حزب جديد كردى ، در سايه التزام به قانون اساسى جمهورى اسلامى
اصلاح طلبان كرد، از زمره آن دسته از جيره خواران رژيم هستند ، كه وفا داريشان به بنيادهاى جمهورى اسلامى به جزئي از هويتشان تبديل شده است . چرا كه از ابتداى سركار آمدن جمهورى اسلامى و در مقاطع گوناگون براى استقرار و تثبيت رژيم از هيچگونه فداكارى اى دريغ نكرده اند . نسل اولشان در سركوب و به خون كشاندن مقاومت مردم كردستان ، يا شانه به شانه ديگر نيروهاى سركوبگر ويا جاسوسى و تعقيب و آزار مبارزين و خانواده هايشان ، كارنامه سياهى پشت سر دارند .اما در مراحل بعدى حيات جمهورى اسلامى ، تفنگ و فشنگدانهايشان را آويزان كردند و خدمت به جمهورى اسلامى را در لباس روزنامه نگار وخبرنگار دنبال كردند. با نشأت از همين نسل اول وبر پايه همان خدمتگذارى به رژيم و در اوضاع واحوال سياسى – اجتماعى ديگرى ، نسل بعدى آنها كه دانشگاهى و تحصيلكرده هم هستند ، با پناه بردن به عرصه هاى فرهنگ و هنر وادبيات و غيره ، و بر زمينه وجود تمايلات ناسيوناليستى در جامعه كردستان ، با دائر كردن نهاد ها و انتشار روزنامه ها، از اين طريق به مقابله و خنثى كردن مقا ومت و تنفر مردم عليه جمهورى اسلامى پرداختند . بعد از سركار آمدن اصلاح طلبان ، فعاليت اينها گسترش بيشترى پيدا كرد . و سعى كردند با استفاده از تمايلا ت ناسيوناليستى موجود در جامعه ، هم سهم خواهى بورژوازى كرد از قدرت و ثروت در جامعه را دنبال كنند ، و هم به دولت مركزى بقبولانند ، كه با رسيدگى به خواستها و مطالباتشان ، اپوزيسيون غير قانونى و احزاب مسلح ناسيوناليست منزوى و خلع سلاح خواهند شد . هرچند بواقع خواستها و مطالباتى كه اينها مطرح مى كنند ، بابرنامه و توقعات احزاب ناسيوناليست كرد درخارج مرز تفاوت آنچنانى ندارد ، اما تنفر عميق جامعه از ٣٥ سال حكومت جنايتكارانه جمهورى اسلامى ، و به تبع آن از جيره خوران كردستانى اصلاح طلب و غير اصلاح طلب آن ، مانع پيشرفت كار اصلاح طلبان و روشنفكران طرفدار رژيم دركردستان شده است . مردم هنوز اينها را بعنوان شركاى جمهورى اسلامى در تحميل اذيت و آزار ، زندان وشكنجه و اعدام عزيزانشان نگاه مى كنند.
اما تلاش جديد اينها براى تشكيل “حزب جديد كردى” ادامه فعاليت تاكنونى اشان است در هوادارى از جمهورى اسلامى و ادامه سهم خواهى بورژوازى كرد از ثروت و قدرت، وچپاول شيره جان كارگر و زحمتكش كرد . بعد از سركارآمدن روحانى به پاس پادوئي دوران انتخابات رياست جمهورى ، سهم بيشترى مى خواهند . در شرايط انفعال و غياب احزاب ناسيوناليست مخالف جمهورى اسلامى ، در واقع مى خواهند بعنوان نماينده گان ناسيوناليسم كرد مطالبات آنها را هم از جمهورى اسلامى مطالبه كنند ، زيرا در عالم واقع از يك جنبش اند و مطالباتشان يكى است . با اين تفاوت كه اينها بعنوان هواداران رژيم از موقعيت مناسب ترى براى طرح معامله و بند وبست بر خوردارند . اما سابقه ننگين گذشته اشان مانع بزرگى در سر راهشان ، براى فريب دادن مردم و توجه جامعه به آنها است .
حزب جديد كردى كه قرار است تحت نام ” حزب متحد ملى ” متولد شود ، در واقع جانشين تشكل كنونى يعنى ” جبهه متحد كرد است ” . دليل اين جابجايي ظاهرا به اين خاطر است كه به ” جبهه متحد كرد ” بعلت وجود كلمه ” كرد ” در آن مجوز قانونى براى فعاليت رسمى داده نمى شود و قرار است اسم جديد اين مانع را برطرف كند . اما بطور واقع بورژوازى كردستان بعد از انتخاب روحانى نه تنها به پاس جانفشانيهايش براى انتخاب او ، بلكه در سوداى آرزوى ديرينه خود براى شراكت در قدرت دولتى ، حال كه جمهورى اسلامى جواب مذاكرات احزاب ناسيو ناليست مخالف جمهورى اسلامى را نمى دهد ، دستجات ناسيوناليست طرفدار جمهورى اسلامى را براى مطالبه سهم خود جلو انداخته است . در سند اهداف و خط مشى پيشنهادى حزب جديد كه علنى پخش شده است آمده است :
” مشاركت در تعيين سرنوشت كشور و تقويت همبستگى واتحاد با ديگر اقوام ايرانى و همكارى با نهاد هاى دولتى و سازمان هاى قانونى ”
———
” ارتقاى آگاهى عمومى ، اعم از اجتماعى ، سياسى ، حقوقى ، فرهنگى و عملى از راههاى قانونى و مسالمت آميز ”
“فعاليت صلح آميز وبدور از تنش در چهار چوب قوانين جمهورى اسلامى و همكارى با نهاد هاى دولتى ، احزاب و سازمان هاى موجود كشور در راه توسعه تعالى ملى و ارتقاى امنيت و رفاه عمومى ”
———————و
” پذيرش أصل عدم تمركز در سأختار حكومتى وتلاش براى تقسيم مديريت و واگذارى امور محلى از طريق ايجاد نهادهاى دمكراتيك محلى و انتخاب نيروهاى شايسته بومى در پست هاى مديريتي مناطق مختلف كشور وحمايت ، تقويت و تفويض اختيار وواگذارى امور اجرايي محلى و منطقه اى به آنان ”
تبصره ١: ” حزب متحد ملى التزام خود را به قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران اعلام مى دارد”
اين تناقض كه اصلاح طلبان كرد حزبشان را سراسرى مطرح كرده اند و مركز آن را در شهر كرمانشاه اعلام كرده اند ، اساسا به اين خاطر است كه بتوانند براى تشكلشان مجوز قانونى بگيرند . وگرنه تاريخ زندگى اينها همراهى با جمهورى اسلامى در كردستان بوده است و تمامى روى سخن سند اهداف و خط مشى آنها براى بدست گرفتن امور در كردستان است .
تقلاى جديدشان براى تشكيل حزب جديد در ادامه اعتراضشان به روحانى بخاطر بد قولى هاى دوران انتخابات است ، كه بر طبق آن قرار بود ، اينها را در سفره چپاول حكومت در كردستان شريك كند و از كابينه دولت تا مديران و مسىؤلين محلى را از بين آنان انتخاب كند . “پذيرش اصل عدم تمركز در سأختار حكومتى و تلاش براى تقسيم مديريت وواگذارى امور محلى و انتخاب نيروهاى شايسته بومى” ، معناى زمينى اش طلب گوشه اى از قدرت و ثروت جامعه بوسيله بورژوازى كرد است . اما حق به جانبى اصلاح طلبان كرد از جمهورى اسلامى براى شريك شدن در قدرت نا بجا نيست ، اينها بحق وفاداران امتحان پس داده رژيم و همانطور كه خودشان در توضيح خط مشى و اهداف حزبشان اعلام كرده اند ، نه تنها به جمهورى اسلامى و قانون اساسى آن التزام دارند ، بلكه حزب جديد و خود را كمافى سابق مؤظف به جاسوسى و ” همكارى با نهادهاى دولتى ” براى ” ارتقاى امنيت ملى ” مى دانند . اما سابقه فعالين” حزب متحد ملى “سياه تر از آن است ، كه بتواند سمپاتى جدى نسبت به خود در جامعه بوجود بياورد . حزب جديد و قديم اين جماعت تنها براى خدمت و بقاى جمهورى اسلامى و شراكت در فساد و دزدى رائج در سيستم حكومتى برپا مى شود و ربطى به منافع مردم كردستان ندارد . مردم كردستان براى رسيدن به هر درجه از گشايش سياسى و فرهنگى و زندگى آزادانه ، بايد قبل از هر چيز جيرخورهاى جمهورى اسلامى را در محل كار و زندگى خود منزوى و رسوا كنند .
همايون گدازگر
١٢ ژانويه ٢٠١٤