همايون گدازگر – دلسوزان كردستانى جمهورى اسلامى و بد قولي هاى روحانى

دلسوزان كردستانى جمهورى اسلامى و بد قولي هاى روحانى

همايون گدازگر

جبهه متحد كرد تصميم گرفته است در كردستان حزب جديدى تأسيس كند . خودشان مدعى اند كه اين تصميم را به اين دليل گرفته اند ، كه تشكل كنونى يعنى “جبهه متحد كرد ” بخاطر كلمه ” كرد” مجوز قانونى نمى گيرد واز فعاليت و امكانات قانونى محروم است . همچنين اسمهايي كه براى حزب جديد پيشنهاد مى كنند عبارت است از : حزب آشتى و دمكراسى، حزب ماد، حزب اتحاد  وغيره . اما در واقع اين حرفها بهانه و ظاهر قضييه است و تصميم ياران دلسوز جمهورى اسلامى در كردستان براى تجديد آرايش خود ناشى از وضعييت  كنونى جامعه و اوضاع سياسى و اجتماعى بعد از انتخاب روحانى است . وگرنه كلمه “كرد”هيچوقت مانعى  در مقابل فعاليت شان نبوده است . نبايد فراموش كرده باشند كه جيره خوارى و مزدوريشان را از پشتيبانى ، رهبرى و عضويت در سازمان “پيشمرگان مسلمان كرد” ( جاشها) و براى سركوب مقاومت مردم كردستان در مقابل رژيم جنايتكار اسلامى شروع كردند . آن زمان پسوند ” كرد ” از طرف رژيم نقطه قوتشان بود و اتفاقا امكانات مادى وقانوني زيادى برايشان در بر داشت . اين جماعت از همان ابتداى سركار آمدن جمهورى اسلامى بعنوان نمايندگان ارتجاع در كردستان همواره ياور وهم پيمان جمهورى اسلامى بوده اند و اسمشان در ليست مجريان و طرآحان ٣٥ سال آذيت و آزار و جنايت در حق مردم كردستان ثبت شده است . امروز هم به نسبت آن سالها و در ارتباط با وابستگى اينها به رژيم سياه اسلامى چيزى تغيير نكرده است وأوضاع بر همان روند گذشته پيش مى رود .  تشكل هاى كنونى روشنفكران كردستانى هوادار جمهورى اسلامى از قبيل” جبهه متحد كرد ” و “اصلاح طلبان كرد”  و غيره ، در واقع شاخه سياسى همان سازمان پيشمرگان مسلمان كرد است ، كه دراثر  تغيير وتحولات در منطقه و بخصوص فروكش كردن مبارزه مسلحانه عليه جمهورى اسلامى ، تفنگ وفشنگدانهايشان را آويزان كردند وبا پوشيدن كت وشلوار و زدن عطر وعينك سالهاست به كار سياسى فرهنگى روى آورده اند . البته نسل كنونى اين جماعت كه در واقع جانشين نسل اول يعنى همان خرده مالكان و كهنه ساواكيهاى دوران اول روى كارآمدن جمهورى اسلامى هستند، تحصيل كرده هم هستند والقاب دكتر و مهندس و وكيل وكار شناس را هم وسيله كلاهبردارى و به بيراهه كشاندن مردم كرده اند . اما مسئله ديگرى كه مشوق اصلاح طلبان و كل طيف روشنفكران كرد طرفدار  جمهورى اسلامى در كردستان در گسترش فعاليت هايشان زير عنوان طرفدارى ازحقوق مردم كرد است ، ناتوانى و عقب نشينى هاى مداوم احزاب ناسيوناليست مخالف جمهورى اسلامى در خارج از مرز هاست . اينها با فروكش كردن مبارزه مسلحانه ، بيشتر از هر زمان ديگرى دچار تناقض و بى افقى شده اند و هميشه حاضر به سازش و كنار آمدن با جمهورى اسلامى هستند . تنها در اثر بى توجهى جمهورى اسلامى در سازش با اينها بود كه ، به غرب و پروژهايش دل بستند و بدنبال كنفرانس هاى دست ساز احزاب دست راستى دولتهاى غربى ويلان پايتخت هاى اروپايي و آمريكا شدند . در واقع خواستهايي  كه اين احزاب براي آن مبارزه مى كنند ، همان مطالباتى است كه از طرف اصلاح طلبان حكومتى در كردستان هم از دولت فعلى طلب مى شود  . نگاهى به مطالبات وتوقعات ناسيوناليستهاى مجاز در كردستان ، نشان مى دهد كه چگونه اينها زير پاى احزاب ناسيوناليست مخالف رژيم را خالى كرده اند . در نامه ٣٢ نفر از از شخصيتهاى كرد به روحانى تمامى اين مطالبات از حق آموزش به زبان كردى تا سپردن پست هاى كليدى به كردها و برابرى اقتصادى و توجه به  حقوق جوانان وزنان همگى ليست شده و بعنوان مطالبات مردم كرد تحويل دولت داده شده است . بحران احزاب اصلى جنبش ناسيوناليستى و انتخاب روحانى و پديد آمدن وضعييت سياسى كنونى در جامعه ايران ، پايه اصلى تحرك كنونى اصلاح طلبان كرد است .  دليل تجديد سازمان و حزب سازى هاى جديد كه امثال جبهه متحد كرد به آن مشغول است ، از اين شرايط ناشى مى شود . در مقابل پادوئي كردن براى انتخاب روحانى در حين پروسه انتخابات ، حالا حق و حقوق شان را مى خواهند و انتظار دارند كه روحانى به وعده هاى خود درمورد” حقوق كردها “عمل كند . در نامه ها و اعتراضيه هاى خود ، مدعى شده اند ، اگر بيا نيه ده ماده اى دولت تدبير واميد عملى شود حق به حق دار مى رسد ورضايت كردها را به همراه خواهد داشت . اما بيانيه آن زمان  روحانى عليرغم وعده هاى پوچ و عوامفريبانه انتخاباتى ، نه درمورد حتى خواستهاى نيم بند اصلاح طلبان در باره حقوق مردم كردستان ، بلكه در مورد شريك كردن اصلاح طلبان كرد در قدرت و أجرت پادوئي هاى دوران انتخابات  ، وعده هايي  به آنها داده است . وامروز شركاى ديرينه و مخلص جمهورى اسلامى دركردستان با بد قولى روحانى و دولت تدبير و اميد روبرو شده و شروع به نق زدن و گلايه كرده اند . وبازهم نه بر سر حق و حقوق ” كردها” ، بلكه بر سر حق و حقوق خودشان ، بر سر بد قولى روحانى درسپردن پست و مقامهاى دولتى به آنها. بعد  از معرفى كردن محمد رضا عارف بعنوان معاون رئيس جمهور ،نامه نوشتند كه نا اميد و مايوس شده اند و انتظار شان اين بود كه معاون رئيس جمهور يك نفر كرد باشد . تلاش وفداكارى هاى  دوران  انتخابات رابيادآوردند و از بدقوليهاى روحانى  گلايه  كردند .  بعد از معرفى كابينه توسط روحانى به نبودن كردها در آن اعتراض كرده ودر ديدار با  نوبخت  نماينده روحانى،  ضمن اعتراض شديد به بد قولى هاى روحانى  ، تهديد كردند كه به اپوزيسيون  دولت بدل خواهند شد . وبه اين ترتيب يكبار ديگر بهاى نوكرى و چابلوسى را با تحقير و سركوفت گرفتند. اما روشنفكران اصلاح طلب وغيره اصلاح طلب هوادار رژيم در كردستان منقور تر از آنند كه بتوانند بعنوان نماينده مردم و خواستهايشان عرض اندام بكنند  . در طول حيات جمهورى اسلامى همواره سعى كرده اند خود را در صف مردم جا بدهند، اما همواره بعنوان همكار و دستياررژيم مورد نفرت قرار گرفته اند . بانيان سركوب مردم ، و حاميان رژيم كشتارگر جمهورى اسلامى نمى توانند لباس دفاع از مردم و حقوق ومطالبات آنها رابپوشند. اينها خود مانع هر نوع دادخواهى و برآورده شدن حق مردم هستند ، خود بخشى ازبانيان و بوجود آورندگان ، ٣٥ سال اختناق و استبداد عليه مردم كردستان هستند وبايد بخاطر جرمهاييكه مرتكب شده اند محاكمه شوند. هر حزب و تشكل جديدى تشكيل بدهند، هر نوع دولت اصلاح طلبى سركار بياورند، بازهم نمى توانند حافظه جامعه را به نسبت تاريخ سياه گذشته خود كور كنند .
٢١ اكتبر ٢٠١٣