(گفتگوی نشریه کمونیست هفتگی با نینا پایدار از ایران) – “اقتصاد مقاومتی”، “یارانه ها” و اول ماه مه ی

“اقتصاد مقاومتی”، “یارانه ها” و اول ماه مه ی
(گفتگوی نشریه کمونیست هفتگی با نینا پایدار از ایران)
کمونیست هفتگی:جمهوری اسلامی از زبان خامنه ای سال ٩٣ را سال “اقتصاد مقاومتی،…” اعلام کرد، چرا امسال و در دل بحران اقتصادی عمیق و بیکاری و فقر و گرانی سر سام آور و همچنین تحمیل پائینترین سطح دستمزد تحت عنوان “حداقل دستمزد” به میلیونها کارگر چنین تصمیم و سیاستی را در پیش میگیرند؟ مابه ازا آن برای جامعه و کارگران چه خواهد بود و چگونه باید به ان بر خورد کرد؟
نینا پایدار:ابتدا باید این را بگویم که امسال را رهبر رژیم ایران سال ” اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی” نامگذاری کرده است: ” اقتصاد+ فرهنگ” نکته مهم همین جمع بستن دو مفهوم اقتصاد و فرهنگ است. به زبان ساده یعنی سیاست اقتصادی مبتنی بر استثمار شدیتر و فرهنگی که آنرا توجیی و حلال و اسلامی میکند. حاکمیت ارتباط تنگاتنگ اقتصاد و تاثیر آن را بر روی مسائل فرهنگی ، یا بهره گیری از دومی برای تحمیل اولی را به خوبی می داند.
فقر و فلاکت و تحریم های اقتصادی بیش از پیش جامعه بحران زده ایران را بحرانی تر کرده و معضلات اجتماعی به مانند طلاق، اعتیاد، فحشا، بیکاری و… را رواج داده است. حاکمیت می داند که وجود فقر و فلاکت وبیکاری و فشار تحریم های اقتصادی و فساد اقتصادی و اختلاس های موجود در دستگاه حکومتی بیش از پیش باعث شده است که مشروعیت اش زیر سوال قرار بگیرد. اما هر چه زمان میگذرد بحران های اقتصادی و فشارهای مالی وارده بر مردم، دارای تاثیر منفی در بعد فرهنگی جامعه نیزمی شود. در ضمن رمز پنهان “سال فرهنگی” رژیم بیانگر نگرانی شدید آنها ازمسئله پوشش و آزادی زنان و روی آوری نسل جوان به فرهنگ و پوشش و موزیک مدرن و غربی و غیر اسلامی نیز هست. از نظر فرهنگی، هرچه مردم از بنیادهای فکری و فلسفی مذهبی رژیم فاصله می گیرد، یعنی دستگاه فکری فلسفی رژیم با مخاطره و به بی اعتباری بیشتری روبرو میشود. رژیم به خوبی این را درک کرده که بر لبه ی تیغ حرکت می کند. فشارهای اقتصادی و معیشتی حکومت را در ورطه ای قرار داده که کوچکترین اعتراض مردمی می تواند موجبات تظاهرات و شورش های گسترده و ساقط کردن نظامشان را فراهم آورد و این یعنی نابودی اعمال هژمونی رژیم از لحاظ فرهنگی و سیاسی وحاکمیتی در ایران.
حاکمیت برای بقای خویش به تحمیق توده از لحاظ فرهنگی توسط دستگاه هایش و تحمیل فقر وفلاکت همان تودها نیاز دارد. در دستگاه فکری رژیم حاکم، و بنا به هدفی که دنبال میکنند، مردم باید همواره رزق و روزی را از خدا طلب کنند نه از سیستم حاکم اقتصادی. و شکر گزار سهمی باشند که “خدا ” برایشان تعیین کرده و این یعنی تحمیق و سکوت توده در برابر هر فقر و فلاکت اقتصادی. اما قضیه به این سادگی نیست، همین توده به ابزارهای ماهواره و اینترنت و … دسترسی دارد، جهان پیرامون را می بینند و در یک گذارفرهنگی، آرام آرام فرهنگش ارتقا یافته و تحت تاثیر اخبار و اطلاعات و کتاب و اندیشه های متفاوت احزاب سیاسی و بالاخص چپ قرار می گیرد و به نوعی منطق گرایی نسبی متمایل و از خزعبلات مذهبی و فرهنگ عقب افتاده رژیم فاصله می گیرند و این یعنی آغاز مبارزه ای که طبقات ضعیف از فرهنگ ناب اسلامی فاصله گرفته و به جبهه ی اعتراضی علیه این خرافات و فقر و فلاکت وضع موجود روی می آورند. این پروسه ی آگاه شدن در جامعه ایران، بیش از پیش خطر اعتراضات گسترده در میان طبقات ضعیف جامعه را برای رژیم ایجاد وحکومت نیز ارتباط این نارضایتی ها را با مسئله‏ی فقر و فلاکت درک کرده است. رژیم به خوبی ناکارآمدی نظام فرهنگی و تبلیغاتی اش را در جا انداختن فلسفه اش در جامعه ی ایران و به بن بست رسیدن تاریخ مصرف ایدئولوژی اش را در توجیه توده ی مردم درک کرده است.
تعیین دستمزد 600 هزارتومان حاکمیت برای کارگران و زحمت کشان جامعه در جهت گسترش و بسط همان فقر و بدو بدوی این طبقه به دنبال نان است، حاکمیت آگاهانه این وضعیت متلاطم و فلاکت بار را سازمان داده چرا که کسی که در جستجوی نیازهای فیزیولوژیک باشد نمی تواند در مسائل اجتماعی و معضلات فرهنگی و اقتصادی تعمل کند. کسی که غم نان دارد، وقت نمی کند که به خیلی چیزها بیاندیشید و رژیم ایران به خوبی این را درک کرده است. امتداد فقر و فلاکت و گرسنگی با امتداد وضع موجود پیوند ناگستتنی دارد.رژیم هم چنین تعیین حداقل دستمزد را هم به بهانه کنترل تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها انجام می دهد، توجیه اینکه با دستمزد پائین، هزینه تمام شده کالاها و قیمت ها را پائین نگه داشته و از افزایش تورم جلوگیری می کنند. البته اینها همه میدانند غیر واقعی، توجیه ها و توهماتی بیش نیست.در حالی که خود دستگاه های حکومتی حداقل خط فقر را برای یک خانواده 4 نفری، 2 میلیون تومان تعیین کرده است، تعیین دستمزد 600 هزارتومان دستمزد برای کارگران و زحمت کشان تنها در راستای افزایش فقر و فلاکت بیشتر و دامن زدن به معضلات اجتماعی و در نهایت فربه شدن سرمایه داران و آقا زاده هایی که خودشان افسار همین بازار کار و خانه کارگر و خود حاکمیت را در دست دارند. خلاصه برای آنها “سال فرهنگی” به عنوان ابزار تحمیق و تحریف و فریب قرار است به سال “مقاومت اقتصادی” شان که هدف تحمیل باز هم فقر و بیکاری و زندگی بردگی و سکوت بیشتر به کارگران و توده های محروم را تعقیب می کنند، بکار گرفته می شود، که روشن است طبقه کارگر و مردم این حربه ها را میشناسند،پاسخشان نه به این سیاستهای جمهوری اسلامی است و باید در مقابلش ایستاد.
کمونیست هفتگی: زدن سوبسیدها و قطع یارانه ها به مسئله محوری این دوره دولت روحانی و کل طبقه حاکمه تبدیل شده است. سرمایه داری حاکم در ایران بعد از تحمیل این همه فقر و ریاضت کشی اقتصادی که گریبان اکثریت عظیم مردم و کارگران را گرفته آیا نگران عکس العمل جامعه به تدوام زدن سوبسیدها و تحمیل فقر بیشتر به مردم نیست؟
نینا پایدار:پیش از آغاز بحث باید بگویم که در ایران بحثی به عنوان “سرمایه اقتصادی و ملی” وجود دارد، پول نفت، انواع معادن و صنایع، درآمدهای میلیاردی بانک ها و … که اینها همه سرمایه ی این مردم است. مردم ایران شایسته ی زندگی مرفه و انسانی از امکانات و پولی است که به خودشان تعلق دارد . اگر این “سرمایه ملی “را دولت خرج کارهای تسلیحاتی و ماجراجوهای سیاسی خود در منطقه و گروه های تروریست حزب الله و حماس و القاعده و کمک به “بازسازی” کشورهای سوریه، لبنان، ونزوئلا و عراق و شمال آفریقا نکند و این پول را جهت ایجاد زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی و به بیکاران و کودکان کار و فقر و.. اختصاص دهد، ببینید وضع مردم چقدر تغییر می کند. حال این حکومت آمده 45 هزار تومان از همان “سرمایه ملی” را به حساب مردم بریزد آیا این توهین به زندگی و رفاه و شعور این مردم نیست؟ کسی نیست بپرسد بقیه حق این مردم از زندگی چه می شود؟ با وجود ناکارآمدی دیپلماتیک ایران و فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب بر ایران بسیاری از مشاغل از دست رفته و کارخانه ها تعطیل شده اند، شاهد افزایش نجومی قیمت ارز و طلا شده ایم اما آیا دولت برای کاهش تاثیر این عوامل تنش زا بر زندگی مردم کاری کرده است؟ می خواهم این را بگویم که به راستی حکومت جهت بهبود زندگی مردم نه تنها کاری نکرده بلکه آگاهانه در راستای حفظ نظامشان و طبقه سرمایه دار زندگی مردم را به قهقرا برده است.حال این 45 هزار تومان قرار است در برابر 3 تا ٤ برابر قرار گرفتن هزینه های زندگی و معیشت زیر خط فقر و باز هم کاهش دستمزدها و… چه دردی از هزاران درد این مردم مداوا کند؟، این یارانه ها کجای زندگی طبقات ضعیف جامعه را ترمیم کند این بحثی است که باید از سیاست گذاران حکومت اسلامی پرسید.
همانطور که گفتید رژیم ایران در ده روز اخیر تبلیغات گسترده ای را جهت متقاعد کردن جامعه جهت انصراف از یارانه آغاز کرده است. در 3 سال و نیم اخیر حکومت ایران جهت “کاهش فشار” بر طبقات ضعیف جامعه ،در واقع به منظور کمک به سرمایه داران و نئولیبرالیزه کردن جامعه ایران، سیاست ریاضت کشی اقتصادی گسترده تری در پیش گرفت ونام آنرا هدفمند کردن یارانه ها گذاشت. حکومت با این اقدام خواست در کنار گرانی سر سام آور اجناس ودر کنار افزایش حامل های سوخت پول ناچیزی را به مردم به عنوان یارانه بدهد تا مردم را ساکت و آنان را با این اقدامات دلخوش کند. رقمی که نه کارشناسی شده بود و نه توانسته در برابر گرانی و تورم موجود در جامعه ایران کوچک ترین تاثیری بر زندگی این مردم بگذارد. اما حال همان یارانه نقدی را می خواهد در پروسه ای مدت دار قطع کند، بدون اینکه کوچکترین فکری به حال طبقات ضعیف اجتماعی در ایران کرده باشد. حکومت ایران در برابر تحریم های بین المللی، فشارهای اقتصادی داخلی ویا به قول منتقدین خودشان “عدم توانایی در مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور” حال می خواهد که ازجیب طبقه کارگر و زحمتکش جامعه، همین پول ناچیزی که بخشی از دستمزد و حق خود کارگران و مردم است به جیب حکومت و سرمایه داران برگرداند مبادا که در این کش و قوس حاشیه سود سرمایه داران و پاسداران و امثالهم دچار لطمه شوند.
اما حکومت این کار را با زیرکی تمام و با انجام کارهای تبلیغاتی و دروغ پراکنی با بهانه سرمایه گذاری این یارانه ی انصرافی در بخش بهداشت و زیرساخت انجام میدهد، چون دقیقا از عواقب خطرناک حذف یکباره ای یارانه ها کاملا آگاه است. حکومت دقیقا درک کرده که در حال حاضر دارای کمترین مشروعیت در طول زندگی 35 ساله ی خویش است و دقیقا می‏داند که اعتراضات احتمالی در ایران اعتراضاتی با ریشه ی اقتصادی و سیاسی است که آنهم توسط طبقه ای از جامعه که خواهان نان و معیشت و آزادی است، سرکوب این طبقه دارای هزینه های مالی و سیاسی فراوان برای این رژیم در بردارد، بنابراین حکومت دارد با کار فرهنگی و رسانه ای و لجن پراکنی دستگاه هایش عامه فریبی کرده و سعی می کند بدون درگیر شدن فیزیکی و فکری و در پروسه ای بلندمدت، مردم را وادار به انصراف از یارانه کند. ما به عنوان انسان های آزادی خواه و برابری طلب، به عنوان انسانهای سوسیالیست باید به این دروغ ها و عامه فریبی ها نه بگوئیم و این نقشه های پلید را که رژیم ایران برای چپاول سرمایه ی طبقه کارگر و زحمت کش جامعه کشیده است، برملا کرد. اجازه نداد که عده ای مفت خور و سرمایه دار سود جو کاخ هایشان را بیش از پیش روی جیب طبقه کارگر و زحمت کش بنا کنند. باید این طرح های ارتجاعی ریاضتی که همیشه برای طبقات ضعیف جامعه پلان شده است را تحلیل و طبقه کارگر و زحمت کش جامعه را آگاه کرد. باید خواستار آن شد که حکومت ایران بدون کم و کاست، سرمایه مردم زحمت کش و کارگر را به آنها برگرداند و به جای درست کردن “خانه و پارک و تفریحگاه” در لبنان و عراق و سوریه و …. به خدمات رفاهی، معیشتی و بهداشتی مردم ایران بپردازد.
کمونیست هفتگی: در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم، کارگران ایران خواهان افزایش دستمزد خود، بر خورداری از حق تشکل و اعتراض و اعتصاب، آزادی زندانیان سیاسی و فعالین کارگری ، تعطیلی روز جهانی کارگر و غیره هستند. از نظر شما در اول مه عکس العمل کارگران به سیاست “اقتصاد مقاومتی” و زدن سوبسیدها و قطع یارانه ها به چه شکلی میتواند باشد.
نینا پایدار:ببینید در تخاصم طبقاتی بین ما و طبقه ی سرمایه دار حاکم بر ابزار تولید و مسند قدرت، طبقه کارگر پلاتفرم و خط فکری خود را دارد. خطی فکری که خواستار تامین منفعت طبقاتی خود می شود. در ایران نیز طبقه کارگر و انسان های کمونیست و آزادی خواه خواستار یک زندگی مرفه و بهتر برای خود و هم طبقه ای هایشان هستند. اگر قرار است برنامه ریاضتی اجرا شود چرا روی جیب سرمایه داران و آقا زاده ها و آخوندها، برنامه ریاضتی اجرا نمی شود، چرا این کیفرخواست و مجازات با گرو گرفتن زندگی و سفره ی ده ها میلیون کارگر و زحمتکش که چرخ زندگی شان به زور می چرخد صادر شده است؟
مردم ایران به خوبی می دانند که این سیاست ها منافع حکومت داران و سرمایه داران را تامین می کند اما به دلیل سرکوب شدید این حکومت و دستاویز کردن مساله مذهب و سرکوب مذهبی و عدم صدور مجوز نتوانسته آنطور که شاید و باید به این بی حقوقی ها اعتراض کند. ما طبقه کارگر، ما انسان های کمونیست، آزادی خواه و برابری طلب طرح های ارتجاعی حکومت ایران را دهن کجی محض به زندگی و معیشت و رفاه این مردم می دانیم و دستمزد 600 هزار تومانی در سال 93 را پنهان کردن حقیقت زندگی می دانیم که حتی توانایی پوشش نیازهای ابتدایی این مردم را ندارد.
فعالین کارگری جرمی مرتکب نشده اند، نه خدای کسی را به سخره گرفته اند و نه کسی را به قتل رسانده اند و نه اختلاس و جنایتی را مرتکب شده اند، جرم آنها دفاع از حقوق ابتدایی خودشان بوده، امری که جزو نیازهای ابتدایی هر انسانی است. این افراد بدون قید و شرط باید آزاد شوند و باید حق تشکیل شوراهای کارگری، حق تحصن و اعتراض را به بی حقوقی های علنی موجود داشته باشند.
طبقه کارگر مطمئنا نسبت به این بی حقوقی ها اعتراض دارد و به هرشکل ممکن صدای اعتراض خود را، با تجمع وآکسیون در شهرها و در برابر نهادهای حکومتی، نشان می دهد. باید کارخانه ها را تعطیل کرد و به اعتراض به این همه تعرض و ناحقی و سرکوب جمهوری اسلامی متحدانه اعتراض نمود.اعتراض به این زندگی نکبت بار، فقر و فلاکت و معضلات اجتماعی که ناشی از سیاستهای اقتصادی و سیاسی ضد کارگری حکومت ایران و بی توجهی در برآورده کردن نیازهای ابتدایی مردم ایران بوده و وظیفه ی مبرم هر کارگر و فعال کارگری و جنبشهای آزادیخوانه زنان و جوانان ایران است. باید هر طور که شده صدای خود را به گوش هم رساند و متحد شد، صدای راستین 99% جامعه که همیشه توسط 1% طبقه مسلط جامعه ناشنیده بوده است. باید در اول ماه مه به تمام قوانین و بندها و تبصره های نابرابر اقتصادی و اجتماعی و خرافی اعتراض کرد و خواستار یک زندگی مرفه تر و شادتر و آزادتر و برابرتر برای تمام انسان ها شد.
ممنون از وقتی که در اختیار من گذاشتید
٢٤ آوریل ٢٠١٤
٤ اردبیهشت ١٣٩٣
منبع: کمونیست هفتگی ٢٢٩

Home Page