فاجعهای دیگر در نظام سرمایهداری!
شباهنگ راد
صدها کارگر معدن ذغال سنگ ترکیه در اثر بی مبالاتی و سهلانگاری سودجویانُ و در زیر زمین, نزدیک به 2 کیلومتری، جان خود را از دست دادند. پایانی در چنین ضایعات دردناکی در عصر کنونی نیست. سرمایهداران، امنیت جانیای برای کارگران باقی نهگذاشتهاند و روزانه صدها تن دیگر دارند در اثر سوانحی متفاوت تلف میشوند و کسی و در چنین نظامهایی، نه تنها پاسخگو نیست، بلکه از جانب عناصر فاسد و دغلکاری همچون ارُدوغان دارد اعلام میگردد که “مرگ کارگران معدن سُمای ترکیه طبیعی” بوده است. به دلیل “طبیعت” چنین فاجعهایست که مشاور وی و با وقاحت تمام، و با مشت و لگد و به جان مخالفین دولت افتاد.
به عادت سرمایهداران تبدیل شده است و تفاوتی نیست که کارگر در کدامین سرزمین و در زیر سایهی کدامین دولت “متمدن” دارد، نیروی کار خود را – و آنهم با پائینترین دستمزد – به فروش میرساند. نیاز حاکمان به سود و سرمایهی بیشتر است و ما به ازای عملی آن برای کارگر ، دریافت مزد کمتر و مقابله با مرگ “طبیعی”ای همچون آتشسوزی و انفجار در معادن متفاوت سرمایه میباشد. دارند دامنهی امنیت و آسایش کارگران را پائین میآورند تا بر دامنهی امنیت و آسایش خود بیافزایند. این فلسفه و منطق سرمایه است و بروز چنین ضایعاتی را باید و میبایست، به پای جنایات بشرست نوشت و قطعاً مسئولین حقیقی آنها کسانی همچون ارُدوغان و دیگر همقطاراناش در اقصا نقاط دنیا میباشند. البته که وقوع و بروز چنین رخدادهایی در زیر زمین و در معادن گوناگون خلاصه نمیشود و در روی زمین و در مراکز تولیدی، بارها و بارها سوانحی “طبیعی” جان کارگران را گرفت و طبعاً این اولین انفجار و اهمالکاری از جانب سرمایهداران ترکیه نبوده است که جان کارگران را گرفت. پیشاپیش خود بلندگوهای سرمایه اعلام نمودهاند که: “13000 کارگر معدن و آنهم در سال 2013 دچار سانحه گردیدند”. با این اوصاف و با ارائهی چنین آماری – از جانب خودیهایشان – میتوان به این حقیقت ادعایی اردوغان دست یافت که، اینگونه سوانح و فجایع “طبیعی” به حساب آمده و در عوض این طبیعت آدمی و کارگر است که قادر به دوام و مقاومت هر چه بیشتر و آنهم در زیر زمین چند صد متری و مقابله با انفجارهای مهیب نمیباشد!!
براستی که تا چه زمان و مدت، باید در چنین شرایطی، کارگر از جان خود مایه بهگذارد و ماحصل آن به جیب سرمایهدار رود؟ خاتمه و پایانی چنین حوادث دستسازی، در چه زمان به سر خواهد آمد و دنیای انسانی و بشری، فارغ از درد و مصبیت شود؟ تا چه زمان هزینهی چنین رخدادهایی باید به کیسهی کارگران رودُ و در عوض، بر عمر سرمایهدار و کارفرما، بیشُ، بیش از این گردد؟
در یک کلام پاسخ چنین وضعیت و مسببین چنین وقایعی دردناکی، از آن حاکمان و سرمایهداران ترکیه است و بیجهت این جانیان بشریت دارند چهره و قیافهی انسانی بهخود میگیرند و اظهار تأسف و همدردی با مردم و با خانوادهی بازماندهگان میکنند. کارگر و مردم برایشان فاقد ارزشاند و بی دلیل هم نیست که – در شرایط وُرود ضربات روحی و غم و اندوه بر بازماندهگان کارگران معدن سُمای ترکیه -، سرکوبگران ترکیه، معترضین و همدردان کارگران را مورد ضرب و شتم قرار دادند. به باور ظالمان هم وقوع چنین رخدادهایی در دنیای سرمایه امری طبیعی، و هم سرکوب مردم و کارگران از جانب ارگانهای حافظ منافعی حاکمان امری عادی به حساب میآید. در چنین نظامهایی، هیچ قانون و مرجعی در خط و خطوط کارگران نیست و اعتراض جامعهی انسانی و مردم، نسبت به بی مبالاتی و سهلانگاری مسئولین دولتی، برابر با تشدید خفقاق، گسیل ارگانهای سرکوب به خیابانها و مشت و لگدمال و بگیر و به بندهاست. عکسالعمل دولتها در قبال مطالبات و خواستههای مردم و کارگران در دنیای اجحاف و استثمار فراوان است و از یادها نهرفته است که چگونه دولت بنگلادش و آنهم بعد از سانحهی آتشسوزی در کارخانهی لباس که منجر به مرگ بیش از هزاران کارگر گردیده، به مخالفین دولت و سرمایه یورش آورده و به ضرب و شتم آنان پرداخته است. از یادها نه رفته است که چگونه دولت افریقای جنوبی تعدادی از کارگران معدن پلاتین ماریکانا را که برای افزایش دستمزد، دست به اعتصاب زدند را به گلوله بست و جان نزدیک به 40 کارگر را گرفت. اینها کار و بار سرمایهداران است و رنگ و پوست و منطقه و نژاد نمیشناسد و وظیفهیشان حفاظت از طبقهی انگلصفت و حاکمه است.
سرمایهدار بنا نیست تا به حقوق و به جان کارگران و زحمتکشان رسیدگی کند؛ بنا نیست تا زمینهی بیشتر عمر کارگران را فراهم نماید و بر دامنهی آسایش و امنیت جانی آنان بیافزاید. سرشت و ذات سرمایه در تضمین بیحقوقی و در وفاداری به استثمار بیحد و حصر و در تبانی زندهگانی کارگران است. قانوناش اینگونه نوشته شده است و قادر به حرکتِ خلاف آن نیست. مرگ کارگر، به معنای افزایش طول عمر سرمایهدار است. کار بیشتر بهمعنای، سودآوری بیشتر برای سرمایهدار است و بازدارندهگی و فقدان امکانات اولیهی بهداشتی، شغلی و جانی کارگر، بهمعنای گسترش رفاه و آسایش برای همنوعان و همردیفاش میباشد. تغذیهی روزانهی آن، در یورش به جان و مال کارگران و زحمتکشان میباشد و تا زمانیکه چنین قانون و مناسباتی در جوامعی متفاوتی همچون ترکیه حکمفرماست، اوضاع کاری کارگران معدن ترکیه و دیگر مراکز تولیدی اینچنین خواهد بود و آیندهی دردناکتری در انتظارشان است. جانِ کارگر در عمارت ساخته شدهی سرمایه امنیت نهدارد و دنیای کنونی اصلاً و ابداً، به درد کارگران نمیخُورد و نیاز به زیر و رو شدن، و نیاز به تخریب بنیادی افکار و سوزاندن قانون نوشته شدهاش دارد. مسلم است که پرتاب آن به جایگاه حقیقیاش، جامعهی انسانی را از صدها بلایای اجتماعی و سوانحی “طبیعی” بدور خواهد ساخت. سوانحی “طبیعی”ای که عامل اصلی آن اُردوغان و همهی سرمایهداراناند و باید و میبایست پاسخگو و تأوان تمامی اعمال جنایتکارانهیشانرا باز پس دهند. سرمایهدار به دنبال کار ارزانِ در ازای بیامکاناتی، بی مسئولیتی و سودآوری بیشتر است. نهادها و سازمانهای عریض و طویل متفاوت دارد، نهادها و سازمانهایی که، در خفا و آشکارا، به دنبال شکار و سرکوب مخالفین، معترضین و مدافعین کارگران معدنی همچون ذغال سنگ سُمای ترکیهاند. سرمایهداران بسیار لجام گسیختهاند و همواره و همواره، با ریا و با دغلکاری، با بگیر و به بند و با سرکوب کارگران و دیگر زحمتکشان، در پی درازتر و بلندتر نمودن عمر خوداند. بی تردید این دنیای خواسته و ناخواستهی سرمایهداران و کارگران باید دگرگون شود و دنیایی جایگزین آن گردد که جامعهی بشری، بیش از این شاهد فجایع و ضایعات دردناکی همچون معدن ذغال سنگ سُمای ترکیه نه باشد.
17 مه 2014
27 اردیبهشت 1393