امیر پیام – یادداشت های جنبش کارگری: آماده باش نظام علیه «اعتراضات صنفی»

یادداشت های جنبش کارگری:
آماده باش نظام علیه «اعتراضات صنفی»
اگر سیاست جمهوری اسلامی در برخورد با مبارزات کارگری در طی سالهای اخیر عمدتا متوجه سرکوب تشکلات و نهادها و فعالین مستقل کارگری بود که در همین سالها سربلند کردند، اکنون اما سرکوب مستقیم مبارزات توده ای کارگران نیز بیش از پیش در دستور نظام قرار گرفته است.

طی ماههای اخیر دهها تن از فعالین و سازماندهان اعتراضات و اعتصابات کارگری در کارخانه پلی اکریل و پتروشیمی های فجر و فرآورش و شرکت کیسون و سیمان لوشان و معدن چادر ملو و… بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفتند و مبارزاتشان با مداخله سرکوبگرانه گارد ویژه پلیس و نیروهای حراست مواجه گشت و به این ترتیب یاد آوری شد که رژیم آماده است تا در صورت نیاز مبارزات کارگری را همچون خاتون آباد به خون کشد.

آخرین نمونه این سیاست سرکوب آشکار اعتراضات توده ای کارگران اظهارات اخیر سخنگوی قوه قضائیه است. غلامحسین محسنی اژه ای در روز دوشنبه 14 بهمن 92 در پاسخ به خبرنگاران در باره دستگیری کارگران معترض گفت:

«اگر افرادی به اسم اعتراضات صنفی اقدامی بر خلاف نظم عمومی و امنیت ملی انجام بدهند با آنها برخورد خواهد شد.»

غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه و دادستان کل کشور و از عناصر تعیین کننده دستگاه امنیتی و ماشین سرکوب نظام است که در همه اعدامها و قتل ها و ترورهای آن نقش مهمی داشته است. بنابراین آنچه را که وی خطاب به کارگران می گوید سیاست اتخاذ شده و رسمی کل نظام است.

اماچه شده و چه اتقاقی افتاده است که نظام جمهوری اسلامی رسما و علنا اعلام می دارد که به «اعتراضات صنفی» کارگران «برخورد» می کند، یعنی همانطور که می دانیم، این اعتراضات را درهم می کوبد و به خاک و خون می کشد؟ چرا حکومتی که تشکلات و فعالین مستقل کارگری را ظاهرا نه به دلیل «اعتراضات صنفی» شان که به بهانه های «اقدام عیله نظام» و «براندازی» و «ارتباط با اپوزیسیون» سرکوب می کرد اکنون مستقیما خود «اعتراضات صنفی» را مورد حمله قرار می دهد؟ از چه روست که همه پرده های ریا و فریب در به اصطلاح تعامل با «اعتراضات صنفی» یکباره فرو می ریزد و حکومتی که عقب راندن و محدود نگه داشتن اعتراضات کارگری به حوضه «صنفی» آخرین نقطه امیدش برای ممانعت از گسترش و رادیکالیزه شدن آنها بود ناچار می شود علیه همین نقطه امید و علیه «اعتراضات صنفی» اعلام جنک کند.

این سیاست همیشگی و ضد کارگری جمهوری اسلامی که اینبار سرراست و عریان علیه کارگران دندان به هم می ساید بخوبی نشان می دهد که تحت دول استبدادی طبقه سرمایه دار نظیر جمهوری اسلامی «اعتراضات صنفی» کارگران ماهیتا غیر صنفی اند و از چنان پتانسیل زیرو رو کننده ای برخوردارند که کل نظام حکومتی را اینطور دستپاچه نموده و علیه خود بسیج می کنند.

اما پاسخ به سوالات فوق پیش از هرچیز به بحران عمیق و گسترده اقتصادی جمهوری اسلامی مربوط می شود که چشم انداز رشد و گسترش مبارزات کارگری را در آینده نزدیک ترسیم می کند. یک حقیقت بحرانی اقتصادی جمهوری اسلامی اینست که با یا بدون حل مناقشه با غرب و امریکا و نیز مستقل از میزان موفقیت رژیم در کاهش و حذف تحریم ها و یا جلب سرمایه گذاریهای خارجی، کاهش و حل این بحران اقتصادی و آغاز دور تازه ای از انباشت گسترده سرمایه در ایران تنها در گرو تعرضی وسیع تر به سطح معاش طبقه کارگر است. تعرضی که می باید در امتداد بیش از سه دهه تحمیل فقر و فلاکت و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی به طبقه کارگر و در دوران بی تحملی طبقه کارگر برای چنین تعرضاتی انجام گیرد. اگر اعمال سیاست ریاضت کشی اقتصادی به طبقه کارگر اروپا بدنبال برخورداری این طبقه از یک دوره تاریخی دستاورد های ارزنده و استاندارد بالای زندگی صورت می گیرد، اما اعمال همین سیاست به کارگران ایران بدنبال برخورداری آنان از سه دهه فقر و فلاکت و بی حقوقی مطلق انجام می شود.

نکته دیگری که اتخاذ این سیاست عریان علیه طبقه کارگر را برای رژیم ضروری نموده است جنس و کیفیت مبارزات کارگری در ماههای اخیر است که در پتروشیمی ها و پلی اکریل و سیمان لوشان و چادر ملو و ….. به جریان افتاد.

جمهوری اسلامی تاکنون بی وقفه تلاش نمود تا از یکسو با سرکوب تشکلات و نهادها و فعالین مستقل کارگری تلاش های آنانرا برای سازمانیابی مستقل توده ای کارگران خنثی نماید، و از سوی دیگر با تقویت و گسترش و به روز نمودن تشکلات دست ساز و مزدور خودش تحت عنوان «تشکلات کارگری» اعتراضات ومبارزات کارگران را کنترل و مهار و منحرف و خنثی نماید. رژیم در هر دو این عرصه ها همه توان و امکاناتش را بکار گرفت و تا حدودی هم موفق شد و توانست تشکلات نوپا و مستقل کارگری را محدود سازد و تشکلات دست ساز و مزدور خودش را فعال نماید. اما هیچیک از این دو نتوانست به هدف اصلی رژیم یعنی تقویت و افزایش امکاناتش برای کنترل و مهار و انحراف و نهایتا خاموش نمودن اعتراضات کارگری کمک کند. اعتراضات کارگری اخیر تماما گویای این حقیقت است و نگاهی به برخی مختصات این اعتراضات همین را نشان می دهد:

1- این اعتراضات بدون ارتباط با تشکلات و نهادهای مستقل کارگری پاگرفته در سالهای اخیر، وکاملا خود جوش و برپایه توانها و امکانات خود شکل گرفتند و به حرکت درآمدند. این اعتراضات نشان دادند که علی رغم همه تلاش رژیم برای ایجاد حصار بین مبارزات بخش های مختلف جنبش کارگری و محدود نمودن تشکلات مستقل کارگری، مبارزات توده ای کارگران بطور دینامیک به رشد و توسعه خود ادامه می دهند.

2- عناصر وعوامل تشکلات دست ساز و مزدور رژیم در همه این اعتراضات حضور داشتند و علی رغم همه تلاش های خرابکارنه شان اما نتواستند بر دینامیسم این اعتراضات تاثیر گذاشته و آنها را به انحراف بکشانند.

3- همه شواهد حاکی از آنست که این اعتراضات به درجات زیادی از خودآگاهی و سازمانیافتگی برخوردارند و حرکات هدفمند و نقشه مند در آنها مشهود است.

4- در این اعتراضات ترکیب جالبی از روش های رادیکال اعمال اراده و عمل مستقیم توده ای و اتکا به مجامع عمومی کارگران و نیز بهره برداری از حربه های قانونی بکار گرفته شده است.

5- از نقطه نظر تجارب اندوخته شده مبارزات کارگری طی سالهای اخیر، اعتراضات کنونی در خلاء رخ نداده اند. با وجود فقدان ارتباط بین این اعتراضات و تشکلات مستقل کارگری اما شاهد انعکاس تجربیات گرانقدر این تشکلات در زمینه های خودآگاهی و سازمانیابی و تاکتیک و نقشه مبازاتی در اعتراضات جاری هستیم. رژیم ارتباط فیزیکی بین این دو بخش جنبش را توانست موقتا قطع کند اما تاثیرات آنها بر یک دیگر را هرگز نتوانست خنثی سازد. از اینرو اعتراضات جاری در پیوستگی و امتداد مبارزات کارگران شرکت واحد و نی شکر هفت تپه قرار می گیرد.

همین مختصات اعتراضات کنونی است که رژیم را به وحشت انداخته است. جمهوری اسلامی اکنون با موج جدیدی از اعتراضات کارگری مواجه است که با تاثیر پذیری از تجربیات تشکلات مستقل کارگری، و با به نمایش گذاشتن شکست تلاشهای رژیم برای کنترل و مهار آنها، و در دل بحران اقتصادی فزاینده با گامهایی استوار و در ابعاد توده ای به جلو می آید.

از نظر رژیم برای مقابله با این موج جدید اعتراضات کارگری تمهیدات و ترفند های تا دیروز کافی نیست و باید مستقیم و عریان به میدان آمد. آنچه را غلامسین محسنی اژه ای به عنوان «برخورد به اعتراضات صنفی» اعلام داشته سیاست این دوره طبقه سرمایه دار حاکم و دولت طبقاتی آن یعنی جمهوری اسلامی در مصاف با موج جدید مبارزات کارگری است. مقابله با این سیاست و به شکست کشاندن آن نیز در گرو برپا نمودن «اعتراضات صنفی» متحد و یکپارچه و سراسری و حمایت جانانه از این مبارزات می باشد.

امیر پیام
17 بهمن 1392
6 فوریه 2014
amirpayam.wordpress.com