8 مارس روز جهانی زن را گرامی بداریم
8 مارس روز جهانی زن نه فقط بزرگذاشت مبارزات زنان بلکه عمده نمودن این موضوع ست که انقلاب برای آزادی بدون آزادی زنان امکان پذیرنیست و در واقع معرف آن است که زنان را میبایستی بمثابه یکی از موضوعات اصلی انقلاب باور نمود.
بعبارت دیگر نگرشی که فقط به زنان بمثابه قربانیان رژیم جمهوری اسلامی می نگرد، نگرشی است نا کامل وبا جنبش زنان بیگانه ، لذا برای ما امروزه درایران ، حمایت از جنبش مستقل زنان د ر همان سطح جنبش مستقل کارگران اهمیت پیدا نموده است . بنابراین اگر مارکسیسم بمثابه فلسفه آزادی انسان تلقی گردد، آزادی زنان درقلب ان برای رسیدن به سوسیالسم قراردارد و رابطه ای تنکاتنک و دیالکتیکی با آزادی انسان بازی می نماید.
تاریخچه روزجهانی زن، برمی گردد به سال 1857 وبعد به 8 مارس 1907 که مبارزات زنان آمریکا برای دستیابی به تساوی اقتصادی ، اجتماعی و در راس ان گرفتن حق رای، چهره درخشانی به مبارزات زنان در آمریکا بخشید ودرجهان انعکاس گسترده یافت. دراین سال زنان کارگر نیویورک و شیکاگو بپاس قدردانی از مبارزات زنان کارگر المانی به اعتراض برای کسب حقوق خود مبادرت نمودند که این تظاهرات به خون کشیده شد ,بسیاری از این زنان دستگیر و اخراج شدند ، لیکن تظاهرات انان برغم سرکوب خونین توسط پلیس، در سالهای بعد توسط زنان کارخانه های نساجی و پوشاک درنیویورک درسطحی گسترده تر به مناسبت بزرگداشت تظاهرات بخون نشسته ی همرزمانشان پی گیری شد و علاوه برشعارهای سال قبل ، خواست پایان بخشیدن به کار توان فرساو خاتمه دادن به بهره کشی از کودکان و حق رای زنان نیز به آن افزوده گردید.
درسال 1910 دردومین کنفرانس بین الملل زنان کلا را زتکین انقلابی مبارز آلمانی ، زنی که نه تنها برسازماندهی جنبش زنان کارگرتاکید می ورزید بلکه همچنین مطرح می نمود که زنان میبایستی بمثابه رهبر، تصمیم گیرنده وبمثابه انقلابیون مستقل مارکسیستی تلقی گردند. زتکین یک فمینیست و انقلابی چپ سوسیالیستی المانی بود. زتکین جنبش زنان کارگر و همچنین جنبش زنان را به جهانیان معرفی نمود. زتگین تئوریسن و سردبیر بزرگترین مجله زنان بود .او به انقلابیون پیشنهاد نمود که همه ساله روز 8 مارس بعنوان روز جهانی زن جشن گرفته و مشکلات زنان به بحث گذاشته شود . پیشنهاد زتکین سرانجام پس ازیکسال به تصویب انترناسیونال دوم رسید .
در ایران، زنان درگذشته مبارزات شایانی داشته اند که یکی از این مبارزات را درانقلاب مشروطه میتوان مشاهده نمود. در آن دوران انجمن های زنان ، مستقل ازنیروهای دوگانه آن روز (شاه ومجلس) درشهرهای تهران ، تبریز، انزلی وسایرنقاط ایران بمبارزه برخواستند .زنان با حمل اسلحه درزیر چادرهای خویش برعلیه شاه برای استقلال و آزادی وبیان خواسته های خویش مبارزه نمودند.
درروزهای بعد از انقلاب بهمن نیز زنان ایران عمده ترین تظاهرات را برعلیه رژیم جمهوری اسلامی بر پا نمودند. این آزاده گان عمده ترین نیرویی بودند که درهمان روز های بعد از انقلاب به ماهیت رژیم خمینی پی برده و برعلیه انان به تظاهرات پرداختند زنان مطرح می نمودند که ما انقلاب نمودیم که به آزادی برسیم ونه به بندگی درآییم.
بخاطر نگرانی رژیم از مبارزات خود جوش زنان بود که خمینی مجبور شد که درهفتم مارس اعلام نماید که این وظیفه ” اسلامی و شرعی” زنان است که در8 مارچ چادر بسر نموده و درتظاهرات شرکت نمایند. در هشتم مارس زنان برعکس ان را عمل نمودند و حمله اوباشان مذهبی رژیم به صفوف زنان نیزنتوانست جلوی تظاهرات زنان رامسدود نماید .پنج روز تمام زنان ایران به خیابانها ریخته و برعلیه خمینی و دولت بازرگان برای خواستهای ازادیخواهانه خویش راه پیمائی نمودند. بیاد داریم که چگونه بخشی از چپ به زنان ” نصیحت ” می نمودند که ” دست از تظاهرات بردارید زیرا که دولت بازرگان را ضعیف نموده و جنگ داخلی به پا خواهید نمود که به نفع هیچ کس جز امپریالیست ها نخواهد بود”. این قبیل سازمانها ازخواسته های خویش پائین امده و با دولت اسلامی همکاری نمودند و به شعار به اصصلاح ضد امپریالیستی خویش اکتفا نمودند. اینان هر فردی را که از خارج برای پشتیبانی انقلابیون زن به ایران سفر نمود را “جاسوس امپریالیست” نامیده و فعالین جنبش زنان را ” ایادی امپریالیسم” معرفی نمودند. علا رغم اینکه بسیاری از جنبش چپ انقلابی ایران از مبارزات زنان بدرستی دفاع نمودند و برعلیه اوباشان مذهبی رژیم به حمایت از زنان برخواستند و لیکن تفکر “ضد امپریالیست” غالب در برخی جریانهای چپ که آنرا تنها عامل عمده برای ارزیابی جنبش ها می داند و در کنار آن فرعی دانستن جنبش زنان، ضربه شدیدی نه تنها به جنبش زنان بلکه به اعتبارو آرمانهای جنبش سوسیالیست انقلابی در ایران وارد نمود.
امروزه جنبش زنان درایران نه تنها درتعیین و تکلیف بر علیه رژیم مرد سالار و سرمایه داری جمهوری اسلامی ، بلکه دررابطه با حرکت درجهت بدیل سوسیالیستی نیزنقشی عمده بازی می نماید. درواقع مسله زنان در تساوی حقوقی زنان ومردان خاتمه نمی یابد. رابطه زن و مرد رابطه ایست مستقیم و طبیعی که از روابط واقعی انسانی تشکیل گردیده . مارکس در بررسی خویش از جوامع اشتراکی اولیه تا خود سرمایه داری ، مطرح می نماید که زنان درجوامع مختلف همواره به بردگی کشیده شده اند. و ایجاد رابطه جدید بین زن و مرد حتی در جوامع به اصطلاح مدرن نیز انجام نگردیده. ایجاد رابطه طبیعی بین زن و مرد دردل خویش دگرگونی کامل روابط اجتماعی را خواستاراست . که نه دراینده بلکه از همین حال اغاز می گردد.
بدین دلیل است که از نظر ما، هم سویی جنبش زنان با مارکسیسم و انقلاب عمده بوده و دردل خویش حرکت بسوی ازادی است.
پیروز باد جنبشهای مستقل زنان
سرنگون باد رژیم مرد سالارانه و سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی
زنده باد سوسیالیسم
اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان
مارس 2014