همايون گدازگر – كنگره ملى كرد ، پايانى كه قابل انتظار بود

كنگره ملى كرد ، پايانى كه قابل انتظار بود
برگزارى كنگره ملى كرد براى سومين بار به تعويق افتاد ، جلسه كميته مقدماتى كنگره روز نوزدهم آبانماه بدون نتيجه پايان يافت . اين بار ضمن معذرت خواهى از ملت كرد ، ( كه به بيشتر به خداحافظى شبيه است ) ، به غير از دلائل فنى ، مشكل سياسى را هم بعنوان دليل ناكامى اخير برشمرده اند . در مصاحبه هاى گوناگون با اعضاى اين كميته ، معلوم مى شود كه كار اوليه كميسيونها چند گانه هيچ پيشرفتى نكرده و در برخورد به مشكلات “فنى -سياسى ” دچار فلج شده است .
در اثر تحولات چند سال اخير در منطقه ، جنگ در سوريه و موقعيت احزاب ناسيوناليست كرد در آنجا ، مذاكرات پ . ك . ك با دولت تركيه ووجود دولت اقليم كردستان ، كلا شرايطى فرآهم آورد كه احزاب ناسيوناليستى تحقق آرزو هاى ديرينه سازش با دولت ها و شريك شدن در قدرت را قابل دسترس تر از هر زمان ديگرى ببينند . اما اگر اين اتفاق مى افتاد و احزاب منطقه در بند و بست با كشورهاى متبوعه به گوشه اى از قدرت لم مى دادند ، شر توهم ناسيوناليستى از سر مبارزه كارگر و زحمتكش كرد كم مى شد ، و اين بطور واقع بنفع جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى مى بود تا بدور مزاحمتهاى اين احزاب و جنبش شان ، مبارزه براى زندگى بهتر را پى بگيرند . اما تا جاييكه به كنگره ملى كرد مربوط مى شود، حتى رسيدن به اين اهداف نازل ، از يك طرف بخاطر سركوبگرى دولتهاى مركزى و از طرف ديگر بدليل به بازى گرفتن هر كدام از اين احزاب از جانب يكى از دولتهاى منطقه ، وهمچنين رقابت در بين احزاب ناسيوناليست موجود ، در شرايط حاضر امرى غير ممكن است . كنگره شكست خورده ملى كرد در دل رقابت وابستگى احزاب ناسيوناليست به دولتهاى سركوبگر ، حتى نمى تواند اين سازش و بند و بست را هم در دستور بگذارد . از همان روز اول جلسه مقدماتى و سخنرانى مسعود بارزرانى معلوم بود كه دستور كار واقعى اين كنگره نه جواب دادن به مسئله كرد بلكه تسليم وسازش احزاب ناسيوناليسم كرد در مقابل دولتهاى منطقه است . وهر كدام از اين احزاب براى رسيدن به بند وبست وسازش با دولتهاى مركزى مربوطه شيوه خاص خود را دنبال مى كنند . ” پيام صلح و آشتى از طرف كنگره به خلقهاى منطقه ” كه استراتژى مسعود بارزانى براى اين كنگره بود ، در واقع پيام او به دولتهاى سركوبگر براى تسليم جريانات ناسيوناليستى، و از سر گذراندن انتخابات آن زمان در اقليم كردستان بود كه موقعيت بارزانى را براى انتخاب مجدد زير سؤال برده بود . سرهم كردن كمسيونهاى كاغذى و اقدامات ديگر از اين قبيل فقط اقداماتى فرمايشى و پا در هوا بود براى تعيين كردن نرخ بند و بست در وسط هياهوى رقابت هميشگى احزاب ناسيوناليست در بخش هاى مختلف كردستان .

سعدى احمد پيره عضو دفتر سياسى اتحاديه ميهنى و عضو كميته مقدماتى در همان اوايل صراحتا اعلام كرد كه”نشست مقدماتى كنگره باهماهنگى واطلاع كشورهاى ، ايران و سوريه وتركيه ودفاتر حكومت اقليم كردستان برگزار شده است “.
از همان اول وبدون چنين اظهارات صريحى درمورد نقش كشورهاى سركوبگر منطقه در اين كنگره ، معلوم بود كنگره ملى كرد در دست بارزانى ابزارى بود براى محكم كردن موقعيت خود وحزبش در داخل كردستان و بازى ديپلوماتيك با اين كارت با كشورهاى ايران و سوريه و تركيه . جالب است كه بعضى از احزابى كه پاى اين ذلت و سرگردانى رفته بودند ، خودشان به اين سناريو حيله گر انه رئيس اقليم كردستان واقف بودند، و آنرا با غر زدن هاى گاه وبيگاه ابراز مى كردند ، اما همچنان منتظر معجزه ملى ماندند . واماجالبتر از اين كسانى بودند كه رفته بودند در اين معركه گيرى نه تنها از حقوق مردم كرد بلكه از حق كارگر كرد در كردستان ايران هم دفاع كنند . واينها كه به خودشان چپ و كمونيست هم مى گويند ، كارگر و زحمتكش كرد از راديكاليسم شان درمقابل شاخ به شاخ شدن هاى بارزانى و پ.ك.ك وتوطته گرى دولتهاى منطقه فقط اين تهديد” انقلابى” را شنيد كه”اگر نمايندگان جمهورى اسلامى در مراسم افتتاحيه كنگره شركت كنند آنها در اين مدت در بيرون سالن به هواخورى
خواهند رفت” . واين در حالى بود كه زمين وزمان براين واقعييت آگاه بود كه دولتهاى جمهورى اسلامى و تركيه در اين كنگره نه مهمان بلكه صاحب خانه و سناريو پرداز بودند . بخاطر همين واقعيات إنكار ناپذير بود كه از زمان نشست كميته مقدماتى ببعد برخى از احزاب شركت كننده در كنگره ملى كرد در واقع اميد واعتمادى به كنگره نداشتند و غير رسمى خرج خود را از آن جدا كرده و مستقلا هر كدام با كشورهاى متبوعه، مستقيم و غير مستقيم مشغول چانه زنى و تقاضاى سازش و آشتى شدند و در واقع كارى را كه كنگره ملى كرد نتوانست پيش ببرد خود به تنهايي دنبال كردند . پ. ك.ك با دولت تركيه ، احزاب سوريه با بشار اسد و پژاك و حزب دمكرات و ديگران با جمهورى اسلامى هر كدام دنبال كار خود رفتند. اما كنگره شكست خورده ملى كرد تنها بازنده نداشت . مسعود بارزانى وحزبش در ازاى كمك هاى بيدريغ مالى به آن درپرتو هياهوى عوامفريبانه در مناطق كردنشين منطقه وإيجاد توهم در آنها وضع خود را در مقابل احزاب رقيب در درون اقليم كردستان بهبود بخشيد. و روابط خود رابا دولتهاى منطقه وبخصوص تركيه براى مقابله با هر مخالف كرد وغير كردى مستحكم كرد . اينها امروز هم همسنگر تركيه در مقابل پ. ك.ك و احزاب خواهر آن در سوريه هستند ، و هم حافظ منافع جمهورى اسلامى درمقابله با جوانان كردى هستند كه عليه اعدام جوانان درايران وكردستان درپايتخت اقليم كردستان دست به اعتراض بزنند . اكنون شهر أربيل كه قرار بود ميزبان برگزارى كنگره كذايي ملى براى دفاع از حق مردم كرد باشد ، زندان هايش مهمان دار جوانان كرد معترض به ماشين كشتار جمهورى اسلامى است . اين طنز تلخ و رياكارى آشكار چند ماهه طرآحان اين كنگره كه ريشه تاريخى دربى ربطى ناسيوناليسم كرد به منافع مردم ستم ديده در كردستان دارد ، انگار براى نشستن عرق شرم بر پيشانى احزاب به بازيچه گرفته كافى نيست . تا زبان باز كنند وچيزى بگويند . معذرت خواستن از مردم كردستان كه براى پرده پوشى دلائل واقعى به هيچ رسيدن اين كنگره به بميدان پر تاب شده است ، به چه درد مرم كردستان مى خورد ؟ مردم كردستان بايد بجاى قبول عذر خواهى ا ز اينها ، عذر خود اينها را بعنوان مانع در سر راه مبارزه خودشان بخواهند . جامعه كردستان در طى چند هفته گذشته بى عرضگى و بى لياقتى كميتة تدارك اين كنگره كاغذى رادر مقابل اعدام جنايتكارانه زندانيان سياسى توسط جمهورى اسلامى با چشمان خود ديد . درحاليكه همه كس فارغ از مسلك ومرام در خارج ازايران وبخصوص زير ماشين سركوب جمهورى اسلامى در داخل با اين موج آدم كشى به مقابله برخاستند ، يك نفر از ميان اعضاى كمسيونهاى بى خاصيت كنگره ملى پيدا نشد لااقل براى حفظ آبروى خودشان جمله اى بنويسند وإظهار نظرى بكنند . تازه مدتى بعد از دستگيرى تظاهرات كنند گان مقابل كنسولگرى رژيم اسلامى در شهر اربيل و درحاليكه ناكامى كنگره رسما و كتبا اعلام شد و در واقع فاتحه كنگره ملى كرد عملا خوانده شده بود ، پنج حزب كردستانى ايران در اقدامى “جسورانه ” تهديد كرده اند كه اگر زندانيان أربيل آزاد نشود ، ازكنگره ملى كرد كنارگيرى خواهند كرد . واقعا : نوشدارو بودى وبعد از مرگ سهراب آمدى ” .
و بالاخره كنگره ملى كرد نه اولين ونه آخرين كمين در سر راه مبارزات بر حق كارگران و زحمتكشان كرد است .اين يكى هم ابزار ديگرى بود براى سؤ استفاده از مبارزات برحق مردم عليه رژيمهاى سركوبگر توسط ناسيوناليسم كرد براى بند وبست با دشمنان كارگر و زحمتكش كرد . ناسيوناليسم كرد به درازاى عمر خود نشان داده است كه ربطى به منافع كارگر و زحمتكش و حتى رفع ستمكشى ملى ندارد . اما وجود استبداد وسركوبگرى هميشه باعث با ز توليد و ايجاد توهم ناسيوناليستى در جامعه مى شود . تنها رشد آگاهگرى طبقاتى وسوسياليستى و دست بردن به ريشه نابرابرى وبى عدالتيهاى اجتماعى و از اين طريق تقويت صف مبارزات جنبش سوسياليستى مى تواند سم ناسيوناليسم در جامعه را خنثى كند ورآه حل قطعى هر نوع ستمگرى از جمله ستمگرى ملى را نشان دهد .
همايون گدازگر

١٨ نوامبر ٢٠١٣