نگاهی به سالی که گذشت
گفتگوی کمونیست هفتگی با رحمان حسین زاده رئیس دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری-حکمتیست
کمونیست هفتگی: سال ٩٢ به پایان رسید. جمهوری اسلامی یکسال دیگر بر عمر ننگینش اضافه شد. یکسال دیگر شاهد جنایت و سرکوب و اعدام و استثمار گسترده این حکومت علیه طبقه کارگر، جنبش آزادی زن، مبارزه جوانان و علیه مردم ایران بودیم. ڕحمان حسین زاده شما سال ٩٢ را چگونه بررسی میکنید؟ مهمترین اتفاقات و تحولات سال گذشته در ایران از نظر شما کدامها بودند؟
رحمان حسین زاده: واضح است ما از زاویه طبقه کارگر و کمونیسم به روندهای سیاسی اجتماعی سال گذشته نگاه میکنیم. از این زاویه ابتدا تاکید کنم سال گذشته تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، سال پر رنج و محنت و پرپیچ و خم و پرفراز و نشیب و در عین حال پر جنب و جوش برای کارگران و کل شهروندان جامعه و برای نیروهای درگیر در صحنه سیاست ایران اعم از جمهوری اسلامی و اپوزیسیون راست و چپ آن بود. بگذارید به موارد برجسته اتفاقات اشاره کنم.
هر سال و سال سپری شده 92 را هم مردم ظاهرا با جشن و شادی نوروز و سال نو آغاز کردند و شاید روزهای نوروزی فرصتی شد که اکثریت مردم تحت فشار، برای چند صباحی ناهنجاریهای اجتماعی را به طور فرمال و یا واقعی به فراموشی سپردند و در جشن و شادی عمومی چهارشنبه سوری و نوروز شریک شدند، این سرآغاز اتفاقات هر ساله است. اما بیشتر ازچند صباح کوتاهی طول نمیکشد که درد و رنج و فقر و بیکاری ونیازهای زندگی روزمره و مشقات نظم وارونه سرمایه و حاکمیت سیاه و استبدادی و خفقان بیحد و مرز جمهوری اسلامی و کابوس زندان و اعدام شادی کوتاه روزهای نوروزی را به کام اکثریت محروم جامعه تلخ میکند. در این میان مهمترین اتفاق ناگوار تعیین حداقل دستمزد سالانه است که چون پتکی بر سر طبقه کارگر و آحاد آن فرود میاید. جانیان ضد انسان و ضد کارگر حاکم در ترفندی ضد انسانی حتی به لحاظ تقویمی هم هر سال تعیین حداقل دستمزد طبقه کارگر را به روزهای سال نو گره میزنند. سال گذشته هم تعیین حداقل دستمزد چند بار زیر خط فقراولین واقعه ای سخت برای طبقه ما بود.
سپس گسترش فقر و گرانی و افزایش تورم کشنده زندگی مردم را زیر فشار مداوم گرفت. جنب و جوش اعتراضی علیه وضع موجود و این سطح از تعرض به سطح معیشت وجود داشت. خواست افزایش دستمزد در مبازرات اقتصادی طبقه کارگر محوری شد. در طول سال موارد متعددی از اعتصابات کارگری و اعتراضات کارگری حول مسئله افزایش دستمزد و دیگر مطالبات کارگری شکل گرفت. ماههای آخر سال ابعاد اعتصابات و اعتراضات کارگری قابل توجه بود. دستگیری فعالین کارگری و ادامه زندانی شدن تعدادی از فعالین کارگری شناخته شده ادامه داشت.
اتفاق دیگر اینکه از همان ماه فروردین، تدارک اول مه روزجهانی کارگر در دستور محافل کارگری و کارگران کمونیست و جریانات متعلق به طبقه کارگر قرار گرفت. در داخل و در خارج هم این جنب و جوشها را شاهد بودیم. معضلات و مسائل پیش روی جنبش طبقه کارگر، خواسته ها و مطالبات و اتحاد و تشکل طبقه کارگر و مسیر پیشروی آتی جنبش کارگری مورد بحث و بررسی همه جانبه قرار گرفت و نهایتا تلاش برای برگزاری مراسمهای اول مه در دستور کار بود، اما تناسب قوای بشدت نامساعد در ایران نگذاشت کل آن عطش و پتانسیل مبارزاتی موجود در میان کارگران خود را نشان دهد، با وجود آن ابراز وجود علنی در سنندج و تهران و بعضی مراکز کارگری، نشان داد، اول مه و تحرک کارگری در این مناسبت را جمهوری اسلامی سرمایه نمیتواند از کارگران بگیرد.
یک مسئله سیاسی مهم دیگر بساط “انتخابات” ریاست جمهوری بود که توسط رژیم اسلامی سازماندهی شده و بر جامعه تحمیل شد. مضحکه انتخابات سال گذشته بیش از هر دوره ای بر بطن تنفر عمیق مردم از جمهوری اسلامی و بن بست اقتصادی و استیصال و شکاف جناحها و انزوای بین المللی آن رژیم برگزار شد. این بار بیش ار هر دوره ای معلوم شد که در جمهوری اسلامی انتخاباتی در کار نیست و یک مضحکه بیش نیست، اما کماکان ابزار کنترل و فشار و سرکوب و تحمیق و علم کردن “پرچم اعتدال” دست به دست شدن قدرت دولتی در میان جناحهای جمهوری اسلامی به عنوان سوپاپ اطمینان، مجموعا دست به دست هم دادند، که جمهوری اسلامی ظاهرا بدون دردسر این مضحکه را پشت سربگذارد، اما این ظاهر مسئله است، کلیت جمهوری اسلامی و به ویژه جناح سکاندارآن، خامنه ای و سپاه پاسداران و دارودسته شان تا همین الان عقب نشینی جدی را در جدال جناحها و مشخصا در مقابل غرب پرداخت کرده اند. بر این بطن اتفاق مهم دیگر سال گذشته، آغاز روند عقب نشینی جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و غرب در موضوع هسته ای است. مذاکرات جمهوری اسلامی و پنج به اضافه یک تاکنون مهر عقب نشینی بزرگ جمهوری اسلامی نه تنها در مسئله هسته ای، بلکه در مقابل دیگر درخواستهای غرب را بر خود دارد و فرجام آن تاثیرات تعیین کننده بر روندهای سیاسی جامعه خواهد گذاشت. در این چارچوب یک اتفاق دیگر شروع لغوتحریمهای اقتصادی و پایان تهدیدهای نظامی آمریکا و غرب بالای سر مردم ایران را باید به فال نیک گرفت.
یک اتفاق مهم دیگر فضای سیاسی ، موقعیت اپوزیسیون بورژوایی است. بخش عمده ملی مذهبی های به زور رانده شده به صف اپوزیسیون با انتخاب روحانی دوباره قند در دلشان آب شد و به آغوش جمهوری اسلامی “معتدلشان” چرخش کردند، بعضی ها یشان ندامت نامه “دریغ از اینکه در انتخابات” شرکت نکردند، نوشتند و اکنون به عنوان نادمین صف دولت اعتدال جبران مافات کرده و خالصانه سنگ دولت روحانی را به سینه میزنند. ناسیونالیسم پروغربی از همه رقمش، از ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و مشروطه خواهی و جمهوریخواهان لائیک و غیر لائیک تا فدرالیستهای محلی که جملگی به تحریم اقتصادی و اقدامات نظامی آمریکا و غرب چشم امید دوخته بودند تا به نان و نوایی برسند، دست از پا درازتر دوران یاس و استیصال خود را چرتکه میاندازند. در این میان ناسیونالیسم چپ پروغربی مستاصل هم با فیل هوا کردن های سطحی از این ستون به آن ستون حرکت میکند.
پابپای توافق و سازش جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب، جانیان حاکم اسلامی فشار و سرکوب بر جامعه را تشدید کردند. در این راستا یک واقعه دردناک دیگر راه افتادن ماشین آدم کشی و اعدام جمهوری اسلامی بود. در چند نوبت و در تعداد زیاد جوانان و مردم ایران را به جوخه دار اعدام سپردند. اما این قلدری ضد انسانی جمهوری اسلامی در داخل و خارج با اعتراض و حساسیت و مبارزه روبرو شد. حتی در داخل کشور و در تناسب قوای بسیار سخت حرکتهای نیم بند برای لغو اعدام شروع شده است. در خارج کشور، کمونیستها و آزادیخواهان و ما به عنوان حزب حکمتیست و نیروهای دیگر اپوزیسیون و حتی جریانات راست حرکت مبارزاتی و اقدامات کمپینی و سیاسی تبلیغی جدی را به سرانجام رساندند. مجموعه این اقدامات تاثیر گذار بود. برای جمهوری اسلامی مانع ایجاد کرد و صدای نهادهای حقوق بشری جهانی و … به همراه داشت. طبعا ادامه بگیر و ببند و سرکوبگری و دستگیری فعالین سیاسی و مدنی هم جزو کارهای جنایتکارنه روتین جمهوری اسلامی است و ادامه داشته است.
شانزدهم آذرماه روز دانشجو، باردیگر شاهد تحرک سیاسی و مبارزاتی در میان دانشجویان بودیم. بعد از سرکوب شدن دانشجویان چپ، امسال بارقه های به میدان آمدن مجدد دانشجویان چپ را مشاهده کردیم و به این لحاظ مهم بود.
یک اتفاق دیگر مناسبت 8 مارس بود. در مناسبت 8 مارس روز جهانی زن همچون روز جهانی کارگرشاهد جنب و جوش سیاسی و مبارزاتی متنوع در داخل و خارج کشور بودیم. مطالب و بیانیه ها و نوشته ها و سمینارها و میزگردها و مراسمها از جانب طیفهای مختلف سهیم در جنبش زنان، بار دیگر ابعاد مهم و گسترده جنبش برای حقوق برابر وزن و مرد در ایران را نشان میدهد. اینجا هم تناسب قوای نامساعد مانع به صحنه آمدن کل پتانسیل جنبش آزادی زن شد، با این وجود تحرکهای رادیکال در شهر های تهران و سنندج نمونه های گویایی از پتانسیل مبارزاتی جنبش آزادی زن در جامعه ایران و امید بخش است.
نهایتا سناریوی ضد انسانی “تعیین حداقل دستمزد” سال 93 که ششصد و هشت هزار تومان به عنوان دستمزد پایه تعیین شده، اوج بربریت نظم سرمایه و کار فرمایان و جمهوری اسلامی را درمقابل طبقه کارگر نشان میدهد. شرم بر سیستم و حاکمیت و “شورایعالی کارشان” که میدانند حداقل دستمزدی که اعلام کرده اند، درست سه برابر کمتر از رقم اعلام شده خط فقرتوسط همان دولت فخیمه اسلامی است، اما خم به ابرو نمیاورند وبه کارگر و خانواده کارگری اعلام میکنند، شما مجبور به زندگی برده وار و زیر خط فقر هستید. این دیگر نوبت طبقه کارگر است این تعرض سبعانه به سفره خالیمان را تحمل نکند.
کمونیست هفتگی: با توجه به نکاتی که مورد بررسی قرار دادید برای سال جدید، سال ٩٣، چه درسهایی میتوان نتیجه گرفت، طبقه کارگر ایران و مردم آزادیخواه ایران چکار میتوانند بکنند؟
رحمان حسین زاده: در نگاهی به اوضاع سال گذشته اولین نتیجه ای که میگیریم، این واقعیت است که جامعه ایران، یک جامعه سرزنده سیاسی و پر تحرک است. جامعه آبستن حوادث است. جنبشهای سیاسی و اجتماعی از راست و چپ و در عرصه های مختلف در صحنه هستند و نهان و آشکار میخواهند نقش ایفا کنند و مهر خود را بر اوضاع بکوبند. اولین مسئله اینست که جنبش طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی به عنوان بازیگر صحنه سیاست باید نقش ایفا کند، موانع سد راه و راههای پیشروی خود را باید بشناسد و آن را هموار کند. بگذارید این را فرض بگیریم که عرصه های مشخص مبارزه اقتصادی از جمله تقابل با حداقل دستمزد تحمیل شده بر طبقه کارگر و یا مبارزات سیاسی جاری وکوتاه کردن دست سرکوب و اعدام و اختناق جزو کار همیشگی ما است و از این سطح فراتر رویم و در سطح ماکروتر دنبال راه حل باشیم. واقعیت اینست کل جنبش اعتراضی در مقابل جمهوری اسلامی و به ویژه جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی با تناسب قوای به شدت نامساعد روبرو است. تغییر تناسب قوا قدم به قدم در گرو عقب راندن جمهوری اسلامی و نهایتا جارو کردن بساط حاکمیت سیاه این رژیم و سرنگونی آن است. در این راستا جنبش طبقه کارگر، جنبش اعتراضی مردم علیه جمهوری اسلامی، جنبش آزادی زن و مبارزات نسل جوان و خلاصی فرهنگی و … کلا جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی هنوز در صفوف خود دارای آن درجه از انسجام و اتحاد و همبستگی و تشکل نیستند که کل ظرفیت رادیکال و اعتراضی آنها علیه سرمایه و جمهوری اسلامی به میدان کشیده شود. برای فایق آمدن بر موانع پیش رو باید تلاش کرد. این دست رهبران رادیکال و کمونیست این جنبش ها و کل فعالین کمونیست در این جنبشها و عرصه های مبارزاتی را میبوسد و مهمتر این رسالت حزب کمونیست کارگری- حکمتیست است، که به لولای اتحاد و انسجام و ایجاد تشکل در صفوف کل جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی تبدیل شود. بدون ایفای چنین نقشی توسط حزب کمونیستی مثل ما، آن انسجام و روشن بینی و آن اتحاد و همبستگی رادیکال در صفوف خود این جنبشها و در قدم بعدی در همگام و همسو کردن این جنبشهای رادیکال ممکن نخواهد بود. در یک جمله تامین رهبری کمونیستی نبردکنان و در دل مبارزات اقتصادی و سیاسی جاری مسئله اصلی است. این رسالت جدی رهبران و فعالین رادیکال کمونیست و حزب حکمتیست است.
منبع: نشریه کمونیست هفتگی شماره ٢٢٤
http://www.hekmatist.org/index.php
٢٩ اسفند ٩٢