زینت کریمی – ریاضت اقتصادی جمهوری اسلامی، تعرض به زندگی طبقه کارگر است
ریاضت اقتصادی یک بحث تئوریک مختص دانشگاه ها نیست، ریاضت اقتصادی اسم رمز حمله به زندگی و معیشت طبقه کارگر و نجات طبقه حاکم از بحران های اقتصادی نهفته در خود است. ریاضت اقتصادی یک واقعیت روشن است که امروزه در اکثر کشور های سرمایه داری مبنای اصلی تز های اقتصادی قرار گرفته است. در کشورهای مختلف بسته به مقدار توازن قوا ما بین طبقه کارگر و حکومت های حاکم این نوع سیستم تغییر می کند. ” آن چه در جمهوری اسلامی به اسم اقتصاد مقاومتی به خورد جامعه داده شده است، همان ریاضت اقتصادی است، که قرار است طبقه کارگر ایران را با تحمیل زندگی فلاکت بارتر به سپر بلای رفع بحران های اقتصادی تبدیل کند ” .
اقتصاد مقاومتی زندگی طبقه کارگر در ایران را به نابودی کامل خواهد کشاند، اما مشکلات اقتصادی جمهوری اسلامی را حل نخواهد کرد. مشکلات اقتصادی جمهوری اسلامی رابطه مستقیمی با مشکلات سیاسی آن دارد. اقتصاد مقاومتی را می توان آخرین حربه تعرضی رژیم اسلامی به زندگی و معیشت و عملا تحمیل زندگی فلاکتبار با اکثریت مردم در ایران و سرکوب هر نوع نارضایتی اجتماعی و دامن زدن هر چه بیشتر به جو و فضای اختناق آمیز در جامعه ایران می باشد. زیرا ضامن پیشبرد این طرح، سرکوب هر گونه اعتراضی در ایران در مقوله “جنگ اقتصادی” نهفته است. آن چنان که هر گونه اعتراض به بهانه تحریم ها و جنگ اقتصادی به” بیگانه گان” نسبت داده می شود و به شدیدترین وجه ممکن سرکوب خواهد شد.
تعدیل نیروی کار، بسته شدن مراکز تولیدی و کاری، اتخاذ سیاست اخراج و بیکار سازی های روز افزون ، گرانی، حذف یارانه ها و اکنون ارائه کارت های انرژی 80 درصد، از عوارض عملی این سیاست و جهت کیری ضد کارگری می باشد که جامعه را به زیر خط گرسنگی سوق خواهد، داد. چرا؟ که ” دولت تدبیر و اعتدال” تصمیم قطعی گرفته است بدین شیوه با به تباهی کشاندن زندگی طبقه کارگر و تحمیل شرایط کار ارزان کارگر خاموش، اقتصاد به بن بست رسیده جمهوری اسلامی را بازسازی کند. در نتیجه این سیاست، شرایط خاصی عملا به زندگی اکثریت مردم کارگر و زحمتکش در ایران، تحمیل می شود. نباید این وضعیت را پذیرفت!
مقصر اصلی حکومت اسلامی است!
حکومت اسلامی در طول حاکمیت ضد کارگری اش، شرایط فلاکتباری را به اکثریت مردم و بویژه طبقه کارگر در ایران تا آنجائی که برایش ممکن بوده است، تحمیل کرده است. با تمامی توان از متشکل شدن طبقه کارگر در محیط کار و زیست با ایجاد جو و فضای رعب و وحشت، بگیر و بند و زندانی کردن رهبران عملی کارگری و کارگران کمونیست و معترض، مانع ایجاد و تشکیل تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زیست کارگران شده است. این وضعیت از مشکلات اساسی و جدی می باشد که باعث پراکندگی در صفوف طبقه کارگردرپیشبرد مبارزاتشان که بطور روزمره در جریان هست، شده است. هر چند بطور روزمره طبقه کارگر در دفاع از حق و حقوق انسانی- اجتماعی اش با کار فرمایان و دولت در کشمکش و تقابل جدی قرار دارد و به شیوه های متفاوت نسبت به شرایط تحمیل شده معترض بوده است. اما نبودن تشکل های توده ای کارگری در محیط کار و زسیت، و پراکنده بودن مبارزاتشان، باعث شده است نتوانند، توازن قوا ی طبقاتی را به نقع خود، تغییر بدهند.
مقصر اصلی و مانع جدی در این رابطه حکومت اسلامی سرمایه در ایران می باشد. لازم است متشکل و متحد شد و سازمانیافت و تشکل های توده ای کارگری را در محیط کار و زیست بوجود آورد از پراکندگی بدر آمد و در تقابل با تحمیلات عوارض ریاضت اقتصادی حکومت اسلامی بر زندگی و معیشت اکثریت مردم در جامعه، جلوگیری نمود و توازن قوا را به نفع طبقه کارگر تحت هدایت و رهبری سیاسی- اجتماعی حزب سیاسی کمونیستی ” حزب کمونیست کارگری- حکمتیست ” برای سرنگونی حکومت اسلامی فراهم نمود.
چکار باید کرد؟
سرنگون کردن حکومت اسلامی در ایران که مانع اساسی هر نوع بهبودی در زندگی اکثریت مردم در جامعه ایران می باشد، و تلاش برای جابگزن کردن و مادیت بخشیدن به نظامی سوسیالیستی ” حکومت کارگری، جمهوری سوسیالیستی ” و رهائی کارگران و زحمتکشان در ایران، از تمامی نابرابری های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی. امری اساسی است که باید طبقه کارگر و جنبش برابری طلبی و آزادیخواه، در دستور فعالیت قرار بدهد و برای متحقق شدن آن تلاش کند!
اما، در حال حاضر چکار باید کرد؟ مسئله ای اساسی است که بتوان این سیاست اتخاذ شده را به شکست کشاندی، اصل است. آنچه روشن و غیر قابل انکار می باشد. طبقه کارگر درسراسر ایران فاقد هر گونه تامین و بیمه های اجتماعی وبویژه بیمه بیکاری است. میلیون ها نفر کارگر بیکار در ایران وجود دارد. جامعه کردستان نیز بخشی جدائی ناپذیر از ایران می باشد و تمامی عوارض منفی سیاست های ضد انسانی حکومت اسلامی از هر لحاظ در کردستان نیز انعکاس اجتماعی- عملی دارد و بنا بر موقعیت خاص آن، عوارض منفی سیاست ” اقتصاد مقاومتی یا در واقع ریاضت اقتصادی ” در جامعه کردستان به نسبت سایر مناطق ایران، بدلیل عدم وجود مراکز بزرگ کاری – تولیدی، شامل قانون کار نشدن اکثریت کارگران و وجود بیشتر کارهای ساختمانی و خدماتی، بسیار مخربتر و ملموس تر می باشد. و … اما این وضعیت را نباید تحمل کرد و لازم است متحد و متشکل شد و در همبستگی طبقاتی- اجتماعی در ارتباطی منظم و سازمانیافته با رهبران عملی و محافل کارگری در مراکز اصلی تولیدی و صنایع کلیدی در ایران تماس برقرار کرد، متحد شد. مبارزات و مطالبات را در ابعاد سراسری همگام و همراه طرح و در زیر پتر رهبری سیاسی حزب حکمتیست، به پیشبرد برد. و عملا این سیاست ضد کارگری را بشکست کشانید و حکومت اسلامی را به عقب نشینی وادار کرد!
زینت کریمی
2014.05.14