کشمکشهای اخیر مالکی و حکومت منطقه کردستان
مصاحبه نشریه اکتبر با فاتح شیخ
نشریه اکتبر: فاتح شیخ، اخیرا باز بین دولت مرکزی عراق و حکومت منطقه کردستان درگیری و کشمکش ایجاد شده، دو طرف به تبلیغات تند علیه هم و متهم کردن یکدیگر به نقض قانون اساسی و “توافقات” اکتفاء نکرده اند، بلکه به لشگرکشی و صف آرائی جنگی دست زده اند. چنین کشمکشهائی هرازگاهی در میگیرد. کلا داستان چیست؟ و تفاوت کشمکش جاری با موارد قبلی چیست؟
فاتح شیخ: درست است. اخیرا پس از یک درگیری در شهر “توزخرماتو”، یک رویاروئی سیاسی و نظامی میان دولت مرکزی عراق – اساسا مالکی و جناحش – با حکومت منطقه کردستان – مشخصا مسعود بارزانی در راس پارتی و سلطه حاکم در کردستان – براه افتاده است. اما باید توجه داشت که این کشمکش معین دو طرف ندارد. بلکه منشاها و اطراف متعدد دیگری هم دارد. درواقع پشت ظاهر رویاروئیهای جاری در مناطق کردنشین بین قلمرو دولتهای بغداد و اربیل، روندهای اصلی تر تحولات منطقه جریان دارد که لازم است آنها را لایه لایه کنار بزنید و بررسی کنید وگرنه روایت شما در دام روایتهای جانبدارانه این “دو طرف” میافتد و تبیین شما در چارچوب تبیینهای دو ناسیونالیسمی محدود میماند که امروز در صف مقدم یک جدال و کشمکش معین صف آرائی کرده اند.
محدود کردن این کشمکش به رابطه دو طرف بغداد و کردستان بخشی از کمپین تبلیغی سیاسی دو طرف است. مالکی از آن به عنوان ابزاری برای حقانیت دادن به تلاش خود برای تحکیم قدرت مرکزی حول ائتلاف قومی مذهبی اش استفاده میکند و در این عرصه بیشتر با ائتلاف دیگر ناسیونالیسم عرب، ائتلاف العراقیه علاوی بر سر قدرت مرکزی رقابت دارد تا با ائتلاف احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان. مسعود بارزانی هم برای آوردن دیگر احزاب و جریانات سیاسی کردستان پشت پروژه سیاسی خود، تحکیم بیشتر موقعیت پارتی در معادلات داخل کردستان عراق و در معادلات منطقه و مشخصا در مناطق کردنشین ترکیه و سوریه و ایران از آن بهره برداری میکند. برای هیچیک از این دو طرف، آن دیگری تارگت اول و آخر نیست. این کشمکش معین در خود عراق سه طرف دارد:
۱- مالکی و ائتلافش
۲- ائتلاف العراقیه و علاوی
۳- پارتی در راس ائتلاف احزاب ناسیونالیست فعال در منطقه کردستان.
اما این کشمکش همچنین بر متن تحولات جاری خاورمیانه جریان دارد و در این چارچوب هم سر اصلی آن به صفبندی دولتهای منطقه بر سر سرنوشت سوریه و آینده خاورمیانه و به جدال قدرتهای بزرگ بر سر تقسیم مجدد جهان و منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه ارتباط دارد.
این چارچوب و تصویر بزرگتر از آنجا لازم است که توجه کنیم این کشمکش معین تکرار کشمکش بر سر مساله کرد در عراق میان ناسیونالیسم حاکم در بغداد و ناسیونالیسم کرد حاکم در اربیل و سلیمانیه نیست، بلکه ابعاد دیگر و تعیین کننده تری دارد. مالکی با ایجاد این فضای جنگی در این مقطع معین در صدد است تا قبل از تعیین تکلیف رژیم بشار اسد در سوریه و سرایت جدال دولتهای منطقه و قدرتهای جهان به عراق، پیشرویهایی صورت دهد، مواقع جدیدی بدست آورد و موقعیت خود و ائتلافش در بغداد و بقیه عراق را محکمتر کند.
روشن است که مالکی در این پروژه نه تنها جمهوری اسلامی ایران را در کنار خود دارد بلکه بخشی از نیروی سازمانی و میلیشیائی اش به سپاه قدس و قاسم سلیمان و بدر و عامری و غیره وصل است. ارتباط این پروژه مالکی با نزدیکی بیشتر او به روسیه و خرید چند میلیارد دلاری اسلحه از آن قدرت جهانی درگیر در تحولات و کشمکشهای جاری خاورمیانه و به این معنی فاصله گرفتنش از آمریکا آشکار است.
از طرف دیگر ائتلاف العراقیه علاوی و هاشمی و غیره هم از حمایت صفبندی دولتهای ترکیه و عربستان و قطر و غیره و قدرتهای جهانی غرب و در راس آنها آمریکا برخوردار است. مقتدا صدر هم در این کشمکش معین به علاوی و ائتلافش تمایل دارد و در مقابل مالکی ایستاده است.
موقعیت و موضع پارتی هم در صفبندیهای منطقه روشن است. موقعیت دشوار اتحادیه میهنی و گوران در قبال این صفبندیها و گرفتاریشان در یک منگنه واقعی موقعیت نامساعدی به آنها در رقابت قدرت با پارتی در معادلات داخل جنبش ناسیونالیسم کرد داده و از شواهد پیداست که در این مقطع پشت پروژه پارتی رفته اند.
اینها مشخصات کنکرت کشمکش کنونی است که چنانکه میبینید با کشمکشهای سالهای قبل تفاوتهای زیادی دارد. در یک کلام این کشمکش بر سر مساله کرد نیست. بر سر تحکیم موقعیت سیاسی ائتلاف مالکی در قبال تحولات آتی منطقه بعد از تعیین تکلیف سوریه و بر سر تقویت قدرت میلیشایی مالکی در قبال رقبای قدرتش در عراق و در قبال حاکمیت منطقه کردستان. توجه نکردن به این تفاوتها و بویژه پریدن به نتیجه گیری سطحی استقلال کردستان عراق به عنوان راه حل مشخص این کشمکش بدون توجه به اوضاعی که میگذرد و بدون اتکا به ملزومات پراتیکی و بسیج نیروی پیشبرنده آن، موضعگیری بیحاصلی است ناشی از ندیدن تصویر بزرگتر مساله در چارچوب تحولات جاری منطقه و جهان است. به چند فاکت اشاره کنم.
تارگت اول برای مالکی در این رویاروئی نه حکومت منطقه کردستان بلکه ائتلاف ناسیونالیستی رقیبش العراقیه و در راس آن علاوی است. محدود کردن قدرت و قلمرو حکومت منطقه کردستان هدف دوم اوست، تازه دامنه این محدود کردن هم نامشخص است. واضح است که تصرف نظامی مجدد منطقه کردستان تماما خارج از قدرت مالکی و دولت مرکزی کنونی عراق است. مالکی شاید در خواب اما در بیداری، از دور هم نمیتواند به منطقه کردستان به عنوان قلمرو حاکمیت “دولت” بغداد نگاه کند. حتی اگر تصرف نظامی ماجراجویانه کرکوک برای مالکی ممکن باشد نگاه داشتن آن غیرممکن است. اینطور هم نیست که مالکی متوجه قدرت محدود “دولت” خود نباشد. اینطور نیست که فکر کند با جنگنده های میگ و اف۱٦ بتواند صلاح الدین را بگیرد. نمیتواند. هر قدر هم ناسیونالیسم و شوینیسم عقل و چشمش را زده باشد تناسب قوای واقعی به او و فرماندهان زیردستش فهمانده که چنین تعرضی خارج از توانشان است. این رجزخوانیها را برای اهداف دیگری لازم دارند. برای “مزایده” ناسیونالیستی در برابر رقیب قدرتش علاوی، برای بهم زدن ائتلاف العراقیه، برای در دست گرفتن پرچم ناسیونالیسم عرب و خارج کردن آن از دست بعثی ها و علاویها و هاشمیها لازم دارد. اما قدرت پیشبرد این اهداف را هم ندارد. پول نفت قدرت نمیآورد. معادله برعکس است. رژیم صدام از سال ۱۹۹۱ این قدرت را از دست داده بود جست و خیزها و توپ اندازیهای اطراف چمچمال نمیتوانست خطری برای منطقه کردستان ایجاد کند. واحد “عملیات دجله” هم بیشتر از جست و خیزهای نیروهای صدام برد واقعی نظامی و سیاسی ندارد. بزرگ کردن این خطر توسط ناسیونالیسم کرد برای تحکیم موقعیت خود و دامن زدن بیشتر به توهم و تفرقه ملی است.
در این کشمکش، متهم کردن همدیگر به نقض توافقات واقعی است. با تغییر تناسب قوا توافقات نقض میشود. اما اتهام نقض قانون اساسی بیربط است. مساله اساسی در این میان ماده ۱۴٠ قانون اساسی است. این ماده قرار بود تا پایان سال ۲٠٠٧ اجرا شود. نشد. شش ماه به مهلت اضافه کردند. درواقع احزاب حاکم در کردستان به شش ماه تن دادند و عقب نشینی خود از اصرار بر آن ماده را با افزایش مهلت توجیه کردند. همانوقت معلوم بود که این یک مهلت شش ماهه نیست بلکه تعویق آن است تا وقتی که دولت مرکزی همین باشد. حدودا شش سال گذشته و خبری نشده است. تاکی این ماده ۱۴٠ میتواند در نقش و کارکرد یک ماده مخدر عمل کند؟ آیا شکی هست که بی اثر شده است؟
نشریه اکتبر: منطقه خاورمیانه از آغاز آنچه “بهار عربی” خوانده میشود تاکنون شاهد تحولات سیاسی- اجتماعی مهمی بوده است. این تحولات، صفبندیهائی را در سطح جهان، بویژه در خاورمیانه میان قدرتهای جهانی و منطقه ای بوجود آورده است. رد پا و تاثیرات این صفبندیها در سرنوشت سیاسی کل جامعه عراق – شامل کردستان – چگونه است؟
فاتح شیخ: مقدمتا من موافق تعبیر “بهار عربی” برای تبیین خیزشها و تحولات دو سال گذشته نیستم. “بهار” برای توصیف خیزشها و تحولاتی که از شمال آفریقا شروع شد و به خاورمیانه و جاهای دیگر سرایت کرد گویا نیست. قبل از هر چیز زیادی رمانتیک است. برای بیان پروسه های اجتماعی سیاسی پیچیده نظیر انقلابات و رویاروئی آنها با اردوی ضدانقلاب و جنگ و سرکوبگری آن اصلا مناسب نیست. به طور مثال این متافور زیبا و رمانتیک چه ربطی با سناریوی زشت تحولات لیبی و سوریه دارد؟ از طرف دیگر کجا میتواند هم زیبایی انقلابات تونس و مصر و هم صعوبات تا به امروزشان را یکجا به اذهان کنجکاو و پیشرو منتقل کند؟ “عربی” هم قلمرو این انقلابات و جغرافیای تاثیرگذاری آن را بیان نمیکند. تاثیر این انقلابات تا اسپانیا و آمریکا هم رفته است. تعبیر انقلابات ۲٠۱۱ و تحولات پیامد مناسب است.
اما جواب سوال: روشن است که انقلاب تونس و مصر امید به اراده انقلابی توده های محروم جامعه برای تغییر استبداد سیاسی حاکم و بهبود اوضاع را نه فقط در عراق و کردستان بلکه در اسپانیا و آمریکا هم احیاء کرد. تحولات بعدی و مشخصا جنگ ویرانگر در سوریه و صفبندیهای دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی حول آن است که رد پا و تاثیرات خود را بر کشمکش فعلی عراق و کردستان گذاشته است. تحرک اخیر مالکی نوعی پیشدستی کردن برای تقویت موقعیت خود و ائتلافش تا قبل از تعیین تکلیف تحولات سوریه است که به نظر میرسد دوردست نباشد. ابعاد رد پا و تاثیرات صفبندیهای منطقه ای بر کشمکش کنونی میان مالکی و حکومت منطقه کردستان را در جواب سوال قبلی باز کرده ام و تکرار نمیکنم.
نشریه اکتبر: با توضیح ابعاد واقعی این کشمکشها اشاره کردید که این کشمکش معین ربطی به حل مسئله کرد و به منافع کارگران و زحمتکشان کردزبان و عرب زبان ندارد. از زاویه حل مساله کرد و از زاویه منافع کارگران و مردمی که در دو سوی این کشمکش هستند راه چاره چیست؟
فاتح شیخ: زاویه منافع کارگران و مردم دو سوی این کشمکش و زاویه حل مساله کرد دو زاویه هستند که لازم است اول از هم تفکیک شوند و بعدا بر اساس اولی به دومی که فرعی تر است نگاه کرد و راه حل کارساز مساله کرد را بررسی کرد. راه چاره کارساز سطوح متفاوت و موارد متعددی را در بر میگیرد که به نظر من به این شرح است.
۱- منافع کارگران و مردم دو سوی این کشمکش ایجاب میکند که نه تنها دنباله رو تبلیغات جنگی و بسیج جنگی دو طرف نشوند بلکه فعالانه علیه این فضای جنگی و رشد آن به وقوع جنگ بایستند. این بخصوص کار کمونیستها و فعالین کارگری و احزاب سیاسی آنهاست. و شدنی است. احتمال جنگ ضعیف است. بعید است این درگیری و کشمکش معین به جنگ بکشد. و خنثی کردن احتمالی که ضعیف است شدنی تر است. طبقه کارگر در عراق بر اثر چند دهه جنگ و کشتار مردم مناطق کردنشین توسط دولت مرکزی عراق، در جدال قدرت ناسیونالیسمهای عرب و کرد، دچار شکاف بسیار زیانباری شده است. شکافی که میتوانست بعد از سقوط رژیم بعث عراق کمتر شود و حتی به اتحاد صفوف برسد. این کار بر عهده کمونیستها و فعالین رادیکال کارگری بوده است که هرچند بدون شک با گذشته فرق کرده و در سطوح معینی شکاف کمتر شده اما متاسفانه به جای محکم و مطلوبی نرسیده است. حساسیت مساله اینجاست که یک جنگ قومی مجدد این دستاوردهای محدود را هم از بین میبرد و شکاف تاریخا ایجاد شده را عمیقتر و زیانبارتر خواهد کرد. از این زاویه ایستادن قاطع علیه دامن زدن به تنش کنونی و بالا رفتن خطر جنگ قطعا ضروری است. اما صرف موضعگیری و یا اکتفا به تبلیغ و افشاگری در این مورد کافی نیست. سازمان دادن، به میدان آوردن کارگران و مردم و پراتیک رادیکال و میلیتانت اما اکیدا سنجیده در این زمینه شرط موثر بودن است. تشخیص تاکتیکهای کنکرت قطعا در حوزه کارکرد احزاب سیاسی و فعالین محل است.
2- از زاویه مساله کرد، چند جنبه را باید دید. اولا ستم ملی بر مردم مناطق کردنشین با مساله کرد در عراق و کردستان عراق فرق دارد. از سال ۱۹۹۱ با کوتاه شدن دست رژیم بعث از بخش اعظم این مناطق، ستم ملی در سطوحی و با سقوط آن رژیم در ۲٠٠۳ بطور وسیعتر (جز در مناطق مورد نزاع) متوقف شد. اما مساله کرد همچنان موجود است. دوام مساله کرد، حل نشدن آن از طریق به رسمیت شناختن حق جدایی توسط دولت مرکزی و برگزاری رفراندم برای اجرای این حق است. این تحول صورت نگرفته است. منطقه کردستان از ۱۹۹۱ دوفاکتو مستقل از دولت مرکزی بوده است. در ۱۹۹۲ “پارلمان کردستان” فدرالیسم را قانونی کرد. اما این کار یکطرفه بود و به توافق دولت مرکزی متکی نبود. فدرالیسم گذشته از اینکه راه حل مساله ملی نیست، اصولا و عملا نمیتواند یکطرفه باشد. باید دولت مرکزی بر اساس آن پایه ریزی شده باشد. بعد از ۲٠٠۳ هم که رژیم بعث با لشکرکشی آمریکا و بریتانیا سقوط کرد پیوستن منطقه عملا مستقل کردستان به دولت بغداد، یک اتحاد فدرالی نبود بلکه یک توافق بر سر الحاق مجدد کردستان به بقیه عراق بود که احزاب حاکم در کردستان بدون مراجعه به آراء مردم از راه رفراندم انجام دادند. از طرف دیگر ساختار دولت بغداد بر خلاف قانون اساسی آن فدرالی نیست. در عراق فدرالیسم قانون اساسی با واقعیت سیاسی متناقض است. آنچه در عراق واقعی است وجود دو دولت در بغداد و اربیل است. احزاب حاکم در اربیل دولت خود را به دولت بغداد ملحق کرده اند و تا همین امروز هم آن را زیر یک رابطه فدرالی غیرواقعی توجیه میکنند. این در حالی است که دولت مرکزی و مشخصا مالکی و ائتلافش به هر ترتیب در تلاشند که با تغییر تناسب قوا “توافق” را زیر پا بگذارند و مطلقا نمیخواهند زیر بار ساختار فدرالی برای نظام سیاسی عراق بروند. تاکنون هم بجز منطقه کردستان “اقلیم” دیگری در ارتباط “اتحاد فدرالی” با بغداد شکل نگرفته است.
خلاصه کنم ستم ملی در کردستان عراق عمدتا متوقف شده است اما این حاصل اتحاد فدرالی نیست، حاصل کوتاه شدن دست رژیم بعث از کردستان و سپس سقوط آن رژیم است. این فدرالیسم غیرواقعی در عراق از نظر تقویمی هم بعد از متوقف شدن ستم ملی سرهمبندی شده است، نه برای رفع ستم ملی. پایدار هم نخواهد ماند. فدرالیسم واقعی هم باشد راه حل مساله ملی نیست. کانال نهادینه کردن و ادامه دادن تفرقه و شکاف ملی و زنده نگهداشتن مساله ملی است.
راه حل مساله کرد در کردستان عراق برسمیت شناختن حق جدائی و اجرای این حق از راه برگزاری رفراندم در همه مناطق کردنشین اعم از مناطق زیر حاکمیت حکومت اربیل و مناطق مورد نزاع است. بدون رفراندم حق جدائی اجرا نمیشود. رفراندم مکانیسمی است که در سطح دنیا به رسمیت شناخته شده و جاری است. حتی اگر جدائی عملا هم صورت بگیرد، باز اجرای رفراندم از نظر اصولی و تاکید بر حق مردم تحت ستم ضرورت دارد.
مجددا تاکید میکنم که در این کشمکش معین پریدن به نتیجه گیری استقلال بدون اتکا به ملزومات پراتیکی و بسیج نیروی پیشبرنده اجرای رفراندوم جدایی، یک موضعگیری سطحی بیحاصل است و ناشی از ندیدن تصویر بزرگتر مساله در چارچوب تحولات جاری منطقه و جهان است.
نشریه اکتبر: چرا جنبش بورژوا ناسیونالیسم کرد و بویژه احزاب سیاسی حاکم در کردستان عراق گام اساسی و موثری برای خاتمه دادن به این مشکل بر نمیدارند؟ کدام جنبش و نیرو قادر به ارائه و اجرای راه حل چاره ساز برای خاتمه دادن به این کشمکشهاست؟
فاتح شیخ: احزاب سیاسی ناسیونالیسم کرد اعم از حاکم و اپوزیسیون از ادامه شکاف ملی بین کارگران و مردم کردستان و کارگران و مردم بقیه عراق سود میبرند. به همین دلیل خواهان حل مساله کرد نیستند بلکه با حفظ رابطه اسما “فدرالی” با دولت مرکزی و بندوبست و تعامل و معامله با جریانات مختلف ناسیونالیسم عرب حاکم در بغداد و بازی در شکاف ائتلافهای آنها تلاش میکنند همین اوضاع را یعنی ادامه مساله کرد و شکاف ملی را نهادینه کنند و بر اساس آن بر مناطق کردنشین حکومت کنند. این انتخاب سیاسی آنهاست که تلاش کنند با ایدئولوژی ناسیونالیستی و البته در کنار آن با یاری گرفتن نامحدود از مذهب و بقایای سیستم اجتماعی عشیره ای، حاکمیت خود بر کارگران و توده های مردم کردستان را تحکیم کنند.
اما کردستان یک جامعه مدرن است و بخصوص با رشد کم و بیش شتابان سرمایه داری در آن در دو دهه گذشته، یک نیروی اجتماعی بزرگ و قدرتمند در آن رشد کرده و جنبش سیاسی خود را هم به میدان آورده است: نیروی اجتماعی کارگر و جنبش سیاسی کمونیسم. موقعیت عینی این نیروی طبقاتی و جنبش سیاسی کمونیستی آن ایجاب میکند که صلاحیتدارترین مرجع برای خاتمه دادن به این کشمکشها باشد. برنامه و سیاست و راه حلهای این قطب اجتماعی و طبقاتی در دو دهه گذشته به روشنی در دسترس بوده و در سطوحی هم به میان جامعه رفته استو اما این نیرو و این جنبش هنوز آن آمادگی و آن توان سیاسی پراتیکی و حتی چنانکه مشاهده میشود آن روشنی و تیزی تاکتیکی را از خود نشان نداده و به عمل در نیاورده است. امروز این قطب بیش از دو دهه گذشته باید واقف شده باشد که باید سریعا بر کمبودها و ناآمادگیهای سیاسی و عملی خود غلبه کند. خاتمه دادن به این کشمکشها و تامین آینده بهتر برای جامعه کردستان و همچنین برای جامعه عراق در گرو به میدان آمدن قدرتمند و روشن بین این جنبش است.
با تشکر از شما!
سیزده آذرماه ۱۳۹۱ / سوم دسامبر ۲٠۱۲
مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی
***
منتشر شده در اکتبر شماره 103
http://www.october-online.com/articles/2174-2012-12-03-21-30-26.html
http://www.october-online.com/