اعدامهای خاموش، رسانه های ساکت
یاشار سهندی
در یکی از بخشهای خبری هفته گذشته بی بی سی خبری با آب و تاب به اضافه روغن داغ و سوسک بریان پخش شد که آب از لب و لوچه همه کسانی سرازیر شد که به دنبال سودهای سرشار هستند. این خبر حاکی از این بود که یک سرمایه دار از نوع چینی آن چگونه سه دلار برای هر سوسک “هزینه” میکند و ١٠ دلار به جیب میزند. البته این خبر مانند همیشه درکمال “بیطرفی و بی غرضی” از سوی این رسانه منتشر شد. این رسانه هیچ منظوری نداشت جز اینکه میخواست ثابت کند انسان باید عقلش را کار بیندازد تا پول دربیاورد مانند این سرمایه دار که از پرورش سوسک، سودهای کلانی نصیبش شده است. لابد اگر دیگران نمی توانند، تقصیر خودشان است که عقل معاش ندارند و نمی توانند از آب کره بگیرند و گر نه “فرصت” برای همه کس هست فقط باید آنرا در هوا قاپید! خبر بریان کردن سوسک، لابلای اخبار لحظه به لحظه از “مذاکرات هسته ای ژنو” پخش شد. مجری این رسانه مدام به بیننده این اطمینان را میداد که به محض اینکه خبر تازه ای برسد برنامه های عادی قطع و مستقیما به ژنو وصل خواهند شد . در ژنو همانطور که همگان میدانند ( با وجود بمباران ٧٢ ساعته رسانه ها مگر ممکن است همگان ندانند!) وزاری ٦ کشور غربی ( “قدرت های جهانی”) سه روز تمام با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به فرموده آقا در حال نرمش قهرمانانه بودند و عاقبت هم به توافقی دست نیافتند. آنچه در ژنو گذشت بماند، اما پوشش این خبر یک نمونه کامل از مهندسی افکار جامعه بود. خبر بریان کردن سوسکهای نگون بخت در روغن داغ و سود ١٠ دلاری از قبل آنها اما سوی دیگری این مهندسی است.
از یک سو نمایندگان دولتها که ظاهرا مافوق جامعه قرار دارند، بر سر سرنوشت یک جامعه چانه زنی میکنند ( و آنهم نه برای رفاه جامعه) و از سوی دیگر همین قدرتهای مافوق جامعه، نگهبان نظمی هستند که ظاهرا هر کس شانس داشته باشد و زرنگ باشد به جایی میرسد. در کنار همه اینها در هفته گذشته شیرکوه معارفی به ناگاه اعدام شد و بی بی سی بر اساس شنیده ها و “بنابه گزارشات” ( یعنی بی بی سی هنوز شک داشت) از اعدام “جوان کرد” خبر داد و بعد دیگر هیچی در مورد آن نگفت. نگفت که چگونه بزدلانه این حکومت شیرکوه را به قتل رساند. نگفت که بعد از آن در بانه و سقز چه خبر شده، نگفت در سلیمانیه و اربیل به اعتراض به این جنایت چه اعتراضی بر پا بوده، نگفت که شهرهای کردستان در التهاب اعدام های اخیر و خطر اعدام زانیار و لقمان مرادی بسر میبرد و شهر مریوان یکپارچه اعتراض است. و این همه را باید در کنار خبری گذاشت که بی بی سی آنقدر آنرا مهم تشخیص داده بود که برنامه روتین خبری اش را قطع کند و انتخاب شدن فلان ملای جنایتکار به ریاست طالبان پاکستان را اطلاع دهد. این شبکه در بخشهای بعدی بطور مفصلی این خبر را پوشش داد و با “صاحبان نظر” در مورد آن به گفتگو پرداخت. رسانه های بورژوازی مدعی اند مطابق ذائقه بیینده دنبال یک خبر را میگیرند اما درست برعکس است، این ایشان هستند که کاملا آگاهانه “ذائقه” بیننده را هدایت میکنند که چه ببیند و چه بشنود. برای همین سرنوشت رهبر طالبان پاکستان مهم میشود اما سرنوشت و مبارزات مردمی که برای آزادی و رفاه خویش میجنگند در مورد آن سکوت میشود.
مذاکرات ژنو بصورت گسترده پوشش داده میشود و مدعی اند چون سرنوشت مردم به آن گره خورده است. اما اخبار مبارزات مردم که سرنوشت مردم به دست خود مردم تعیین میشود سانسور میگردد چرا که نباید مردم باور کنند که قدرت دارند و میتوانند سرنوشت خود را بدست بگیرند برای همین اخباری که در مورد رهبران و فعالینی مانند رضا شهابی در همین روزها منتشر شده و حاکی از وخیم شدن اوضاع جسمانی اوست، بسیار برای ایشان گران تمام میشود که حتی نمی خواهند اشاره کوتاهی به آن داشته باشند. چرا که رضا شهابی از دست اندرکاران تشکیلاتی است که متکی به توده کارگران است. این رسانه ها بارها تاکید کرده اند که باید اخبار را از منابع موثق مورد تایید کسب کنند که آنرا منعکس کند. بارها شاهد بودیم که گزارشات سازمان عفو بین الملل در مورد زندانیان سیاسی متعلق به “جبهه اصلاحات” را فورا پوشش داده اند و یا شاهد بودیم وقتی که ماموران هار وزارت اطلاعات دستان دختران میرحسین موسوی را گاز گرفتند آنرا در سطح وسیعی پوشش دادند، اما وقتی همین سازمان عفو بین اللمل هشدار میدهد که وضعیت رضا شهابی نگران کننده و خطرناک است شاهد هستیم که در خروجیهیا رسانه ای مانند بی بی سی هیچ انعکاسی نمی یابد. این سکوت بی دلیل نیست همانگونه که هیاهوی آن سه روز مذاکرات ( و تفسیرهای بعد از آن که تا هفته ها ادامه خواهد داشت) بی دلیل نبود.
رضا شهابی سانسور میشود و براستی (به گفته عباس کیارستمی فیلم ساز معروف) سانسور خلاقیت ایجاد میکند! خیلی هنر میخواهد که خلاقیت از خودت به خرج دهی و اخباری که مربوط به مرگ و زندگی انسانهای شریفی مانند شهابی است، سانسور کنی و لام تا کام چیزی در مورد آن نگویی. آنچه که اعدامهای خاموش نام گرفته است در ارتکاب آن جمهوری اسلامی تنها نیست، بلکه رسانه هایی که دراین موارد خاموش هستند در این جنایت شریک هستند. چون خبر را دارند ولی در اتاقهای خبرشان به این نتیجه میرسند که شکنجه و مرگ انسانی مانند رضا شهابی ارزش خبری ندارد! رضا شهابی ارزش خبری ندارد چون با مبارزاتش به توده مردم امید میدهد که تغییر امکان پذیر است و توده متشکل از هیچ قدرتی هراسی ندارد. اما خبر انتخاب رهبر جدید طالبان ارزشمند است چون میخواهند ته دل توده مردم را خالی کنند که دنیا پر است از این جنایتکاران که باید یک جورهایی تحمل شان کرد هر چند “تندرو” هستند اما ظاهرا سرنوشت زندگی مردم را این تروریستها رقم میزنند. و مبارزه با ایشان هزار و پیچ و خم دارد که من و شما نمی فهمیم اما کسانی که پنهانی برای ایشان پول و اسلحه میفرستند و از سوی دیگر پنهانی در مورد صلح مذاکره میکنند، گویا بهتر تشخیص میدهند و حاضرند برای صلح کذایی شان بخشی از توده مردم را در اختیار ایشان قرار دهند تا قوانین شنیع شرعی را به اجرا گذارند. تصویری که این رسانه ها از دنیا میدهند یک دنیای ترسناک و هولناکی است که هیچ امیدی به تغییر در آن نیست. گیرم هم صحبت از امیدی هم باشد، به زعم ایشان تنها از صلح با تروریستها و در ادامه طریق تمرین دموکراسی با قاتلین مردم، ممکن است . تمام هنر این رسانه ها، کاشتن تخم یاس و ناامیدی است و آنجا هم که از امید صحبتی به میان می آید از کرویدرهای دیپلماسی بین دولتها میگذرد یا با مذاکره با گروههای جنایتکاری مانند طالبان بدست می آید!
اما دنیا همه آن چیزی نیست که ایشان میگویند. همه اینها نشان میدهد که ما چه مبارزه سهمگینی در پیش داریم. این نشان میدهد که مبارزه ما چه باشکوه است وقتی از امید واقعی به تغییر میگوییم و کسانی مانند رضا شهابی ها نمونه ای از توان جامعه هستند. رژیمی مانند جمهوری اسلامی چنان از یک فعال کارگری وحشت دارد که حتی نمی تواند رضایت دهد او با تنی سالم دوران زندانش را بگذراند. اگر مبارزات ما نبود تا حالا بارها رضا شهابی ها را حکومت از بین برده بود، این ممکن نبوده مگر با مبارزات همراهان و همسنگران رضا شهابی ها. اگر عفو بین الملل بیانیه میدهد و خواستار رسیدگی به وضعیت رضا شهابی میشود نشان از قدرت مبارزاتی جنبش کارگری است چرا که رسانه های رسمی بورژوازی قسم خوردند در راستای سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی در این مورد سکوت کنند. با اتکا به همین قدرت باید صدای رضا شهابی را در جهان منعکس کرد و حکومت را وادار کرد که او را آزاد کند.