در آستانه 8 مارس، روز جهانی زن هستیم. در این روز یکبار دیگر بر تعهد خود به امر رفع ستمکشی جنسی و آزادی و برابری تاکید می گذاریم. در شرایط خطیر جهانی و در منطقه حائز اهمیت است که یک افق روشن و صریح آزادیخواهانه را در مقابل خود داشته باشیم. 8 مارس روز مناسبی برای تاکید بر این افق است. 8 مارس روز جنبش سوسیالیستی است. روزی است که توسط فعالین جنبش سوسیالیستی تعیین شد و در دنیا گسترش یافت. اگر سازمان ملل این روز را برگزید نه از روی برابری طلبی و رادیکالیسم بلکه با نیت آب ریختن در آن بود.
جنبش آزادی زن در ایران همزمان با حیات رژیم اسلامی متولد شد و در جامعه عمیقا ریشه دوانده است. این جنبش طی چهل سال با افت و خیزها و فراز و نشیب ها مواجه بوده است. دوره ای جنبش ملی اسلامی بمنظور ساکت کردن گرایش رادیکال آزادیخواهِ سرنگونی طلب، وسیعا به جنب و جوش افتاد و کوشید صحنه را برباید. خواست و شعار “دیه برابر برای زن و مرد” از شاهکارهای این دوره بود؛ آش نذری پختن و سفره ابوالفضل پهن کردن و به دست بوس آخوندهای جنایتکار در مجلس رفتن، روش مبارزه شان و شیرین عبادی یکی از قهرمانانشان. افشایشان کردیم و بر تعمیق رادیکالیسم در جنبش آزادی زن پای فشردیم. نقش مان موثر بود.
در دور بعد این فعالین ملی اسلامی “حوضه زنان” به خارج عازم شدند. در کشورهای غربی جولان دادند و از این بنیاد و آن بنیاد جایزه و «کمک مالی» دریافت کردند. مواضع شان هنوز همان “اسلام با حقوق زن تناقض ندارد” بود فقط رفته رفته حجاب هایشان را به کلاه تبدیل کردند و بعد موهایشان را پریشان نمودند. (مسیح علینژاد یک نمونه معروف آن است.) ابزار ها با زمانه همراه می شوند! همراه با اوجگیری جنبش انقلابی علیه رژیم اسلامی این مُهره ها از مدافعین خجول رژیم اسلامی به نیروهای “برانداز” پیوستند.
جنبش آزادی زن یک ستون محکم جنبش انقلابی ضد جمهوری اسلامی است. دنیا وجود و وزنه این جنبش را در اعتراضات خیابانی، در سوزاندن حجاب و شکستن آپارتاید جنسی لمس کرد. یک خصلت چشمگیر جنبش آزادی زن در ایران، حضور وسیع و فعال مردان در آنست. توازن قوا بشدت تغییر کرده است. جنبش آزادی زن موفق شد حجاب را بطور دوفاکتو سرنگون کند. تمام تقلاهای رژیم برای حمله به زنان بی حجاب و لایحه “حجاب و عفاف”، تلاشی مذبوحانه برای سرخ نگاه داشتن صورت است. جمهوری اسلامی در بد مخمصه ای گیر افتاده است، جنگ حجاب و آپارتاید جنسی را باخته است، اما این دو پدیده بیرق و هویت ایدئولوژیک آنست. پس همچون دون کیشوت جهاد حجاب را زنده نگاه می دارد.
از آنسوی، اپوزیسیون دست راستی، ناسیونال فاشیست ها و عناصر سناریوی رژیم چنج آمریکا و غرب می کوشند جنبش آزادی زن را رقیق و “هایجک” کنند. “زن” در این سناریو مقام شامخی یافته است. انواع و اقسام جایزه از حقوق بشر و نوبل نثار این مهره ها کرده اند. عکس های مانکن ماب شان در مجله های مُد و سیاست غربی بچاپ می رسد. در سال 57 اسلامی ها را از ترشی درآوردند و بعنوان رهبر به انقلاب مردم حقنه کردند. این بار مهره های ملی –اسلامی و ناسیونال فاشیست را دارند بعنوان آلترناتیو به مردم می اندازند. “زن در برابر اسلام!“ (و حتی سطحی تر بدن زن در برابر اسلام) روایت امروز است. یک روایت سطحی از مساله زن ساخته اند و با تبلیغات کر کننده مُد روز دارند به جامعه حقنه می کنند؛ همانگونه که داعش و القاعده را گریم کردند، عبا و عمامه را با کت و شلوار ایو سن لوران معاوضه کردند و با یک جراحی پلاستیک در حکومت سوریه چپاند اند.
این روایت انحرافی است. تلاش برای ساختن تلۀ دیگری است برای سقط کردن جنبش انقلابی آزادیخواهانه و برابری طلب توده های مردم، طبقه کارگر و جنبش آزادی زن. در شرایط خطیر کنونی منطقه و جهان، هوشیاری صد چندان لازم است تا در مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی سدی در مقابل این تله رژیم چنجی قرار دهیم. آرمان های سوسیالیستی، یعنی آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران عمیق و ریشه دار است. این آرمان ها باید با صدای رسا فرموله و بیان شوند. اتحاد و همبستگی باید گسترش یابد. سازماندهی انقلابی باید شکل بگیرد. نبردی عظیم و تعیین کننده در مقابل مان است.
حتی اگر تئوری را نادیده بگیریم، تجربه عملی تاریخی باثبات رسانده است که آزادی و برابری تحت سرمایه داری یک امر محال است. به دنیا بنگرید، از بخش اعظم جهان که زیر سرکوب و دیکتاتوری به یمن آمریکا و غرب قرار دارد می گذریم، به غرب، به مهد دموکراسی و رفاه نگاهی بیاندازیم. 80 سال پس از پایان یک جنگ خانمان برانداز جهانی که به نسل کشی های دهشتناک در گوشه و کنار جهان انجامید، کوره های آدم سوزی براه انداخت و پایانش را آمریکا با پرتاب دو بمب اتمی بر ژاپن جشن گرفت، پس از شعارهای “دیگر هرگز نه!” حقوق بشر و دموکراسی، فاشیسم با تمام قوا دارد بر غرب حاکم می شود. سرکوب و سانسور بیداد می کند، فقر و تنگدستی میلیون ها نفر را در غرب “مرفه” به کام خود گرفته است. دولتمردان غرب بر طبل جنگ می کوبند. هزاران نفر در فلسطین کشتار شده اند، آتش جنگ منطقه را در کام خود گرفته است. خاورمیانه عملا به یک ویرانه، به یک گورستان باز دستجمعی بدل شده است. پاکسازی یک ملت در مقابل چشمان جهان دارد به وحشیانه ترین شکل ممکن به پیش می رود. این سرمایه داری است. سرمایه داری با بخون کشیدن جامعه حاکم شد و با به بردگی کشیدن میلیون ها انسان به حیات خود ادامه داده است. این سرشت سرمایه داری است.
جنبش آزادی زن در ایران باید پرچم سوسیالیسم، پرچم آزادیخواهی و برابری طلبی واقعی و نه فرمال را به اهتزاز درآورد. اگر تاکنون نتوانسته اند رژیم چنج را عملی کنند، وجود این رادیکالیسم سوسیالیستی درون جامعه ایران است. رضا پهلوی به زبان بی زبانی گفته است که ایران در “دوره گذار” به یک حکومت چپ احتیاج دارد. به قدرت خود ایمان بیاوریم. به نیروی همبسته و سازمانیافته خود متکی شویم. اجازه ندهیم تا خواست ها و آرمان هایمان را رقیق و منحرف کنند.
8 مارس یک موقعیت مناسب برای تحکیم و تقویت جنبش مان است. جنبشی که برای آزادی و برابری انسان از یوغ بردگی و استثمار، بیحقوقی و سرکوب و نابرابری مبارزه می کند. در جامعه ای که استثمار و سود و بردگی حاکم است، هیچ بخشی از جامعه بجز بورژوازی نمی تواند آزاد باشد.
8 مارس روز همبستگی بین المللی میان ستمدیدگان و محرومین جهان است. اعلام همبستگی انسانی با مردم قصابی شده فلسطین، با مردم بی پناه منطقه که در زیر بمباران اسرائیل و آمریکا سلاخی می شوند امری مهم و ضروری است. در روز 8 مارس پرچم آزادیخواهی، برابری طلبی، انسان دوستی را به اهتزاز درآوریم. 8 مارس روز جنبش ماست.
زنده باد آزادی زن!
زنده باد آزادی و برابری!
سازمان آزادی زن
26 فوریه 2025 – 8 اسفند 1403