بیانیه 16 آذر : جنبش دانشجوئی ریشه می گستراند !
به نام نامی برومند زنان و مردانی که در هنگامه ای پر اختناق ، فریاد ضد استبداد ، ضد امپریالیسم شان کلاسهای درس و دانشگاه را به لرزه در آورد . هنگامه ای که استبدادی پوسیده و گریخته در نقابی مدرن ، با پدرخوانده گی امپریالیسم نوپای آمریکا و همدستانش ، و زعامت و فرصت طلبی مزورانه بخشی از روحانیت ، دوباره بر اریکه دیکتاتوری تکیه زد . در 16 آذر سی و دو – چند ماه بعد از کودتای خفت بار 28 مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق ، در آنروزها که گوئی خاک مرده بر ایران پاشیده اند ، دانشجویان قلب تپنده ایران مستقل بودند ! دانشجویان صدای در گلو مانده مردم آزادیخواه بودند ! در آن روز با یورش عمله اکره های دیکتاتور دوم پهلوی به دانشگاه تهران ، در و دیوار دانشکده فنی با خون پاک جوانان گلگون ، و بر کف راهروها فرش سرخ خون گسترده شد . دانشجویان در قدمگاه اربابان کهنه و نو ، قربانی شدند . فردای آنروز نیکسون معاون ریاست جمهوری وقت آمریکا قدم به همان دانشگاه گذاشت ، و دکترای افتخاری دریافت نمود ! چه تاوان گزافی برای اثبات سرسپردگی به اربابان آمریکائی ! چه جنایات بی مکافاتی !
زان پس 16 آذر سنتی ماندگار شد در تاریخ جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران ! نه فقط بواسطه خود آنروز ، که بواسطه ی ماندگاری و پویائی رمزگونه ای که در تداوم آن خلق شد . زان پس دانشگاه زهدان پاکی بود که نطفه های فرزندان خلف مبارزه و پایداری در آن بسته شد . مبارزینی که جذب جریانهای سیاسی شده و به مبارزاتی پنهانی روی آوردند . مبارزینی که گر چه صدایشان به مردم نمیرسید اما خاموش نماندند ، جان بر کف نهادند ، و شرف و آبروی انقلاب بهمن شدند .
پویائی 16 آذر در تکوین دهه ها ، خالق تاریخهای طلائی دیگری شد که 18 تیرماه 78 و 2 خرداد 88 در امتداد آن کهکشان پر ستاره ی عشق و وفاداری به مردمان رنج کشیده و ستمدیده سرزمینمان هستند . اما امروزه صدای جنبش دانشجوئی دیگر محصور در چاردیواریهای دانشگاهها و جنگ و گریزهای جدا از مردم نیست ! اگر در آنروزها صدای ضد استبداد و ضد امپریالیسم جنبش دانشجوئی صدائی بود که بواسطه ی خفقان حاکم از یکسو ، و روشهای نه چندان ملموس و قابل ادراک طرح خواسته ها برای مردم از سوی دیگر ، نمیتوانست شنیده شود ، دیگر چنین نیست ! این جنبش امروزه لبریز است از مطالباتی که در جان مردم از هر قشر و طبقه ای ریشه کرده است . امروزه دانشجویان چه در محیط دانشگاه و چه بیرون از آن با بی حقی های بیشماری در زمینه های گوناگون ، از حقوق مدنی و فردی گرفته تا حقوق سیاسی اجتماعی روبه رو هستند . آنها بعد از کشاکشهای بی امان با انواع نابرابریهای جنسیتی و صنفی ، به فضائی گسترده تر ، پر آشوب تر ، و ملتهب تری وارد میشوند که بی حقی بیداد میکند . جامعه ای که بیکاری ، بی آیند ه گی ، بی نانی ، بی حقوقی ، بالماسکه هسته ای ، مسائل زیست محیطی از آلودگی هوا و خشک شدن تالابها و دریاچه ها گرفته ، تا تخریب تعمدانه آثار باستانی ، و دیگر نابسامانیهای هولناک اجتماعی ، چون اعتیاد و فحشا در سنین پائین ، کشور را در اسفناک ترین وضعیت ممکن قرارداده است . جامعه ای که سرشار است از جنبشهای ریز و درشت اجتماعی ، جنبشهای جویبارمانندی که اگر بیکدیگر بپوندند رودی خروشان گشته و به پهنای این خاک گسترده خواهند شد . چنین گستردگی و خروشی هر قوای سرکوبی را ناتوان و مستأصل میگرداند .
اکنون و در چنین شرایطی وظایف سنگین و عمده ای برگرده های جنبش دانشجوئی سنگینی میکند . در موازنه قوای نابرابر میان مردم به ویژه زحمتکشان و مزدبگیران و خواستهایشان از یکسو ، و استبداد و امپریالیسم از سوئی دیگر ، نقش نیروهای اپوزیسیون چپ در جنبش دانشجوئی بسیار برجسته و تعیین کننده است . برای ارائه یک آلترناتیو مردمی و برای بنای آزادی و نان باید پی های محکمی ریخت و زیرسازیهای اساسی نمود . نخست آنکه نباید فراموش شود آرمان سوسیالیسم همواره پیش و بیش از هر چیز در جنبش دانشجوئی متبلور بوده است . زین رو جنبش دانشجوئی باید با ترویج هر چه بیشتر گفتمان سوسیالیستی با دیگر گفتمان های لیبرالیستی غالب مقابله کند تا بتواند افقهای گسترده تری را نشان دهد . و دیگر آنکه جنبش دانشجوئی این قابلیت را دارد که با درایت با سایر جنبشهای مردمی پیوند برقرار نموده ، و سهم بسزائی در همگرائی هر چه بیشتر این جنبشها بعهده گیرد تا آن رود خروشان جاری گردد . اینگونه است که میتواند طلایه های جامعه ای رها از ستم و فقر و نابرابری را نوید دهد . به امید آنروز
حلقوم ایران خفه از فریاد است ،
حتا روزهائی که ،
دانشجوئی به خیابان نمیریزد
و فریادی شنیده نمیشود ،
ذهنیت این سرزمین با جانفشانی دانشجویان همزاد است .
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان
آذر 1392 دسامبر 2013