کانون سوسیالیست های کارگری – جنایت سازمان یافته در زندان اوین را محکوم و افشاء نمائیم!

 

جنایت سازمان یافته
در زندان اوین را محکوم و افشاء نمائیم!
خبر حمله سازمان یافته و وحشیانه به زندانیان سیاسی زندان اوین، چنان تکان دهنده و هولناک بود که بار دیگر همه مردم آزادی خواه و فعالین سیاسی- اجتماعی در ایران و در تمام جهان را میخکوب نمود.
صبح روز پنج شنبه ۲۸ فروردین ۹۳ حدود ساعت  ۹:۳۰ گروهی برای بازرسی از بند ۳۵۰ زندان اوین وارد این بند شدند. این بازرسی‌ها هرچند ماه یکبار معمول است و اگر به صورت عادی انجام شود حادثه مهمی به بار نمی‌آورد اما این بار نیروهایی که برای این ماموریت ویژه آمده بودند برخلاف گذشته تعداد زیادی دوربین فیلم برداری و تجهیزات دیگر به همراه داشتند. آنها به مامورین بازررسی می گویند که بدون ایجاد مزاحمت یا مانع برای آنان و صرفا برای حفاظت از وسایل خود می خواهند در هنگام بازرسی در اتاق ها حضور داشته باشند. در همان حال بلندگوی بند به طور مکرر به ساکنین اتاقهای یک و سه که اتاق شان را ترک نکرده بودند با تهدید و ارعاب  دستور می دهد که اتاق ها را ترک کنند. سپس مامورین بازرسی با هجوم به اعضای اتاق یک آنان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. سایر زندانیان که توسط مامورین بازررسی به اجبار به هواخوری بند هدایت شده بودند با مشاهده رفتار خشونت آمیز مامورین با اعضای اتاق یک، با تجمع پشت پنجره اتاق با فریاد و شعار دادن نسبت به این خشونت اعتراض می کنند. اندکی بعد تعداد زیادی نیروی ضد شورش مجهز به باتوم در راهروها و راه پله بند مستقر می شوند. این نیروها اعضای اتاق های یک و سه را که به زور از اتاق خارج شده بودند با ضربات باتوم و با درست کردن “تونل وحشت” به بیرون بند هدایت می کنند. دور بعدی ضرب و جرح زندانیان معترض در خارج از بند صورت  می گیرد که منجر به جراحت و مصدوم شدن  شدید تعدادی از زندانیان  می گردد.  در این حمله، بیشترین آسیب به زندانیان اتاق معروف به چپ ها و اتاق یک که به “سازمانی ها”  معروف است، وارد شده است. ماموران، که علاوه بر ضرب و شتم فحاشی می نمودند، تمام لوازم خوراکی در یخچال، ظروف، لباس ها، پتوها، کتاب ها و دفترها را وسط اتاق  می ریزند. سیم برق تخت ها و سیم برق یخچالها را از جا می کنند، گیرنده تلویزیون را می شکنند و تمام پرده های اتاق را می کنند.  ماموران همچنین تمام میز و صندلی ها را در اتاق ها و هواخوری که با زحمت و با پول زندانیان خریداری شده بود می شکنند.  مقادیری پول زندانیان نیز به سرقت می رود  و ماموران همچینن دست نوشته ها و تعدادی کتاب را با خود می برند. در نتیجه این یورش وحشیانه، عده ای از زندانیان منتسب به گرایشات چپ و عده ای دیگر از زندانیان سیاسی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دچار شکستکی سر و پاره گی در صورت و دست و کبودی بدن شدند. همچنین ریش و سبیل و موهای همه۳۲ نفر را تراشیدند. در این یورش وحشیانه به زندانیان،  بند ۳۵۰ اوین حدود چهار ساعت طول کشید. در راهرو های سالن یک و دو و هواخوری و در و دیوار خون ریخته شده بود و کف مینی بوسی که برای انتقال زندانیان بکار گرفته شده بود نیز خونی شده بود.
حکومت سرمایه داری اسلامی که رکورد دار جنایت سازمان یافته دستگیری، شکنجه و اعدام، در عرصه داخل و بین المللی است، با قساوتی باورناپذیر، بار دیگر زندانیان سیاسی را که در اسارت بسر میبرند و فاقد هر نوع دفاع از خود می باشند به شنیع ترین شیوه مورد ضرب و شتم قرار داد.
رژیم سرمایه اسلامی بیش از سه دهه است برای تثبیت خود کمر به دستگیری، زندان و شکنجه و اعدام کمونیستها، انقلابیون آزادیخواه و فعالین کارگری همراه با ایجاد فضای رعب و وحشت نموده است. در چند ماه اخیر با سر کار آمدن روحانی موج اعدام ها و بگیر و ببندها و تهاجم به زندانیان سیاسی، ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه علیه فعالین کارگری و سیاسی در سطح وسیعی به اوج خود رسیده است، این بیانگر هراس و وحشت رژیم از هر حرکتی در متن اوضاع سیاسی کنونی است. بی شک ایجاد این گونه فشار و سرکوب ها ی سیستماتیک از طرف رژیم نمایانگر ناتوانی و استیصال او در رابطه با بحرانهای اقتصادی- سیاسی موجود است که با آن دست بگریبان می باشد. گرانی و تورم بی حد و حصری که هر روز فزونی می یابد، بیکاری میلیونی، عدم امنیت شغلی و شتاب بورژوازی ایران در پاسخ به خصوصی سازیها، و تعجیل سرمایه داران خارجی برای سرمایه گذاری در ایران با استفاده از نیروی کار ارزان کارگران و به جیب زدن سودهای کلان عرصه زندگی را به میلیونها کارگر و زحمتکش جامعه آنچنان تنگ نموده که هستی و زندگی اکثریت قریب بالاتفاق را در معرض خطر جدی قرار داده است. جامعه بشدت آبستن حوادث می باشد، رژیم جنایتکار اسلامی با نزدیک شدن اول ماه مه و جو مخالفتهایی که با آن رودرو است، تنها غلبه بر این شرایط را در سرکوب و وحشیگری هر چه بیشتری جستجو می نماید، تا با دامن زدن به این اوضاع از طریق سرکوبها بتواند برنامه های نئو لیبرالیستی و خصوصی سازیها را در خدمت به اربابانش به پیش ببرد. حمله به زندانیان سیاسی در این راستا عمل می کند و از پروژه هایی است که رژیم از قبل این حرکت فاشیستی را سازمان داده و طراحی نموده است.
سرکوب و اختناق یک نیاز عینی سرمایه و دولت حامی آن است. بدون وجود یک ارتش سازمان یافته و مسلح به سلاح های گرم و سرد، که در تقابل با مبارزات کارگری و آزادیخواهانه مردم قرار بگیرد، امکان بقاء برایش ناممکن خواهد بود. و اما باید گفت که میشود با سلاح سرد و گرم سرکوب نمود، اما نمی شود جلو تضادهای موجود در جامعه را گرفت. پس تا زمانی که مناسبات طبقاتی و استثمارگرانه باقی است، مبارزه برای رهایی از این وضع جزء لاینفکی از مبارزه و تخاصمات دو طبقه در سیستم سرمایه داری خواهد بود. سرمایه داری و سیستم عریض و طویل دولتش با در دست داشتن تمام امکانات نیاز دارند که به هر طریق ممکن کارگران را استثمار واز شیره جان آنها جهت انباشت هر چه بیشتر سرمایه بهره جویند، کارگران هم بنا به خصلت آشتی ناپذیریشان با نظام سرمایه، مبارزه اشان تا برچیدن بساط نظام طبقاتی، مالکیت خصوصی و کارمزدی تداوم خواهد یافت.
حمله به زندانیان سیاسی- حمله به آزادیهای فردی و اجتماعی جامعه است، رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بیش از سه دهه است این آزادیها را زیر سؤال برده است، در پاسخ به این بربریت زندانها یک عرصه واقعی مبارزه طبقاتی برعلیه این حکومت تا دندان مسلح است. هزاران کمونیست و انقلابی جان خود را از دست داده اند تا فرزندانشان و آیندگان بتوانند از یک زندگی انسانی بهره‏مند گردند. رژیم‏ سرمایه‏ جمهوری اسلامی و دولتهایش در مدت عمر ننگین خود تلاش‏های بسیار گوناگونی نموده اند تا روحیه‏ی زندانیان سیاسی را در هم شکنند و جدا از خُرد نمودن روح و روان زندانی، افکار سیاسی آنان را دگرگون و در بیرون از زندان هم چنین اهداف پلید و سرکوبگرایانه‏ای را تعقیب می‏نمایند.
از جبهه ی اکبر هاشمی رفسنجاني، محمد خاتمي، گرفته تا ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در انزوای سیاسی بسر میبرند، به عنوان اصلاح طلبان دولتی جناحی از بورژوازی ايران را نماينده گی می کنند که آمال و آرمانشان در بازار آزاد و تثبيت نظام سرمايه داری خلاصه می شود.
نظرات همه این حضرات متکی بر همان قانون اساسی و همان ولایت فقیهی است که ذره ای جرأت تخطی از آن را ندارند و سنگ آن را به سینه می زنند. مثلا بارها رهبران اینان و از جمله موسوی، کروبی و خاتمی و غیره تأکید کرده اند که اصلاح طلبان هرگز خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی و نفی ولایت فقیه نبوده و نیستند و می خواهند سیستم را با تمام قوانین ارتجاعی اش حفظ نمایند. جناحهای اصلاح طلب و لیبرال، در این جنایاتی که در زندانها حاکم است شریک هستند. موضع گیری محافل اصلاح طلب رژیم در رابطه با این حمله متوحشانه با بیشرمی تمام دفاع و تبرئه روحانی از این مهلکه بوده است. احزاب و مطبوعات رسمی شان همچنان به سکوت خود ادامه داده اند. به این ترتیب بار دیگر ریاکاری اصلاح طلبانه را به تماشای همگان گذاشته است. البته فاجعه حمله به زندانیان سیاسی و لت و پار نمودن آنها پدیده آنچنان جدید و عجیبی برای اصلاح طلبان نیست. در سال ۶۷ که قتل عام زندانیان سیاسی صورت گرفت، نمایندگان اصلاح طلبان از سران سه قوه ایی بودند که پای فتوای خمینی را در دستور به قتل عام زندانیان سیاسی امضاء کردند. امروز هم با روی کار آمدن روحانی برای تثبیت هر چه بیشتر او و دولتش می خواهند حساب او را با دیگر جناحهای حکومتی جدا نموده، او را در اعمال این جنایات مُبرا نمایند. اما این بر همگان روشن است، از زمانیکه روحانی سر کار آمده نه تنها بحرانهای اقتصادی –سیاسی کاهش نیافته بلکه سیر صعودی را طی نموده، جو اختناق و سرکوب، دستگیری و زندان واعدام هم بسرعت افزایش یافته است. بنابراین، حمله به زندانیان سیاسی جنایت سازمان یافته ای است که کلیۀ جناح های رژیم در آن نقش دارند. در شرایط فعلی که کل حاکمیت رژیم با بحرانهای شدید اقتصادی روبرو است، بورژوازی حفظ موجودیت خود را از خطری که با آن رودرو است در وحدت جناحهای درون خود برا ی حفظ بقاء و منافع طبقاتی اش میبیند.

خواست دفاع از زندانیان سیاسی و افشای این وحشیگری را باید از توده های مردم، کارگران، نیروهای انقلابی انتظار داشت. حرکت خانواده های زندانی در برخورد با این فاجعه قابل تحسین و نیاز به حمایت سراسری داخلی و جهانی دارد. مجموعه خواستها و حرکتی که خانواده های این عزیزان مطرح نموده اند شامل: تجمع آنها در جلو دفتر ریاست جمهوری و اعتراض گسترده نسبت به ضرب و شتم زندانیان سیاسی در زندان اوین و بی توجهی مسئولان نسبت به این فاجعه، این تجمع با شعارهایی همچون آزادی زندانیان سیاسی، استعفای وزیر دادگستری و اسماعیلی رئیس سازمان زندان ها، انتقال زندانیان سیاسی بند ۲۴۰ به بند ٣۵۰، درمان زندانیان سیاسی نزد پزشک معتمد خانواده ها و اعطای حقوق اولیه زندانیان شامل مرخصی، تلفن، پزشک و غذای خوب می باشد. اما متحقق نمودن این خواسته ها تنها با حضور خانواده های زندانیان به سرانجام نخواهد رسید و نیاز به همبستگی و حمایت همه جانبه تری دارد. در این شرایط و موقعیت لازم است که خانواده های فعالین کارگری زندانی همراه با تمام خانواده های زندانی سابق که عزیزانشان را از دست داده اند، و کلیه انسانهای آزاده و شریفی که قلبشان از این فجایع بدرد می آید، و آزادی جامعه را در گرو آزادی زندانیان سیاسی- و فعالین کارگری زندانی می دانند در این حرکت مهم شرکت نموده و خانواده های زندانی را تنها نگذارند. همچنین لازم است این جنایات جمهوری اسلامی در سطح بین المللی در خارج کشور در مراسمهای اول ماه مه بشکل کمپنهای سراسری محکوم و افشاء شود.

حمایت زندانیان دیگر بندهای زندان از این یورش وحشیانه هم چشمگیر بوده است، بقیه زندانیان که در محوطه هواخوری بند بودند پس از شنیدن فریادهای زندانیان مضروب و دیدن ضرب و شتم آن‌ها در حین انتقال و برای جلوگیری از مضروب شدن بیشترشان با سر دادن شعار درب ورودی را باز و وارد محوطه راهرو میشوند که آن‌ها نیز مورد حمله شدید و فحاشی‌های رکیک ماموران لباس شخصی و تعدادی از ماموران حفاظت زندان قرار می گیرند که در نتیجه آن تعداد دیگری از زندانیان مجروح می شوند، یک نفر دچار حمله قلبی گردید، رگ دست یکنفر با شیشه‌های شکسته بریده شد، یک نفر دچار شکستگی پا و چند نفر دیگر نیز جراحتهای دیگری پیدا می کنند. یکنفرهم در اثر ضربات وارده دنده ‌هایش می شکند. این میزان از همبستگی زندانیان بندهای دیگر در حمایت از این زندانیان مضروب در آن فضای بشدت اختناق و سرکوب قابل تقدیر است. این نشان از سطح آگاهی بالای زندانیان دارد و اینکه به آرمان‏هایشان وفاداراند؛ انعکاس این مقاومتها و جانفشانی ها در مقابل دشمن تا دندان مسلح کمک می کند این فجایع درون زندان‏های رژیم جمهوری اسلامی با تمام ترفندهای فریبکارانه‏اش به دنیا شناسانده شود.
انتظار میرود این درجه از همبستگی در بیرون از زندان بین توده های مردم در حمایت از زندانیان سیاسی صورت گیرد. بارها ثابت شده برای هر خواست و حرکتی به میزانی که توده های مردم در آن شرکت داشته اند خواسته ها سریعتر تحقق یافته و رژیم را وادار به عقب نشینی نموده است. با توجه به اینکه فعالین کارگری داخل زندان به همبستگی از این حرکت بر خاسته و در محکوم کردن این حرکت به صف زندانیان اعتصابی پیوسته اند. در بیرون از زندان نیاز به حرکتهای توده ای از جمله از جانب کارگران می باشد که به عنوان یک نیروی متحد و متشکل در اجتماع خانواده زندانیان شرکت نموده و افکار کل جامعه را نسبت به این اتفاق مهم جلب نمایند. چگونگی دفاع از زندانیان سیاسی دستگیر شده درجۀ انسجام و پیگیری جریانات و دیدگاه های مختلف را در امر مبارزه برای کسب آزادی آشکار می کند.
تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، باید به یک خواست عمومی تبدیل شود. خواست آزادی فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی در بند امروز شرط دفاع از آزادی و محک آزادی خواهی است.
توحش و بربریت لجام گسیخته ای که بیش از سی سال است که بر جامعه اختناق زده ایران سایه افکنده، و زندگی برای میلیون‏ها انسان در زیر سایه‏ی حاکمان مزدور سرمایه به مانند مرگ تدریجی و شکنجه شده است. امروز بیش از هر زمان دیگری این حقیقت را بر ملا می کند، که راه های بسیاری پیش روی ما، مردم به جان آمده از فقر، نابرابری، تبعیض، خفقان، فقدان آزادی و انواع بی حقوقی های سیاسی- اجتماعی و… نیست.
راه های بسیاری برای متوقف کردن جنایت سازمان یافته زندان، سرکوب و اعدام توسط دولت سرمایه داری اسلامی وجود ندارد و از مسیرهایی بسیار، رهایی، آزادی و برابری محقق نمی شود…اکنون تنها یک راه پیش روی ماست… روزجهانی کارگر امسال با اتحاد و حضور خود در صحنه به مبارزه ایی سراسری بر علیه رژیم و به خواست آزادی فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی تبدیل کنیم.
تنها با در پیش گرفتن چنین مسیری است که می توان در مقابل این تهاجم وحشیانه ایستادگی نمود. اکنون این وظیفه همه ماست که در بطن بحران عمیق اقصادی وسیاسی که حکومت سرمایه با آن دست به گریبان است، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و مقابله با موج اعدام ها را در گستره ای توده ای پیگیری نماییم و به شکلی منسجم تر و متشکل تر، نیروی عظیم توده های معترض و به جان آمده را در مسیر مبارزه سازماندهی نماییم.
ما تمام مردم مبارز و آزادی خواه ایران و جهان را فرا می خوانیم تا با مبارزه متحدانه و صفوفی در هم تنیده این عمل وحشیانه و ضد انسانی را محکوم و به هر شیوه ممکن علیه حکومت سرمایه اسلامی بایستند و اعتراض نمایند، حمایت و هم دردی خودشان را با خانواده های زندانیان سیاسی ابراز نموده، برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی تلاش بی وقفه نمایند و عرصه دست زدن به چنین جنایاتی را برای حکومت هایی نظیر حکومت سرمایه داری اسلامی هرچه تنگتر سازند.
آپریل 2014
کانون سوسیالیست های کارگری