سیف خدایاری -جک استرا در تهران

جک استرا در تهران
سیف خدایاری
جک استرا، وزیر سابق امور خارجه انگلستان و عضو مجلس این کشور در ادامه تلاش برای بهبود مناسبات غرب با جمهوری اسلامی به همراه یک هیأت از همکاران خود به تهران آمد. او در گزارشی از سفر خود و به سیاق سیاستمداران غربی چهره ای مطلوب از جمهوری اسلامی ترسیم کرده است که برای بررسی شگردهای غرب در روابط با جمهوری اسلامی قابل توجه است.
جک استرا از نسیم تغییر در دولت روحانی سخن می گوید و در نقش یک ژورنالیست فریبکار، چهره ای بزک شده از ایران روحانی نمایش می دهد. او با مشاهده تعدادی از ساختمان سازیها و مترو در تهران ادعا می کند که ایران علیرغم تحریم ها در شکوفایی اقتصادی است و “بیشتر به مادرید و آتن شبیه است تا قاهره و بمبئی”. او در ادامه با اشاره به پوشش زنها آن را آزادتر از سفرهای قبلی خود به تهران می نامد و بالاخره با اشاره به سیاست ضد القاعده ای جمهوری اسلامی، به دو قدرت سرمایه داری و همجنس دولت انگلیس یعنی اسرائیل و آمریکا القا می کند که جمهوری اسلامی صلح طلب است وبر این اساس خواهان رفع کامل تحریم ها است. استرا برای تکمیل چهره سازی از جمهوری اسلامی به توان جمهوری اسلامی در خنثی کردن تحریم ها ـ با وجود شرکای سیاسی ـ اقتصادی مانند روسیه و چنین اشاره دارد و وارادات 500 اتومبیل پورشه در سال 2013 به تهران و رونق کوکاکولا را گواه می گیرد که ایران در حال شکوفایی است!
بدون تردید این چهره از جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت سرمایه داری حقایقی در خود دارد. ایران به یمن سرکوب نهادینه شده و وجود گسترده نیروی کار ارزان و منابع طبیعی سرشار، کشوری مناسب برای سرمایه گذاری و انباشت سرمایه است. نظام حاکم سرمایه داری ایران نه فقط از تحریم ها آسیبی ندیده بلکه تحریم امکانی مناسب در راستای سرکوب دولتی و استثمار مضاعف طبقه کارگر فراهم نموده که نمودی از آن در بخش مسکن و شهرسازی جلوه می کند. تحریم اعمال شده، به ریاضت کشی و تحمیل فقر و بیکاری و گرسنگی به طبقه کارگر و اکثریت مردم، که همواره جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین خود بانی آن بوده است، شدت بیشتری بخشیده است و در مقابل بخش اعظم سرمایه داران و ارگانهای سرکوب و مذهبی رژیم به سود و ثروت اندوزی ده چندان دست یافته اند. “سیاست اتمی “جمهوری اسلامی نیزبه عنوان ابزاری مناسب در ایجاد یک جزیره توحش و ” تثبیت” جمهوری اسلامی است که یک سر آن به ” دفع خطر خارجی” و سر دیگرش به سرکوب سازمان یافته و ارعاب جامعه ایران وصل است. اندرز استرا به نتانیاهو و اوباما برای درس گرفتن از شارون ( که سیاست نرمتری در قبال جمهوری اسلامی داشت) و ترغیب آنها به دست برداشتن ازانگلولک کردن جمهوری اسلامی هم مهمترین دستاورد سیاسی جمهوری اسلامی از سفر استرا و هیأت همراه به تهران است.
هر اندازه که ریاکاری غرب به نمایندگی استرا در این دیدارها و مناسبات دیپلماتیک مشاهده می شود به همان اندازه بی ربطی دولتهای غربی و سرمایه داری جهانی به منفعت مردم عریانتر می شود. برای استرا کمترین اهمیتی ندارد که شکوفایی اقتصادی ایران در شکل ساختمان ها و مترو، به یمن دستمزد چند برابر زیر خط فقر طبقه کارگر این کشور و سرکوب گسترده خالقان ثروت وانباشت سرمایه در ایران حاصل شده است. برای استرا کمترین اهمیتی ندارد که در همین متروی تهران که نمودی از “سرمایه داری شکوفای” جمهوری اسلامی است، روزانه هزاران کارگر دستفروش مورد حمله مأموران جمهوری اسلامی قرار می گیرند. استرا احتمالاً از خودکشی هر روزه شهروندان در مترو که زیر فشار کمرشکن اقتصادی، مترو را به عنوان ماشین مرگ خود انتخاب می کنند خبر دارد، حتما از مرگ روزانه حداقل ٧ کارگر در جریان “شکوفا شدن سرمایه داری” و همچنین میلونها کودکان کار و خیابانی و… خبر دارد. بدون تردید استرا و دولتمردان غربی از تمام زیر و بم های زندگی اجتماعی مردم در ایران خبر دارند و گزارشات سالانه وضعیت زندگی مردم مو به مو در مطالعات راهبردی آنها بایگانی می شود. در همین روزهایی که استرا در تهران بود، صف طولانی هزاران شهروند فقیر و محروم جامعه برای دریافت یک بسته مواد غذایی به صحنه درگیری و کشمکش شهروندان با یکدیگر و با مسئولین تبدیل شد که بدون تردید استرا خبر آن را در فایننشال تایمز خوانده است. برای طبقه کارگر و مردم آگاه روشن است که آن حلقه واسطه و ضد انسانی که همواره امثال استرا و روحانی را در کنار هم قرار میدهد بی ارزشی حرمت و جان انسانی نزد نظام حاکم سرمایه داری در ازا منفعت کور اقتصادی و ظالمانه مشترک آنها است.
تردیدی نیست که استرا از همه ی آنچه در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی می گذرد خبر دارد. طبقه ی کارگر و توده های میلیونی محروم و فقیر در جوامع سرمایه داری ( و از جمله دولت متبوع آقای جک استرا) از همان سرنوشتی رنج می برند که طبقه کارگر ایران و توده های محروم زیر حاکمیت یکی از هارترین رژیم های مستبد معاصر که آقای استرا در تلاش برای رنگ و لعاب دادن به آن است. سفر هیأت های مختلف کشورهای غربی به ایران و عشوه نمایی برای جمهوری اسلامی در چارچوب مناسبات سیاسی ـ اقتصادی طرفین معنی می شود که نتیجه آن بزعم دولتهای غربی ” بقای” جمهوری اسلامی و ” ثبات” در منطقه ” پرآشوب” خاور میانه است. طبقه کارگر ایران که استبداد سیاسی مطلق و تحمیل زندگی فلاکت بار را در جمهوری اسلامی تجربه کرده اند کمترین تردیدی به نقش دولتهای غربی در حفظ جمهوری اسلامی ندارند و به همین ترتیب کمترین توهمی به ” کمک” این بلوک از سرمایه داری برای رهایی از جمهوری اسلامی ندارند. آقای استرا با حمایت از جمهوری اسلامی برگی دیگر به کارنامه شوم سیاسی خود اضافه کرده که در کنار سایر سیاستهای دست راستی خود از جمله ” حمله به عراق، ” مهاجرستیزی” و حمایت از ” اسلام سیاسی” در پوشش حمایت از برقع قرار می گیرد.
٢٠ فوریه ٢٠١٤
منبع: نشریه مونیست هفتگی ٢٢٠

Home Page