سیوان کریمی -اعدام ؛ ماهیت جمهوری اسلامی هویت تراشی ملی و مذهبی برای زندانی مغایر مبارزه آزدیخواهانه نه به اعدام است

اعدام ؛ ماهیت جمهوری اسلامی
هویت تراشی ملی و مذهبی برای زندانی مغایر مبارزه آزدیخواهانه نه به اعدام است

سیوان کریمی

در بحبوحه جنگ قدرت بين نيروهاي داخلي رژيم و با نام ” انتخابات”، توهمي تازه فضايَ رسانه اي و سرانجام فضاي سياسي برخي از جريانات و احزاب اپوزسيون را فرا گرفت. اميد بستن به “دولت اميد” از بطن اين توهم بيرون آمد و به مدح و ستايش روحاني و دولت جديدش پرداختند. امروز ثمره اين دولت را هم ديدند؛ اعدام بيش از ١٧٠ نفر در سه ماه!
با اين وجود اين دسته كماكان به اين توهم خود دامن مي زنند و در تلاش هستند تا با جداسازي روحاني از رژيم اسلامي، اعدامهاي اخير را به گردن ساير اركانهای رژيم بياندازند. حتي برخي از به صطلاح “صاحب نظران” اعدامهاي اخير در جمهوري اسلامي را ناشي از ضعف دستگاه قضايي و عدم بررسي مناسب پروندههاي اين زندانيان مي داند. اين دسته در تلاش هستند تا با ايجاد مرز خیالی بين دولت روحاني و رژيم اسلامي، روحاني را انساني “دلسوز مردم” جلوه دهند و از سوي ديگر جناح دیگری از جمهوری اسلامی را مانعي در راه اين دلسوزيها ترسيم كنند. از منظر این طیف خاتمي ها و روحاني ها، كه همه عمر خود را در راه خدمت به اهداف ضد انسانی رژيم هار اسلامي صرف كرده اند و اين نظام را در راه رسيدن به اهداف خود با طرح ترورها، دستگيري ها و شكنجه ها و سرانجام اعدامها، ياري كرده و مي كنند، به يكباره دلسوز مردم شده اند و رفاه و معيشت مردم به دغدغه آنها تبديل شده است. عوامفریبی هم حد و مرزی دارد!
آنچه که امروز در ایران میگذرد و هر روز دها انسان را بطور وحشیانه ای حلقه آویز میکنند ماهیت و بنیاد سیاسی کلیه جناهای آن حکومت و وحشت مشترک شان از فوران شدن خشم دها میلیون کارگر و زن و جوان و آزادیخواهان سرکوب شده علیه بساط ننگین جمهوری اسلامی را یکبار دیگر بر ملا میکند. دولت روحانی نیز برای عبور دادن رژیمش از همین خطر به میدان آمده است. اعتراضات گسترده امروز در داخل و خارج کشور علیه اعدام و آدمکشی جمهوری اسلامی نه بزرگی به کل رژیم از جمله به دولت عوامفریب روحانی نیز هست. این حکومت باید برود. این خواست واقعی اکثریت عظیم مردم ایران است. این تنها راه خلاصی از دست اعدام و این حکومت اعدام میباشد.
جمهوري اسلامي با همه جناح بندي هايش و همه اركانهاي قدرت در آن، ماندگاري و حفظ حيات خود را منوط به سركوب مردم مي دانند. هيچ كس و جرياني كه از درون جمهوري اسلامي سر برآورده باشد، تنها و تنها درصدد حفظ اين نظام است. اختلافشان هم دقیقا به خاطر چگونگی نیل به این هدف بوده و هست. اعدام ماهيت جمهوري اسلامي و کلیه جناحهای آن بوده و هست. آن دسته از افرادي كه روحاني و دولت آنرا جدا از رژيم اسلامي مورد تحليل قرار مي دهند، بايد بر اين امر آگاه باشند كه نمي توان از افراد و جناحی كه تمام حيات سياسي خود را در راه خدمت به رژيم اسلامي در سطوح مختلف انجام داده اند و باعث ادامه حيات اين رژيم شده اند، سياست سركوب و اعدام را مانند سه دهه گذشته براي ادامه حيات جمهوري اسلامي ضروري مي دانند و ادامه دهنده اين راه هستند.
ماهيت اين رژيم بر شكنجه و دستگيري و اعدام بنا شده است. از سال ٥٧ تا کشتار سال ٦١ از قتل های زنجیره ای و خاوران و كشتار زندانيان و فعالين سياسي در سال ٦٧ تا امروز همه گواه بر جنایت بی وقفه این حکومت مي باشد. انتظار تغيير ماهيت رژيم اسلامي از سوي خالص و مخلص ترين افراد رژيم توهمي بيش نيست. روحاني ها و خاتمي ها، اساساً براي دامن زدن به اين توهم به بازار سياست وارد مي شوند و متاسفانه تا اندازه اي هم موفق به اين امر مي شوند.
در رابطه با جنبش جاری علیه اعدام نیز یاد آور میشوم که دسته بندي مذهبي – ملي از سوي برخي ديگر از جريانات هم با واقعيت موضوع اعدام فعالين سياسي همخواني ندارد. جمهوري اسلامي قبل از هر چيز به انسانيت حمله كرده و مي كند. قبل از برچسب زدن کذائی ملي – مذهبي به هر انساني، بايد اين را مدنظر داشت كه جمهوري اسلامي اساس انسان را هدف مي گيرد. رژيم اسلامي با اعدام هر شخص، حق حيات را از يك انسان مي گيرد. گرفتن این حق حیاط هیچ ربطی به هویت ملی یا مذهبی زندانی ندارد. با اعلام زمان و مكان اعدام و به نام ” قانون و اخلاق”، حق حيات را با وقاحت كامل از انسان های معینی مي گيرند. و این عمل شنیع را برای تامین اهداف سیاسی معینی و ارعاب جامعه آنجام میدهند. جمهوري اسلامي ملاك رفتار با انسان را تلاش آنها براي رسيدن به آزادي و برابري و تغيير وضع موجود قرار داده است. هر انساني كه در تلاش براي وضع موجود و رسيدن به وضع مطلوب و بهتري است، مورد غضب خود قرار داده و شنيع ترين رفتارها را با آنها انجام مي دهد.
باید بگویم متاسفانه تلاشي در حال جريان است كه واقعيت عمل شنيع اعدام را در حاشيه قرار مي دهد و با زدن برچسبهاي قوميت – مذهبي، هویت انسانی و حق انسان بودن را در مرتبه اي پايين تر ازاصالت انسانی قرار میدهند. از حرکت متحدانه و عظیم انسانی علیه اعدام در جهت منافع قوم پرستانه و یا مذهبی خود سو استفاده میکنند. زندانی سیاسی و اعدام شدگان را بر حسب هویت تراشی خرافی “مليت و مذهب” تقسیم و تبلیغ میکنند. برچسب هاي “کرد”، “بلوچ “و “فارس “و … و ايجاد مرزبندي و تقسيم انسانها بر اساس زبان يا فرهنگ ، تنها باعث ايجاد تفرقه در بين انسانها مي شود. در وراي اين نوع نگرش به موضوع بايد به اين دسته و جريانات خاطر نشان كرد كه اين نوع دسته بندي عملا رژيم را براي انسانهايي با برچسب كرد و يا بلوچ جنايتكار به تصوير مي كشد و از سويي ديگر براي ساير جامعه ايران و مردم، جمهوري اسلامي داراي چهره اي خوب و عاري از هر نوع جنايت نشان داده مي شود. تصويري كه تماما غیر واقعی و با نفس آزادیخواهانه بودن جنبش مخالفت با اعدام نیز در تناقض می افتد و مي تواند باعث بهره گیری خود رژیم از آن و همچنین بانی ایجاد تفرقه در بين صفوف آزادي خواهي مردم نیز شود.
باید گسترده تر ، متحدانه تر و با یک شعار واحد “نه به اعدام ،مرگ بر جمهوری اسلامی “علیه ماشین کشتار جمهوری اسلامی به میدان آمد.اعدامهاي اخير رژيم اسلامي، در ادامه سياست چندين ساله اين رژيم براي ارعاب و سرجا نشاندن مبارزه مردم آزادي خواهانه مردم است. همانطور كه در دهه هاي شصت، با دستگيري و اعدام فعالين سياسي، تلاشي را براي مسكوت گذاشتن مبارزات آزادي خواهانه مردم انجام داد، در اين دوره نيز چنين سياستي را ادامه مي دهد. اين سياست، سياست كلي رژيم است و افراد و احزاب درون جمهوري اسلامي، تنها به پيش برد اين امر كمك مي كنند. توقف اعدام و تغيير وضع موجود تنها از سوي مردم آزادیخواه قابل تحقق است. بايد براي اين امر به نيروي طبقه کارگر، مردم آزادیخواه و كمونيستهاكه براي انسان و انسانيت ارزش قائل هستند، متكي بود و اميد بست.

Home Page