کانون سوسیالیست های کارگری – برای آزادی کارگران زندانی متحد شویم!

برای آزادی کارگران زندانی متحد شویم!

سر کار آمدن روحانی با دادن وعده و وعیدها توهماتی را ایجاد نمود که گویا در صد روز اول حیات دولت وی بخشی از مطالبات جامعه عملی خواهد شد. دراین مدت نه فقط بهبودی به نفع اکثریت جامعه حاصل نشد، بلکه اوضاع اقتصادی-سیاسی ایران برای آنان بمراتب بدتر شده است، تورم افسارگسیخته است، سطح دستمزد و حقوقها تغییری ننموده، تعویق در پرداخت دستمزد و حقوق کارگران مانند گذشته همچنان بقوت خود باقی است، آمار بیکاری روند صعودی را دارد، رهبران و فعالین کارگری همچنان دستگیر، شکنجه و زندانی می شوند. شرایطی که موجب جان باختن زندانیانی از قبیل افشین اسانلو و ستار بهشتی گردید پا برجاست و کماکان از رسیدگی درحداقل مداوای پزشکی زندانیان از جمله رضا شهابی و محمد جراحی جلوگیری می شود. درکنار اینها اعدام زندانیان در کردستان، بلوچستان و اهواز بطور دستجمعی به منظور ایجاد رعب و وحشت و جلوگیری از سرباز زدن اعتراضات توده ای شدت گرفته است. کارگرانی که به دلیل مبارزه و دفاع از حق و حقوقشان اخراج و یا محکوم به زندان شده اند بلاتکلیفند. به شکایت هئیت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه در این مورد بی توجهی می کنند و حکم بازگشت به کار برای تعدادی از آنها صادر نشده است. کارگران در ایجاد تشکلهای مستقل خود با موانع جدی از جمله: سرکوب، بیکاری، دستگیری و زندان روبرو هستند.
سیاستهای دولت روحانی در سرکوب بی رحمانه و وحشیانه فعالین و رهبران جنبش کارگری و اعدام زندانیان سیاسی ادامه همان سیاستهای ارتجاعی و جنایتکارانه رژیم سرمایه جمهوری اسلامی است که بیش از سه دهه است بر جامعه ایران تحمیل شده است. اوج توحش عملکردهای اخیر دولت روحانی که در اعدام صدها نفر و آدم ربایی و اذیت و آزار رو به افزون فعالین کارگری زندانی و دیگر زندانیان سیاسی به وضوح دیده میشود، از سر استیصال و بن بستی است که دولت در شرایط فعلی دراثر بحرانهای عمیق اقتصادی و سیاسی با آن دست و پنجه نرم می کند. حاکمان سرمایه به علت ناتوانی در حل بنیادی مسائل اقتصادی و سیاسی جامعه چاره ای جز سرکوب، زندان و شکنجه برای عبور از این بحران را در جلو روی خود نمی بینند. و از اینکه بیشترین حملات و قساوتها متوجه طبقه کارگر و پیشروان آن میشود به این دلیل است که طبقه کارگر با اتحادش و ایجاد تشکلهایش تنها طبقه ای است که می تواند در مقابل بورژوازی قد علم نموده و با تغییر قوای طبقاتی جامعه را بسوی رفاه و آزادی سوق می دهد. جامعه ایران امروز در یکی از سیاه ترین دوران از نظر اقتصادی – سیاسی بسر می برد که در اثر سرکوب و تورم شدید عرصه یک حداقل زندگی انسانی بر میلیونها توده کارگر و زحمتکش تنگ شده است، و حلقه اینهمه فلاکت و بدبختی هر روز تنگتر میشود. بر کسی پوشیده نیست، که مبارزه طبقاتی در چنین شرایطی بسیار دشوار می باشد، اما طبقه کارگر و تهیدستان جامعه برای عبور از این دوران چاره ای جز سازماندهی اعتراض، اعتصاب و مبارزه هر روزه بر علیه رژیم تا دندان را مسلح ندارند. و هيچ يک از دلايل هميشگی حکومت دیکتاتور جمهوری اسلامی برای مقابله با اعتراضات توده های کارگر و زحمتکش، و زندان نمودن پیشروان و فعالین کارگری حتی به اندازه ی سرسوزنی هم مشروعيت ندارد. این رهبران کارگری زندانی برای بيان اعتراض خود، به هيچ خشونتی متوسل نشده اند که به خشن ترين شکل سرکوب، زندان و شکنجه شوند. اعتصاب و اعتراض برعلیه ستمها و نابرابریهای جامعه و ایجاد تشکلهای توده ای کارگری از ابتدایی ترین حق طبیعی کارگران است.
امروز مبارزات کارگری بدون ایجاد تشکلهایش راه بجایی نخواهد برد، پراکندگی در صفوف طبقه کارگر این فرصت را به دشمن می دهد که از هر حربه ای برای سرکوب و استثمار بیشتر توده های کارگر و زحمتکش استفاده نموده و بدبختی و فلاکت بیشتری را بر جامعه حاکم نماید. در شرایط امروز بیش از هر زمان دیگر، کارگران نیاز به همبستگی طبقاتی و متحد شدن دارند. امید به دولت روحانی و سیستمی که فلسفه وجودیش بر سرکوب و استثمار میلیونها کارگر و زحمتکش بنا نهاده شده است، توهمی بیش نیست. چاره خاتمه دادن به تمام این نابرابریها و سرکوبها فقط مبارزه و اتحاد طبقاتی است و بس! باید به پیام رضا شهابی کارگر فعال و رزمنده ایی ارج نهاد که از درون سیاهچالهای رژیم فقط مداوا را برای خود نمی خواهد بلکه از دشمن طبقاتیش می خواهد همزمان با او باید دیگر هم طبقه ایهای در بندش به همان نسبت مورد درمان و مداوا قرار بگیرند. این پیام طبقاتی به کارگران و پیشروان طبقه کارگر این توجه را میدهد که در هر شرایط و موقعیتی کارگران باید به دنبال منافع و همبستگی طبقاتی خود باشند. مهار کردن افسار روحانی و دولتش را که در سه ماه اول حکومتش بالاترین فجایع را ببار آورده و بیشترین خدمت را به منافع سرمایه و امپریالیستها نموده در گرو اتحاد و همبستگی طبقاتی است. پاسخ به موج اخیر اعدامها در سرتاسر ایران بخصوص کردستان مستلزم اعتراض و اعتصاب عمومی و سراسری است. اعتراض توده ای به رژیم سرکوبگر از سنتهای انقلابی و دیرینه در منطقه کردستان است و توده های کارگر و زحمتکش کُرد بارها با اتحاد خود به صحنه آمده و با نمایش همبستگی رژیم را وادار به عقب نشینی نموده اند. در این شرایط بشدت اختناق و سرکوب هنوز در مناطق کردستان خانواده های زندانی با جسارت کامل در جلو زندانها برای آزادی عزیزانشان تجمع می کنند و بهای هر توحش و بربریت رژیم را بجان می خرند. با مروری به گذشته، در وقایع اول ماه مه سقز، همسران دستگیر شدگان فعالانه در اعتراض به دستگیری کارگران بپا خاستند و برای آزادی آنها فعالیت کردند، با پخش اطلاعیه و خبر رسانی افکار عمومی را چه در سطح محلی و چه جهانی به این و قایع مهم و غیر انسانی جلب نمودند. در سطح سراسری می توان به حرکت قدرتمند کارگران شرکت واحد و خانواده هایشان اشاره نمود. در اعتراضات شرکت واحد نیز رفتار توحش آمیز وزرات اطلاعات و ماموران قاضی مرتضوی با خانواده ها، همسران و فرزندان کارگران اعتصابی نه تنها موجب ارعاب نشد، بلکه موجب یک افشاگری گسترده و تاثیر گذار به رفتار بشدت متوحشانه ماموران و دستگاه قضائیه در سطح داخلی و جهانی شد. بعنوان مثال: نقش همسر یعقوب سلیمی از اعضای هیئت مدیره سندیکای واحد و دختر دوازده ساله اش در توضیح رفتار ماموران هنگام دستگیری و در مدت بازداشت یکی از اسناد بر جسته و به یاد ماندنی از نقش و آگاهی همسران و فرزندان وحتی کودکان کارگران از مطالبات کارگران و شجاعت فراموش نشدنی آنها در مقابل جانیان و شکنجه گران وزرات اطلاعات و رسوایهای قوه قضائیه است. در ادامه این حرکتهای تاثیرگذار می باشد که فرزند نوجوان رضا شهابی همه طبقه ایهای پدر مبارزش را به اتحاد و همبستگی فرا می خواند. به اعتراض به فعالین کارگری زندانی و دیگر زندانیان سیاسی در سطح سراسری و شهر های دیگر ایران فقط به این نوع حرکت توده ای می توان اتکاء نمود. در واقع لازمه آزاد شدن این عزیزان متحد شدن هر چه بیشتر خانواده های زندانی و تمامی آزادیخواهانی است که به توحش و بربریت جمهوری اسلامی معترضند.
برای اين سرکوب بی رحمانه و زندانی نمودن فعالین کارگری و دیگر زندانیان سیاسی، هيچ يک از دلايل هميشگی حکومت برای مقابله با اعتراضات مردم، حتی به اندازه ی سرسوزنی هم مشروعيت ندارد. هزاران کارگر زحمتکش و انسانهای آزادیخواه و حق طلبی را که به دنبال ابتدايی ترين خواست های خود هستند، به هيچ خشونتی متوسل نشده اند که به خشن ترين شکل سرکوب شوند. حق اعتصاب متمدنانه ترين و مسالمت آميزترين روش برای بيان اعتراضات کارگری است و حکومت جمهوری اسلامی ايران حتی مسالمت آميزترين شکل اعتراض را هم نمی پذيرد و به خشن ترين طريقی سرکوب می کند.
دولت روحانی که با شعار تامل ( با امریکا ) سرکار آمد و برای لابی های اقتصادی دولت های سرمایه داری دستور«آزادی تعدادی مشخص وانگشت شماراززندانها را» صادر کرد، طی سه ماه گذشته دارای چنین بیلانی است: صدها نفر اعدام شدند، زندانیان همچنان تحت فشار و اذیت، آزار و شکنجه هستند، به هیچ یک از خواست ها و نیازهای اولیه فعالین کارگری در زندان نه تنها توجهی نشده بلکه تعدادی دیگر از فعالین کارگری دستگیر و محاکمه شده اند. دولت روحانی برای نجات سرمایه بموازات بکار بستن هر چه بیشتر و فشرده تراستبداد و خفقان در داخل ایران کشتی به گِل نشسته جمهوری اسلامی را در معرض بادگیردولت های امپریالیستی قرار داده است تا برای حفظ نظام با آنان بتوافق برسد.
سیاست های دولت روحانی در رابطه با دستگیری و زندانی نمودن فعالین کارگری و اعدام آزادیخواهان و فعالین سیاسی ادامه بیش از سی سال جنایت و توحش رژیم جمهوری اسلامی است. فعالین کارگری در بند فقط برای احقاق خواسته ها و متشکل شدنشان دستگیر و زندانی شده اند. مبارزه برای آزادی کلیه فعالین کارگری زندانی که برای بدست آوردن حقوق غارت شده خود برعلیه سرمایه و دولتش مبارزه می کنند، جزئی از مبارزه طبقه کارگر ایران برای ایجاد تشکل های توده ای- طبقاتی به نیروی خودشان است. کارگران دراین نظام که بر اساس استثمار آنها بنا شده است اگر متحد و متشکل شوند هیچ نیروئی قدرت مقابله کردن با آنان را ندارند. آزادی تمام فعالین کارگری زندانی کنونی در توان و قدرت متشکل شدن آنها و خانواده هایشان ست. این مبارزه ای است برای همین امروز و درگرو متشکل و متحد شدن نیرویی است که می تواند آینده را رقم بزند. ازهر امکانی که نافی استقلال طبقاتی کارگری نیست، در هر مکان و آنگونه که بیشترین تاثیر بر مبارزه برای آزادی کارگران زندانی مقدور است قدم به پیش بگذاریم. آزادی کارگران و فعالین کارگری دربند حلقه ای از مبارزه دائمی طبقه کارگر در ایران است، چنانچه نیروی خود را دور این حلقه گرد آوریم قدم جدی در پیشبرد مبارزه برداشته ایم.
ژانویه 2014
کانون سوسیالیست های کارگری