این جمهوری اسلامی است! اعدام یک رکن سیاست بقاء اش است!
گفتگوی محمود احمدی با علی جوادی
محمود احمدی: موج وسیع اعدام ها بار دیگر در ایران تحت حاکمیت اسلامی براه افتاده است. شنبه بیست و ششم اکتبر٬ که به شنبه خونین و شنبه سیاه معروف شده است، ۱۸ نفر توسط رژیم اسلامی به دار آویخته شدند. چهارشنبه سی ام اکتبر نیز یازده نفر دیگر توسط جنایت کاران اسلامی اعدام شدند. در میان اعدامیان روز چهارشنبه، دو زن نیز بودند. حتی صدای عفو بین الملل هم در آمده است و به موج وسیع اعدام ها در دولت روحانی اعتراض کرده است. زانیار و لقمان مرادی از درون زندان های رژیم اسلامی فریاد اعتراض بر آورده و به مردم می گویند که شما با اعتراضات خودتان می توانید جان ما را نجات دهید. با فشار بر رژیم اسلامی میتوان رژیم را وادار کنید که اعدام ها را متوقف کند. در مقابله با این وضعیت٬ حرکتی بر علیه اعدام ها در داخل و خارج براه افتاده است. حتی در ترکیه و شهرهای کردستان عراق نیز مردم به خیابانها آمده اند. به عنوان اولین سئوال، چه اتفاقی افتاده است؟ روحانی که مدعی سیاست اعتدال بود و به گفته خودش می خواهد تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی رژیم اسلامی بوجود بیاورد و با این ادعا بر مسند ریاست قوه مجریه رژیم نشسته است، می بینیم که در همین دوره کوتاه دولتش بیش از ۲۵۰ نفر اعدام شده اند. چرا ما با این چنین موج گسترده اعدام ها از سوی رژیم اسلامی روبرو شده ایم؟
علی جوادی: قبل از هر چیز باید گفت “این جمهوری اسلامی است.” جمهوری اسلامی رژیم چوبه های دار، رژیم اعدام، سنگسار و رژیم زندان و شکنجه است. جمهوری خفقان و ضدیت با هر آنچه که انسانیت در آن موج می زند٬ است. حکومت مذهب کثیف اسلام است. این حکومت بدون شکنجه و اعدام، بدون بر پا نگهداشتن چوبه های دارش، نمی تواند به عمر سیاه و نکبت بار خودش دوام ببخشد. به این اعتبار آنچه را که مشاهده می کنیم خصلت نما و ویژگی همیشگی و تاریخی جمهوری اسلامی است. باز باید گفت که این جمهوری اسلامی است٬ اعدام بخشی از کارکرد روزمره آن برای بقاء است.
محمود احمدی: نکته ای که می تواند مطرح باشد، مطابق گزارش عفو بین الملل، میزان اعدام ها حتی از دوره احمدی نژاد بالاتر است. چرا در دوره حسن روحانی رژیم به این شدت دست به اعدام زندانیان می زند؟
علی جوادی: به نظر من این اقدامات جنایتکارانه یکی از ارکان سیاست “اعتدال” روحانی است. “اعتدال” نه در رابطه با مردم و یا عقب نشستن درمقابل توده های مردم خسته و بیزار و یا درجه ای شل کردن افسار حاکمیت جمهوری اسلامی. نه! “اعتدال” را باید در ارتباط با جناح های جمهوری اسلامی و مناسبات این نیروها تبیین کرد. “اعتدال” یعنی اینکه اگر در دوره احمدی نژاد هدف از دعوای جناحها کوتاه کردن کامل دست جناح رقیب از قدرت بود٬ اکنون سیاست “اعتدال” را میان جناحها پیگیری میکنند. بر این تصورند که با “اعتدال” و سازش میان باند های جنایت کار رژیم، بهتر می توانند جمهوری اسلامی را حفظ کرده وبه عمر سیاهش تدوامی ببخشند. همانطور که گفتم “اعتدال” به این معنا است و نباید کوچکترین و یا ذره ای در این واقعیت تردید کرد. اما از آنجا که اوباش اسلامی می دانند که هر درجه عقب نشینی در قبال آمریکا و متحدین آن از نقطه نظر مردم یک چراغ سبز برای تعرض به جمهوری اسلامی قلمداد خواهد شد٬ و مردم در تبیین از این چرخش سیاسی، ضعف و زبونی جمهوری اسلامی را مشاهده کرده و شرایط را برای تعرض به رژیم اسلامی مساعد تر خواهند دید. از این رو حکومت اسلامی دست پیش را گرفته و با گسترده تر کردن بساط اعدام ها٬ که در حقیقت ابزار اصلی حاکمیت است، مذبوحانه تلاش میکند که از اعتراضات آتی مردم جلوگیری کند. تلاش می کنند که به پیشواز اعتراضاتی که می تواند در این دوره در جامعه شکل بگیرد٬ رفته، آن را خفه کرده و سرکوب کنند. به نظر من سیاست تشدید اعدام در دوره کنونی از ملزومات مادی نیاز به بقاء جمهوری اسلامی علی العموم و در شرایط بین المللی و داخلی خاص حاضر قابل توضیح است.
محمود احمدی: شما در صحبت هایتان به این اشاره کردید که حاکمان جمهوری اسلامی از همین اکنون به پیشبواز اعتراضات مردم رفته و می خواهند آن را خفه کرده و سرکوبش کنند و جنبش برای سرنگونی رژیم را به عقب برانند. آیا به نظر شما آنچه حاکمان اسلامی ایران می خواهند اصلا عملی هست؟ آیا تشدید اعدام ها، همانطور که هدف رژیم اسلامی است می تواند جنبش مردم برای سرنگونی رژیم را به عقب براند؟
علی جوادی: مسلما در بلند مدت پاسخ منفی است. جمهوری اسلامی یک وصله ناجور بر پیکر جامعه ای است که مردم آن را نمی خواهند. میخواهند سر به تنش نباشد٬ میخواهند سرنگونش کنند. نتیجتا تمام این اقدامات، تمام این تلاشهای مذبوحانه، تمام این سیاست ها به شکست کشیده خواهد شد. اما آیا در کوتاه مدت هم نمی توانند موفق شوند و عقب نشینی هایی را به جامعه و مردم تحمیل کند؟ باید گفت که ماحصل این اقدامات بسته به عکس العمل و واکنش مردم است. به نظر من ما می توانیم. جنبش برای آزادی خواهی و برابری طلبی و انسان گرایی در جامعه می تواند این سیاستهای رژیم اسلامی را به شکست بکشاند. به شکست کشاندن سیاست اعدام ها، مسلما اتوماتیک و خود کار نیست. بلکه تنها محصول تلاش سازمان یافته جنبش های اعتراضی در جامعه است. اما قبل از آنکه در مورد سرنوشت این مبارزه صحبت شود، باید در باره چگونگی پیشبرد این مبارزه و به سر انجام رساندن آن صحبت شود. قبل از آنکه حدس و گمانی راجع به اینکه آیا ما پیروز می شویم یا شکست خواهیم خورد، در میان باشد٬ باید برای چگونگی پیشروی مبارزه ای که درگیر آن هستیم راه حل و نقشه عمل پیشروی داشته باشیم. ما در گیر مبارزه ای هستیم که نسبت به آن مختار نیستیم. ما باید بتوانیم رژیم جمهوری اسلامی را به شکست کشانده و وادار به عقب نشینی کنیم. باید جلوی بر پایی چوبه های دار و اعدام رژیم اسلامی را بگیریم. باید بتوانیم این سیاست سرکوبگرانه رژیم اسلامی را در ابعاد مختلف درهم بشکنیم. به نظر من این آن واقعیتی است که باید روی آن تمرکز کرد.
محمود احمدی: مدافعین روحانی، اصلاح طلبان حکومتی، مطرح می کنند که روحانی در این سرکوب ها هیچ نقشی نداشته و کار بدستان اعدام ها جناح محافظه کار در رژیم اسلامی هستند و با این اعدام ها می خواهند برای روحانی در مقابل سیاست های خارجی و “نرمش قهرمانانه” در مقابل غرب و آمریکا، سنگ اندازی و مانع تراشی کنند. نظر شما چیست؟
علی جوادی: وقعی به این اراجیف نباید گذاشت. ببینید همه میدانند که تمام جناح های رژیم اسلامی از ابتدای حاکمیت سیاه این رژیم تا کنون در تمام جنایات جمهوری اسلامی شریک اند. چه جناح اصلاح طلب آن٬ که زمانی خط امامی ها لقب داشتند و نخست وزیرشان میر حسین موسوی بود که در زمان قتل عام های سال ۶۰ و ۶۷ در راس حکومت قرار داشت٬ و چه جناح راست جمهوری اسلامی و چه جناح میانه رو آن در حال حاضر، تمام این جناح ها٬ مستقل از سیاست شان به منظور حفظ و بقاء جمهوری اسلامی، در تمام جنایت های جمهوری اسلامی شریک و سهیم هستند. تمام اینها جزء کسانی هستند که باید توسط مردم در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی به دادگاه های علنی سپرده شده و محاکمه شوند. این تصور باطل که به اصطلاح شیخ حسن روحانی نقشی در اعدام ها ندارد و یا به اصطلاح مخالف این اعدام ها است، در واقع تلاش جریانات مدافع جناح اعتدال گرای جمهوری اسلامی در خارج از حکومت اسلامی است که می کوشند تا این بخش از رژیم اسلامی را از زیر ضرب اعتراضات مردم خلرج کنند. تلاش می کنند نقطه سازشی میان مردم و این بخش از رژیم اسلامی ایجاد کنند. ما با این پرونده کاملا آشنا هستیم. در دوران خاتمی نیز چنین سیاستی را مطرح کردند. در آن دوران هم میگفتند که خاتمی نقشی در اعدام ها و سرکوبها ندارد. اما دیدیم که در پس اعتراضات مردم در ۱۸ تیر ۷۸ خاتمی در دانشگاه حضور پیدا کرد و دستور سرکوبها را داد و خودش فرماندهی سرکوب اعتراضات را در دست گرفت. ریاست شورای امنیت ملی وقت در آن دوران همین شیخ حسن روحانی بود. خامنه ای، رفسنجانی و تمام سران جمهوری اسلامی در نفس سرکوب جامعه، در نفس اعدام ها، سهیم و شریک هستند.
بعلاوه باید بخاطر داشت زمانی که خمینی بعد از جنگ ارتجاعی ایران و عراق، جام زهر را سرکشید، در همان دوران بود که تعرض جنایت کارانه ای را به زندانیان سازمان دادند. قتل عام زندانیان در سال ۶۷ را سازمان دادند. الان هم دارند همان سیاست را پیش می برند. اما دست و بالشان بسته تر است و از آن قدرت ارتجاعی برای آن اعدام های وسیع برخوردار نیستند. اکنون با توده مردم معترض تری مواجه هستند. توازن قوا بر علیه این جریانات چرخیده است. اما می بینیم که همان سیاست در دستورشان است. ببینید جمهوری اسلامی میداند اگر این سیاست جنایت کارانه را به پیش نبرد، با اعتراضات گسترده مردم مواجه خواهد شد. نتیجتا سیاست پیشگیرانه ای را در دستور قرار داده است. هدفش ارعاب جامعه است. اما مردم می توانند، جنبش آزادیخواهی، جنبش علیه اعدام، جنبش برابری طلبی میتواند جمهوری اسلامی را در این مصاف به شکست بکشاند و مانع اعدام عزیزانمان در این شرایط شویم.
محمود احمدی: مدیاهای غربی مطرح می کنند که با ریاست جمهوری حسن روحانی، جمهوری اسلامی چرخش سیاسی کرده٬ معتدل و اصلاح شده است و می خواهد وارد رابطه با کشورهای غربی و آمریکا شود. به نظر شما با موج وسیع اعدام ها که رژیم اسلامی براه انداخته چگونه میخواهند این تصویر سیاسی را به فروش برساند. آیا مشکل نخواهند داشت؟
علی جوادی: ببینید تلاش دولت های غربی برای به سازش رسیدن با جمهوری اسلامی، انعکاس هیچ درجه ای از مصالح و منفعت مردم و تا حقیقتی درقبال رژیم اسلامی نیست. این مسئله که جمهوری اسلامی چگونه با مردم و جامعه مواجه می شود و مردم در چه شرایطی زندگی میکنند برایشان ذره ای اهمیت ندارد. بعلاوه کمپین “حقوق بشری” را هم که درمقابله با جمهوری اسلامی پیش می برند، اساسا تابع منافع و مصالح این دولت ها است و کوچکترین ربطی به منفعت مردم، به امر آزادی مردم، به نیاز جامعه به برابری و سایر خواست ها و مطالبات توده های مردم نداشته و ندارد. به نظر من در اینجا نقش ما تعیین کننده است. ما یعنی نیروی سوم، ما یعنی بشریت آزادیخواه، ما یعنی نیروهای جنبش کمونیسم کارگری در جامعه٬ باید تلاش کنیم که این تصویر سازی از جمهوری اسلامی را که گویا جمهوری اسلامی “رام” شده است، “اهلی” شده است، “بزک” شده است را کماکان افشاء کنیم. کماکان نشان بدهیم که این همان جمهوری اسلامی است با همان دندانها٬ با همان چنگالها. این همان جمهوری اسلامی است با بیش از صد هزار اعدام. جمهوری اسلامی “اهلی” شده، جمهوری اسلامی سرنگون شده است. جمهوری اسلامی نابود شده است. نابودی جمهوری اسلامی به طور تمام و کمال، خواست و پیش شرط تحقق هر گونه آزادیخواهی و برابری طلبی و انسان گرایی در جامعه است.
محمود احمدی: رژیم جمهوری اسلامی ادعا کرده است که در رابطه با اعدام های شنبه خونین، حبیب گلپری پور، عضو سازمان پژاک، که یک سازمان قوم پرست و ناسیونالیستی است٬ به این جرم اعدام شده است. همچنین اعلام کرده که ۱۶ نفر دیگر که در همان شنبه سیاه به دار آویخته شدند، از اشرار بودند و به خاطر آنکه کسانی را که به “مرزبانان ایران” حمله کرده٬ مجازات کنند، آنها را اعدام کرده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
علی جوادی: ببینید اگر قرار باشد کسی را به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام کنند، می باید سران رژیم اسلامی را گرفت و اعدام کرد. اما این سیاست ما نیست. ما مخالف اعدام بدون قید و شرط هستیم. داشتن مواد مخدر به میزان مصرف شخصی جرم نیست. قاچاق و توزیع مواد مخدر جرم است. خود دستگاه جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارانش در زمره اصلی سازمان دهندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر در جامعه هستند. از قبل توزیع مواد مخدر در جامعه نه تنها بهره برداری اقتصادی می کنند، بلکه بهره برداری سیاسی هم می کنند. به عنوان یک سیاست مواد مخدر را در میان جامعه توزیع می کنند تا بتوانند با روحیه مبارزاتی جامعه مقابله کنند. از نقطه نظر ما، برای ریشه کن کردن مساله مواد مخدر در جامعه باید رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کرد. زمانی که بزرگترین توزیع کننده مواد مخدر خود حکومت جمهوری اسلامی است٬ نتیجتا نابودی آن نیز به معنای نابودی بخش عظیمی از شبکه توزیع مواد مخدر در جامعه است. به نظر من سرنگونی جمهوری اسلامی در عین حال تقاضا برای مواد مخدر را هم در ابعاد وسیعی کم خواهد کرد. در اینجا رابطه عرضه و تقاضا عمل خواهد کرد. چرا که رژیمی که منشاء ناامنی، ناامیدی، منشاء از بین رفتن امید و آرزوی جوان و انسان در آن جامعه است٬ سرنگونی اش موجب خواهد شد که تقاضا برای مواد مخدر٬ که امری برای فرار از زندگی سیاهی است که جمهوری اسلامی به مردم وجوانان تحمیل کرده٬ کاهش پیدا خواهد کرد. با سرنگون کردن رژیم اسلامی زمینه های عرضه و تقاضا و نیاز به مواد مخدر در ابعاد وسیعی ای از میان برده می شود.
اما مستقل از بحث مواد مخدر، مسئله این است که اعدام ابزار سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی است. اعدام قاچاقچیان و توزیع کنندگان مواد مخدر و کسانی که مرتکب جنایتی شده اند، در جمهوری اسلامی، ابزاری سیاسی برای مرعوب کردن، برای به عقب راندن و برای تعرض به جامعه است. بقیه آن حواشی و بهانه های مبلغین و مدافعان ارتجاع اسلامی حاکم است٬ که نباید به آن وقعی گذارد.
محمود احمدی: لطفا به این قسمت سئوال که جمهوری اسلامی ادعا می کند که افرادی را که اعدام کرده از عناصر و سازمانهایی چون پژاک بوده اند٬ نیز پاسخ دهید.
علی جوادی: حتما! تصور کنید که اعدام در کشور دیگری که حد اقل قوانین اولیه ای توسط کارگر و مردم و جنبشهای اجتماعی به طبقه حاکم تحمیل شده، انجام بگیرد. ببینید چه خواهند گفت؟ به شما خواهند گفت سیاست قضایی این رژیم بر مبنای انتقام بنا شده است. خواهند گفت که این رژیم به خاطر اینکه کسانی به اصطلاح در مبارزه با جمهوری اسلامی به نیروهای این رژیم حمله نظامی کرده اند٬ به مرزهایش حمله کرداند٬ در مقابل رژیم تعدادی اسیر را در زندانهایش اعدام کرده است و به چوبه های دار کشیده است. خواهند گفت حتی اگر کسانی را در مقابله و در جنگ دستگیر می کردند، می بایست از حقوق اسرا بر خوردار شده و می بایست محاکمه شوند. هم اکنون در آمریکا که درگیر یک جدال تروریستی با تروریسم اسلامی است٬ بحث زیادی در جریان است که “افراد تروریست” هم که دستگیر می شوند، می بایست از تمام حقوق مدنی بر خوردار باشند. باید در زندانهای عادی نگهداری شوند٬ باید در دادگاههای سیویل محاکمه شوند٬ باید دارای وکیل مدافع باشند.
این اقدام جمهوری اسلامی بی شرمی تمام و کمال است. اقدامی جنایت کارانه و انتقام جویانه است. تحت لوای اینکه به ما در مرزها حمله شده، به تعدادی از زندانیان اسیر جمهوری اسلامی حمله کرده و آنها را اعدام کرده اند. این بهانه ها به هیچ وجه در هیچ جایی که ذره ای تمدن جاری است قابل پذیرش نبوده و نیست. نیروهایی که وارد این عرصه از بحث می شوند و برای اعدامهای رژیم اما و اگر می گذارند٬ دارند از این دریچه مهر تایید بر بخشی از سیاستهای حکومت اسلامی میگذارند. این سیاستها را باید تماما نقد و افشا کرد.
اما در باره گروههایی که دست به مبارزه علیه رژیم اسلامی میزنند. مساله کاملا روشن است٬ ببینید جنگ٬ حتی جنگ میان نیروهای ارتجاعی قوانین خاص خود را دارد. در جنگ نیز اقداماتی بعنوان جنایت جنگی تعریف شده اند. کشتن اسرا در جنگ هم یک جنایت است. ببینید از نقطه نظر من مبارزه و جنگ و دست به اسلحه بردن در مقابله با رژیم اسلامی جرم نیست. حق مردمی است که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده اند. کسی که در مبارزه با یک رژیم جنایتکار دست به اسلحه برده است٬ بخودی خود جرمی مرتکب نشده است. این عرصه مانند حق آزادی بیان است. ما از حق آزادی همگان در جامعه بدون قید و شرط دفاع میکنیم٬ بدون اینکه الزاما از سیاست و یا تاکتیک و یا محتوای بیان و یا مبارزه هر جریانی دفاع کرده باشیم. ما از سیاست مبارزاتی این جریانات نه تنها دفاعی نمیکنیم بلکه کاملا منتقد آن هستیم. اما حق جامعه برای تعرض مسلحانه به رژیم را به رسمیت میشناسیم و از آن دفاع میکنیم و هر زمان که لازم بدانیم خود به آن توسل خواهیم جست.
محمود احمدی: شما در صحبت های خود به این اشاره کردید که موج گسترده اعدام ها به عنوان یک سیاست و یک تاکتیک جمهوری اسلامی برای مرعوب کردن مردم و به عقب راندن مبارزات مردم سرنگونی طلب است. در همین چهار چوب اگر بخواهم پرسشی مطرح کنم باید اشاره کنم که امروزه کمتر جریانی را در اپوزیسیون رژیم اسلامی می توان سراغ گرفت که موافق مجازات اعدام باشد. سئوالی که برای بعضی ممکن است پیش بیاید این است که چرا نمی شود یک اعتراض و تظاهرات قدرتمند در مقیاس هزاران نفره در سطح خارج از کشور در ارتباط با اعتراض به مجازات اعدام سازمان داد؟
علی جوادی: به نظر من بایستی چنین سیاستی را دنبال کرد. در حال حاضر نیروهای بسیاری درگیر مبارزه علیه اعدام هستند. کمپین علیع اعدام ابعاد گسترده ای در سطح اپوزیسیون دارد. نتیجتا بایستی تلاش کرد موانع موجود بر طرف شود. بنظر من هیچ درجه ای از اختلافات و دوری جریانات سیاسی نمیتواند مانع این باشد که این کمپین بطور گسترده به پیش برده نشود. ببینید٬ کمپین علیه اعدام یک امر اجتماعی است. هر فردی که برای لغو مجازات اعدام مبارزه می کند، باید بتواند در این عرصه حضور پیدا کند. باید بتواند گسترده تر و اجتماعا فعالیت کند. کمپین علیه اعدام الزاما ائتلاف میان سازمانهای متفاوت چپ و راست در جامعه نیست. یک کمپین اجتماعی است که هر کسی که برای لغو مجازات اعدام مبارزه می کند، میتواند و باید در آن حضور داشته باشد. تاکید میکنم کار در این عرصه به معنای ائتلاف میان سازمانهای چپ و راست در جامعه نیست. جنبش اجتماعی در این عرصه بسیار فراتر از جنبش تحزب یافته ای است که علیه اعدام است. به نظر من باید به کمپین های بر علیه اعدام پیوست. باید این مبارزه را تقویت کرد.
محمود احمدی: چگونه می شود جوخه های اعدام رژیم اسلامی را متوقف کرد ه و رژِم اسلامی را به عقب راند؟
علی جوادی: ما نمونه هایی از حرکت های مردم را دیده ایم . چند سال پیش در سیستان مردم جلوی برگزاری مراسم شنیع اعدام را گرفتند و فرد اعدامی را فراری دادند. در ماههای گذشته ما شاهد تجمع مادران کسانی که قرار بود جمهوری اسلامی آنها را اعدام کند٬ در مقابل مجلس دیدیم. همین چند روز پیش در مریوان و سقز نیز شاهد اعتراضات گسترده مردم بودیم. این اعتراضات می تواند گسترده تر شود. می تواندهمه گیرتر شود. میتواند در تمام شهرهایی که این اعدامها در آنجا صورت می گیرد، انجام گیرد. این راه مبارزه برای متوقف کردن چوبه های دار رژیم جنایت کار اسلامی است. راه دیگری نیست. صرفا مبارزه متشکل، سازمان یافته اجتماعی می تواند رژیم جمهوری اسلامی را به عقب براند و ماشین اعدامش را در هم شکست. در عین حال تاکید میکنم که این مبارزه ای برای سرنگونی رژیم اسلامی است.
* این مطلب بر اساس گفتگو با محمود احمدی در برنامه تلویزیونی یک دنیای بهتر تهیه شده است. با تشکر از پدرام نواندیش برای تدوین متن اولیه این مصاحبه. http://www.hekmatist.org/