“اقتصاد مقاومتی” و پیامدهای آن برای طبقه کارگر و جامعه
گفتگوی کمونیست هفتگی با حسین مرادبیگی(حمه سور)
کمونیست هفتگی: به دنبال نامگذاری سال ۹۳ به “سال اقتصاد و فرهنگ”،سید رضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگ عمومی نهاد ریاست جمهوری در گفتوگو با خبرگزاری “مهر” ، بر لزوم “عزم عمومی” در جامعه برای پیشبرد “اقتصاد مقاومتی” تاکید کرده و گفته است: “همه باید از خانواده تا جامعه در اندیشه تولید داخلی با کیفیت و اقتصادی باشیم، صادرات فراگیر داشته و واردات را به حداقل برسانیم” . روشن است که چنین هجویاتی در پی خواستار خامنه ای، که با تائید و همراهی دولت روحانی مواجه شد، به راس اقدامات و هیاهوی تبلیغاتی جمهوری اسلامی رانده شده است. خامنه ای گفته بود: “اقتصاد ایران به گونهای قوی شود که هیچ تکانهای در جهان و آمریکا یا غیر آمریکا نتواند با یک نشست و برخاست روی اقتصاد و معیشت مردم اثر بگذارد”.
حسین مراد بیگی، از نظر شما معنای عملی و پیامدهای “اقتصاد مقاومتی” جمهوری اسلامی، آنهم درست در دوره ای که استثمار و فقر و بی حقوقی و گرسنگی در ایران بیداد میکند، چیست؟ علاوه به تحمیل ریاضت کشی بیشتراقتصادی چه اهداف سیاسی به دنبال دارد؟ طبقه کارگر و کمونیستها و مردم آزادیخواه ایران چگونه به آن باید بر خورد کنند؟
حسین مرادبیگی:
پائین تر در مورد معنی زمینی “اقتصاد مقاومتی” خامنه ای که بهمن ماه سال گذشته اجرای آن را به سران جمهوری اسلامی ابلاغ کرد توضیح خواهم داد اما تا آنجا که به خود این ابلاغیه مربوط میشود استدلالی که عموما پشت آن میاورند این است که ظاهرا “دشمن”( دولت آمریکا و دیگر دول غرب) وابستگی (نقطه ضعف) حکومت اسلامی را به نفت شناسائی کرده اند و با ایجاد ممانعت در انتقال پول، کشور را در تامین کالاهای اساسی با مشکل روبرو ساخته اند و آن را جنگ اقتصادی علیه خود می نامند(آل اسحاق رئیس اطاق بازرگانی ایران در گفتگو با ایلنا سرویس خبری سیاسی جمهوری اسلامی). دیگر سران و سخنگویان جمهوری اسلامی هم در همین محدوده در این مورد اظهار نظر کرده اند.
در این یک واقعیتی هست که نه آل اسحاق نه خامنه ای و نه دیگر سران جمهوری اسلامی، اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب، جرات روبرو شدن با این واقعیت را ندارند. اینکه اقتصاد سرمایه داری ایران چه در دوره حکومت سابق و چه در دوره جمهوری اسلامی هیچگاه بر مدل خودکفایی و جایگزینی واردات متکی نبوده است. این اقتصاد به شدت به نفت وابسته بوده و هست بویژه بخش اعظم درآمد دولت را درآمد نفت تشکیل میدهد. تجارت خارجی رکن اساسی این اقتصاد را تشکیل میدهد. بخش اعظم کالاهای مصرفی بادوام هنوز هم در سطح بالائی قطعات آن از خارج وارد میشوند. هنوز هم در تمام پروسه تولید واردات نقش اساسی را دارند بقول آل اسحاق کالاهای اساسی بخوان(سرمایه ای، واسطه ای، ماشین آلات و قطعات) از خارج وارد میشوند. به همین دلیل بمحض اینکه تجارت خارجی این اقتصاد با افول روبرو میشود، ارز خارجی کاهش پیدا کرده و قدرت خرید ایران در بازارهای جهانی پائین میاید و همزمان با تحریمهای جهانی روبرو میشوند می بینیم به سرعت به بیکاری و افت شدید تولید منجر میشود. این اقتصاد که جمهوری اسلامی بر بالای آنست توسط خود این دولت مدتهاست که از حوزه بازار جهانی بیرون افتاده است. هر اقتصادی را در این وضعیت قرار دهند به بلای بدتر از اقتصاد سرمایه داری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی دچار خواهد شد.
بیرون آمدن از این وضعیت بویژه مدل جایگزینی واردات و صدور کالاهای صنعتی و پیدا کردن مکانی در حوزه بازار جهانی و رقابت در این عرصه، فاکتورهای بین المللی و منطقه ای به کنار، در داخل ایران به مانع خود خامنه ای و به تخت سینه جمهوری اسلامی برخورد میکند. بقول وزیر جدید اقتصاد دولت روحانی :” اگر طلا از آسمان هم ببارد مشکل اقتصادی جمهوری اسلامی حل نخواهد شد.” چرا که در مورد اقتصاد سرمایه داری ایران مشکل نه اقتصادی که سیاسی و قبل از هرچیز مانع خود خامنه ای و جمهوری اسلامی و تناقض آن است با این تحول در این اقتصاد و تناقض این دولت با شکاف نسلی ای که در ایران وجود دارد. آنچه که این روزها خامنه ای را به صرافت “نرمش قهرمانانه” در مقابل دولت آمریکا و دیگر دول غرب انداخته است، سیلی این واقعیت است.
اما در مورد مضمون اقتصادی، سیاسی و معنی زمینی “اقتصاد مقاومتی”، رو به خارج و رو به داخل ایران. رو به خارج ایران، “اقتصاد مقاومتی” چیزی جز پز سیاسی خامنه ای در مقابل دول غرب نیست. این پز سیاسی هم ویژه این دوره و مذاکرات اتمی است که به مذاکرات جمهوری اسلامی و پنج بعلاوه یک مشهور است. ژست و پژ تماما توخالی خامنه ای است در این پروسه بویژه درست وقتی که نمایندگان جمهوری اسلامی راهی این مذاکرات میشوند. این پز سیاسی را در مورد دور ماقبل آخر این مذاکرات که نمایندگان جمهوری اسلامی راهی ژنو بودند، میشد دید. که گویا اگر منافع جمهوری اسلامی را درنظر نگیرند، خامنه ای دستور پیگیری “اقتصاد مقاومتی” را صادر خواهد کرد! روی میز آمدن مجدد “اقتصاد مقاومتی” توسط خامنه ای در دو هفته گذشته، دقیقا برای گرفتن این ژست توخالی در مقابل دولت آمریکا و دیگر دول غرب بود.
“اقتصاد مقاومتی” بعنوان سیاست اقتصادی رو به داخل و رو به خارج، آنچه که خامنه ای آن را در لفافه کلمات عارفانه “درون زا و برون نگر” پیچیده است، ابلاغ سیاست چرخش به سمت بازار و غرب است. سیاست معطوف به تولید و نه به واردات، از سرگیری کامل فروش نفت و صدور کالاهای مصرفی بادوام و صدور فرش و پسته در کنار تامین کار ارزان، کارگر خاموش به کمک جلب سرمایه از خارج بویژه غرب. در کل در این مرحله دنبال آن وضعیتی هستند که آنان را به مکان قبلی سرمایه داری ایران در حکومت سابق و در ادامه آن وصل کند. سیاستی که رفسنجانی بدنبال آن بود و بدون درگیری خونین با خامنه ای و جناح او نمی توانست آن را به پیش ببرد، شکست خورد. ظاهرا این بار خامنه ای به این نیاز برای بقای حکومت خود پی برده است و خود نیز “مدیریت” آن را برعهده گرفته است! این را در صورت توافق اتمی با دول غرب ممکن میدانند، آمریکا و دول غرب هم که سی و چند سال است زیر بغل جمهوری اسلامی را گرفته اند تا نیفتد، چرا که به آن کار دارند، در صورت قبول شروطشان توسط جمهوری اسلامی این دولت را در این جهت کمک خواهند کرد.
توجیهاتی مانند “خودکفایی” درگذشته و اکنون “دشمن” و “جنگ اقتصادی” و خود عبارت “اقتصاد مقاومتی” که خامنه ای به کار میبرد اگر میشد از آن بعنوان توجیهات عقیدتی این جناح برای توجیه انزوای اقتصادی جمهوری اسلامی استفاده کرد، این بار برعکس از یکطرف پوششی است برای سیاست چرخش به سمت بازار و غرب. اگر انزوای اقتصادی راه حل بود، خامنه ای مجبور به “نرمش قهرمانانه” در مقابل دول غرب نمیشد. این انزوای اقتصادی است که فلج اقتصادی جمهوری اسلامی را تعمیق کرده است و خامنه ای را ناگزیر به صرافت ابلاغ سیاست چرخش به سمت بازار و غرب انداخته است. اسم آن را “اقتصاد مقاومتی” گذاشته است تا فشار سیاسی آن را بر جمهوری اسلامی در تحولات سیاسی آتی کم تر کند.
از طرفی دیگر،تراشیدن”دشمن”، “جنگ اقتصادی” و در مقابل “اقتصاد مقاومتی” رو به داخل ایران بیانگر تدارک یورش وسیعتری است به طبقه کارگر و دیگر مردم محروم و کم درآمد و خانواده های آنان. خامنه ای خطاب به این بخش از اکثریت جامعه دارد میگوید، تحریم اقتصادی باشد یا نباشد، خبری از بهبودی در زندگی و شرایط کاری آنان نخواهد بود. خبری از افزایش دستمزدها نخواهد بود. خبری از کاهش بیکاری نخواهد بود. خبری از بیمه بیکاری مکفی و دیگر بیمه های درمانی و بهداشتی و دیگر خدمات اجتماعی نخواهد بود. میگوید، این بخش از جامعه باید بیشتر کار کنند، باید دستمزد کمتر بخواهند، نباید به شرایط سخت کاری و عدم امنیت شغلی خود اعتراض کنند. باید به شرایط کاری ای که دولت و کارفرمایان برایشان تعین کرده و میکنند گردن گذارند. خامنه ای اینها را در لفافه “جهاد اقتصادی” و “مشارکت عمومی” به کارفرمایان و سرمایه داران داخلی در غلبه بر رکود سی و چند ساله اقتصادی که جمهوری اسلامی بر بالای آنست و برای جلب سرمایه داران خارجی قول میدهد.
در واقع بدون سازماندهی یورش وسیع تری به طبقه کارگر و دیگر مردم محروم و کم درآمد در ایران، همین هدفی را که مد نظر دارند نیز نمی توانند جلو ببرند. این را بورژوازی و دولتهایشان هر بار و برای سازماندهی مجدد تولید و کسب سود لازم خود بعد از هر رکود و بحران اقصادی ای به ما نشان میدهند.
کارگران و مردم محروم و کم درآمد در ایران نباید این وضعیت را قبول کنند. کارگران در ایران بسیار بیشتر از این شرایط کاری و دستمزدهای ناچیزی که جمهوری اسلامی به آنان تحمیل کرده است، لایقند. تحمیل این وضعیت را از جمهوری اسلامی قبول نکنید. تراشیدن “دشمن” و “جنگ اقتصادی” و اقتصادی به نام “اقتصاد مقاومتی” تنها توجیهاتی برای تحمیل شرایط کاری بدتر، تشدید کار، پائین نگاهداشتن دستمزدها، عدم پرداخت بیمه بیکاری و در یک کلام تشدید بی حقوقی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بیشتر به طبقه کارگر در ایران است.
این توجیهات را از خامنه ای و جمهوری اسلامی قبول نکنید. مبارزه برای افزایش دستمزدها را ادامه دهید. مبارزه علیه بیکاری و مبارزه برای گرفتن بیمه بیکاری یکی از عرصه های حیاتی این دوره از مبارزه کارگران در تقابل با جمهوری اسلامی است. همزمان کشاندن اعتراض به عرصه های سیاسی و اجتماعی در جامعه در این دوره مهم است. وجه دیگر “اقتصاد مقاومتی” خامنه ای فراخوان به صفوف و جناحهای درون جمهوری اسلامی است تا وضعیت جمهوری اسلامی را در این دوره و در مسیری که در پیش گرفته است دریابند. نباید اجازه داد این بار نیز جناحهای درون جمهوری اسلامی همراه خیل وسیعی از اپوزیسیون و پوزیسیون بورژوائی صحنه سیاست در ایران را به نفع این دولت رقم بزنند. کارگر و کمونیسم اگر بخواهند بر این اوضاع به نفع خود تاثیر گذارند باید در سطح اجتماعی ای با جمهوری اسلامی درگیر شوند. باید طرحها و سیاستهای ضد کارگری و ضد اجتماعی خامنه ای و دیگر سران جمهوری اسلامی را از زیر عبارات مذهبی و هیاهوی تبلیغاتی به ظاهر ضد غربی آن بیرون کشید و آن را به جامعه و به طبقه کارگر نشان داد. باید تحولات سیاسی دوره آتی را مدام رصد کرد و کارگران و رهبران و فعالین کارگری و دیگر مردم آزادیخواه و برابری طلب را برای ایفای نقش انقلابی خود متشکل کرد و به میدان آورد.
26 مارس 2014
منبع: کمونیست هفتگی شماره ٢٢٥