عبداله باوی-“توافقنامه امنیتی ” زنجیر دیگری بر پای توده‌های ستمديده افغانستان!

“توافقنامه امنیتی ” زنجیر دیگری بر پای توده‌های ستمديده افغانستان!
مدتی است که بحث “موافقتنامه امنیتی” بين آمريکا و دولت افغانستان به يکی از مهمترين اخبار افغانستان تبديل شده است . با توجه به مخالفتهائی که عليه اين توافقنامه امنيتی در بين مردم افغانستان شکل گرفته است حامد کرزای رئيس جمهور دست نشانده اين کشورامضای آنرا به تصويب لویه جرگه (جرگه ملی، بزرگترین مجمع بزرگان کشور) منوط نمود. وعليرغم اينکه اين نهاد سرسپرده‌ اين توافقنامه را به تصويب رساند اما باز هم کرزای جهت مردم فريبی و تحکيم موقعيت خود در طبقه حاکمه اين کشور از امضای آن خود داری کرده و با آن مانور می دهد و امضای آنرا به سال جديد ميلادی موکول نموده است.
واقعيت اين است که به دنبال اشغال افغانستان به وسيله ارتش آمريکا و متحدينش در ناتو، دولت آمريکا اعلام نموده بود که در سال 2014 نيروهای خود را از اين کشور خارج خواهد نمود. و حال با فرارسيدن اين زمان دولت آمريکا برای فريب افکار عمومی چه در داخل آمريکا و چه در افغانستان و سراسر جهان نياز دارد که باقی ماندن نيروهايش در اين کشور را به طور رسمی خواست مردم و دولت افغانستان جلوه دهد. به همين دليل هم اين توافقنامه امنيتی اهميت يافته تا وسيله‌ای شود برای باقی ماندن نيروهای نظامی امپرياليسم آمريکا در اين کشورکه شامل “تاسیس پایگاههای نظامی در دراز مدت و مصونیت سربازان آمریکایی”در افغانستان می باشد.
در اين “توافقنامه امنیتی” در حاليکه در ظاهر به “احترام به حق حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال افغانستان”(1)اشاره شده و اين حق حاکميت به رسميت شناخته می شود اما دولت آمريکا تاکيد دارد که سربازان اين کشور از “مصونیت قضائی” برخوردار می باشند. و به اين ترتيب همان حق برسميت شناخته شده بر روی کاغذ را هم نقض کرده و پايمال حضور نظامی خود می کند. اما بر کسی پوشيده نيست که ” مصونیت سربازان آمریکایی” معنائی جز کاپيتالاسيون ندارد، و در زندگی واقعی معنای آن جزاين نخواهد بود که اگريک سرباز آمريکائی يکی از اهالی افغانستان را بکشد و يا به کسی تجاوز نمايد اين دادگاه‌های افغانستان نيستند که صلاحيت محاکمه اين سرباز را دارند بلکه اين سرباز بايد به دادگاهای خود آمريکا سپرده شود و هر تصميمی آنها گرفتند در باره‌اش اجرا خواهدشد. و اين خود بروشنی يعنی نقض حق حاکميت مردم افغانستان. جالب است که وقتيکه در داخل افغانستان عليه اين بخش از “توافقنامه امنیتی” صحبت شد و با آن مخالفت شد کاخ سفيد رسما و با وقاحت تمام اعلام کرد که “در هر کشوری که نیروهای آمریکایی حضور دارند از مصونیت قضایی برخوردار بوده و افغانستان نمی‌تواند یک استثنا محسوب شود”.
واقعيتی که بار ديگر چهره تجاوزگرانه امپرياليسم آمريکا را در مقابل چشم همگان قرار میدهد. تجاوزات و جناياتی که توده‌های ستمديده افغانستان سالهاست شاهد آن هستند از جمله حمله به خانه های مردم، بمباران مردم بيگناه و حتی تجاوز جنسی به زنان که نيروهای آمريکائی و ناتو يا بيشرمانه آنها را تکذيب می کنند و يا حداکثر به گردن برخورد های “خودسرانه” نيروهای خود می گذارند.
در هر صورت امر روشنی است که آمریکا هرگز برای تضمین “امنیت” و “احترام به حق حاکمیت ملی” مردم افغانستان به آن کشور یورش نبرده است که حال در “توافقنامه امنيتی ” خود اين اصول را به رسميت بشناسد چون يورش نظامی به اين کشور خود به معنای نقض حق حاکميت اين کشور بوده و می باشد، و اين يورش به اين خاطر رخ داد که امپریالیسم امریکا ازنظرسیاسی به افغانستان بمثابه بااهمیت‌ترین منطقه استراتژیک درآسیای میانه مینگرد. افغانستان از نظر استراتژیکی در منطقه‌ای قرار گرفته است که امپریالیسم آمریکا با تسلط بر آن میتواند کشورهای همسایه همچون چین و هند را از نزدیک تحت کنترل داشته و در رقابتهای امپریالیستی از آن سرزمین استفاده کند. و نیز از نفوذ استراتژیک روسیه بر آسیای میانه جلوگیری و یا در آن اخلال ایجاد کرده و اين کشور را از نظر سیاسی در این منطقه ایزوله کند و از جانب دیگر با تسلط بر افغانستان بعنوان شریان حیاتی اقتصادی آسیای میانه میتواند نبض اقتصاد واردات و صادرات کشورهای آسیای میانه را در دست بگيرد هر چه بیشتر روسیه را از نظر اقتصادی در تنگنا قرار داده و نیز بتواند در سیاستهایش در مورد کشورهای دیگر از روسیه امتیاز بگیرد. کلا افغانستان به مثابه پايگاهی نظامی برای پيشبرد سياستهای آينده امپرياليسم آمريکا از اهميت بزرگی برخوردار می باشد.
از یورش امپرياليسم آمريکا به افغانستان که به بهانه “مبارزه با تروریسم” انجام شد اکنون 12 سال میگذرد و آنچه که توده‌های افغانستان در اين مدت طولانی شاهد آن بوده اند ویرانی کشور و ظلم و جوری است که به آنها شده و میشود و نیز تبدیل کشور به یک پایگاه بزرگ نظامی است. به اصطلاح “حاکمیت ملی” ذکر شده دراين “پیمان” با حضور بیش از 40هزار سرباز آمریکایی خود گویای رياکارانه بودن چنین “پیمانها” و توافقنامه‌ها” و تبليغاتی است که امپریالیسم آمریکا جهت توجيه جنايات خود راه انداخته است. به حاکمیت رساندن نیروهای ارتجاعی، از بین بردن تمام آزادیهایی که خلق افغانستان طی مبارزه‌های طولانی بدست آورده بودند، بیکاری، تجاوز بر زنان و کودکان، قتل و غارت، ناامنی و سرکوب عقاید و حاکم کردن ارتجاع بر جان و مال مردم، خود گویای مقاصد امپریالیسم آمریکا در مورد افغانستان است. طبق آمارهای منتشر شده از سوی خبرگزاريها تا کنون بیش از ده هزار افغانستانی کشته و هزاران نفر دیگر زخمی، معلول و بی خانمان گشته‌اند. امپریالیسم آمریکا که اسلام را نیرویی میخواند که با تمدن مخالف است خود در خفا با تمامی نیرویش از این مذهبیون دفاع کرده و آنها را از هر نظر تامین میکند که نمونه اش دولت کرزای می باشد که اخيرا با بيشرمی سنگسار را به عنوان مجازاتی اسلامی در قوانين اين کشور مطرح کرده است.
واقعيت اين است که توده‌های تحت ستم افغانستان در شرايط خيلی سختی بسر می برند. آنها با دشمنی مواجه‌اند که تمام نیروهای ارتجاعی خارجی و داخلی را بخدمت گرفته و با کشنده‌ترین سلاحها و با نیرویی عظیم به آنها حمله کرده است. اما تاريخ مردم افغانستان نشان داده که آنها سالهاست با اشغالگران جنگیده و همیشه سربلند بیرون آمده اند. تجربه نشان داده که در مقابل توده‌هایی که متحد شده‌اند و دیگر خواهان این وضعیت نکبتبار نیستند هیچ نیرویی نمی‌تواند آنها را برای همیشه در چنگال ظلم نگهدارد، و خلق افغانستان از زن و مرد و پیر وجوان سالهاست که نشان داده‌اند که خواهان این وضعیت نیستند و به رهبری انقلابی ای نيازمند اند که آنها را برای رسيدن به آزادی هدايت کند..

مرگ بر امپریالیسم آمریکا و سگهای زنجیری‌اش!
پيروز باد مبارزات خلقهای افغانستان عليه امپرياليسم!

1ـ از گفته‌های دادفر سپنتا مشامور امنیت ملی کرزای
عبداله باوی
دسامبر 2013