مهندسی یک دوران تاریخی جدید
نادر بکتاش
30/11/2013
به اصطلاح افراطیون همه جا، هم اسرائیل، هم ایران و آمریکا و هم بقیه اقصی نقاط جهان فعلآ تا اطلاع ثانوی مشغول نوش جان کردن سرشیر و عسل خواهند بود. اسرائیل هم دهانش آب افتاده و فعلآ به این صف شکمو ملحق شده است! به نفع همه بود که قدری ثبات به منطقه برگردد والا گردباد اول همه شان را به جان هم می انداخت و بعد دودمان همه شان را بر باد می داد. این برپاکنندگان دائمی سناریو های سیاه برای حفظ سرمایه داری، علاقه ای به این ندارند که بی در و پیکری و آنارشیسم توده ای سناریوهایی را که بازیگرانشان دولت ها هستند در هم بپیچد و کار کارگردانان را مختل کند. در جاهای دیگری هم مشغول هستند و کار دارند: همین روزها روسیه و اروپا به اوکراین گیر داده اند و از این طرف و آن طرف هی بکش تا از الحاقش به آن ها ممانعت شود و یا به آغوش همین یکی برادر بزرگ سابق بر گردد. مردم اوکراین هم آنجا دندان های قطب سوم را نشان می دهند. چین گنده هم از تجاوز آمریکا به حریم فضایی اش عصبانی می شود و نمایش “خونسردی قهرمانانه” می دهد.
سیر داستان و نمایش تا مدت ها به اتکا پرسناژهای موجود و داده های تاریخی اقتصادی و سیاسی – نظامی و ژئوپلتیک پیش خواهد رفت. اما، تاریخ تاریخ است و دنیا دنیا، دارند نوشته می شوند و شکل می گیرند: وضوح صحنه و سیر محتمل وقایع به روشنی دوره های بعد از جنگ جهانی دوم ( و اولی که در واقع مقدمه اش بود، و یا به عبارتی مؤخره ای بر دوران تشکیل دولت – ملت ها و شروع سرمایه داری جهانی ) نیست؛ به همین دلیل هم غیرمنتظره ها می توانند تکثیر شوند. پرانتز اسلام وحشی رو به بسته شدن کامل است و رقابت رو به خلوص کاپیتالیستی همراه با الزاماتش به جلو پرتاب می شوند. صفحات و بخش ها و فصول پرتلاطمی در راه خواهند بود.
مردم ایران دو سه سالیست اعتراضاتشان را متنوع تر و گسترده تر و مقاوم ترکرده اند. نه منتظر مغصوب شدن و محو فزاینده احمدی نژاد شدند، نه برای آمدن روحانی دخیل بستند و نه یواشکی رفتند تا ببینند و بشنوند آمریکا و ایران در دیدارهای مخفیانه شان چه می گویند و چه نمی گویند و یواشکی به هم شماره تلفن می دهند یا نه. اکنون هم می دانند که رژیم در چه بحرانی دارد دست و پا می زند و جان می کند تا بماند. خطر اصلی کند کردن سرعت و تیزی اعتراضات مردم غریزه رفرمیستی است. رفرمیسم روزمره ترین، گسترده ترین و عمیق ترین جنبش و روانشناسی جوامع سرمایه داریست. باید مبارزات رفرمیستی را تقویت و متمایل به حزبیت و هدفمند و سراسری کرد، به موازاتش انبان ضدانقلابیگری رفرمیسم را درهم کوبید، عکس گاندی و مبارزه با گل را که روشنفکران بی مایه ایرانی جایگزین عکس خمینی در ماه کرده اند پائین کشید و عمق حمایت و نزدیکی و همدستی آنها را نسبت به جلادان اسلامی نشان داد و در ذهنیت و پراتیک مردم حاشیه ای و بی اثر کرد. در خارج کشور زمان یک تهاجم گسترده به دول غرب و خطاب به افکارعمومی است. مساله ایران دهه هاست که از مشغله های ذهنی افکارعمومی شده است؛ باید کاری کرد که بماند تا مردم شریف و انسان دوست و سازمان ها و احزاب مترقی غرب که از نگرانی اتم و جنگ خلاص شده اند با زنان و کارگران و زندانیان جمهوری اسلامی همبستگی فعال کنند. این، مبارزات خودشان را هم تقویت خواهد کرد.
* بالاخره باید مطلبم را راجع به رفرمیسم سروسامان بدهم. رفرمیسم به روایت و در شکل ایرانی – اسلامی و حقیر و بی مایه اش، رفرمیسمی که آشغال هایی مانند نگهدار و گنجی و خاتمی و روحاننی سمبلش شده اند و همه شان دارند ادای گاندی را درمی آورند: “… مردم لطفآ خشونت و تفنگ را فقط برای آخوندها بگذارید و خودتان گل جمع کنید و به میدان نبرد بروید …” – و ناسیونالیسم آن را چاق و چله می کند – خطرناک ترین سیاست و جنبشی است که باید از راه انقلاب و آزادی و برابری جارو شود.
* مطالب زیر در سایت مبارزان کمونیست مستقیم یا غیر مستقیم مرتبط با موضوع هستند:
سرشیر و عسل، ائتلاف آمریکا و جمهوری اسلامی، تفاله های بشریت، افسون تکنولوژی، نگاهی به انقلاب در ادبیات، آناتومی لیبرالیسم چپ در ایران، حجاریان خل تر شده است، جنایت اول، این همه نکشید فایده ای ندارد، بی بی سی هم به مارکسیسم علاقنمد می شود.
http://www.mobarez-k.com/arshiv/category/%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%B4/