مراسم روز کارگر سال ١٣٦٨
تجمع بزرگ کارگران و مردم شهر سنندج در سالن ورزشی تختی و برگزاری جشن و مارش باشکوه اول ماه می
سخنرانی جمال چراغ ویسی در سالن ورزشی تختی
مارش باشکوه کارگران و شرکت کنندگان در روز کارگر ١٣٦٦
قطعنامه کارگران سنندج در سال ١٣٦٨
کارگران در ساعت یک بعدازظهر دسته دسته به سمت سالن تختی به حرکت درآمدند. ساعت سه بعد از شهر کارگران درب سالن را باز کردند و سالن را در اختیار خود گرفتند. افزایش تعداد کارگران و شروع مراسم کشتی های رژیم که قبل از آن به اوضاع کارگران نزدیک شده و به بازدید کارتهای شناسایی پرداخته بودند تا پایان کار جرات نزدیک شدن به محل را نیافتند. کارگران به محض در اختیار گرفتن سالن فورا شروع به تزئین و آماده ساختن کردند. تراکت و پلاکاردهای متعددی در سالن نصب شد.
روی بعضی از پلاکاردها اینطور نوشته شده بود؛ «کارگران جهان متحد شوید»، «گرامی باد ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر»، «ما کارگران صنعتی خواهان تعطیل روز جهانی کارگر هستیم»، «م٩ا کارگران شرکت شاهو خواهان خواهان تعطیلی روز جهانی کارگر هستیم»، «ما کارگران کردستان پشتیبانی خود را از مبارزات کارگران فلسطین اعلام میکنیم»، «زنده باد روز کارگر»، «زنده باد اتحاد و مبارزه متحدانه کارگران»، «راه ما در اتحاد ما است. در روی این پلاکاردها که با ستاره سرخ تزئین شده بود امضا کارگران سنندج بچشم میخورد.
ساعت سه بعدازظهر در حالی که چند زن و مرد و پیر و جوان در داخل و اطراف سالن اجتماع کرده بودند، در میان شور و استقبال حاضرین مراسم آغاز شد. در ابتدا یکی از شرکت کنندگان در مراسم خوش آمد گفت، سپس به احترام کارگران جانباخته شیکاگو و همه جانباختگان راه رهایی طبقه کارگر یک دقیقه سکوت اعلام گردید و سخنرانان یکی پس از دیگری صحبت کردند.
جمال چراغ ویسی در مورد تاریخچه اول می سخنرانی کرد. جمال در صحبتهای خود اشاره به چگونگی مراسم روز جهانی کارگر توسط کارگران همه کشورهای جهان و عنوان این مسئله که کارگران با تعطیل و توقف کار و تولید در چنین روزی قدرت متحد خود را به نمایش میگذارند، از جمله گفت؛ «این روز برای ما کارگران فرصتی است تا قدرت متحد خود را به نمایش درآوریم و این واقعیت را اثبات کنیم که همه ثروت های این جهان حاصل کار مااست». جمال سخنرانی خود را در میان شور و شوق و تشویق زنان و مردان حاضر در سالن به پایان رساند.
دومین سخنران بازهم جمال چراغ ویسی بود که درباره ضرورت متشکل بودن کارگران صحبت کرد. جمال با اشاره به محدودیتهایی که از جانب دولت و سرمایه داران بر سر راه ابراز وجود فعالیت اجتماعات و تشکل های کارگری ایجاد کنند، پیرامون اهمیت برپایی شورا و مجمع عمومی و امکان پذیر بودن آن با تکیه به نیروی کارگران توضیحاتی داد. وی سپس درباره بیمه بیکاری صحبت کرد و گفت؛ «ما خواهان آن هستیم که به کارگران بیکار همه کسانی که از داشتن شغل محرومند، بیمه بیکاری داده شود. ما در درجه اول باید کار داشته باشیم، دولت باید بما کار بدهد. اما در صورتیکه شغل برای تامین نشود، باید بیمه بیکاری به ما پرداخت گردد». جما در ادامه صحبت هایش گفت؛ «بنا به آمار دولتی تنها ده هزار کارگر بیکار در کشور وجود دارند که واجد شرایط دریافت بیمه بیکاری هستند اما همه ما میدانیم که این آمار واقعیت ندارد چرا؟ که تنها در همین شهر سنندج بیشتر از ده هزار کارگر بیکار داریم.». جمال در میان تشویق حاضرین سخنرانیش پایان یافت. موضوع سومین سخنرانی که از جانب یکی از کارگران ایراد شد، صحبت در مورد ستم و تبعیضی بود که در جامعه نسبت به زنان اعمال میشود. این سخنران تاکید کرد لازم است کارگران برای بدست آوردن برابری زنان هم طبقه ای خود در همه عرصه های کار و زندگی اجتماعی مبارزه کنند. بعد از آن بجای اینکه کارگر ١٥ ساله ای درباره کار کودکان و جوانان کمتر از ١٨ سال سخنرانی کرد. وی به تفصیل توضیح داد که چگونه سرمایه داران از تنگدستی خانواده های کارگری برای استثمار فرزندانشان استفاده میکنند. این رفیق کارگر تاکید کرد بجای اینکه کودکان و جوانان در این سنین با بهره گیری از امکانات جامعه درس بخوانند برای ارتقاء توانایی و استعدادهای انسانی خود بکوشند، سرمایه داران آنها را از آغوش خانواده هایشان بیرون کشیده و در بازار پر مشقات کار استثمار میکنند.
در قسمت پایانی مراسم قطعنامه ای ٢٣ ماده ای قرائت شد و حاضران با کف زدن آنرا تایید کردند. در حین خواندن قطعنامه متن چاپ شده آن نیز در میان شرکت کنندگان توزیع شد. در طول مراسم و سخنرانی ها چند نفر از کارگران با خواندن سرود و ترانه شور و شوق بیشتری به مراسم بخشیده بودند. همچنین توسط چند تن از کودکان کارگران یک سرود اجرا گردید. در طول مراسم همچنین با شربت و شیرینی از شرکت کنندگان پذیرایی شد. مراسم با خواندن سرود «آتش سرخ» از جانب یکی از کارگران و هم آوایی طنین انداز سایر کارگران خاتمه پیدا کرد. بدین ترتیب مراسم پر شکوه جشن جهانی کارگران که با شرکت هزاران زن و مرد کارگر و علیرغم تمام کارشکنی ها و توطئه های
مسئولین دولتی در سالن ورزشی تختی برپا شده بود در میان خواندن سرود و سردادن شعارهای « اتحاد مبارزه پیروزی» به پایان رسید.
تظاهرات و راهپیمایی در روز اول ماه می
بعد از تمام شدن مراسم سالن تختی موجی از انسانهای شریف و زحمتکش سالن ورزشی تختی را به سمت کوچه و خیابانهای شهر ترک گفتند تا با تظاهرات و راهپیمایی پرشور خود جلوه دیگری از عزم و اراده متحد و یکپارچه طبقه کارگر را به نمایش بگذارند. هزاران زن و مرد، پیر و جوان در حالی که شعار می دادند با نظم و ترتیبی کم نظیر از کوچه های مسیر سالن تختی تا خیابان شهدا به راهپیمایی پرداختند. در طول راه مرتبا بر تعداد تظاهر کنندگان افزوده می شد و شعارها طنین بیشتری پیدا گرد. در انتهای مسیر راهپیمایان به دو برابر رسیده بودند. .
شعارهای این مارش عبارت بودند از «آزادی برابری حکومت کارگری»، «اتحاد اتحاد کارگران اتحاد»، «زنده باد سوسیالیسم»، «سینه ما سپر شده گلوله بی اثر شده» این راهپیمایی تا ساعت ٦ بعدازظهر ادامه یافت و در میان شوق و شادمانی کارگران و مردم شهر پایان یافت.
متن سخنرانی جمال چراغ ویسی در سالن ورزشی تختی سنندج. اول مه ۱۳۶۸
“رفقای کارگر! خوش آمدید، امروز روز جهانی کارگر و جشن جهانی خودمان است. جشن روز کارگر بر همه ما پیروز باد. همانطور که رفیق مجری برنامه اعلام کرد، قرار بود که رفیقی دربارهٔ مجمع عمومی صحبت کند، مجمع عمومی با تعریف ساده یعنی اینکه امروز روز جهانی کارگر ما به دور هم جمع شویم و در این رابطه بحث و گفتگو کنیم.مجمع عمومی با تعریف ساده یعنی جمع شدن تعدادی کارگر در محل و مکان مشخصی که روی مسئله ای مشخص که قبلا تعیین شده و یا تعیین میشود به بحث پرداخته و تصمیم بگیرند و به نتیجهای درست برسند. انسان موجودی اجتماعیست یعنی در اجتماع و در جمع شدن انسانها بدور هم که آنها میتواننند نیازهایشان را برآورده کنند مثلا اگر احتیاج به نان دارند باید دور هم جمع شوند و دست در دست هم بگذارند تا بتوانند نانی را تهیه کنند و اگر رنجی هست همه با هم در کنار هم میکشند.
مجامع عمومی ما کارگران باید حربهای و ضامنی باشد برای گرفتن حق و حقوقمان و ما امروز در روز جهانی کارگر اعلام میکنیم، افزایش دستمزدهایمان، کاهش ساعت کار، استفاده از امکانات بهداشتی و درمانی، حق بیمه بیکاری، جلوگیری از اخراج کارگران و صدها و هزاران خواستی که نسبت به آنها کم کاری شده و یا به فراموشی سپرده شده است مطالبات ما هستند و باید تأمین گردند. اگر ما بخواهیم به این خواستها برسیم، و بخواهیم زندگی کنیم و خواستههایمان را بگیریم، تنها و تنها به کمک جمع شدنمان و با تکیه به مجمع عمومیمان امکانپذیر است.
تاکنون و در طول تاریخ، از روزی که کارگر قدم به میدان جامعه گذاشته و نیروی کار خود را بفروش میرساند تا با آن زندگی کند، نمونههای زیادی داریم که کارگر چیزی برایش مطرح بوده و یا برایش مطرح شده و زمانیکه خواسته است مسئله را به تنهایی حل کند سرکوب و یا اخراجش کرده باشند، یا حداقل جوابش را ندادهاند. نمونههایی هم داریم که کارگران باهم چیزی برایشان مطرح بوده یا ظلمی به آنها شده ولی توانستهاند با هم مسئله و مشکل را حل کنند. مجمع عمومی چیز عجیب و غریبی نیست، چیزی نیست که خیلی خیلی از ما دور باشد. همین جمع خودمان را در نظر بگیریم تعدادی کارگر و تعدادی از خانوادههای کارگری و زحمت کشی هستیم که به دور هم جمع شدهایم و میخواهیم یادی از روز اول ماه مه ٨٦ بکنیم این روز را به بلندگوی برای طرح خواستههایمان و رسیدن به آنها تبدیل کنیم. و به این دلیل از ساعت 3 در اینجا تعدادی کارگر که از مسائلمان بگوییم و مطالباتمان را بیان کنیم، این خود برای ما مجمع عمومی است. مجمع عمومی برای ما ناآشنا نیست، ما در محل کارمان، در محل زیستمان در میان خانوادههایمان مجمع عمومی داریم و به شیوههای متفاوت و بدلایل مختلف دور هم جمع میشویم، وقتی 6 کارگر در کارگاهی باهم کار میکنند و با هم از مسائلشان صحبت میکنند و تصمیم میگیرند این خود مجمعی میباشد. باید بگویم چیزی که به مجمع عمومی رسمیت میدهد و آنرا تثبیت میکند، تنها و تنها منظم بودن و همیشگی بودن آن است. اگر ما هر روز ١٠ ساعت باهم کار میکنیم میتوانیم در روز هم نیم ساعت و در ماه دو روز و یا حداقل ٢ ساعت دور هم بنشینیم و از مشکلاتمان بگوییم. اعتبار و رسمیت دادن به مجمع عمومیمان در گرو منظم و بطور همیشگی گرفتن آن میباشد. اما ما اغلب وقتی کارفرمایی میخواهد ساعات کار را طولانی و یا دستمزد را کم کند، با عجله مجمع میگیریم. از آنجا که نمی توانیم مسئله را خوب بررسی کنیم و ارزیابی مشخصی بکنیم و تصمیم قاطعی بگیریم، حرفهایمان میماند و نمی توانیم حقوقمان را بگیریم. البته مجمع عمومی تنها مختص کارخانهها و کارگاههای بزرگ نیست، ما حتی در کارگاههای کوچک هم میتوانیم مجمع بگیریم. در کارگاههای کوچک میتواند شکل مشخصی از متحد بودن کارگران باشد، به چه شیوهای؟ وقتی شهر خودمان سنندج را میبینیبم، در خیابانها و کوچههای آن صدها کارگاه خصوصی کوچک وجود دارد، از مکانیکی و جوشکاری و نجاری گرفته تا صافکاری و نقاشی و سایر رشتههای دیگر این کارگاهها ساعات کار مشخص ندارند و از امکانات زیستی، بهداشتی برخوردار نیستند، دستمزدها در آنها پایین است، قانون کاری که در این کارگاهها حاکم است قانون کاری است که کارفرما خود تعیین کرده و نه حتی قانون کار خود دولت و ادارهٔ کار و از قانون کار ما کارگران در این کارگاهها خبری نیست. کارفرما به شیوهای که برایش سازگار باشد و به نفعش باشد عمل میکند، کاری به این ندارد که من چگونه زندگی میکنم، اگر ما کارگران کارگاههای خصوصی بتوانیم بدور هم جمع شویم و مسائلمان را بازگو کنیم و مشکلاتمان را بیان کنیم و تشکیل بنام سندیکا، اتحادیه، دفتر نمایندگی و یا هر اسم دیگری بوجود آوریم، این در واقع همان چیزی است که اکنون به نفع ماست و معضل ما کارگران را میتوان جوابگو باشد. ما باید در جاهایی دور هم جمع شویم.
و باهم بحث و گفتگو کنیم و ما مسائلمان را مطرح کنیم و بتوانیم مثلا تعاونی مصرف بوجود آوریم، تعاونی مصرفی که بتواند حداقل کمکی بکند به مسائل معیشتی ما و وسایل و ارزاق عمومی و مایحتاج عمومی ما را به قیمت دولتی در اختیارمان بگذارد. به محلههای اطراف شهرمان نگاه کنیم، شهر سنندج هم اکنون نمونه بارزی است برای نشان دادن وضعیت مشخص ما کارگران، محلاتمان از عباس آباد تا کانی کوزهله و تا حاجیآباد و زورآباد و تا دهها و صدها محله دیگر نمایانگر محرومیت ما از امکانات ابتدایی و اساسی زندگی هستند. حتی چند قطره آب برای تر کردن زبان خشکتان پیدا نمیکنید. برای صد و حتی دویست خانه یک شیر آب عمومی وجود دارد که برای یک سطل آب باید ساعت ها در صف ماندگار شوی که البته این درد و رنج بر دوش زنان و خواهرانمان میباشد. در خیلی از محلات آب لوله کشی وجود ندارد و مردم از چشمه و یا هر جای دیگری دچارش میشویم، می توانیم سرکار برویم و نتوانیم پولی را هم قرض کنیم در آن صورت باید از گرسنگی بمیریم و جان خود را از دست بدهیم، به این خاطر که در هیچ جایی اعتبار نداریم، کارفرما تا زمانی ما را میخواهد که به ما احتیاج داشته باشد. رفقای دیگرمان هم نمیتوانند به تنهایی به ما کمک کنند چون اگر وضعشان خراب تر از ما نباشد، بهتر از ما نیستند و آنها نیز دست بگریبان ستم و استثمار هستند، بنابراین راه چاره چیست؟ ما میتوانیم با جمع کردن پولهای مختصرمان بطور ماهانه و یا مدت زمانهای دیگری پولی جمع کنیم و در ضروری که احتیاج باشد، خود یا رفیق دیگری که نیازمند است از آن استفاده کنیم. میتوانیم مقداری از این پولها را به خانوادههای ندار و بیبضاعت و خانوادههایی که بدهکارند کمک کنیم. بیکاری واقعا از ما زهر چشم گرفته است و اگر کارفرمایی بما توهین کند، مجبوریم تحمل کنیم تا که اخراج شدیم و این دیگر احتیاج به توضیح ندارد. اکنون کارگر بیکار بی حد زیاد است و هر لحظه امکان دارد که کسانی که سر کارند تک تک بیکار شوند. ما اگر بتوانیم مقداری پول برای خودمان پسانداز کنیم در آن صورت میتوانیم با مقداری از این پول، به رفقای بیکار و خانوادههای ندار بیبضاعت کمک کنیم و اگر رفیقی در سانحهای دستش شکسته و پایش شکست کمکش کنیم.
میبینید که تعداد زیادی از ما بیسوادند، دلیلش طولانی بودن ساعت کار است. اگر ما بتوانیم در هفته یکی دو روز و یا هر وقت توانستیم رفقایی را که سواد ندارند، سواد یادشان بدهیم و اگر سواد داریم مطالعه کنیم، بهتر اوضاع را میشناسیم. ما میتوانیم تعاونی کار بوجود آوریم، تعاونی کاری که مشکلاتمان را حل بکند، مثلا اگر من نجار هستم و رفیقم احتیاج به نجار دارد، کارش را با دلسوزی و با کیفیت بهتری انجام دهم و با دستمزدی کمتر از بازار، کارش را اتمام کنم و یا اگر آن رفیق نجار بود و من احتیاج به نجار داشتم، کمکم کند میتوانیم تعاونیهای مصرف بوجود آوریم. تعاونی مصرفی که میتواند حداقل مشکلاتمان را حل کند، مایحتاج زندگیمان را به قیمت ارزان و رسمی و به نرخ دولتی در اختیارمان بگذارد.
در مورد بیمه بیکاری هم کمی صحبت کنم، بیمه بیکاری عبارت است از حقوقی که ماهانه از طرف اداره کار به کارگرانی که بیکار می شوند و یا اخراج میگردند پرداخت میشود. حق گرفتن بیمه بیکاری باید بتواند از اخراج کارگران بوسیله کارفرمایان جلوگیری کند. اکنون ببینیم چگونه است؟ طبق آمار سال ١٣٦٧ که آمار رسمی است از اول فروردین ٦٦ تا آخر بهمن ماه ٦٧ که٢٣ ماه میشود ده هزار نفر توانستهاند از بیمه بیکاری استفاده کنند. آیا واقعا فقط ١٠ هزار بیکار داریم؟ خیر! واقعیت غیر از این است. این نشان میدهد که فقط ١٠ نفر از حق بیمه میتوانند استفاده کنند. چرا؟ بخاطر اینکه آنها در کارگاه هایی هستند که مجوز کار دارند و بیمه هستند و شناسنامه کار دارند و به این خاطر از حق بیمه استفاده میکنند اما کارگر کشاورزی، فصلی، ساختمانی و کارگری که در کوره کار میکند و کارگری که در قالیبافی کار میکند از حق بیمه محرومند. حق بیمه بیکاری که ماهانه پرداخت میشود چیزی نیست که با رعد و برق آسمان و یا با زلزله آمده باشد بلکه چیزی است که ماهانه از حقوق خودمان کسرمیشود. آن رفقایی که حق بیمه پرداخت میکنند متوجه شدهاند که از اول سال ٦٦ به این طرف ماهانه ٦٠ تا ٧٠ تومان از دستمزدشان کسر میشود و این مبلغ براعتبار بیمه بیکاری افزوده میشود پس در واقع اداره کار و بیمه اجتماعی و مسئولین مربوطه حالت بانک بخود گرفتهاند و ماهانه مقداری پولی را از کارگران شاغل جمع میکنند تا اگر رفیقی بیکار شد و یا اخراج گشت، کمکش کنند، آن هم طبق شرایطی که به آن اشاره شد.
خواست ما کارگران در مقابل بیمه بیکاری این است که بیمه بیکاری به تمام کارگران بیکار و تمام کسانی که آماده به کارند و سن آنها بالاتر از ١٨ سال است داد میشود.
بیمه بیکاری شامل تمام کارگران خداماتی، کشاورزی، صنعتی، کارگران ساختمانی، فصلی و موفقتی، کارگران کوره پزخانهها و قالیبافی باشد و شامل تمام کسانی شود که برای تامین زندگیشان نیروی کار خود را به فروش میرسانند.
برای تامین بیمه بیکاری ماهانه از دستمزد هایمان کسر نگردد. بیمه بیکاری فعلی بر مبنای حداقل دستمزد یعنی ٨٣ تومان پرداخت میگردد و بدون استفاده از مزایا و بن کارگری و میدانیم ٨٣ تومان فقط پول ١٥٠ گرم چای و یا پول ٤٠٠ گرم قند و ٢٥٠ گرم روغن است. در صورتیکه بیمه بیکاری باید بتواند رفاه خانواده ٥ نفره را تامین کند و متناسب با نرخ تورمیباشد که در بازار وجود دارد. اشاره به بن کالاها کردیم، بن کالا از سال ٦٥ به بعد داده میشود و قرار بر این بود که به این وسیله سطح معیشت کارگران بالا رود. قرار براین بود دولت کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مثل برنج، قند و چیزهای اساسی و ضروری ما را بما بدهد و در مقابل آنها پول دریافت نکند. در مراحل اول این عمل شد اما بعد چه شد؟ بجای روغن و برنج، خمیر و مسواک دادهاند! چرا اینطور شد؟ برای اینکه گویا کارفرمایان ناراحت می شوند چون حقوق زیادی پرداخت می کنند و این حقوق اضافی بما داده میشود! آیا واقعا اینطور است؟ آیا واقعا ماهی ٣٠٠، ٤٠٠ تومان یا ٧٠٠ تومانی که تازگیها میدهند، بخشی از دستمزد خودمان نیست! تازه اگر کارفرما آن را پرداخت کند، آیا کلاه سرش می رود؟ ٧٠٠ تومان را با ساعات کار طولانی و کاهش دستمزدمان و کمتر کردن شرایط ایمنی کارمان و به صدها طریق دیگر از ما بازپس میگیرد، و نه تنها آن ٧٠٠ تومان را بلکه خیلی بیشتر از آن را از ما پس میگیرند و این عادت و قانون آنها است. خواست ما کارگران در مقابل بن کالاها این است که خارج از این که بنها کی اعلام میشود و کی آورده میشود. مثلا بن سه ماه سوم و چهارم در فروردین امسال داده شد و بن امسال هم معلوم نیست کی داده خواهد شد بنها سر وعده و به موقع پرداخت گردند و مبلغ آن بر دستمزدمان اضافه شود و مبلغ آن بر دستمزدمان اضافه شود و کالاهای اساسی که نتوانند مایحتاج زندگیمان را تامین کنند. در اختیارمان قرار گیرند. در آخر تنها این را میگویم که ما اینجا حرفهایمان را میزنیم و به خوبی خواسته هایمان مطرح میشود، آما هدف تنها گفتن و حرف زدن نیست، بلکه عمل کردن است و مبارزه برای دستیابی به خواستهایمان، و در این راه اگر مشکلی نداریم از همین امروز دست در دست هم بگذاریم و تشکل بوجود آوریم واگر صندوق نداریم، آن را بوجود آوریم.
زنده باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر”
قطعنامه کارگران سنندج در مراسم اول ماه می
١١ اردیبهشت ١٣٦٨
کارگران، زحمتکشان! رفقای همسرنوشت!
اول ماه می ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگران و روز تجلی اتحاد و همبستگی کل کارگران جهان را از هر ملیت و نژاد و دین و جنسی را به همه تبریک و شادباش می گوییم. و ما نیز همگام با هم طبقه ای هابمان در سراسر جهان این روز تاریخی را گرامی میداریم و این روز را در حالی جشن میگیریم که کارگران با شعار «کارگران جهان متحد شوید» میروند تا با استفاده از نیروی عظیم و متحد خود خواسته ها و اهداف خود را به روشنی تمام اعلام و در جهت اعاده مطالبات و توقعات روز افزون خود با نیروی افزونتری پیش ببرند. این روزیست که کارگران جهان دست در دست هم با هم پیمان اتحاد خود را تازه میکنند و این روزیست که کارگران جهان دست در دست هم با هم پیمان اتحاد خود را تازه میکنند و این روزیست که نه تنها یادی میکنیم از اعتصاب عمومی آمریکا و بخاک و خون کشیدن کارگران معترض شیکاگو در سال ١٨٨٩ که در ١٠٣ سال پیش در چنین روزی خواسته ها و توقعات را بیان و در این خواسته ها پای میفشاریم و قطعنامه ای شامل ٢٣ ماده اعلام می داریم.
ما کارگران کردستان خواستار:
١ـ ما خواهان به رسمیت شناختن و تعطیلی ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر هستیم.
٢ـ ما خواستار به رسمیت شناختن تشکلهای کارگری اعم از شورا سندیکا و اتحادیه و کمیته حل اختلاف میان کارگران و کارفرمایان با حضور نمایندگی واقعی کارگران می باشیم.
٣ـ زنان نصف جامعه را تشکیل می دهند، ما کارگران کردستان خواستار برابری حقوق کامل مردان و زنان در مقابل کار برابر در کلیه شئون زندگی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هستیم.
٤ـ ما خواستار ممنوعیت کار کودکان کمتر از ١٨ سال می باشیم.
٥ـ ما خواستار افزایش دستمزد کارگران با توجه به بالا رفتن تورم و هزینه خانواده پنچ نفری هستیم.
٦ـ حداقل دستمزد کارگران با توجه به بالارفتن تورم و هزینه خانواده پنج نفری که توسط نمایندگان واقعی کارگران تعیین می گردد را خواستاریم.
٧ـ ما خواستار بر قراری ٤٠ ساعت کار در هفته و دو روز تعطیلی متوالی در هفته هستیم.
٨ـ ما خواستار ممنوعیت هر نوع اضافه کاری و شب کاری در کلیه واحدهای تولیدی و غیر دولتی جز کارهای ضروری اجتماع آنهم با حقوق و مزایای دو برابر می باشیم.
٩ـ ما خواستار ممنوعیت هر گونه قطعه کاری و کار کنتراتی هستیم.
١٠ـ ما خواستار ممنوعیت هر گونه اخراج و پایین آوردن دستمزدها از طرف کارفرمایان به بهانه های مختلف می باشیم.
١١ـ ما خواستار بیمه بیکاری برای تمام افراد بیکار آماده به کار اعم از زن و مرد بالاتر از سن ١٨ سال هستیم.
١٢ـ همانطور که میدانید باعث اصلی فساد و فحشا و اعتیاد و فقر، بیکاری در جامعه است، ما خواستار ایجاد کار مناسب برای کلیه زنان و مردان بالاتر از سن ١٨ سال با مخارج دولت می باشیم.
١٣ـ ما خواستار مسکن مناسب، بهداشت و تعاونی مصرف در محلهای مناسب برای کارگران با مخارج دولت می باشیم.
١٤ـ ما خواستار اجباری بودن تحصیل برای تمام فرزندان کارگران و زحمتکشان تا سن ١٨ سالگی با مخارج دولت مب باشیم.
١٥ـ ما خواستار افزایش روزهای مرخصی از ١٢ روز به ٣٠روز در کلیه واحدهای تولیدی و غیر تولیدی برای کارگران هستیم.
١٦ـ ما خواستار ایجاد تسهیلات رفاهی برای زنان اعم از مهد کودک، شیرخوارگاه و مرخصی کافی در زمان بارداری و ایجاد رختشویخانه های عمومی در محلهای کار و زیست هستیم.
١٧ـ ما کارگران خواستار کاهش فوری قیمت کالاهای ضروری و مایحتاج عمومی اجتماع هستیم.
١٨ـ ما خواهان پرداخت بموقع دستمزدها و بن کالاها می باشیم.
١٩ـ ما خواهان تحویل کالاهای اساسی ایکه بتواند کمک به سطح معیشت ما کارگران در مقابل تحویل بن های کارگری میباشد، هستیم.
٢٠ـ ما خواهان به مجازات رساندن افراد رشوه خوار و سودجو در تمام ادارات و موسسات دولتی و خصوصی می باشیم.
٢١ـ ما خواهان فراهم کردن امکانات ورزشی و تفریحی برای کلیه کارگران در محل های کار و زیست ما کارگران هستیم.
٢٢ـ ما کارگران کردستان پشتیبانی قاطعانه خود را از مبارزات حق طلبانه کارگران و زحمتکشان فلسطین علیه اسرائیل و امپریالیسم اعلام میداریم.
٢٣ـ کا کارگران کردستان قاطع خود را از مبارزات کارگران جهان در راه به ثمر رساندن خواسته های بر حق خود اعلام می داریم.
زنده باد اول ماه می ١١ اردیبهشت، جشن جهانی اتحاد و همبستگی کارگران جهان
پوینده باد اتحاد و همبستگی کارگران جهان
١١ اردیبهشت ـ اول ماه می ١٣٦٨ ـ کارگران کردستان
منبع؛ بخشهایی از فصل سوم و چهارم «جنبش اول ماه مه در کردستان ١٣٥٨ـ ١٣٧٨
نویسنده و گردآورنده نسان نودینیان
En bilaga • Genomsökt av Gmail
SvaraSvara allaVidarebefordra |