سهل انگاری جنایتکارانه که باعث تراژدی در کارخانه فوشین تازرین در بنگلادش شد. برگردان: حمید قربانی

Institute for Global Labour and Human Rights
Charles Kernaghan
November 27, 2012

Criminal Negligence Leads to Tragedy at the Tazreen Fashion Factory in Bangladesh‏

سهل انگاری جنایتکارانه که باعث تراژدی در کارخانه فوشین تازرین در بنگلادش شد.

برگردان: حمید قربانی

یکی از کارگران شاهد در صحنه از چگونگی آتش گرفتن واینکه در کارخانه پارچه بافی تازرین بنگلادش  چه اتفاق افتاد و نیز اینکه کارگران چقدر از بسته بودن راه خروجی آگاهی داشتند می گوید


من در طبقه پنجم در قسمت لباس دوزی در روز شنبه 24 نوامبر کار می کردم. 50%  ازکارگران محل کار را ترک نموده و 50% دیگر مجبور به ماندن برای اضافه کاری شدند. همه اضافه کاریها اجباری می باشند“.

” فقط چند روز قبل کارخانه انبوهی کارتن حاوی پشم، پنبه و نخ و چندین ماشین لباس دوزی دریافت کرده بود. در ساعت شش و نیم بعد از ظهر روز شنبه آتش سوزی ابتدا از طبقه زیرین شروع و به سرعت به طبقات دیگر سرایت نمود.در این هنگام 1800 کارگر با درهای بسته کار می کردند. چندین مرد از قسمت پایانی برای نجات از آتش شروع به فرار به پائین کردند. آنها سوختگی پیدا کردند، اما از مرگ نجات یافتند. رئیس تولیدی ما آقای مونجیو درب تاشوئی طبقه سوم را بست و ما را مجبور به ادامه کار کرد. ما از او خواهش کردیم که به ما اجازه خروج دهد، اما، او ما را مطمئن کرد که اشتباهی در کار نیست و شما باید وبهتر است که به کارتان ادامه دهید.او تعریف کرد که نباید به شایعات گوش دهید. او گفت، “هیچ اتفاقی نیفتاده است، فقط به کارتان ادامه دهید.».

« ما بوی سوختگی را حس کرده و شعله های آتش را می دیدیم که از طبقه زیرین زبانه می کشیدند و جلو می آمدند. تعدادی از کارگران قسمت پایانی موفق به فرار شدند، اما کارگرانی که با ماشین های لباسدوزی کار می کردند، مجبور به زندانی شدن بودند،زیرا که رئیس قسمت تولیدی (منجر) ما را مجبور کرده بود که ماشین ها را ترک نکنیم، ما باید کار می کردیم.

برخی از کارگران پنجره ها را شکسته و خود را به بیرون پرتاپ کردند. من پشت بام رفته و نگاه کردم  پله کانهائی از چوب خیزران در اطراف ساختمان دیدم. از چوب های خیزران بعنوان نردبان برای رنگ آمیزی دیوارهای ساختمان کارخانه استفاده می شود، من  توانستم با استفاده از نردبان چوب خیزران به طبقه زیرین برسم. این کار من با ریسک همراه بود،زیرا که تمام نردبان می لرزید.

من چندتا کارگر دیدم که خود را از پنجره های شکسته به بیرون پرتاب کردند. برخی از کارگران از پشت بام پریدند و مردند. بیشترین زنان کارگر در کارخانه زندانی شده و زنده زنده در شعله های آتش سوختند، چونکه رئیس تولیدی کارخانه درب تاشوئی طبقه سوم را بسته و به آنها اجازه تکان خوردن و ترک کارخانه را نمی داد. هر طبقه ای ازاین نوع درب خروجی دارد. ما صدای آژیر آتش نشانان رامی شنیدیم. چنین بود که کارگر بالاترین قیمت را با جان خویش پرداخت.( آری، سود سرمایه تا لحظه آخر عمر کارگر نیزباید تأمین گردد.سرمایه انسان را چنین بی رحم و جانی         می کند.- مترجم فارسی)

من می توانم با اطمینان برای شما بگویم که حداقل دویست کارگر سوخته و به فتل رسیدند ، در صورتی که مقامات دولتی تعداد کشته شدگان را 112 نفر اعلام کرده اند. بیشترین زخمی ها کارگرانی هستند که خود را از پنجره ها به بیرون پرت کردند تا از شعله های سرکش آتش خود را نجات دهند. تعداد کشته شده گان می توانست خیلی کم باشد،اگر رئیس تولیدی به ما اجازه می داد که ساختمان ماشین های لباسدوزی را در هنگام شروع آتش سوزی ترک نمائیم».

 {توجه: تمام کارگرانی که مورد مصاحبه قرار گرفته اند بر این باورند که بیشتر از 200 کارگر و کارمند کشته شده اند}.

 [ Obs: Alla arbetare som intervjuades sade att de trodde mer än 200 anställda hade dödats i elden].

« در حقیقت تعداد کشته شده گان خیلی بیشتر از این تعدادی است که دولت اعلام کرده است. شما باید شرایط اساسی را درک کنید. من دیده ام که بعضی از ماشین های لباسدوزی تبدیل به خاکستر شده اند.بدن انسانها که نرمتر از ماشین است و خیلی ساده تر سوخته و به خاکستر تبدیل می گردند. شما نمی توانید بقیه بدن های کارگران کشته شده را پیدا کنی که 12 الی 13 ساعت در میان شعله های بی رحم آتش قرار گرفته باشند. {53 بدن سوخته شده، طوری بوده اند که انسان قادر به شناسائی آنها نبوده و آنها را بی نام و نشان در یک قبرستان در پایتخت در منطقه جوراین(Jurain) در روز سه شنبه 27 نوامبر دفن کردند.}. (درست مثل کارگران سوخته شده در کارخانه های پتروشیمی شازند اراک و یا…- مترجم فارسی)

« چیزی که روی سفید و سیاه  می دانم، این است که 300 نفر از کارکنان زخمی شده اند. آنها را در مدارس عالی پزشکی، بیمارستانهای عمومی و خصوصی و کلینیک ها بستری کرده اند.»

« آتش سوزی کارخانه طوری وحشتناک بوده است که ساختمانهای همجوار کارخانه نیز ویران شده اند.

شما خانواده های کارگران کشته شده را در اطراف کارخانه می بینید. آنها در جستجوی عزیزانشان هستند و اشک می ریزند. نشریه گاردین عکس هائی از کارگران مفقود شده را چاپ کرده و به ما نشان می دهد. هیچکسی هنور از تعداد دقیق گشته شده گان خبری ندارد.».

یک توجه دهنده دیگری تعریف می کند: « صدای آژیر آتش نشانی بود و کارگرانی که کوشش     می کردند و  مایل بودند و می خواستند که خود را از کارخانه بوسیله پله ها خارج نمایند. آنگاه  رئیس تولیدی  کارخانه آنها از این کار باز داشت و اجازه خروج را نداد. او گفت: ” چیزی اتفاق نیفتاده است. کارتان را انجام دهید و به هیچ شایعه ای توجه نکنید”.  کارگران وحشت کرده بودند…  ” ما می میریم. اجازه بدهید ما از کارخانه خارج شویم.” اما رئیس تولیدی جواب داد : ” کارتان را انجام دهید من می گویم. ” رئیس تولیدی آنها را ایستاده 15 تا 20 دقیقه نگاه داشت.»، {سپس کارکران در میان آتش گرفتار شدند و شعله های سرکش و بیرحم آنها را در برگرفت}.

برگردان: حمید قربانی- 28 نوامبر 2012

رفقای کارگر، ترجمه شاید نه کامل این گزارش؛ برای  من هیچ ساده نبود، بلکه خیلی دردناک بود. اکنون که این را به اتمام میرسانم،بغض گلویم را گرفته و اشک درچشمانم حلقه بسته است، ولی باید ترجمه می کردم تا شما عزیزان از سرنوشت هم طبقه هایتان اطلاع حاصل کنید. غم از دست دادن هم طبقه هایمان را به کینه ای عمیق و زایل ناشدنی تا لغو مالکیت خصوصی سرمایه داران بی رحم و پر آز و سیری ناپذیر بر ابزار تولید (کارمرده )مان تبدیل    می کنیم. این سیستم باید بدستان توانای طبقه کارگر با سازماندهی سیاسی  و در نبردی همه جانبه و خونین سرنگون شود، یا باید چنین فجایعی را هر روزه انتظار بکشیم یا خود را سازمان داده و موفق به ایجاد سوسیالیسم گردیم. درآینده سعی می کنم که گزارشات دیگری نیز ترجمه نمایم.