سعید مدانلو -امان از بی مایگی سیاسی!

سعید مدانلو هفدهم مارس ٢٠١٤

امان از بی مایگی سیاسی!
محمد فتاحی شعری از سابیر هاکا شاعر دم و دستگاه جمهوری اسلامی و دار و دسته قزوه از افتخارات ″ادبی″ ﺁن حاکمیت با تمجید از او در فیس بوک پست میکند . به او تذکر میدهم که رفیق جان این ﺁدم شاعر دربار حاکمیت اسلامیست. بهتر است در این مورد دقت بیشتری کنی. بلافاصله پاسخ میدهد که سابیر هاکا ″یک شخصیت والا و یک شاعر بی نظیر کارگری است و چرا شماها مثل مجاهدین عادت کرده اید هرکسی را که از او خوشتان نمی ﺁید فوری به جمهوری اسلامی وصل کنید؟″
دقایقی بعد فتاحی درمی یابد که دچارچه اشتباه مهلکی شده و بلافاصله یک معذرت خواهی به من بدهکار می شود. منتها او این کار را نمی کند در عوض همۀ ﺁنچه را که پست کرده است به همراه کامنتها حذف میکند و شتر دیدی ندیدی!
مشکل من به هیچ عنوان این نیست که چرا او یکباره غیبش زد و اصلاً به روی مبارک هم نیاورد که از من کاراکتری نشان داد که بی جهت با هرکسی که مخالف هستم مثل مجاهدین برخورد و به جمهوری اسلامی وصلش میکنم. مشکل اینجاست که محمد فتاحی درک نمیکند که همان شعری را که او از شاعری با ″ شخصیت والا″ درج کرده است چیزی بجز یک ″چسنالۀ کارگری″ نیست که حکومت برای جلب نظر امثال او راه انداخته است. اشعار سابیر هاکا تا ﺁنجایی که من تعدادیش را خواندم همگی بدون استثناﺀ و به عینه از جنس همان چس ناله های سوزناک صحرای کربلاست که مداحان چاقوکش جمهوری اسلامی میدان دارش هستند. تنها فرقشان با امثال قزوه و سابیر هاکا این است که سبک شعر گفتنشان فرق میکند. عده ایشان به سبک ″مدرن″ روضه می خوانند و عده ای دیگر به سبک سنتی. البته سنتی هایشان هم این روزها تلاش زیادی میکنند با استفاده از ″سبک ﺁغاسی و هایده″ رنگ و بوی ″ مدرن تری″ به نوحه هایشان بزنند. تعدادی از ﺁنها نیز اتفاقاً با گرایش به سبک ″راک اند رول″ تغییر ذاٸقه داده اند.
حالا ایشان مقاله ای به چاپ رسانده تحت عنوان ″انقلابیگری ارتجاعی و کمونیسم ارتجاعی″ . که البته در مورد تظاهرات اخیر مردم در خوزستان است. لابد او در این نوشته اش هم میخواهد این عبارات را به ما نسبت بدهد. راستش من قصد پاسخ دادن به این نوشته او را ندارم. تنها مایل هستم که بی تعارف خدمتشان عرض کنم که، محمد جان، شما یکی لطفاً جمشششششششششش کن!