فاتح شیخ – در تجلیل از ماندلا نماد پیروزی بر آپارتاید

فاتح شیخ
در تجلیل از ماندلا
نماد پیروزی بر آپارتاید
ماندلا با موجی از تجلیل همگانی و جهانی بدرقه شد. تجلیلی که در امتداد حیات مبارزاتی ماندلا همیشه همچون جویبار شفافی روان بود، با مرگ او به بالاترین و والاترین اوج خود رسید. خاطره عزیزش که با مبارزات پیگیرانه اش، با شخصیت دوست داشتنی اش و با رفتار والا و احترام انگیزش در اذهان جهان معاصر به جا گذاشته است، شایسته چنین قدردانی جهانی منحصر به فردی است.
زندگی، مبارزه و موفقیت ماندلا در نبرد علیه آپارتاید نژادی، تحقق رویای مارتین لوتر کینگها و برآیند تلاش میلیونها همرزم او در این نبرد تاریخی – جهانی بود. واضح است که ادامه جانسختانه و لجام گسیخته تبعیض نژادی، بر متن بردگی مزدی سرمایه داری گلوبال، بار اضافی شنیعی بر دوش اردوی کار و بخش وسیعی از بشریت معاصر گذاشته بود، اما نظام آپارتاید علاوه بر آن حتی وبال گردن بورژوازی هم شده بود. نژادپرستی یک رکن اصلی استراتژی و ایدئولوژی سرمایه داری عصر کولونیالیسم بود که طی دورانی طولانی خیر خود را به رشد و گسترش سرمایه داری رسانده بود. بعد از جنگ دوم جهانی با پایان دوره کولونیالیسم، تاریخ مصرف نژادپرستی هم به سر رسید. وقت آن بود که بورژوازی در همه جهان، ازجمله بخصوص در آفریقا، آن را رها کند. اما رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی جانسختی نشان میداد و قدرتهای غرب، بویژه بریتانیا هم به دلیل اینکه جنبش ضد آپارتاید زیر نفوذ وسیع حزب کمونیست آفریقای جنوبی و اتحادیه کارگری کوساتو بود و با این توجیه جنگ سردی که پیروزی آن در جهان دوقطبی آن زمان، موجب تغییر موازنه قدرت به سود شوروی میشود، از بقای رژیم آپارتاید و سیاست تبعیض وقیح و سرکوب وحشیانه اش دفاع میکرد. در این دوران تیره، نلسون ماندلا چهره درخشان فداکاری و پایداری در جنبش ضد آپارتاید بود و ٢٧ سال بهترین دوران زندگی اش را بر سر آن در زندان به سر برد.
با سقوط شوروی و با توجه به تحولاتی که سالهای قبل از آن در جنبش ضد آپارتاید و ائتلاف رهبری کننده آن “کنگره ملی آفریقا” (ANC) در جهت رویآوری به غرب صورت گرفته بود، بهانه ای برای ادامه جانسختی در دست رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی باقی نماند. در این مقطع، علاوه بر فشار روزافزون افکار عمومی مردم آزادیخواه جهان، فاکتور فشار قدرتهای غربی هم بر رژیم آپارتاید افزایش یافت و هیات حاکمه جانسخت آن را به زانو در آورد. در این نقطه عطف مهم و سرنوشت ساز، ماندلا نقش و موقعیت و اتوریته و کاریزمایی را که ظرف بیش از سی سال مبارزه و زندان علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی کسب کرده بود، با شایستگی و درایت سیاسی تمام به کار انداخت تا جنبش ضد تبعیض نژادی را به سرانجام پیروزمند برساند. راست است که بارزترین شخصیتهای رهبری ANC در آن پیروزی نقش داشتند و ماندلا با فروتنی ویژه خود بارها این واقعیت را تکرار کرده است، اما در میان شخصیتهای آن زمان ANC، این شخصیت و اتوریته ماندلا بود که مهر خاص و منحصر به فرد خود را بر پیروزی جنبش ضد آپارتاید کوبید. ماندلا پس از آزادی از زندان، ظرف چهار سال توانست لغو رسمی تبعیض نژادی را متحقق کند و آفریقای جنوبی را از زیر سلطه رژیم آپارتاید و همزمان از خطر درغلطیدن به جنگ قبیله ای بیرون برد. او سپس به مدت پنج سال نخستین رئیس جمهوری آفریقای جنوبی پساآپارتاید بود و چهارده سال باقی عمرش را فارغ از مسئولیتهای رسمی سیاسی و فعال در عرصه های اجتماعی و انساندوستانه، در آرامش و احترام به پایان رساند.
نسل جوان آفریقای جنوبی پسا-آپارتاید، اصطلاحا “آزاد” به دنیا آمده اند (Born Free). آزادی در این عبارت گرفتار همان تناقض است که به طور عام در چارچوب محدود سیستم و عملکرد دمکراسی در همه نقاط جهان، به آن گرفتار است. جوهر پیروزی جنبش ضدآپارتاید، کسب آزادی وسیع و همه جانبه نبود، بلکه صرفا رفع تبعیض نژادی و کسب آزادی از نظام کولونیالیستی آپارتاید بود، این البته دستاورد کمی نبود. برچیدن نظام آپارتاید، لغو تبعیض نژادی و کسب حق و حرمت فردی و مدنی اکثریت انسانهای جامعه که قرنها زیر سلطه خونین کولونیالیسم و آپارتاید له شده بود، گام مهمی در مسیر آزادی است. اما این آزادی نه آزادی همه جانبه و نه حتی آزادی از تبعیضات رایج دیگری است که علاوه بر تبعیض نژادی بر حیات انسانهای آن جامعه سنگینی میکرد و میکند. شدیدترین، وسیعترین و شنیعترین تبعیض حاکم بر جامعه آفریقای جنوبی تبعیض طبقاتی است که جلوه بارز آن بردگی مزدی است. جنبش ضدآپارتاید جنبشی علیه این تبعیض بزرگ و فراگیر نبود. کارگران آن کشور که در دوران آپارتاید به بردگی مزدی محکوم بودند، پس از برچیده شدن آن هم زیر یوغ ضدبشری بردگی مزدی ماندند.
بسیار طبیعی، واقعی و برحق بود که طبقه کارگر آفریقای جنوبی با آنهمه سنت و سابقه مبارزاتی درخشان و با برخورداری از سازمانیابی وسیع توده ای، این هدف را پیش پای خود بگذارد که پیروزی بر آپارتاید را به تخته پرش نبرد طبقاتی بیوقفه برای تحقق خواستهای طبقاتی فوری و آتی خود بدل کند. اما فراتر رفتن از برچیدن نظام آپارتاید، خیز برداشتن برای برچیدن نظام بردگی مزدی و در مسیر آن مبارزه برای بهبود فوری شرایط کار و معیشت، افزایش دستمزد و تحقق سایر مطالبات طبقاتی، استراتژی دیگری است که در چارچوب جنبش ضدآپارتاید نمیگنجد. چرا چنین نشد؟ بحثی جدی است که موضوع این نوشته نیست. آنچه اینجا روشن است این است که کارگران آفریقای جنوبی به درستی برای نقطه عطف تاریخی برچیدن آپارتاید نژادی ارزش و اهمیت درخور قائل بودند و بر این اساس ماندلا را دوست داشتند. در آن زمان در ارتباط با اهمیت این نقطه عطف، منصور حکمت پایان رسمى آپارتايد و راسيسم قانونى در آفريقاى جنوبى را يک نقطه روشن در دنياى واپسگرا ارزیابی کرد و نوشت: “کارگر تنها به عنوان انسان آزاد، انسان برسميت شناخته شده، ميتواند براى رهايى کل جامعه برخيزد. مادام که در نظامى هويت انسانى اوليه توده کارگر و زحمتکش قانونا زير سوال است، که در آفريقاى جنوبى، ايران اسلامى، عربستان سعودى و اسرائيل و کليه رژيمهاى قومى، نژادى و مذهبى؛ آشکارا چنين است، امر سوسياليسم به امر اعاده شخصيت و حرمت حقوقى و مدنى انسانها گره ميخورد. پايان رسمى آپارتايد و راسيسم قانونى در آفريقاى جنوبى يک نقطه روشن در دنياى واپسگراى امروز است (انترناسیونال شماره ١٣، فروردين ١٣٧٣، آوريل ١٩٩٤).
بر کسی پوشیده نیست که دولت آفریقای جنوبی پساآپارتاید دولتی بورژوائی است و از همان روزها و ماههای بعد از آزادی از آپارتاید، به دفاع از بنیادهای سرمایه داری ازجمله ارزان نگاه داشتن نیروی کار و مقابله با مبارزات کارگران در جهت افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار و معیشت خود، کمر بسته است. کشتار کارگران در آگوست ٢٠١٢ برگ خونینی از تاریخ نوین نبرد طبقاتی کارگران آفریقای جنوبی با حکومت حامی سرمایه در آن کشور است. با اینهمه به خاطر نقشی تاریخی که نلسون ماندلا در پایان دادن به آپارتاید و راسیسم قانونی ایفا کرد، او برای کارگران و مردم آفریقای جنوبی و آزادیخواهان سراسر جهان شایسته تجلیل و احترام عمیق است.

Home Page


13-12-2013