پارمیس ایرانی – محمد قراگوزلو و آزمون آی . کیوی خواننده نقدی بر مواضع سیاسی محمد قراگوزلو

پارمیس ایرانی
محمد قراگوزلو و آزمون آی . کیوی خواننده
نقدی بر مواضع سیاسی محمد قراگوزلو

سایت محترم روشنگری،
(و سایتهای محترم: آزادی بیان. اخبار روز. ایران تریبون. مبارزان کمونیست).
میخواستم بر مقاله آقای قراگوزلو با عنوان «روحانی بر صراط راست احمدی نژاد» کامنت بنویسم، ولی به چند دلیل از این کار منصرف شدم و ترجیح دادم نقد کوتاهی بر مقاله و بر کل دیدگاههای شبهه ناک ایشان بنویسم. دلایل از این قرار است:
یک: برد کامنت محدود است به فقط آن تعداد خواننده ایکه احیانا ً اکثرشان از همفکران قراگوزلو و موافق با موضعگیریهایشان هستند و از اینجهت برای آشنایی با نظرگاههای ایشان تکافو نمیکند، زیرا مخالفان یا مقالات او را نمی خوانند یا حوصله تاٴمل در مواضع دوپهلوی او را ندارند، و یا به هر دلیلی با بی تفاوتی زحمت نوشتن و خواندن کامنت و درگیر شدن در بحثهای اعصاب خردکن بعدی را به خود نمیدهند.
دو: یک مواجهه و رودررویی سیاسی و طبقاتی را نه میتوان در یک کامنت خلاصه کرد، و نه آنرا به چالشی خصوصی و دور از چشم همگان تبدیل نمود.
سه: نه خود آقای قراگوزلو و نه کامنت نویسان موافقشان بنا بر آنچه تاکنون مرسوم آنها بوده، پاسخ صریح و مشخص به سوالها و ایرادهای مطرح شده از جانب کامنتگذار مخالف نمیدهند. آقای قراگوزلو احتمالا ً شاٴن مدرک و سواد خود را اجل جوابدهی به ایرادهای مخالفان میدانند، و بدینجهت حدس غالب اینستکه جوابگویی را بر عهده رفقا و همفکران خود میگذارند.
چهار: کامنتگذار موافق نویسنده، آنطور که تاکنون رسم بوده، سعی میکند حرف توی حرف بیاورد و به اصطلاح فرافکنی کرده و مسائل حاشیه ای و بیربط با اصل موضوع موردنظر زیر سؤال رفته را به میان آورده تا هم ذهن خواننده و هم فکر و حواس کامنت گذار را به حاشیه برده و از اصل موضوع دور نماید. در حالی که با یک مقاله مستقل نمیتوان چنین برخوردی کرد، اگر چه به حکم آزادی بیان، همواره میتوان در برابر آن موضع گرفت و به آن پاسخ مقتضی و منطقی داد.
پنج: مسئولیت کامنت بر عهده سایت است، در حالیکه مسئولیت مقاله با نویسنده ایست که آدرس و ایمیل مشخص دارد و حتی اگر با نام مستعار هم نوشته و درج گردد – که بیدلیل نیست – ایمیل او در اختیار سایت است.
شش: با این توضیحات، انتظار میرود سایت محترم چنانچه تا به امروز روش آن بوده، نقد ارسالی را برای روشن شدن اذهان خوانندگان خود که یقینا ً از طیفهای مختلف اجتماعی و طبقاتی هستند درج بفرماید.
قبل از ورود یه بحث اصلی بگویم، من کمترین تعلق و گرایش فکری و جناحی به هیچیک از جناحهای حاکمیت، چه درون و چه بیرون آن، چه جناح معروف به اقتدارگرا چه موسوم به اصلاحطلب که درصدد اصلاح رژیم از درون است ندارم و این مطلب را از موضع فرد بیطرف – نسبت به گرایشهای درون حاکمیت و نه به عملکرد حاکمیت – در نقد فرد دیگری که ظاهرا ً ادعای بیطرفی دارد اما در لفافه و سربسته، آنچنانکه که در ادامه مواردی از آنرا ارائه خواهم داد، از یک جناح خاص آنهم جناح اقتدارگرای رژیم حمایت و جانبداری میکند مینویسم. بدیهی است نقد شونده و خواننده اگر عدولی از این موضعگیری مشاهده نمایند قطعا ً آنرا به نقد و چالش خواهند کشید.
توضیح دیگر اینکه انگیزه این نقد فردی و شخصی نیست، بلکه مقتضیات جامعه و ملاحظات عمومی در شرایط کنونی است، آنگونه که نه به صورت راز و رمز و در خفا بلکه به طور روزمره در گفتار مردم در همه جا گفته و شنیده میشود.
حال بروم بر سر اصل مطلب:
١.قراگوزلو نه فقط در این مقاله بلکه در تمام مقالات و تحلیلهایش نشان داده مفهوم مارکسیستی دولت را نمیداند و از آن درک بورژوایی و بدتر از آن عامیانه دارد، چراکه اگر دولت را در مفهوم مارکسیستی آن میشناخت، اولا رئیس جمهور و وزرای کابینه را دولت تلقی نمیکرد، و ثانیا با این تمهید عملکرد کلیت رژیم (حاکمیت) را که رئیس جمهور و اعضای کابینه او بخشی، و بخش کوچکی از آن هستند، به عملکرد فقط این بخش ناچیز، آنهم در ایران که همه میدانند تقریبا هیچکاره و مجری اوامر رهبر است، محدود نمیکرد. دولت عبارتست از طبقه حاکم، یا یک حاکمیت طبقاتی که در این زمانه حاکمیت بورژوایی است و در ایران این حاکمیت انحصارا ً در ید قدرت نظامیانی است که یا لباس نظامی بر تن دارند یا نظامی هستند و لی برای آنکه غیرنظامی تلقی شوند لباس غیرنظامی (شخصی) میپوشند. در هر دو حالت لباس گویای ماهیت آنها نیست بلکه عملکرد آنها نشانگر ماهیت نظامی آنهاست.
٢.واقعیت این است که قراگوزلو با این تنزل دادن حاکمیت و دولت طبقاتی – و در ایران حاکمیت یا حکومت نظامی – به «دولت» با همان تعریف عامیانه ای که از آن دارد، یعنی با جدا کردن «دولت»ایکس از «دولت» ایگرگ، برآنست که تفکر تک بعدی و جانبدار خود را بر یکی از این ماکت های فاقد طول و عرض و اراده دولت واقعی منطبق نموده و به طرفداری از یکی دیگری را مسئول مصیبتهای وارد بر مردم قلمداد نماید. به همین دلیل است که کسانی که علیه یا به طرفداری از ایشان کامنت مینویسند به یکی از دو جناح رژیم وابستگی یا گرایش دارند، یا به عبارت دیگر ناگزیر باید مثل ایشان با موضع جانبداری از یک جناح وارد بحث شوند تا حرفی خلاف یا موافق حرف او زده باشند.
٣.اگر حتی به همین معیار ناقص و جناحی او تن در دهیم و «دولت» را فقط در رئیس جمهور و وزرایش خلاصه کنیم، باز هم بر خلاف نظر او صراط احمدی نژاد و روحانی از هیچ لحاظی با هم یکی – چه راست چه چپ – نیستند. به این دلیل که: اگرچه هر دو با رد شدن از فیلترینگ رژیم – یعنی شخص رهبر و سردارن سپاه – در «انتخابات» پیروز شده اند، اما کیست که نداند احمدی نژاد چگونه و با چه تمهیداتی «انتخاب» شد، و روحانی چگونه و با چه هدف و منظوری کارگزار حاکمیت گردید. درباره عملکرد روحانی هنوز زود است که قضاوت کنیم، اگرچه به ضرس قاطع میتوان پیش ینی کرد که چه سرنوشتی برایش رقم زده میشود. اما درباره احمدی نژاد: آیا آقای قراگوزلو نمیداند رفتن مردم پای صندوقهای رای در سال ١٣٨٨ برای انتخاب چه کسی بود و چه کسی را رژیم پیروز «انتخابات» از صندوقهای رای بیرون آورد؟ آیا آقای قراگوزلو نمیداند در سال ١٣٩٢ و رفتن مردم پای صندوقهای رای – حداقل آن ١٩میلیون نفری که به روحانی رای دادند – برای انتخاب نشدن کاندیدای رهبر و سپاه (جلیلی)، و در مرتبه بعد سرتیپ قالیباف بود، و روحانی در واقع آلترناتیو بد در مقابل بدتر بود؟
شاید گفته شود منظور نویسنده از صراط راست احمدی نژاد سیاست های اقتصادی او و ادامه این سیاست ها توسط روحانی (جناح اصلاحطلب) است. اما چنانچه در ادامه خواهیم دید، هدف اصلی قراگوزلو زدودن «شائبه» تقلب در انتخابات ١٣٨٨ از حافظه معترضان و تبرئه کلیت رژیم از این «اتهام» ست. قراگوزلو از همان ابتدا به قول معروف میان دعوا – با اصلاحطلبان و ملی مذهبی ها – نرخ تعیین می کند، یعنی احمدی نژاد و روحانی را در یک صراط قرار داده تا ما یادمان برود این چگونه آمد، و آن چگونه آورده شد. البته قراگوزلو داناتر از آنستکه بند را آب دهد و کاسه کوزه ها را تماما سر یک جناح خرد کند، بلکه گاهی از جناح همه کاره هم انتقاد میکند تا بتواند آن یکی جناح را محکمتر بکوبد. در هر حال اما، در همیشه بر همین پاشنه کوبیدن جناح اصلاحطلب چه در حاکمیت و چه بیرون از حاکمیت است که حالا موی دماغ رهبر و سرداران سپاهش شده است. حتی کوبیدن کسانیکه به فرموده رهبر و عملیات سپاه یا در حصر و زندانند یا خانه نشین.
٤.مینویسد: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ارتباط زیادی با دولت ندارد». مفهوم دیگر این جمله اینستکه: سیاست خارجی رژیم اسلامی را نه دولت به معنایی که قراگوزلو مدنظر دارد، بلکه جناح مخالف دولت که معلوم نیست شامل چه کسانیست و حیطه اقتدارشان از کجا تا به کجاست تعیین میکند، و مهم تر از این یعنی: «دولت» فقط تعیین سیاست داخلی را بر عهده دارد. عجبا! سیاست خارجی در دست جناح غیردولتی، یعنی رهبر و سپاه، و سیاست داخلی در اختیار «دولت» یعنی رئیس جمهور است. تفکیک قوا به توصیف آقای قراگوزلو یعنی این! اما، او با چه هدفی چنین وارونه گویی میکند؟ فقط و فقط برای تبرئه حاکمان اصلی و کسانیکه فرمان حمله به تظاهرات و راهپیمائیهای مسالمت آمیز را صادر میکند و تره هم برای وزارت کشور قوه مجریه خرد نمیکنند، از یکطرف، و تبرئه احمدی نژاد از خلافکاریهایش، مخصوصا از تقلب در انتخابات از طرف دیگر. ببینید چگونه و با چه صراحتی از احمدی نژاد دفاع میکند: «فشار داغون کننده تحریم ها یکی دو سال آخر صدای احمدی نژاد را هم درآورده بود». این را زمانی مینویسد که باند احمدی نژاد – جلیلی، زیرنظر سپاه با عنوان دلواپسان نظام هنوز هم طرفدار تحریم است. چرا که ازقبَل ِ تحریم به میلیاردها دلار ثروت دست یافته اند و دلواپس رفع تحریم و از دست دادن این موقعیت خدادادی اند.
یا: «از مناظرات انتخاباتی به این سو [کدام مناظرات در کدام انتخابات؟] و متعاقب افشاگریهای احمدی نژاد همه از عمق فساد کم مانند مطلع شدند». احمدی نژاد که «دولتش» معلوم نیست با هشتصد میلیارد دلار درآمد نفت چه کرد و در زمان او غارت و اختلاسی نبود که نشود عمق فساد را افشا کرد! احسنت به آقای قراگوزلو و قلم افشاگرش!
ببینید چگونه با نعل وارونه زدن و راست و دروغ را با هم قاطی کردن و دو پهلو گویی آی . کیو و حافظه مردم را به هیچ میگیرد و در صدد تبرئه تقلب در انتخابات ١٣٨٨ بر میآید:
«به سبب غیردموکراتیک بودن انتخابات، همیشه امثال احمدی نژاد و روحانی میتوانند در همین حد، آرای مردم را به خود اختصاص دهند». معنای این سخن چیست جز آنکه احمدی نژاد در ١٣٨٤ و ١٣٨٨ نه با تقلب و کشت و کشتار و با ماشین از روی مردم رد شدن، بلکه با رای مردم – که رای بالایی هم بود – انتخاب شد؟ و به طور غیرمستقیم بگوید اگر روحانی با رای مردم انتخاب شد، احمدی نژاد هم به همین ترتیب و تازه با رای بیشتر از صندوق رای درآمد!
قراگوزلو ابا ندارد از اینکه راست راست توی چشم میلیونها معترض سال ١٣٨٨ که جز آن چند ده جانباخته راه آزادی همه زنده اند و آنروزهای سرشار از تحرک و امید را به یاد دارند، نگاه کند و اینچنین به همه دهن کجی و توهین و از احمدی نژاد دفاع کند: «همه ما کم و بیش در متن تعرضات دوستان جنبش سبز به دولت احمدی نژاد این شعار را به یاد می آوریم: دولت سیب زمینی نمی خوایم، نمی خوایم». آقای قراگوزلو! تو در متن تعرضات – و نه اعتراضات – دوستان جنبش سبز – و نه میلیونها آدم بجان آمده از استبداد – بودی و ندیدی و نشنیدی که مردم چه شعاری میدادند؟ شرمت نمیشود از روی آنهمه انسان که کشته شدند و یا زنده اند و با امید به چنان فرصت دوباره ای زنده اند، و از روی مادران هنوز عزادار آن جانباختگان که چنین دروغ رسوایی میگویی؟ شعار آن میلیونها آدم «دولت سیب زمینی نمی خوایم» بود یا «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه»؟ و آیا آن اعتراضات علیه احمدی نژاد بود یا کلیت رژیم؟ هنوز فیلمهایش هست و هرازگاهی از کانالهای مختلف پخش میشود. ببین علیه چه کسانی و به نفع چه کسانی موضع گرفته ای.
قراگوزلو چنان شیفته و دلواپس احمدی نژاد و دوران ریاست جمهوری اوست که خود را به آب و آتش میزند تا هم او را – و درواقع کلیت رژیم را – از اتهامات وارد بر آنها از جمله تقلب در انتخابات و آدمکشی در خیابانها و کهریزکها مبرا سازد، و هم میلیونها مخالف را با انگ نئولیبرال مرعوب ساخته و سر جای خود بنشاند. «نئولیبرالهای جنبش سبز [و نه دانشگاهیان و تحصیلکردگان و مردم عادی] برای تحقیر احمدی نژاد رای مردم فرودست به احمدی نژاد را به سخره می گرفتند و می گفتند: هرچی جواد مواده با احمدی نژاده».
می نویسد:«زمان حاکمیت اصلاح طلبان بر دولت و مجلس و شورای شهر تهران روز روشن نویسنده و شاعر را دستگیر می کردند و جسد درهم شکسته اش را به بیابان ها می انداختند آنگاه می گفتند کار عناصر خودسر است». تحریف، تقلب در بیان واقعیت و وارونه نمایی. یعنی دقیقا همان کاری که کیهان و صداوسیما میکنند.
قراگوزلو طوری جملات را سرهم بندی میکند که القا کند این حاکمیت اصلاح طلبان، یا اصلاح طلبان حاکم بودند که آن قتلها را انجام دادند. انگار فرمان آن قتلها از جای دیگر یعنی از همان جایی که اتاق فرمان حمله به هر تظاهرات و میتینگی است صادر نشده است. آقای قراگوزلو: نکند فرمان ترور سعید حجاریان مشاور رئیس جمهور وقت اصلاح طلب، و عبدالله نوری وزیر کشور اصلاح طلب و حمله با چاقو به مهاجرانی وزیر ارشاد اصلاح طلب را هم خود اصلاح طلبان حاکم صادر کردند؟ نه آقای قراگوزلو. آمران قتلهای زنجیره ای همان آمران حمله به خوابگاه دانشجویان و جمعیت میلیونی تظاهرات ١٣٨٨ هستند و هر چه هم شما بخاهید نام و آدرسشان را کتمان کنید، مردم آنها را با اسم و رسم خوب میشناسند و دروغهای شما را باور نخواهند کردو اتفاقا اولین بار اصلاح طلبان و روزنامه های اصلاح طلب بودند که تا آنجا که مجاز بودند سرنخ را به دست مردم دادند و آمران و عاملان را غیر مستقیم و مستقیم شناساندند.
متاسفانه قراگوزلو مرا هم مجبور کرده است مثل او جناحی فکر کنم. اما اگر او به یک جناح علاقه و دلبستگی دارد، دفاع من از اصلاح طلبان، دفع از کسانیست که به جرم ناکرده متهم شده اند. برخلاف او که جرم ناکردگان را متهم میکند تا مجرمان را تبرئه نماید. قراگوزلو که قلم ترمز بریده اش همه چیز و همه کس را زیر میگیرد تا عده ای مجرم و قاتل را از مهلکه قضاوت تاریخ نجات دهد در پایان سخن توصیه ای امنیتی هم دارد: «نباید اجازه داد با تحلیل های سطحی و گرفتن تمام انگشت های اتهام به سوی راست افراطی – در گیومه – دولت را غیرمسئول جلوه دهند و از اقدامات ضددموکراتیک تبرئه کنند». خواننده آگاهی که تا اینجای مقاله در جریان دفاعیات قراگوزلو از باند همه کاره رژیم بوده میتواند حدس بزند او در اینجا به چه کسانی توصیه امنیتی میکند که اجازه ندهد هر کس هرچه دلش خواست علیه راست افراطی بنویسد، و جلوی «هر که هرچه خواست بنویسد» باید با اقتدار گرفته شود! مخصوصا که طبق معمول به طور غیرمستقیم و زیرکانه «دولت» روحانی را هم مسئول «اقدامات ضد دموکراتیک» معرفی میکند! آقای قراگوزلو! روحانی بر صراط راست احمدی نژاد است، شما بر چه صراطی هستید؟!
(تمام نقل قولها از مقاله: «روحانی بر صراط راست احمدی نژاد» است.).
سایت محترم: اعتقاد و احترام شما به آزادی بیان قابل تقدیر و ستایش و انکارنکردنی است. اما آیا جای چنین مقالاتی که صراحتا ً دروغ را راست و راست را دروغ جلوه میدهند تا از دشمنان مردم و کسانیکه دستشان تا مرفق به خون آزادیخواهان آغشته است دفاع کنند هم در این سایت است و لطمه ای به اعتبار شما وارد نمیکند؟ لطفا ً این سخن من را دوستانه و خیرخواهانه تلقی فرمایید نه تعیین تکلیف. موفق باشید.

پارمیس ایرانی
١٦/٥/٢٠١٤