جنبش مردم برای سرنگونی، جایگاه جنبش رهایی زن و بیانیه نقطه توافق

مقدمه :

در ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، مقاله‌ای تحت عنوان “جنبش مردم برای سرنگونی، جایگاه جنبش رهایی زن” نوشتم. در آن مقاله، بر اهمیت و جایگاه جنبش “زن، زندگی، آزادی” و نقش و پتانسیل این جنبش در مسیر پیشروی مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی تاکید داشتم. سوالاتی همچون مسیر پیشروی این جنبش، جایگاه آن در توازن کنونی و تأثیر آن بر آینده مبارزات مردمی، از جمله محورهای اصلی مقاله بودند.

امروز، نزدیک به سه سال از آغاز این جنبش می‌گذرد. جنبشی که باوجود سرکوب‌های شدید رژیم اسلامی، همچنان نقش پررنگ خود را در مسیر سرنگونی حفظ کرده و پتانسیل عظیمی را نشان داده است. به همین دلیل، ضروری دیدم که این مقاله را به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، بازنشر کنم.

پیشاپیش، روز جهانی زن را به تمامی زنان و مردان برابری‌طلب و مدافع حقوق زنان تبریک می‌گویم.

جنبش مردم برای سرنگونی، جایگاه جنبش رهایی زن

چند هفته‌ای تا سالگرد جنبش توده‌ای مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی باقی مانده است؛ جنبشی که با حضور فعال زنان و جوانان، در اعتراض به قوانین مذهبی و ستم بر زنان، به صحنه آمد و قدرتمندتر از همیشه ایستادگی کرد.

رژیم اسلامی از خیزش‌های مردمی سال‌های ۸۸، ۹۶، دی ۹۷ و آبان ۹۸ ضربات سختی خورده بود. اعتراضات آبان ۹۸ با شعار “حکومت اسلامی نابود باید گردد” سرکوب شد، اما با آغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی” در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، قدرت سرکوب رژیم به چالش کشیده شد. زنان با کنار گذاشتن حجاب اجباری، فضای مبارزاتی جامعه را متحول کردند. اکنون، نزدیک به یک سال از آن اعتراضات می‌گذرد و مردم همچنان در برابر تلاش‌های رژیم برای بازگرداندن اوضاع به شرایط پیشین، مقاومت می‌کنند.

در آستانه سالگرد قتل ژینا، رژیم از آغاز دوباره اعتراضات نگران است. فرمانده سپاه پاسداران، حسین سلامی، در ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ اذعان کرد که خیزش پاییز ۱۴۰۱، “قوی‌ترین، خطرناک‌ترین و وسیع‌ترین” چالش علیه جمهوری اسلامی بوده است. رژیم با بازگرداندن گشت ارشاد، تصویب قانون عفاف و حجاب، نصب هزاران دوربین و استخدام صدها مأمور حجاب، ترس خود را از بازگشت اعتراضات نشان داده است.

اما در جبهه مردم، جنبش “زن، زندگی، آزادی” با وجود هزینه‌های سنگین انسانی همچنان ادامه دارد. صدها نفر جان باختند، ده‌ها نفر به دلیل شلیک ساچمه‌ای کور شدند، دانش‌آموزان دختر مسموم شدند و هزاران نفر بازداشت گشتند. در همین حال، اعتراضات کارگران، بازنشستگان و دیگر اقشار جامعه، روزبه‌روز رادیکال‌تر و گسترده‌تر شده است.

وحشت رژیم از این جنبش در اختلافات داخلی آن‌ها بر سر تصویب لایحه عفاف و حجاب مشهود است. هیچ‌یک از نهادهای حکومتی مسئولیت بازگرداندن گشت ارشاد را نمی‌پذیرند. رژیم می‌داند که نقطه ضعف اصلی‌اش، مبارزه زنان و جوانان علیه حجاب اجباری و حمایت گسترده مردمی از این مبارزه است.

زنان زندانی همچنان به مبارزه ادامه می‌دهند. سپیده قلیان اعلام کرده است که در دادگاه علنی بدون حجاب حاضر خواهد شد و نرگس محمدی نیز تأکید کرده که حجاب اجباری را نمی‌پذیرد. نمونه‌های دیگری از این اعتراضات، مانند حضور ماهور احمدی بدون حجاب در مراسم یادبود پدرش و سخنان سوری بابایی چگینی پیش از بازگشت به زندان، نشان‌دهنده عمق این جنبش است.

مردم حتی در روزهای محرم و عاشورا نیز با موسیقی و رقص خیابانی، رژیم را به چالش کشیدند. مناسبت‌هایی که روزی برای رژیم فرصتی برای تقویت ایدئولوژی خود بود، اکنون به صحنه‌ای برای تقابل با آن تبدیل شده است.

با توجه به این شرایط، باید پرسید: راه پیشروی جنبش مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی در شرایط کنونی چیست؟ جایگاه جنبش “زن، زندگی، آزادی” در این مسیر چقدر است؟ ما (مبارزان کمونیست ) در “بیانیه نقطه توافق” (اسفند ۱۴۰۱) تأکید کردیم که این جنبش بر دو محور اساسی، یعنی ضدیت با مذهب و برابری کامل زن و مرد استوار است. طی چهار دهه گذشته، جنبش سرنگونی رژیم بر همین پایه‌ها به پیش رفته و قدرت گرفته است

 

.

انقلاب‌ها با اراده فردی شکل نمی‌گیرند، اما حضور سازمان‌ها و احزاب کمونیستی که بتوانند کارگران آگاه را بسیج کنند و اعتماد بخشی از مردم را جلب کنند، نقشی تعیین‌کننده دارد. تجربه انقلاب اکتبر و انقلاب ۵۷ نشان داده که جوامع حول مطالبات مشخص متحد شده و مسیر سرنگونی حکومت را هموار کرده‌اند. بنابراین، ضروری است که فعالان کمونیست و رهبران جنبش‌های اجتماعی، در سازماندهی این مبارزات نقش پررنگ‌تری ایفا کنند.

در طول این جنبش، شاهد انتشار “منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی ایران” و “منشور آزادی، رفاه و برابری” بودیم که در هر دوی آن‌ها، بر مبارزه علیه حجاب اجباری تأکید شده است. انتظار می‌رود که حمایت از این جنبش به سازماندهی و مشارکت فعال در آن تبدیل شود.

اسد نودینیان
۱۰ اوت ۲۰۲۳
۱۹ مرداد ۱۴۰۲

در اینجا بیانیه مبارزان کمونیست را ضمیمه می کنم . 

بیانیه مبارزان کمونیست

نقطه توافق

 

دامنه حملات شیمیایی جمهوری اسلامی به مدارس، به خصوص مدارس دخترانه و مکانهای عمومی سراسر جامعه ایران را در بر گرفته است. تا کنون هزاران دانش آموز را مسموم کرده‌اند‌ و صدها نفر از آن‌ها بر اثر استنشاق گاز بیهوش و چند نفر جان خود را از دست داده‌اند. این جنایت هولناک از طرف  اتاق فکر رژیم برای بقاء و مقابله با انقلاب آزادیخواهانه مردم برنامه ریزی شده است. زمان اوج این برنامه در آستانه ۸ مارس، روز جهانی زن، چهارشنبه سوری و نوروز انتخابی است برای رهائی رژیم از کابوس اعتراضات توه‌ای در این روزها.

۶ ماه از این دوره از جنبش مردم برای خلاصی از دست رژیم اسلامی با شعار محوری زن، زندگی، آزادی می‌گذرد. در این مدت دولت با استفاده از نیروهای نظامی‌ و نیروی مخفی خود بنام “لباس ‌شخصی‌ها” به مقابله خونینی با مردم معترض دست زده است. نزدیک به ۶۰۰ نفر را کشته و هزاران نفر را معلول ده‌ها نفر را اعدام و بیش از ۲۰ هزار نفر را دستگیر کرده‌اند. با این وجود مردم کوتاه نیامده‌اند و فعالین و رهبران در داخل به ایجاد تشکل‌های علنی و مخفی در محل کار و دانشگاه و مدارس و محلات وسیعا روئی آورده‌اند. این روالی است که آغاز شده و نشانه رشد و تعمیق جنبش مردم برای رهائی جامعه از چنگ جمهوری اسلامی است.

سران رژیم از پایداری جنبش ما و روند رشد آن بی‌اطلاع نیستند. متوجه‌اند نیروی سرکوب آنها از پس  مردم برنمی‌آید. اتاق فکر آنها حمله شیمیایی به مدارس، آنهم مدارس دخترانه را به عنوان نقطه تقابل جنبش ژینا و ضدیت با زنان برنامه‌ریزی کردند. این رژیم از ابتدای سرکار آمدن با حمله به زنان شروع کرد و جامعه را به صلابه کشید و فکر می کند با بازگشت به همان روش و یورش به زنان می‌تواند آن تاریخ را تکرار کند و خود را نجات دهد.

حملات شیمیائی به بچه های دبستانی و دانش آموزان دختر در مدارس از طرف خامنه‌ای و مشتی جانی انجام می‌گیرد که خود را دولت صاحب جامعه میدانند. این جنایت از نوع قتل‌های زنجیره‌ای و اسید پاشی‌ها گذشته برای ایجاد وحشت در جامعه نیست، این اعلام جنگ تمام عیارعلیه آحاد جامعه کوچک و بزرگ آن است که قوانین بین المللی در جنگها را زیر پا گذاشته و در ردیف کشتار جمعی اسیران در اطاق‌های گاز توسط هیتلر و بمباران شیمیایی صدام حسین قرار دارد. جدال میان صف مردم با نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی وارد دوران دوران خطیری شده است. جامعه ایران راهی بجز به گور سپردن نظام اسلامی ندارد. در این دوره علاوه بر نیروهای نظامی و نیروی مخفی لباس شخصی‌ با یک سازمان نظامی مخفی جنایت پیشه “آتش به اختیار” جدیدی روبرو هستیم. رژیم قصد دارد مردم را بین این نیروی جدید مخفی و دیگر نیروهای نظامیش گیر بیندازد. می‌خواهند ما را از مبارزات تعرضی به موضع دفاعی و توقع ایجاد امنیت محدود کند و به عقب بکشاند. مشاهده کرده‌اید که همزمان با حمله شیمیایی به هر مدرسه‌ و دبستانی قبل از رسیدن امداد نیروهای نظامیش آنجا حاضرند تا مردم معترض به این جنایات را سرکوب و دستگیر و زندانی نمایند. آمار اعدام‌ها و صادر کردن حکم اعدام در این دوره بالا رفته است.

نکته مهم اینکه چرا جمهوری اسلامی با این درجه از انزوا در جهان، بدون واهمه از عکس‌العمل آمریکا و اروپای واحد و سازمان‌های بین المللی اینگونه آشکارا و در این ابعاد وسیع حمله شیمیائی به مدارس را سازمان داده و ادامه‌اش میدهد؟ چرا این دولت‌ها و سازمان‌ها و رسانه‌های‌شان در سطح خبر و حداکثر تا حد محکومیت این جنایت بسنده کرده‌اند؟ تشخیص این درجه از درنده خوئی رژیم بدون مکث در تحولات و رویدادهای جهانی در ارتباط با ایران ممکن نیست. واقعیت این است که جنبش برابری طلبانه در ایران به معضل هسته‌ای و مشترک دولت‌های غربی و منطقه‌ای در خاورمیانه اضافه شده است. دو رکن محوری این جنبش یعنی ضد مذهبی بودن و برابری خواهی کامل زن و مرد بدون هیچ قید و شرطی، خطری است که توازن فعلی بین مردم با دولت‌های منطقه را بهم می‌ریزد. نگرانی از این جنبش و سیاست تقابل با آن محور همکاری و نقطه توافق مشترک تمام دولت‌های سرمایه داری است. چشم پوشی غرب از حملات شیمیائی به مدارس و به مردم در خیابان و محل‌های تجمع محصول این دوره از روابط بین المللی دولت‌های غربی با جمهوری اسلامی است. مبارزه انقلابی مردم موقعیت داخلی و بین المللی رژیم را ضعیف‌تر کرده و نیاز به سازش با بقیه را دارد و دولت‌های دیگر مواظب آنند. اگر جمهوری اسلامی در مورد مسئله هسته‌ای کوتاه نیاید و در جهت دگرگونی رابطه خود با چین و روسیه گام برندارد غرب از کانال آلترناتیوسازی بنام انقلاب علیه انقلاب وارد تقابل با آن خواهد شد. ایران فعلا خلاف این جهت حرکت می‌کند.

آن فاکتوری که کل این معادلات را مانند این شش ماه بهم می‌ریزد آزادیخواهی مردم و ادامه آن است. شکی نیست که جنش برابری طلبی و رشد آن چون معضل مشترک غرب و دولت‌‌های خاورمیانه باقی خواهد ماند. اروپا و آمریکا ضمن اینکه نمی خواهند مخالفان جنبش مردم بنظر آیند تمام امکانات سیاسی و مالی و رسانه‌ای خود را علیه این جنبش آزادیخواهانه در هر شرایطی به گونه‌‌ای بکار خواهند گرفت.

اکنون آمریکا و اسرائیل، اروپا، عربستان، سوریه، مصر، عراق و طالبان دیگر کشورها در خاورمیانه مشغول‌اند که جمهوری اسلامی ماندگار شود. هنوز جمهوری اسلامی مناسب‌ترین آلترناتیو آنها برای مقابله با انقلاب است. عربستان سعودی با دخالت چین رابطه دیپلماتیک با آن را از سر گرفت. فشار بر جریانات اسلامی در کشورهای خاورمیانه مخصوصا دوروبر ایران را کم کرده‌اند تا اسلام از سکه نیفتد. گفتگو میان ایران و آمریکا برای مبادله زندانیان در جریان است و آمریکا تعدادی از سران رژیم را از لیست تحریم هایش پاک کرده و مانع صدور قطعنامه علیه ایران در اجلاس شورای حکام آژانس شده و در گرما‌گرم این حملات شیمیائی سرگرم مذاکره با ایران هستند. بدنبال آن گروسی از طرف آژانس بین‌المللی اتمی به قول خودش برای تثبیت توافقات انجام گرفته و ارزیابی‌های فنی به ایران رفت و او هم راضی و خوشحال بازگشت.

پشت سر این سیاست آمریکا و میانجیگری چین برای از سرگیری روابط دیپلماتیک عربستان با جمهوری اسلامی کشمکش شدید چین و آمریکا قرار دارد. آمریکا و اروپا و اسرائیل از سرگیری این رابطه را به ضرر خود میدانند و با سردی به آن برخورد کرده‌اند.

مردم آزادیخواه!

 جنبش برابری خواهانه ما با حمایت آمریکا و اروپا و ناتو شروع نشد و نیازی به دخالت آنها برای ادامه‌ این مبارزات و پیروزی آن نیست. آلترناتیو سازی‌ و رهبر تراشی آن‌ها برای تحمیل دوباره سیستم استبدادی امتحان شده بر جامعه ربطی به مبارزات برابری طلبانه ما ندارد. رهبران صلاحیتدار جنبش ما زنان و مردان و جوانانی هستند که در کارخانه و کارگاه و مدارس و دانشگاه لحظه به لحظه درگیر هدایت و سازماندهی و تعمیق این جنبش هستند.

در هیچ انقلاب و مبارزه‌ای برابری طلبانه‌ای، مردم بجز نیروی متحد و سازمان یافته خود و حمایت‌های انسان‌های آزادیخواه در جهان پشتیبانی نداشته‌اند.

مبارزان کمونیست

۲۱ اسفند ۱۴۰۱

۱۲ مارس ۲۰۲۳