علی مطهری -دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، یک جنایت خاموش

دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، یک جنایت خاموش
علی مطهری
در جامعه سرمایه داری طبقه کارگر مجبور است از طریق فروش نیروی کارش معاش و زندگی خود و خانواده اش را تامین نماید. معمولا در کشورهای “نرمال” سرمایه داری شرایطی که کارگر در آن کار میکند و استثمار میشود، پرداخت دستمزد، به دلیل تناسب قوای نسبی که طبقه کارگر بدست آورده است، از استاندارت معینی برخوردار است. در این کشورها نیز مزد به نسبت ارزشی که کارگر تولید میکند بسیار ناچیز و کمتر است. مبارز کارگر علیه نظم موجود و برای یک زندگی بهتر علیه نظام سرمایه داری بی وقفه در جریان است، ولی طبق نرم های پذیرفته شده حداقل معیشت کارگر و خانواده اش با آن تامین میشود و مبارزه کارگران با دولت و کارفرمایان برای افزایش دستمزد مطابق نرخ تورم سالانه در این کشورها حداقل بالانسی را برقرار مینماید که نرم موجود بهم نخورد. اما در ایران نه تنها این نرم و حداقل ناچیز هم وجود ندارد، بلکه دستمزد کارگر چند برابر زیر خط فقر است، که تازه در موارد بسیاری بخشی از همین دستمزدهای ناچیز و زیر خط فقر هم چندین ماه پرداخت نشده و نمیشود. این شرایط ، مبارزه برای اضافه دستمزد را در ایران به یکی از عرصه های حیاتی مبارزه طبقه کارگر با جمهوری اسلامی سرمایه و کارفرمایان و قواننین ضد کارگری تبدیل نموده است.
جمهوری اسلامی گذشته از دستمزد ماهانه که حتی کفاف یک هفته مخارج خانواده کارگری را نمیدهد، با اخراج و بیکارسازی گسترده، دم و بازدم زندگی کارگران جهت تامین معاش خود و خانواده اش را سلب نموده است، چند میلیون خانواده کارگری را به نابودی، از هم گسیختگی و گرسنگی سوق داده است. این شکل از بردگی مزدی و این حد از بی حقوقی در بربریت اسلامی، یک جنایت خاموش است که تلفات جانی و معضلات اجتماعی زیادی را پدید آورده است. تن فروشی، چند میلیون کودک کار و خیابانی، چندین میلیون معتاد گوشه ای از آن است، امروز کار بجای رسیده که حتی دو شغله بودن بخشی از کارگران و تن دادن به چهارده تا پانزده ساعت کار در روز نیز هنوز کفاف یک زندگی حداقل را نمیدهد. جمهوری اسلامی طبقه کارگر را به موقعیتی رانده است، که عدم پرداخت بخشی از دستمزد کارگران نیز برای چندین ماه به پدیده رایجی تبدیل شده است. سرمایه داران با حمایت کامل جمهوری اسلامی، از پرداخت همین دستمزد بسیار نازل نیز خودداری میکنند و طبقه کارگر باید برای این پدیده که حتی در جوامع سرمایه داری نیز غیر عادی است و بعضا تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند ناچار است اعتصاب،اعتراض و مبارزه سازمان دهد، تا بلکه کارفرما و دولت را مجبور به پرداخت آن نمایند. طبقه کارگر باید در مقابل این وضعیت متشکل و متحد شود و در ظرفیت دیگری در مقابل رژیم اسلامی سرمایه ظاهر شود.
مبارزه برای اضافه دستمزد در ایران تحت حاکمیت جنایتکارن اسلامی یک امر روتین برای برقراری بالانس مزد با تورم سالانه نیست، در کشورهای اروپایی با پنج تا ده در صد اضافه دستمزد سالانه موازنه برقرار میشود، اما در ایران کارگران با اضافه دستمزدی معادل 400 در صد مواجه هستند. به فرض دسترسی به آن هم، هنوز مساوی با خط فقر باید به زندگی ادامه دهند. افزایش 20 و یا 25 در صدی دستمزدها به روال سالهای قبل، آنطور که هر سال نماینده گان ضد کارگری شورایعالی کار در صدد تحمیل آن به طبقه کارگر هستند، نه تنها نمیتواند دردی را از دردهای طبقه کارگر دوا کند، بلکه با توجه به بالا رفتن سرسام آور نرخ تورم و گرانی بی سابقه که خود کاربدستان رژیم اسلامی به تورم بالای پنجاه در صد آن اقرار میکنند، قدرت خرید را بیشتر کاهش میدهد و خط فقر را باز هم بالاتر میبرد. این شرایط مبارزه برای افزایش دستمزد، را از حالت نرمال خارج نموده است و آنرا به یک عرصه مهم وتعیین کننده در ایجاد توازن قوای سیاسی بین کارگران و دولت تبدیل نموده است. مبارزات پراکنده و ابتکارات متنوع که هر یک شکلی از اشکال متنوع اعتراض برای افزایش دستمزد میباشند، لازم است، اما کافی نیست، این سطح از مبارزه و ظاهر شدن در این ظرفیت ها ی کوچک اعتراضی در مقابل حکومت اسلامی و صاحبان سرمایه جواب نمیگیرد و افزایش دستمزد مجددا به روال سالهای قبل ادامه پیدا میکند و طبقه کارگر را با موقعیت دشوارتری روبرو میکند.
جمهوری اسلامی در طول حیات ننگینش هیچ سقفی از آسایش و رفاه را برای کارگران به رسمیت نشناخته است، و هر سال بیش از سال قبل با سرکوب مبارزات، دستگیری و شکنجه و آزار رهبران کارگری، ریاضت اقتصادی بیشتری را به کارگران تحمیل نموده است، کیفیت زندگی طبقه کارگر بحدی پائین است که بر شخصیت طبقاتی کارگران تاثیر گذاشته و پراکندگی و کم باوری به نیرو خود را به همراه آورده است. رژیم اسلامی سرمایه از بدو تولدش مشغول خرد کردن شخصیت اجتماعی طبقه کارگر بوده و امروز نیز میخواهد کارگر را تابعی از شرایط کند و وضعیت فعلی را به خصوصیت دائمی زندگی کارگران و نرم جامعه تبدیل نماید. باید در مقابل این شرایط دست به یک مبارزه متحد و سراسری زد.
کارگر به جز نیروی کارش سرمایه دیگری ندارد. کار برای کارگر نقش سرمایه برای سرمایه دار را بازی می کند. همچنان که کارفرما از طریق بکار انداختن سرمایه اش، که حاصل کار طبقه کارگر است، امرار معاش(انگلی) میکند و ثروتش را افزایش میدهد، کارگر نیز از طریق فروش نیروی کارش معاش خود(زنده ماندن) را تامین میکند. پول ناچیزی که بعنوان دست مزد پرداخت میشود حتی هزینه کرایه خانه یک خانواده پنج نفره را در ایران تامین نمیکند، گذشته از این کابوس اخراج، بیکاری سازی، نبود امنیت شغلی و… تهدیدی است که طبقه کارگر روزمره با آن روبرو است، فشار این شرایط موقعیتی برای کارگران بوجود آورده که از ابتدائی ترین سطح معیشت خود دفاع نمایند، کارگران نباید این نرم را بپذیرند، باید به تعیین دستمزد توسط شورایعالی کار اعتراض کنند و نهاد های واقعی کارگری و منتخب مجامع عمومی را برای تعیین دستمزدها را رسمیت دهند. کارگران نباید اجازه چنین تعرض وحشیانه ای به رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و صاحبان سرمایه را به سطح معیشت خود و جامعه بدهند. کارگران هر اندازه در جهت دوری از تفرقه گام بردارند و وحدت و هماهنگی در میان خود ایجاد نمایند، به همان درجه رژیم و سرمایه داران را مجبور به عقب نشینی خواهند کرد. مبارزات پراکنده و کم قدرت کافی نیست و جواب نخواهد گرفت، رهبران و طبقه کارگر تنها با ایجاد صفی متحد و با متشکل کردن و سازمان دادن مبارزات وسیع و اعتصابات سراسری برای افزایش دستمزد تا سطح یک زندگی مرفه و انسانی میتوانند روند فعلی را سد نمایند و تصویر دیگری از شخصیت اجتماعی خود به کل جامعه بدهند.
http://www.hekmatist.org/index.php
26/12/ 2013