مقامات ریز ودرشت حکومت در صدر اخبار است، و این تنها معیشت مردم است که تحت تاثیر تحریمها و بحران هرروز آب میرود.
هفتۀ گذشته وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد ” تاکنون فقط یک سوم ارز مورد نیاز دارویی در اختیار این وزارتخانه قرار گرفته است.” ومحمد مهدی قیامت رییس انجمن بیهوشی ایران، در بارۀ کمبود داروهای بیهوشی به خبرگزاری فارس میگوید: “داروهای بیهوشی که در دو دهه گذشته به دلیل کیفیت پایین از فهرست دارویی حذف شده بود هم اکنون به دلیل کمیاب شدن داروها وارد بازار شده‌است. کمبود داروهای بیهوشی عوارض شدیدی متوجه بیماران می‌کند و وضعیت را به گونه‌ای کرده‌است که نه تنها نگران کیفیت خدمات هستیم بلکه نگران جان بیماران شده‌ایم.”
احمد قویدل مدیرعامل سابق کانون هموفیلی ایران هم در رابطه با کمبود داروهای مورد نیاز بیماران هموفیلی به خبرگزاری ایلنا گفت: ” هم‌اینک بسیاری از بیماران هموفیلی در ایران به روشهای درمانی قدیمی روی آورده‌اند و به‌ناچار بعد از خونریزی از دارو استفاده می‌کنند و با این کار هر نوبت خونریزی یک صدمه معینی را به مفصل‌های بیمار وارد می‌کند. این امر در حال حاضر چندین برابر تشدید شده است به طوری که عوارض آن را در چند سال آینده مشاهده خواهید کرد.”
واقعیت این است که “سهم ما از سیاستهای بالاییها” تورم لجام گسخته، گرسنگی، فقر و بیحقوقی است وتا زمانی که این “بالاییها” سیاست را تعیین می کنند، ما که خود تولید کنندۀ ثروت هستیم از ابتدایی ترین حقوق وامکانات یک زندگی انسانی محرومیم. اما اعتراضات و مبارزه هروزۀ کارگران و مردم برای بهبود شرایط زندگی نشان میدهد ما این سهم را نمی پذیریم. سهم ما از آنچه خود تولید می کنیم، داشتن زندگی شاد ،مرفه وانسانی است که برای گرفتن آن راهی بجز مبارزه ای متحد و سراسری علیه سرمایه داران و حکومتشان نداریم.
٣ دسامبر ٢٠١٢