آقای رئیس دانا از بغل دستی ات بپرس

یاشار سهندی

آقای رئیس دانا از بغل دستی ات بپرس

درست در آستانه صد روزه گی دولت روحانی، وزرای امور خارجه “قدرتهای بزرگ جهانی” و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و البته خانم اشتون در نیمه های شب به وقت ژنو از شوق زیاد همه همدیگر را بغل میکردند ( البته قصد و غرضی در کار نبوده همیجور اتفاقی زمانها با هم جور شدند، امداد غیبی بوده!) ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی همزمان که با هیجان زیاد با یکی از نمایندگان “جامعه جهانی” مغازله میکرد، با دیگری دست میداد و اگر “اسلام دستش را نبسته بود” کم مانده بود کاترین اشتون را بغل کند اما گویا امدادهای غیبی به دادش رسیدند و به اذن خداوند دستانش در همدیگر قفل شد که مبادا اشتون را مثل آدمیزاد در آغوش کشد. روحانی به آقا تبریک گفت و آقا به خودش و روحانی و از فضل الهی گفت تا کلامش فصل الخطاب باشد تا بقیه مسئولان این نظام الهی خفه خون بگیرند. اوباما گفت راه دیپلماسی باز است و بسیاری دیگر خیلی چیزها گفتند که بماند اما مسئله مهم این بود که رسانه های “بیطرف” مانند بی بی سی در کمال صداقت که از ایشان سراغ داریم بسیار اصرار داشتند به بینندگانشان بباورانند تحول اقتصادی وعده داده شده در صد روز اول ریاست جمهوری روحانی اتفاق افتاده و حسن کلید ساز روسفید شد. اما فقط باید یک شش ماهی دیگر دندان روی جگر گذاشت، تا بعد ببینیم خدا چی میخواهد!
البته من یک اقتصاد دان نیستم که علائم را تشحیص دهم آنچنانکه فریبرز رئیس دانا میبیند وتشخیص میدهد؛ ایشان تاکید میکند :”من کار‌شناس هستم و باید نشانه‌ها را تشخیص دهم و مسیر‌ها را ببینم … ما باید علائم را ببینیم”.” اما به عنوان یک کارگر که روزی دست کم ده ساعت مجبور به کار کردن هستم و این مربوط به امروز و دیروز نبوده و داستان یک عمر زندگی است و با گوشت و پوست و استخوانم همه علائم بدبختی که این حکومت برای ما کارگران رقم زده است درک کرده ام، میپرسم آیا به راستی با توافق هسته ای، تحول اقتصادی صورت گرفته است؟ رئیس دانا در مصاحبه ای قبل از این “توافق اولیه هسته ای” به درستی میپرسد “مگر قبل از این تحریم‌ها، ( خزانه دولت) پر و پیمانه نبود؟مگر قبل از این تحریم‌ها، بیش از صد میلیارد دلار، نفت فروش نمی‌رفت؟ کو؟ کجاست؟ هرکسی چیزی درباره میزان ذخایر ارزی می‌گوید. یکی می‌گوید ذخایر ٤٠ میلیارد است، یکی دیگر می‌گوید، ٣٥ میلیارد است، دیگری می‌گوید ٥٠ میلیارد دلار است. همه، همه چیز را می‌دانند به جز مردم ایران و کار‌شناسان” حالا هم که توافق اولیه صورت گرفته واقعا قرار است چه اتفاقی بیفتد که قبل از تحریمها نیافتاده بود؟ مگر غیر از این است که قبل از تحریمها تمام تصمیمات این حکومت علیه اساس زندگی انسانی توده زحمتکش مردم بوده است. با رفع تحریمها نیز رویه این حکومت نه تنها تغییر نخواهد کرد بلکه با سیاستهای اقتصادی این حکومت آینده تیره و تاری در انتظار ما کارگران است. هیچ فرد یا جناحی از این حکومت نبوده که علیه ما کارگران کاری نکرده باشد حالا هم که یک سازمانده اصلی جنایتهای جمهوری اسلامی وزیر کار این حکومت شده، مسلم است هیچ تصمیمی (رفاه پیشکش مان) برای بهبود نسبی ما کارگران از سوی این حکومت گرفته نخواهد شد.
رئیس دانا تاکید میکند:”این ره که دولت می‌رود حتی به ترکستان هم نیست بلکه این ره به آن سوی خوارزم است” من بسیار مایلم که از ایشان که مصاحبه کننده ایشان را اینگونه معرفی میکند “..بیش از سه دهه برای احقاق حقوق گروه‌های فرودست جامعه از جمله کارگران کوشیده است.” بپرسم مگر قرار است این حکومت با همه جناحهایش ما را به کجا ببرند که حالا از مسیر خارج شده اند؟ ایشان در همان مصاحبه بعد از تاکید بر اینکه کارشناس هستند که علائم را تشخیص میدهند جواب پرسش ما را اینگونه میدهد:”… این مسیری که دولت در پیش گرفته است، اقتصاد را به بیرون جاده هدایت می‌کند.چرا که دولت، نجات اقتصاد را به سازماندهی درونی، به دموکراتیزه کردن اقتصاد، بسیج پس انداز‌ها و سرمایه‌های ملی و جلوگیری از فرار سرمایه‌ها موکول نکرده است، بلکه نجات اقتصاد را به رضایت ایالات متحده آمریکا در مورد غنی سازی موکول کرده است…” ایشان در طول مصاحبه شان شدیدا به تیم اقتصادی روحانی حمله میکند ( منهای وزیر اقتصاد که کمی مورد محبت ایشان واقع میشود) و وزیر نفت روحانی را اینگونه مورد حمله قرار میدهد:” اقتصاد را با قیمت خیار و گوجه فرنگی اشتباه گرفته بود”( اشاره به دوره وزارت زنگنه در زمان رفسنجانی) میخواهم بپرسم همه اینهای که گفتید یعنی چه؟ من کارگر این وسط چکاره ام و سرنوشت من چی میشود؟ ایشان باید توضیح دهد عبارت ” چابک سازی اقتصاد ” را از کی به عاریه گرفتند آیا جز این است که این تکیه کلام همه “اندیشه های برجسته اقتصادی” مانند انصاریان، لیلاز،نیلی،طیب نیا و بسیار دیگر از این آقایان دکتر است که تزهایشان تماما در جهت سازماندهی بیشتر استثمار کارگران است؟ بارها و بارها این آقایان در گفته هایشان بر همین مسایل تاکید کردند که فریبرز رئیس دانا میگوید” سازماندهی درونی، به دموکراتیزه کردن اقتصاد، بسیج پس انداز‌ها و سرمایه‌های ملی و جلوگیری از فرار سرمایه‌ها” گیرم که آنها لفظ دموکراتیزه کردن اقتصاد را بکار نمی برند و از اقتصاد رقابتینام میبرند، بجای بسیج پس اندازها از جمع آوری نقدینگی میگویند و البته نگرانی همیشه گی شان “فرار سرمایه ها” است. و ایشان هم دقیقا معتقد به “اقتصاد چالاک” هستند اما اسمش را میگذارند رونق کسب وکار. ممکن است ایشان معترض شوند که ایشان در مصاحبه شان تاکید کردند که دغدغه شان ٥ میلیون بیکار و بازنشستگان و سرنوشت تامین اجتماعی است اما باید پاسخ دهد وقتی تاکید میکنند:” درد و مشکل مردم، رفاه اجتماعی، بهداشت و درمان است. این‌ها نارضایتی‌های مردم است. این نارضایتی‌ها به تشکلهای اجتماعی به اعتراض‌های خیابانی یا به اعتراض‌های زیرپوستی می‌انجامد که اتفاقا خیلی هم خطرناک است و تمام این‌ها، آن سیاست خوش بینانهٔ یک طرفهٔ ظریف گونه را که یک لبخند در فضای بین المللی تحویل یکدیگر بدهیم و برگردیم، عقیم و خنثی می‌کند، زور واقعیت بر آن خنده‌ها می‌چربد” یعنی چه؟ آقای رئیس دانا به کی دارند هشدار میدهند، از چی نگران هستند؟ آیا قرار است اقتصاد دموکراتیزه شود که جلو “تشکلهای اجتماعی” را بگیرد؟ چرا جناب دکتر رئیس دانا از سویی به مردم حق میدهند اعتراض کنند و از سوی دیگر چنین هشدارهای میدهند؟ و اصولا اقتصاد دموکراتیزه شده یعنی چه؟
جواب به نظر من بسیار روشن است چون نهایتا راه حل ایشان یک راه حل بورژوایی است. جواب ایشان را بالاتر ذکر کردیم، “سازماندهی درونی، به دموکراتیزه کردن اقتصاد، بسیج پس انداز‌ها و سرمایه‌های ملی و جلوگیری از فرار سرمایه‌ها” همه این اینها را بهتر از ایشان همه اقتصاددانان خادم حکومت بهتر و فرموله شده تر بلدند دیگر لازم نیست کسی که برای “احقاق حقوق گروه های فرودست” جامعه “تلاش” میکند همانها را علم کند. برای اجرای این روشها آقای رئیس دانا باید بداند به وزارت اطلاعات از نوع جمهوری اسلامی نیاز است، به نیروی انتظامی مقتدر نیازمند است، به دادگستری نیاز است که بیدادش زبانزد خاص و عام باشد.
سی و اندی سال حکومت اسلامی هر بدی که داشته این حسن را داشته که ما یاد گرفتیم اسیر لفاظی و عباراتهای پر طمطراق نشویم. چابک سازی، چالاک سازی، سرمایه ملی، ریاضت ملی، هدفمندی یارانه ها، شکوفایی اقتصادی، اقتصاد مردم سالار و دموکراتیک، و …. همه واژه های از این دست هدفی ندارد جز پوشاندن آن اتفاق اصلی که در جامعه می افتد و آن استثمار کارگران، ارزش اضافه و سود های سرشار است. ما کارگران فهمیدیم که برای مقابله با همه اینها به “تشکلهای اجتماعی به اعتراض‌های خیابانی یا به اعتراض‌های زیرپوستی” نیاز مندیم که اتفاقا نه خطرناک که چاره نهایی ما کارگران برای رهایی از همین وضعیت است. اگر بورژوازی در طی سه دهه نتواسته به یک ثبات نسبی برسد و دولت متعارف بورژوایی را سازمان دهد، باعثش همین اعتراض های خیابانی و زیر پوستی ما کارگران بوده است که با وجود همه وحشگیریهای حکومت به مبارزه خود ادامه دادیم. آقای رئیس دانا باور ندارد؟ از بغل دستی اش بپرسد.