اطلاعيه شماره 66- پيام رضا شهابي كارگر شركت واحد به مناسبت نوروز 93

اطلاعيه شماره 66- پيام رضا شهابي كارگر شركت واحد به مناسبت نوروز 93
سال 92 در حالي به پايان مي رسد كه خانواده هاي كارگري در تنور داغ تورم بالاي 40 درصد و گراني افسار گسيخته و بدليل نبود برنامه مناسب براي بهبود شرايط اقتصادي و اجتماعي شرايط خيلي سختي را متحمل شده اند.
نمي خواهم در پايان سال از مشكلات و ناملايمتي‌ها و خبرهاي مايوس كننده كه بارها از طريق رسانه هاي تصويري و نوشتاري اعلام شده و من هم در نوشته هاي قبلي به آنها اشاره كردم سخن بگوييم، بلكه مي خواهم بگويم كه چنانچه ما كارگران در صورت عدم حضور در كنار هم و تشكيل تشكل هاي مستقل كارگري به آگاهي رساني به هم طبقه اي هايمان نپردازيم، توان مقابله با نظام سرمايه داري نخواهيم داشت ولي در صورت اتحاد و همبستگي افق هاي روشني در پيش رو خواهيم داشت.
در سال هاي گذشته طبقه كارگر براي رسيدن به آزادي و دموكراسي وعدالت اجتماعي و زندگي شرافتمندانه دوشادوش هم مبارزه كردند و هزينه هاي سنگيني از جمله زندان، شكنجه، اخراج … پرداخته است. اكنون ما كارگران، معلمان، زنان، دانشجويان، دانش‌آموزان و مردم آزاديخواه در كنار هم و به دور از كينه و با اتحاد و همبستگي براي رسيدن به هدف نهايي‌مان كه عدالت و آزادي و برابري است در سال جديد با شعار تشكل مستقل من كو، نان من كو، كار من كو، مسكن من كو مبارزه كنيم.
من به عنوان كارگر شركت واحد و عضو هيات مديره و مسئول مالي سنديكاي شركت واحد در حالي كه چهار سال متوالي است در زندان به سر مي برم ضمن تبريك و شادباش سال نو به همه كارگران زحمت كش و همكارانم در شركت واحد، فعالين كارگري و مردم شريف و آزاديخواه از همه آنها تقاضا مي كنم در سال جديد براي جلوگيري از هر گونه ظلم و ستم و زورگويي نظام سرمايه داري بر عليه كارگران و مردم زحمتكش متحد شوند.
رضا شهابي ذكريا- كارگر شركت واحد و عضو هيات مديره و مسئول مالي سنديكاي شركت واحد
بيمارستان امام خميني 27 اسفند 1392
کمیته ی دفاع از رضا شهابی – 27اسفند ١٣٩٢

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢
k.d.shahabi@gmail.com

www.k-d-shahabi.blogspot.com

من هم، همصدا با رضا شهابی عزیز «بهاران خجسته باد!» به همه تان می گویم.
رفقای کارگر و زحمتکش،
این پیام ندای کارگری است که از پشت میل های زندان مخوف اوین، جائی که تا کنون بیشتر از صد هزار انسان در آن شکنجه شده و اعدام و تیرباران گردیده اند، به شما می رسد. این کلمات در صورتی بروی کاغذ آورده شده اند که نویسنده آن با بدنی زخمی و بیمار و با روح و آرمانی بزرگ، ولی در بند، چشم به آزادی دوخته است. می باید دانست که این جملات برای عمل نمودن بدان نوشته شده اند و نویسنده آنها این را هم می داند که به احتمال زیاد از طرف حاکمین ظالم و شکنجه گر، این سرمایه داران حریص و پرآز به خاطر همین پیام نیز، او را مورد آزر و اذیت و شکنجه روحی و جسمی زیادتر قرار می دهند.
او، تمام ریسک ها را به جان خریده تا با ما، من تبعید سیاسی، منی که عاشق شما هستم، ولی به همین جرم در 30 مرداد 1358 با فتوا یک آخوند، خونم حلال شد و بعد از آن، دیگر مجبور شدم زندگی عادی را کنار گذاشته و خودم را از دیدن مادر، برادر، خواهر و شما عزیزان محروم کرده و زندگی نیمه مخفی و غیر علنی را در پیش گیرم و دیگر روی مادرم را ندیدم و دست های رنج کشیده برادر و خواهرانم را در دست نه گرفتم و همچنین از نعمت دیدن و بودن با شمائی که در آرزو یک زندگی انسانی و شاد و لایق با این همه زحمت و بار گران تولید نعم مادی،مستحق آن هستید، می سوزید، محروم شدم. و اما تسلیم نشده و مبارزه می کنیم و نمی توانیم نکنیم، صحبت می کند و ما را به مبارزه ، به وحدت و تلاش و اتحاد فرا می خواند، زیرا که می داند و آگاه است که اگر کارگران متحد وبویژ متحزب در حزب برای خودشان گردند و سازمان یابند، با خیل زحمتکشان هر کاری را قادر هستند انجام دهند و هیچ نیروی سرکوبگر و هیچ دولت شکنجه گر و دیکتاتور و حُقه بازو رذل قادر نیست، جلوی رسیدنشان به آرزوها و آمالشان که یک جامعه به دور از استثمار، به دور از سرکوب و سرکوبگر است، یک جامعه که در آن تولیداتش به مصرف و رفع نیازهای انسانهای ساکن در آن می رسد، جامعه ای که در آن از فقر و نداری، از بیکاری و کار کودکان، از فساد اقتصادی و تبعیض های گوناگون مذهبی ملی و جنسی خبری نیست، جامعه ای که می تواند وفور نعمت باشد، قابل دست رسی و بر روی همین زمین سخت زیر پای مان قابل حصول است. همه چیز در مرحله نخست به آگاهی و تحزب سیاسی یافتن طبقه ی کارگر 50 میلیونی با خانواده هایشان، زنان و مردان کارگر و تولید کننده و توزیع کننده، زنان و مردانی که در کارخانه ها، کارگاه ها، معادن و بیمارستانها و مدارس و دانشگاهها تولید می کنند، مواد خام را از دل زمین بیرون می کشند، مواد معدنی را به کارخانه ها برده و در آنجا تبدیل به کالا می کنند، در مزاع و دشت و بیابان کشاورزی و دامداری می کنند و نان و میوه و گوشت و غیره بوجود می آورند، در بیمارستانها شبانه روز کار می کنند و تن های بیمار و زخمی از کار زیاد و بیوفقه و غیره را تیمار می دهند و در مدارس و دانشگاهها به تدریس دانش و آماده کردن نیروی تولید کننده و مفید برای آینده می پردازند و مخصوصا زنان خانواده های کارگری و زحمتکشان که بدون مزد و حقوق تمام ساعات شبانه روزی شان مصرف تیمار کارگران کنونی وتولید و بزرگ وتربیت کارگران آینده می گردد، بستگی دارد.
حزبی که با احزاب موجود فرق اساسی دارد، زیرا که اساسا بوسیله شما یعنی کارگران آگاه، کارگران رادیکال، کارگران کمونیست، کارگران خواهان جامعه ای که در آن هر کس به اندازه توانش کار می کند و به اندازه نیازش برداشت می کند، ایجاد می گردد، به جای باور به طبقات استثمارگر، سرمایه دار به نیروی طبقه ی کارگر و زحمتکشان باور دارد، حزبی که در یک مبارزه مخفی و غیر علنی اساساٌ پا می گیرد. چنین حزبی قادر است که طبقه ی کارگر را بعنوان یک طبقه تعیین کننده اجتماعی بسیج و آماده کند. آنگاه، خیلی سخت و به دور از انتظارنخواهد بود که شعار نان و آزادی برای همه و یا آرزوی رضا شهابی عزیز یعنی« شعار تشكل مستقل من كو، نان من كو، كار من كو، مسكن من كو»، متحقق گردد.
با این امید که در سال جدید و پیش روی با مبارزه تان و با پشتکارتان موفق به ایجاد تشکل های توده ای طبقاتی ، حزب کارگران آگاه، حزب سازمانده انقلاب اجتماعی تان که به ناگزیر قهر آمیز خواهد بود، شوید و رضای عزیز و دیگر همکاران و همطبقه هایتان را در کنارتان و درآزادی داشته باشید. روی تان را می بوسم و دستان را می فشارم. بهاران خجسته باد!
حمید قربانی- 19 مارس 2014