در یاد و خاطراتی از رفیق عمر احمدزاده

در یاد و خاطراتی از رفیق عمر احمدزاده

با کمال تأسف رفیق عمر احمدزاده شخصیت دوست‌ داشتنی و شناخته شده مردم در کردستان ایران و عراق در یک دسامبر از میان ما رفت .  به پاس آن همه تلاش انقلابی این دوست و یار قدیمیم و برای گرامیداشت او مناسب دانستم با خاطری از تلاش و مبارزه این عزیز علیه رژیم های شاه و جمهوری اسلامی از و یادی کرده باشم
سال56 ما در مریوان در نظر داشتیم تظاهرات را علیه رژیم شاه در روز معلم سازمان دهیم ما گروهی سیاسی بودیم که در این رابطه جلساتی داشته و در تدارک و سازمان این اعتراض برنامه‌ریزی کرده بودیم ما برای اینکه بتوانیم همگان را از این اعتراض مطلع کنیم فراخوانی نوشته و می‌خواستیم این فراخوان را منتشر و پخش کنیم. در این رابطه من و رفقای جان باخته موسی شیخ اسلام و رئوف کهنه پوشی قرار شد این اطلاعیه را تکثیر کنیم رفیق موسی گفت که ما می‌توانیم اینرا از طریق رفیق عمر احمدزاده تکثیر کنیم در آن موقع رفیق عمر دفتری داشت و در آنجا کارهای عریضه نویسی و تکثیر و چاپ اسناد مردم را انجام می داد. رفیق موسی قرار شد که نزد رفیق عمر برود و ما هم در آنطرف خیابان نگهبان باشیم منتظر بمانیم تا وقتی تکثیر شد این اطلاعیه را توضیح کنیم. انجام این کار برای رفیق عمر که از طرف رژیم شاه با توجه به فعالیتهای سیاسیش که حتی مدتی مجبور به رفتن به کردستان عراق شده بود کار و البته ریسک مهمی بود اما او با خوشحالی از این پیشنهاد رفیق موسی استقبال نمود.رفیق عمر در دکانش دستگاه کپی داشت در حالیکه مشغول تکثیر اطلاعیه بودند ما متوجه شدیم که ماشین یکی از ساواکیهای رژیم شاه در جلو دکان او پارک کرد و این فرد وارد دکان شد مسله چنان به سرعت انجام شد که برای ما ممکن نبود که آن‌ها را از این مسله مطلع کنیم ما نگران بودیم که چه خواهد شد. نگران و منتظر در آنطرف جاده ایستاده بودیم بعد از حدود یک ربع ساعت دیدیم این ساوکی بیرون آمد و رفت. چند دقیقه بعد از رفتن فرد ساواکی رفیق موسی در حالیکه اطلاعیه ها را در دست داشت نزد ما آمد. ازاو سؤال کردیم که با آمدن این مزدور ساواک چکار کردند؟ موسی گفت که به محض آمدن این فرد رفیق عمر بدون اینکه به خود آورد اطلاعیه ها زیر میز گذاشت و مشغول به تکثیر سند خانه‌ای که آنحا بود، شد. طرف(فرد ساواکی) آمده بود که برگه ای را تکثیر کند که رفیق عمر بعد از رفتن او به تکثیر اطلاعیه ادامه داده بود. این اطلاعیه ها را ما در سطح شهر وسیعا پخش کردیم.
انقلابیون کمونیست در مریوان با سازماندهی راه پیمایی و تظاهرات و سپس سازماندهی تحصن معلمان در آموزش و پرورش اعتراض رادیکال و مبارزاتی را ادامه دادیم. رفیق عمر با شرکت در اعتراضات علیه رژیم شاه و چه بعد از سرکار آمدن رژیم اسلامی او یکی از مبارزان شناخته شده شهر مریوان بود که بدون هیچ ابهامی در مقابل این دو رژیم مبارزه کرد. برای عمر سالها دوری از خانواده اش سخت بود.اما او همواره با تحمل این سختیها و با علم به اهمیت و جایگاهی فعالیتی که انجام می‌داد، تحمل این دوری از عزیزانش را به خود می قبولاند. رفیق عمر از میان ما رفت اما یادش را ما صدهها کمونیست که سالها یار و یاور او بودیم با خاطرات شیرین از فداکاری و تلاشهای او گرامی بداریم
در اینجا اجازه می‌خواهم به پروانه عزیز و عزیزان زردشت، رزگا و یادگار عزیز صمیمانه ترین تسلیت گفته و خود را در غم آن‌ها شریک بدانم. عزیزان در این روزهای سخت مرا در کنار خود بدانید .
اسد نودینیان