در باره  اعتراض علیه اعدام و اعتصاب عمومی در کردستان

کمونیست می پرسد؛

 

در باره  اعتراض علیه اعدام و اعتصاب عمومی در کردستان

 

سیاوش دانشور، صالح سرداری، سعید ارمان

 

کمونیست: مبارزه علیه اعدام در ایران هر روز گسترش می یابد. روز سوم بهمن جامعه کردستان از جمله به فراخوان کمونیست ها وارد اعتصاب عمومی شد. ارزیابی شما از مجموعه این تحرک و اعتصاب عمومی چیست؟ مباحث و ابهاماتی حول تحرک طرح شده است از جمله؛ “اعتصاب عمومی سنت مبارزه ناسیونالیسم کرد است”، “زندانیان را براساس قومیت شان جدا کرده اند”، یا “تحرک کمونیست ها در اینروز دنباله روی از فراخوان احزاب ناسیونالیستی است”. این نکات چقدر واقعی اند و شیوه برخورد حزب به این مسائل چگونه است؟

 

سیاوش دانشور: ابتدا از جانب حزب حکمتیست به همه فعالین و شرکت کنندگان در اعتراض علیه اعدام، از زندانهای ایران و صفوف اعتراضات کارگری و دانشگاه ها تا مردمی که در شهرهای کردستان زیر فشار سرکوب و تهدید اطلاعات رژیم و همینطور در خارج کشور، اعتصاب و اعتراض کردند و رژیم اسلامی اعدام را تحت فشار قرار دادند درود میفرستم. هر ناظر منصف این را درک میکند که در ایران یک جنبش وسیع علیه اعدام و در دفاع از حق حیات وجود دارد که ماهیتاً چپ است، محصول تلاش و فعالیت کمونیسم ایران است و امروز مانند بسیاری از خواستهای دیگر امری بدیهی و همگانی شده است. نیروهای راست تاریخاً با اعدام و قتل مخالفین و تروریزه کردن جامعه ارتزاق سیاسی کرده اند و اساساً مخالفت با اعدام به گروه خون سیاسی شان نمیخورد. اگر مصلحت جوئی در یک جامعه ملتهب و رادیکال حکم میکند که “همرنگ جماعت شوند”، نباید کسی را دچار اشتباه محاسبه کند که گویا راستها هم مخالف اعدام هستند. نخیر، این نیروها از هم اکنون برای کمونیست ها و مخالفین خط و نشان قتلهای دسته جمعی می کشند. مبارزه علیه اعدام مستمراً در اشکال مختلف ادامه داشته است و در مورد اخیر دستکم سه هفته پرشور و فعال بعد از تائید احکام اعدام توسط دیوان عالی جنایتکاران برای پنج زندانی سیاسی در جریان بود. اقدامات بسیار متنوعی توسط نیروهای سیاسی و شخصیت ها و زندانیان سیاسی و خانواده های زندانیان و نهادهای مدنی صورت گرفت، دیوارهای شهرها با عکس و پوستر اعدامیان و شعار علیه اعدام مزین شد. همه از جمله زندانیان سیاسی از اعتصاب عمومی در کردستان حمایت کردند. اعتصاب پاسخ نسبتا خوبی گرفت و واکنش نیروهای حکومتی قبل و بعد از اعتصاب بیانگر عصبانیت رژیم و ناتوانی اش در مقابل اعتراض متحدانه مردم بود. احضارها و تهدیدها تا جلسات با افراد خوشنام و بانفوذ شهر و تلاش برای منتفی کردن اعتصاب تا دستگیریهای بعدی، سیاست چماق و هویج رژیم بود.

 

به هر حال مانورهای حکومت و لااقل توقف اجرای حکم در سه مورد پخشان عزیزی و مهدی حسنی و بهروز احسانی حداقل تاثیر این اعتراضات بوده است. امری که باید به لغو کلیه این احکام و نفس اعدام و آزادی بیقید و شرط این عزیزان منجر شود. آخرین گزارشهای نهادهای حقوق بشری از یک لیست ۵۴ نفره از زندانیان با اتهام سیاسی و امنیتی سخن میگوید که احکام آنها برای اجرا صادر شده است. حدود ٢٤ نفر از این زندانیان در دادگاههای تهران و ۲۰ نفر در دادگاههای استانهای خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و کردستان به اعدام محکوم شده‌اند. جمهوری اسلامی با قربانی گرفتن از مخالفین سیاسی و گروگانگیری و پرونده سازی تلاش دارد نفس جامعه را در سینه حبس و از پیشروی مبارزه انقلابی ممانعت کند. درهم شکستن این ماشین سرکوب و توده ای تر کردن مبارزه با اعدام و اَشکال سرکوب سیاسی یک وظیفه پایه ای هر کسی است که با هر روایتی آزادی میخواهد. به هردرجه اعتراض علیه اعدام و شکنجه و زندان و دفاع از آزادیهای سیاسی قویتر و توده ای تر شود، منفعت آنرا در درجه اول طبقه کارگر و نیروهائی میبرند که در آزادی و نفی سرکوب ذینفعند. ما بر گسترش و سراسری تر کردن اعتراض علیه اعدام و شکنجه و زندان بدون هیچ تبصره و اما و اگری تاکید داریم؛ اعدام قتل عمد دولتی است! هیچ نیروئی، هیچ دولتی، هیچ قدرتی تحت هر نامی حق ندارد و نباید تلویحاً این حق را داشته باشد که جان کسی را به هر بهانه ای بگیرد. اعدام ممنوع است، اعدام “مجازات” نیست، آدمکشی رسمی و قانونی و دولتی است و باید لغو شود. این پرچم ماست.

 

در مورد نکات مورد اشاره تان؛ آیا “اعتصاب عمومی سنت مبارزه ناسیونالیسم کرد است”؟ واضح است که خیر. اعتصاب عمومی یک تاکتیک مبارزاتی است. نسخه ای برای تمام فصول و تاکتیک مناسبی در هر شرایط و در هر تناسب قوا نیست. باید بصورت کنکرت در هر مورد بررسی شود که تاکتیک جوابگو و موثری هست یا خیر. در شرایطی که فضای جامعه آماده تر و مبارزاتی تر است، مثل شرایط بعد از قتل دولتی مهسا (ژینا) امینی، فراخوان اعتصاب عمومی و عزای عمومی (از جانب ناسیونالیسم کرد و ناسیونالیسم ایرانی) فقط کمک به رژیم برای به سکوت کشاندن مردم و خانه نشینی آنها بود که مشخصاً حزب کمونیست کارگری – حکمتیست قاطعانه علیه آن ایستاد. اما ابتکار تاکتیک اعتصاب عمومی، لااقل در تاریخ سیاسی کردستان، به چپ جامعه تعلق دارد. اولی آن در سنندج برای خروج نیروهای دولتی و سرکوبگر از شهر و متعاقب آن تحصن در استانداری سنندج بود که مبتکر آن کمونیست ها بودند. آنوقت حزب ناسیونالیسم کرد، حزب دمکرات، همینطور سلفی ها و اخوانی های کردستان، مفتی زاده و مکتب قرآن، مشغول لبیک گفتن به خمینی و مشاعره با دولت موقت بازرگان بودند. مورد دوم در اعتراض به اعدام ٥٩ زندانی سیاسی در مهاباد توسط همین جلائی پور که بعدتر اصلاح طلب شد، با پیشنهاد کومله و همراهی حزب دمکرات صورت گرفت و عملاً فراخوان مشترک داده شد. موارد بعدی نیز عمدتاً چپ ها ابتکار عمل را داشتند و احزاب ناسیونالیست نیز با نام خودشان فراخوان دادند. تاکید این نکته لازمست که احزاب ناسیونالیست مخالف اعدام نیستند و خودشان در آدمکشی و اعدام مخالفین پرونده سیاهی دارند. اینکه ناچار به همراهی موردی شدند، برمیگردد به فضای قطبی و رقابت سیاسی در جامعه کردستان. یک ویژگی جامعه کردستان که آنرا از دیگر مناطق کشور متمایز میکند،حزبی بودن آنست. اینجا چپ و راست نیرو و پایگاه توده ای خود را دارند، جنبشهای اجتماعی متعین ترند و لذا در هر موردی دخالت می کنند. تبلیغات و سیاستهای متمایز این نیروها همواره براین امر متمرکز بوده که فضا را از دست کمپ مقابل دربیاورد. کردستان صفحه سفید نیست، سنتهای مبارزاتی و احزاب سیاسی نقش دارند. کسی “پشت کسی” نمیرود و آنجا هم که توافقی صورت میگیرد منافع عمومی تری مطرح است و فشارهای اجتماعی نیروها را وامیدارد که جوابی بدهند. این ساده سازی و کلیشه پردازی محض است که هر ابتکاری را کلاً به سمتی یا بلوکی نسبت داد، حتی آنجا که کمونیست ها مبتکر امری و فعالیتی اند، ناسیونالیست ها تلاش دارند با ناسیونالیزه کردن امر واقع آنرا از دست کمونیست ها دربیاورند. این یک جنگ و کشمکش دائمی است و با فرمول های کتابی نمیتوان سراغ آن رفت. به همین دلیل ما در کردستان با رهبران شهری، اقدامات توده ای، مسائل بزرگ و سیاست توده ای شده مواجهیم و نه چهارچوبهای فرقه ای و محفلی و محدود. بالاخره شما یا جنگ نظامی میکنید یا نمیکنید، یا ارتش در مقابل ارتش سازمان میدهید یا نمیدهید، یا در مقابل قلدری حکومت و اوباش محلی آن می ایستید یا صحنه را واگذار می کنید، یا قدرت عمل وسیع و آتوریته دارید یا ندارید، یا توان کنترل و اداره دارید یا ندارید. صحنه اینجا کلاسیک تر است.

 

ادعای “زندانیان را براساس قومیت شان جدا کرده اند“، مِصداقِ سنگ مُفت گنجشک مُفت است و عمومیت دادن آن مَملو از بی اخلاقی است. بله، سیاست ناسیونالیسم کرد همیشه این بوده که مُهر قومی بر همه چیز بکوبد. از تخم مرغ و لباس و غذا تا فعال زن و زندانی و غیره. ما سالهای طولانی علیه این قومیگری و عبارات “زندانی سیاسی کورد”، “فعال زن کورد” و غیره حرف زدیم و بنیانهای فکری و مضرات این سیاست و اهداف ارتجاعی آن را برشمردیم و نقد کردیم. این جریانات خودشان را “احزاب کوردی” مینامند و این تاکید بر قومیت را برای معامله با ناسیونالیسم ایرانی و ایرانشهری نیاز دارند. بعدتر فدرالیست ها برای اینکه قبح این جداسازی تصنعی را بپوشانند، همه را تقسیم بر قوم و مذهب کردند. طرف وقتی خودش را معرفی میکند میگویند من بعنوان “فعال سنی و کرد”، یعنی تو هم “شیعه و فارس” و الی آخر. دارند میگویند طبقه کشک است، انسان نداریم، حقوق عام انسانی بی معنی است، هویت ملی و قومی و مذهبی اصالتدارد، دمکراسی و نظام حکومتی هم براین اساس باید باشد، شاه بیت همه بند و بست ها و ائتلاف ها نیز همین تئوری است. لذا هیچ جای تعجبی نیست که ناسیونالیستهای متفرقه مُهر قومی بر اعتراض بزنند، زندانی سیاسی را از بغل دستی جدا کنند، حتی صریح بگویند کردستان در امر سراسری دخالت نمیکند چون همه “فارس ها” در تبعیض علیه ما شریک اند. یا “اهل تسنن” فتوا علیه “اهل تشیع” و بهائی و کمونیست بدهد و جوان مردم را بخاطر سکولار بودن سر ببرد. اینها همین اند. اما این ادعا را به کمونیست ها و پرچمداران مبارزه همه جانبه با ناسیونالیسم و قومیگری چسپاندن، اتهام زنی از جنس فرهنگ همین ناسیونالیست هاست. البته این سخنان از ته قلب گویندگانش برنخاسته است، آنها از واقعیت اجتماعی به تئوری نمیرسند، از وضعیت خوشان شروع میکنند و دنبال تز و تئوری ای میگردند که توجیه گر بی عملی و پاسیویسم شان باشد، و چه ساده تر از اینکه سنگی به طرف کمونیست ها بیاندازند و با ادبیات لباس زیر با منتقدین سیاسی حرف بزنند. طرف بحث حزب حکمتیست این جماعت ورشکسته نیستند، ما اگر حرفی میزنیم مخاطبمان جامعه و توضیح سیاست مان است.

 

آیا این ادعا که “تحرک کمونیست ها در اینروز دنباله روی از فراخوان احزاب ناسیونالیستی است” درست است؟ دنباله روی البته به هر معنا سیاست نادرستی است اما در این جمله دنیائی از عوامفریبی نهفته است. کسی که اینرا میگوید اولاً برای ناسیونالیسم کرد مرجعیت بالائی قائل است، ثانیاً فردی مرعوب ناسیونالیسم کرد است، ثالثاً فرضش اینست که جامعه کردستان تیول ناسیونالیسم کرد است.خود ناسیونالیستها جرات ندرند در مورد خودشان اینگونه حرف بزنند. بزعم این دانشمندان گویا این جامعه طبقاتی نیست، جنبشهای اجتماعی متخاصم در آن پیشینه و سابقه و سنت ندارند، تصویر بشدت بچگانه و اولترا ساده شده از یک جامعه پیچیده بدست میدهند و حکم صادر میکنند. چرا و با کدام استدلال؟ میفرمایند: فراخوان کمونیست ها یک روز بعد از فراخوان ناسیونالیست ها صادر شده و این سند دنباله روی و حمایت از فراخوان ناسیونالیست ها است!؟ اوه، چه باهوش! خب،نتیجه عملی چیست؟ یا روز دیگری فراخوان بدهید یا شرکت نکنید یا مثل ما علیه “زندانی اعدامی کرد” ساکت باشید و “لانسه نکنید” و با این ژست توخالی لابد خیلی “کمونیست و انترناسیونالیست” باشید!!

 

شما یا حواستان نیست و یا آگاهانه خود را به کوچه علی چپ میزنید که دقیقاً مثل سلطنت طلبان فالانژ و یاسمین پهلوی سخن میگوئید وقتی از “لانسه کردن دو زندانی کرد” حرف میزنید و علیه کمونیست ها چرند می بافید. آنها از موضع “تجزیه طلب بودن دو زندانی کرد” میگویند از پخشان و وریشه دفاع نکنید و شما در اعتراض به “لانسه کردن دو زندانی کرد و انتشار عکسهای آنها” سکوت عظما میکنید و طلبکار هم هستید! پشت و روی یک موضع واحد ارتجاعی! واقعاً شرم نکردید که فحوای حرف دست راستی ترین عنصر اپوزیسیون راست را زیر نام “مرزبندی با ناسیونالیسم” تکرار کردید؟ اگر واقعا برسر ادعای جدا نکردن و قومی نکردن زندانی سیاسی جدی بودید، که مطلقاً نیستید، مینوشتید زندانیان را به “کرد و فارس و کمونیست و مجاهد”قصابی نکنید، آنها اُسرای ما در چنگال خونین جمهوری اسلامی اند و در خطر اعدام. مبارزه با اعدام هم امری عمومی و علیه جامعه است، علیه رژیم و علیه اعدام بمیدان بیائید. اگر اینکار را نمیکنید از بستر مشترک همین موضع ناسیونالیستی درمیاید که تلاش دارید آنرا با ادا و اطوار روتوش کنید. اما بحدی زشت است که قابل پوشاندن نیست. وانگهی، از نظر ما شما دیگر چپ هم نیستید، کسانی که کشته شدن اسماعیل هنیه در تهران را همراه با خامنه ای محکوم میکنند، از توده ای ها هم عقب ترند، محور مقاومتی اند. اینها هم تصادفی و از سر عدم درک معرفتی نیست، مواضع معرفه و شناخته شده ناسیونالیسم ضد امپریالیستی در قبال جنگ است. شما نمیتوانید علیه فاشیسم و سیاست نسل کشی دولت اسرائیل حرف بزنید بدون اینکه در مقابل رژیم و محور مقاومتش سکوت کنیداما همزمان کشته شدن تروریست های اسلامی بدست تروریستهای دولتی را محکوم میکنید. کسانی که از هر سمت در مواضع سیاسی تا مغز استخوان ناسیونالیستی غوطه ورند، صلاحیت ندارند و در مکانی نیستند که از کمونیستهای حکمتیست بزعم خودشان “فول ناسیونالیستی” بگیرند. باور کنید ما از وضع زار شما بعنوان رفقای قدیمی مان خوشحال نیستیم، ایکاش کمونیست دوآتشه و پا رو زمین می ماندید و در حد توان تان کاری مثبت میکردید. جای تاسف است که برای توجیه مواضع اولترا راست و پاسیوتان به روشهای ناسالم و دروغگوئی روآوردید. حزب حکمتیست نباید وقتش را برای بحث با این محفل بی پرنسیپ تلف کند.

 

کمونیست:حزب حكمتيست چه راساً و چه همراه با نيروهای‌ چپ همیشه عليه اعدام و در حمايت از زندانيان سياسی دست به اعتراض زده است. همچنين بدرست عليه اعدام زندانيان سياسی مشتركاً با كومله سازمان كردستان حزب كمونيست ايران و شورای همكاری نيروهای چپ و كمونيست در كردستان فراخوان به اعتصاب عمومی داد. اين  اعتصاب جواب گرفت و توجه نسبتاً زيادی را بخود جلب كرد. همزمان كسانی هم در اين رابطه به شركت ما و به این فراخوان انتقاد كردند. ارزيابی شما از مسئله چيست؟

 

صالح سرداری: حزب ما در تقابل با سياست های سركوبگرانه جمهوری اسلامی و بخصوص بازداشت و اعدام مخالفين سياسی در اشکال مختلف، بطور مداوم فعاليت داشته است. در اكثر شهرهای بزرگ، پايتخت های اروپایی و سایر نقاط جهان همراه با ديگر نيروهای چپ و آزادیخواه، نهادهای سياسی مبارز و فعال، در سازماندهی تجمعات اعتراضی و برگزاری آكسيون مقابل همه سفارتخانه ها و كنسولگری های جمهوری اسلامی در اروپا و ديگر کشورها در صف اول این اعتراضات حضور داشته و در مناسبتهای مختلف تظاهرات و آكسيون های اعتراضی برگزار كرده است. گاهاً در اين اعتراضات كادرهای حزب ما دستگير و زندانی شده اند و  به پرداخت جريمه های سنگین محكوم شدند. این نوع اعتراضات بخشی از فعالیت حزب ما در خارج کشور است.

 

همانطور که میدانید طی چند ماه گذشته، كه رژيم اسلامی سرمايه برای زهر چشم گرفتن از مردم  با صدور احکام اعدام به ایجاد رعب و وحشت در جامعه دست زده، حزب ما همراه با ساير جريانات چپ و كمونيست فعاليت های  چشمگيری برای تقابل با احكام اعدام انجام  داده است. در ادامه اين فعاليت ها زمانی كه “ديوان عالی كشور” حكم اعدام زندانیان سیاسی از جمله پخشان عزيزی، وريشه مرادی، مجاهد كوركور، مهدی حسنی و بهروز احسانی را تایید كرد، ما برای اعتراض به این جنایت روز چهارشنبه سوم بهمن اعتصاب عمومی در كردستان را فراخوان داديم.

 

عليرغم اينکه جمهوری اسلامی برای به شكست كشاندن اين فراخوان به انواع ترفندها دست زد، اما موفق نشد از برگزاری این اعتصاب جلوگیری کند. خيلی ها را تهديد كردند و به آنها هشدار دادند “اگر مغازه و كارگاههای خود را تعطيل كنيد این واحدها را پلمپ ميكنیم”. کار تا جایی پیش رفت که تعدادی از فعالين مدنی و اجتماعی را در هتل شادی سنندج به صرف شام دعوت كردند و از آنها  خواستند مانع اين اعتصاب شوند. گفته بودند ميتوانيم با هم برای لغو احكام اعدام به توافق برسيم، نامه بنویسیم و تقاضای عفو کنیم. يك روز قبل از اعتصاب به وكيل پخشان عزيزی اطلاع دادند، كه اعدام او به تعويق افتاده است. این مانوورها صورت گرفت تا بلکه از شروع اعتصاب جلوگیری کنند، اما هيچكدام از اين ترفندهای جمهوری اسلامی نتوانست مانع انجام اعتصاب عمومی شود. اين فراخوان از طرف مردم مبارز كردستان جواب گرفت و يكبار ديگر مردم مبارز و خشمگین از این جنایات ۴۵ ساله به جمهوری اسلامی نشان دادند كه در مقابل مردمی مبارز و تسليم ناپذير قرار دارند ‌و نمیتوانند آنها را به زانو درآورند.

 

من اين اعتصاب را اقدامی بجا و موثر میدانم و آن را مثبت ارزيابي ميكنم. از همينجا هم یک بار دیگر به مردم مبارز و فعالين سياسی و كمونيست هایی كه برای سازمان دادن و بسرانجام رساندن اين اعتصاب تلاش كردند دست مريزاد ميگويم.

 

شما اشاره كردید كه تعدادی به ما ايراد گرفتند، كه شركت و فراخوان حزب ما در اين اعتصاب “ناسیونالیستی” بوده، چون اعتصاب عمومی سوم بهمن ماه بخاطر حكم اعدام “دو زن كرد” اعلام شده و علاوه بر این شش حزب راست اعتصاب را در همان روز و زودتر از ما فراخوان دادند!

 

ابتدا بگویم اولا فراخوان فقط برای اعتراض به حکم وریشه و پخشان نبود، اسامی همه زندانیانی که خطر اعدام آنها را تهدید میکند در فراخوان اعتصاب آمده بود. همینطور مبارزه برای لغو اعدام مطلقاً و کوچکترین ربطی به محل تولد و زيست زندانی ندارد. از كی تا بحال كمونيست ها فقط باید برای لغو اعدام زندانیان چپ و كمونيست مبارزه کرده اند؟ حق حيات حقی جهانشمول است. بطور واقع كمونيست ها بايد در صف اول مبارزه علیه اعدام حضور داشته باشند. تلاش ما عليه اعدام انسان ها، مرز و جغرافيا و جنسيت و مذهب نمیشناسد. هر عنصر جنایتکاری که در جمهوری اسلامی صاحب قدرت بوده و برای این حاکمیت کار و فعالیت کرده در فردای انقلاب اگر بدست ما كمونيست ها دستگیر شود حکم اعدام نخواهد گرفت، این قاعده پرنسیپ و باورهای ماست.

 

كسانیکه به ما بخاطر شركت و فراخوان اين اعتصاب خرده گرفتند، خودشان در اين رابطه چکار کردند؟ از دور نظاره گر این جنایات بودندو زحمت زیادی به خود ندادند. این طیف منزه طلب فکر میکنند اگر تنه آنها به تنه جامعه و جريانات ديگر بخورد آلوده ميشوند. اینها ژست راديكاليسم به خود ميگيرند و ميدان را خیلی ساده برای یکه تازی احزاب راست و ناسيوناليست خالی کردند. اين در حاليست كه جنبش ضد اعدام و مخالفت با اعدام همیشه زیر پرچم احزاب و افراد چپ و كمونيست در میدان حضور داشته است. ما كمونيستها  از چهل سال قبل با شعار نه به اعدام و اعدام قتل عمد دولتیست، مخالف اعدام بودیم و برای لغو آن مبارزه و تلاش كرده ايم. بطور واقعی جنبش عليه اعدام، یک ميدان فعاليت كمونيست ها بوده است. سالها پیش خيلی از احزاب و طیف های دیگر ایرانی اساسا در رابطه با اعدام نه برنامه ای داشتند و نه این مبارزه در پلاتفرم سیاسی و فعالیت آنها جایی داشت. خوشبختانه پيشرفت جامعه و مبارزات روشنگرانه و دفاع از حق حيات انسان باعث شده كه امروز تقريبا همه نیروها و طیفهای مختلف سیاسی مخالف اعدام باشند. رفقای سابق ما متاسفانه اين ميدان را خالی كردند و به جای  شركت و فعاليت در اين عرصه مهم، انتظار دارند ما هم ميدان را برای  جريانات راست خالی كنيم!

 

حزب ما همانطورکه تاكنون در روند فعالیتهایش نشان داده، سعی ميكند در همه عرصه های مبارزاتی و فعالیت كمونيستی دخالتگر باشد و از مطالبات و خواست های جنبش كارگری و كمونيستی و سایر جنبش‌های مترقی دفاع كند. بخشی از تلاش ما این است که قطب چپ و كمونيست جامعه را همراه با دیگر نيروهای چپ و كمونيست تقويت كرده و اجازه ندهیم نیروهای راست و پروغرب سوار بر خواستهای رادیکال و مترقی جامعه شده و مانعی در روند این مبارزات رادیکال ایجاد کنند و مُهر خود را بر مبارزات انقلابی مردم بزنند. ما به مثابه کمونیزم کارگری، به مثابه حزب حکمتیست مصمم هستيم در اوضاع پرتحول سياسی که هر لحظه آبستن تحولات جدی است، وقوع هر نوع تغيير و تحولی در ايران را با حضور خود و نیروهای كمونيست و چپ جامعه تامین و نمایندگی کنیم.

 

کمونیست: اعتراض علیه اعدام، جنبش علیه در داخل و خارج کشور گسترده و واقعی است. تحرکات قبل و بعد اعتصاب عمومی توسط آزادیخواهان در کردستان و شهرهای ایران، همینطور تلاشهای سرکوبگرانه رژیم قبل و بعد اعتصاب گواه این واقعیت اند. تشکیلات خارج کشور حزب حکمتیست همراه با نیروهای کمونیست و انقلابی مرتبا علیه اعدام تلاش کرده است. بعنوان یکی از سخنگویان و سازمانده های این تحرکات، نظرتان چیست و چگونه باید جنبش علیه اعدام را به حرکتی گسترده و توده ای تبدیل کرد؟

 

سعید آرمان: اجازە بدهید نگاهی کوتاە بە شیوەهای برخورد بە مسئلە اعدام بعنوان شنیع ترین نوع قتل دولتی کە بە قدمت خود جمهوری اسلامی از همان ابتدای حاکمیت ننگینش از مدرسە رفاە آغاز و تاکنون ادامە دارد بیاندازیم.

 

متاسفانە در همان ابتدای اعدامهای فلەای توسط خلخالی و سیستم حکومتی برخورد جدی بە رفتارهای خشن و هدفمند قصابان اسلامی نشد و همین امر باعث شد کە رژیم بی مهابا دست بە قتل عام بزند و در مقاطع مختلف هزاران انسان را بە جوخەهای مرگ سپرد و از دم تیغ عبور دادند. از کردستان تا ترکمن صحرا و بندر انزلی در بیدادگاەهای صحرایی حکم صادر و اعدام می کردند. در دهە سیاە شصت هزاران زندانی را از دم تیغ گذراندند و خاورانها را خلق کردند. میادین شهرها با طلوع صبح نمایش گردنهای آویزان با بهانەهای گوناگون، اما با یک هدف آنهم ایجاد وحشت و مرعوب کردن جامعە برای حفظ بقای نظم وارونە و استثمارگرانە سرمایەداری بود. هزاران نفر در میادین شهرها بە تماشای صحنەهای شنیع اعدام می رفتند و رژیم عامدانە سعی در عادی سازی این خشن ترین نوع قتل عمد دولتی در اذهان جامعە را داشت. این دوران نیز سپری شد.

 

سالها قبل جمعی از فعالین سیاسی در داخل کشور کمپینی را تحت عنوان “لغو گام بە گام مجازات اعدام” علیە اعدام، آغاز کردند کە از همان ابتدا مورد نقد ما و بسیاری دیگر خارج کشور قرار گرفتند. مبارزە با اعدام در ابعاد مختلف باید صورت می گرفت و علیە هر گونە احکام اعدام باید مبارزە کرد نە گام بە گام بلکە تمام قد و علیە کلیە احکام و بهانەهای آن.

 

در یک سال گذشتە طبق آمار خود حکومت کە اعلام کردە تعداد اعدامها از مرز ٩٠٠ نفر گذشت. حساسیت جامعە بویژە زندانیان سیاسی زندان اوین نسبت بە اعدام زندانیان در سحرگاەها منجر بە راە انداختن کارزار “سە شنبەهای نە بە اعدام” با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی از زندان اوین بند زنان شکل گرفت و اکنون شاهد پیوستن صدها زندانی از سایر زندانهای ایران بە اعتصاب غذای سە شنبەهای اعتراضی علیە اعدام هستیم. کارزاری کە ٥٣ هفتە غرور آفرین خود را پشت سر نهادەاند و اکنون در اولین سالگرد خود بە دژی در مقابل رژیم اسلامی در زندانها بدل شدە است و از درون زندان فریادشان بە گوش جهانیان میرسد و حساسیت جهانی نسبت بە توحش رژیم اسلامی را برانگیختە است. جا دارد از مادران دادخواە جانباختگان ٩٨ و ١٠٤١ نیز نام برد کە طی چندین سال گذشتە علیرغم فشارهای گوناگون و دستگیریها و تهدیدات مکرر هرگز کوتاە نیامدند.

 

از سالها قبل در خارج کشور حزب ما و سایر احزاب چپ و فعالین سیاسی چپ و آزادیخواە در کشورهای اروپایی برای دفاع از زندانیان سیاسی و علیە احکام وحشیانە اعدام تشکلها و نهادهای مختلف از جملە شوراها و کانونهای همبستگی با مبارزات مردم ایران و کارزار علیە اعدام، ایجاد و بی وقفە همراە با دادخواهان خاوران، دادخواهان هواپیمای اوکراینی علیە احکام اعدام در مقابل سفارتخانەها و کنسولگریهای رژیم اسلامی و در میادین مرکزی و پرتردد شهرهای بزرگ و یا مقابل دفاتر عفو بین الملل تجمع کردە و صدای زندانیان سیاسی در خارج کشور بودەایم و پژواک این تجمعات اعتراضی از شهرهای بزرگ اروپایی همچون لندن، گوتنبرگ، استکهلم، کلن و برلین و فرانکفورت، آمستردام و لاهە، اسلو، کپنهاگ، پاریس تا تورنتو و واشینگتن و سایر شهرهای آمریکای شمالی رو بە ایران بە یمن دنیای مجازی و رسانەهای بین المللی در جامعە و در زندانها بدون تردید تاثیرگذار بودە است. رهبری و کادرهای حزب ما در طول سالهای متمادی بخشی از تلاشهای جدی علیە اعدام بودند و از زمرە سازمان دهندگان و سخنرانان تجمعات خارج کشور بودەاند.

 

مبارزە علیە اعدام اکنون در ابعاد بە مراتب وسیعتر در داخل و خارج از قبل در جریان است و ما موظفیم تلاشمان را دە چندان کنیم تا مسیر رسیدن بە لغو کامل اعدامها و نداشتن زندانی سیاسی را کوتاهتر کنیم. تحقق این امر در گرو گسترش مبارزە همە جانبە علیە رژیم اعدام تا سرنگونی کامل جمهوری اسلامی بعنوان ماشین کشتار است. ما همزمان باید برای جامعەای تلاش کنیم کە اعدام را برای همیشە بە تاریخ بسپارد و دیگر هیچکسی بە اعدام محکوم نشود و اعدام از سیستم قضایی کشور رخت بربندد.

 

***