تاوان را ما نباید بدهیم
یاشار سهندی
حسن روحانی وعده داده بود که در طی صد روز تحول اقتصادی صورت خواهد داد که بعدا اعلام کرد که گزارشی از وضعیت اقتصادی منتشر خواهد کرد. بهرحال این تحول استارت خورده است و گویا این از آن وعده های انتخاباتی که حتما به آن عمل میشود! این تحول اما نه در کرویدورهای سازمان ملل در نیویورک و یا ژنو بلکه در ایران و در حمله به زندگی ما کارگران شروع شده است. آنچه در مقرهای سازمان ملل گذشت و خواهد گذشت پوششی برای حمله وسیع و تحمیل ریاضت بیشتر به توده زحمتکش مردم ایران است. از آنچه در این مکانهایی که بورژوازی سازمان داده تا بهتر بتواند استثمار جهانی را مدیریت کند، اینگونه بر می آید که در طی یکسال آینده به توافقاتی خواهند رسید و جمهوری اسلامی از بمب اتمی اسلامی اش دست خواهد کشید. بمبی که بیشتر از آنکه قرار بود سر مردم اسرائیل یا گوشه ای از اروپا و یا امریکا فرود آید، قراربود ما مردم را بترساند .”مذاکرات هسته ای” نیز خیری به مردم نمی رساند بلکه تماما قرار است امید واهی ایجاد کند که “همه چیز درست خواهد شد” اما در واقع همه این هیاهوی مذاکرات هسته ای برای این است که بهره کشی بیشتر و خشن تری از توده زحمتکش مردم ایران را تضمین کند و عمر بیشتر برای این حکومت بخرد. شاهد هستیم اگر در مقابل “قدرتهای بزرگ جهانی” ( تعبیری که بی بی سی و صدای امریکا از بکار بردن آن شدیدا لذت میبرند!) نرمش قهرمانانه تن داده اند اما در مقابل ما مردم آماده میشوند که به خشن ترین شکل ممکن تاوان چپاولگری کاربدستان رژیم را از گرده ما بیرون بکشند. بی شک اگر وعده انتخاباتی رفاه مردم اعلام میشد هیچگاه به اجرا نمی رسید اما وقتی قرار بر بیچاره کردن مردم باشد برای اجرای آن، سخت بی طاقتی از خود نشان میدهند.
در روزهای گذشته روزنامه حکومتی “اعتماد” خبر غارت دیگری را تیتر کرد. اینبار در قشم. در این کمتر صد روز از عمر دولت حسن کلید ساز کم از این اخبار که گویای جنایتی وسیعی است که این حکومت با غارت ثروت مردم مرتکب شده، نشنیدم اما چه اتفاقی برای مقابله با آن افتاده؟هیچی! البته جز عزم مصمم دولت روحانی برای جبران این غارت از جیب مردمی که به خاک سیاه افتادند. میگویند هزار میلیارد تومان کسری بودجه برای تامین یارانه نقدی دارند. زنگنه وزیر نفت روحانی میگوید:”…دوستان به اسم دادن یارانه به مردم دستگاه های بزرگ انرژی همچون توانیر، شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی و شرکت گاز را با تخلفات صریح و مکرر از قانون، نابود کردند.” وزیر نفت تاکید کرد: برای اجرای هدفمندی یارانه ها خیلی چیزها را از دست دادیم، برای چه؟ که چه بشود؟ خدا را شکر که خداوند جواب این دوستان را داد، چون بنیان این کار اشتباه و خراب بود و خداوند اجازه نمی دهد کار نادرست به ثمر برسد.” و برای اینکه به اذن خداوند ( یعنی سرمایه) جلو “کار نادرست” را بگیرند عملا فاز دوم این طرح خانه خراب کن را شروع کردند. برای همین استارت قطع یارانه نقدی را زدند. فعلا تصویب کردند که سی درصد مردم که اینها تشخیص میدهند که درآمد بالایی دارند از یارانه نقدی محروم میشوند و در قدم بعدی قطع کامل این یارانه برای ٧٠ درصد بقیه خواهد بود. در طی دو ماه گذشته گرانی نه تنها متوقف نشده بلکه به روند رو به بالا خود ادامه داده است. سخنگوی دولت رسما اعلام کرده باید قیمتها بالا برود تا کسری بودجه دولت جبران گردد و خود این دولت رسما با افزایش قیمت آب و برق و گاز قدم در راه غارت بیشتر مردم برداشته است. وعده دادند بیکارسازیهای وسیع در راه است و موج عظیمی از جوانان دارند به جرگه بیکاران میپوندند. در عین حال خبر میرسد که وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در واشنگتن “مذاکرات خوبی” با بانک جهانی و صندوق بین المللی پول داشتند. این به معنای آن است که این دو وزیر به این دو نهاد جهانی سرمایه تضمین دادند که زمینه برای استثمار بیشتر و سودهای افسانه ای را دارند فراهم میسازند و این ممکن نیست جز ارزان تر کردن کار کارگر و این راهی ندارد جز با گرانتر کردن کل زندگی.
روزنامه دیگر این حکومت، “دنیای اقتصاد” با عنوانی فریبنده وعده میدهد که تورم از آبان ماه سیر نزولی خواهد داشت. در متن یادداشت متوجه میشوید در واقع گرانی به روند خود ادامه خواهد داد اما با یک شعبده بازی که فقط از اقتصاددانان بورژوازی بر می آید، در بررسی ٢٤ ماهه ( یعنی درسال ٩٤) نرخ تورم همگان متوجه میشوند که تورم کاهش یافته است! اگر یادداشت مزبور را از زبان استعاره ای اقتصادی بورژوازی پاک کنید، نتیجه این میشود که نیروی کار ارزان تر تضمین میشود. چگونگی این امر را روزنامه فوق نامش را گذاشته “افزایش در منابع”. نویسنده یاداداشت روزنامه مذکور مدعی میشود: “… گفته میشود شکاف بودجه (که برخی آن را در حدود ٦٠ تا ٧٠ هزار میلیارد تومان برآورد میکنند)، به تمامی از طریق «کاهش در مصارف» قابلتحقق نیست و باید برخی از راهکارهای «افزایش در منابع» نیز از سوی دولت آزموده شود. در این بین، برخی راهکارهای پیش روی دولت برای افزایش در منابع را «استقراض از بانک مرکزی» و راهکارهای دیگر مثل افزایش نرخ ارز یا تعدیل در قیمت حاملها، میدانند.” و نویسنده از قول همان کسانی که نام نمی برد و من و شما خوب آنها را میشناسیم میگوید راه حل دوم بهتر است. “تعدیل قیمتها” که نام دیگر “قیمت واقعی” است، منظور همان افزایش قیمت کالاها است و این جا مشخصا تاکید شان بر کالایی مانند بنزین است که میگویند باید لیتری ٣ هزار تومان شود. روند تورمی از نظر ایشان باید در یک نرخ ثابت ادامه یابد که در نظام سرمایه داری این ناگزیر است چرا که نهایتا قرار است نیروی کار ارزان تر گردد. شاید در ظاهر در پایان هر سال قیمت این کالای بخصوص(نیروی کار) با معیارهای خودشان کمی افزایش یابد اما عملا با گرانتر شدن کالاهای اساسی زندگی، نیروی کار ارزان تری تضمین میشود. در نظر بگیرید در آخر سال یک درصد به حقوق کارگر اضافه میشود اما در طول سال مرتب و به طور روتین کالاهای دیگر گران تر میشود این یعنی عملا دستمزدها سقوط میکند. تمام هنر اقتصاد بورژوازی همین است و اقتصاددانان بورژوازی برای همین با کلمات بازی میکنند که این نیت شوم سرمایه را بپوشانند. بطور نمونه واژه “تعدیل” دو معنی متفاوت را میرساند که هر دو معنی اما، مستقیما نابودی کارگران را هدف گرفته است. وقتی میگویند “تعدیل نیروی کار” مفهومش این است که بسیاری از کار بیکار خواهند شد اما وقتی از تعدیل قیمتها صحبت میکنند نه به مفهوم کاهش قیمت کالاها بلکه درست برعکس، منظور افزایش قیمت کالاها است. واگر به سخنان وزیر نفت در مورد نابودی توانیر، شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی و شرکت گاز دقت شود مهارت این کارگزاران بورژوازی را متوجه میشوید که به توده مردم میخواهند القا کنند که سهم شما از زندگی باید بدبختی بیشتر باشد و گر نه همه چیز نابود میشود! برای قطع همان چندرغاز سهم مردم همه گونه فداکاری میکنند و در نزد همگی شان “اراده لازم” پیدا میشود اما در نزد هیچکدامشان اراده لازم برای مقابله با غارتگریهای بیسابقه که رسما خود به آن اذعان دارند، پیدا نمی شود.
در چند روز گذشته اما دو نامه از سوی کارگران خطاب به وزیر کار منتشر شده است که حکایت سوی دیگر ماجرا است. کارگران سندیکای نیشکر هفت تپه در نامه ای خطاب به وزیر کار که در دفاع از کارگران و حق خواهی کارگران نیشکر صادر کردند به درستی اشاره میکنند “اختیار دست دیگران است و تاوان را ما پس بدهیم؟” و حقیقت در نظام سرمایه داری واقعا همین نکته ظریف است. هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی چهل هزار کارگر در نامه ای به وزیر کار تاکید میکنند”… از نظر ما اینها (اوج فاجعه و ستم معیشتی که برکارگران تحمیل شده است) مسائلی نیستند که جنابعالی بر آنها اشراف نداشته باشید… ” همه این مسایل را این جانوران سرمایه میدانند اما با این وجود هیچ راهی بهتر از این به ذهن شان نمی رسد که جز اینکه تسمه بیشتری ازگرده کارگران بکشند. این صرفا از سر طینت کثیف شان نیست، روند نظام سرمایه داری همین است و برای اینکار اینگونه آدمها را نیاز دارد که با تصمیم سازی در اتاقهای فکرشان هر چه بیشتر سود سرمایه را تضمین کنند. امید به اینها حتی امید به سراب نیست. امید به اینکه مذاکرات قدرتهای بزرگ جهانی با جمهوری اسلامی به توافق برسد، امید به اینکه حسن و حسین کی همدیگر را ببینند و در نتیجه معیشت و منزلت کارگر ایرانی تضمین میشود، امید به باتلاق است. در دو بیانیه مورد اشاره، کارگران ایران نشان دادند که چنین امیدی ندارند بلکه به نیروی طبقه خود واقفند و به آن امید دارند.
کارگران نیشکر هفت تپه به درستی اشاره میکنند وقتی هر بقالی میتواند نرخ کالایش را تعیین کند کارگر هم باید بتواند کالایش را خود قیمت بگذارد. این کارگران بدرستی تاکید میکنند همانگونه که سرمایه داران با تعطیل کردن کارگاه اعتصاب میکند کارگر هم باید حق اعتصاب داشته باشد و همانگونه که سرمایه دار تاوان اعتصابش را نمی دهد، کارگر نیز نباید تاوان اعتراض به حقش را بدهد. هماهنگ کنندگان طومار چهل هزار امضا با تاکید بر مصیبتهای کارگران تاکید فراوانی دارند که اینها “رنج نامه ” نیست بلکه اعتراض و فریاد کوبنده میلیونها کارگر است و خطاب به وزیر با تحکم میگویند: “…. اطمینان حاصل کنید که سمت و سو دادن مطالبات کارگری به طرف شیک سازی لفظ کارگر و در پستو انداختن وعده های انتخاباتی جناب رئیس جمهور برای افزایش حداقل مزد، فقط و فقط باعث تشدید اعتراض ما کارگران به وضعیت مشقت بار موجود خواهد شد و لاغیر.”
وزراء و تیم اقتصادی دولت با همه اعوان و انصارشان اگر راست میگویند خزانه خالی است، همت کنند چند ماه مستمر حقوق نگیرند و انتظار نداشته باشند که امکانات رفاهی برایشان فراهم باشد، آنوقت ببینیم هنوز هم بر روند ثابت تورم تاکید میکنند؟ اگر راست میگویند کسری بودجه دارند، “ردیف بودجه” حوزه علمیه و نهادهای دیگر مانند آنرا قطع کنند که ببینم “مردان خوب خدا” با شکم گرسنه چندماه دوام می آورند ودر عین حال شکر خدا را به جا می آورند؟ ایشان اگر خیلی فکر خزانه خالی هستند هزینه های نظامی و انتظامی شان را به مدت یکسال قطع کنند تا ببینم این نیروهای یگان ویژه هنوز هم مخ شان را با کوبیدن به سنگ و دیوار معیوب میکنند یا خیر؟ اگر ذره ای صداقت دارند شش ماه تا یکسال حقوق برادران گمنام امام زمان را نپردازند تا ببینیم تا کی دوام می آورند که همدیگر را تکه و پاره نکنند؟ اگر دولت کسر بودجه دارد به ما کارگران ربطی ندارد، آیا وقتی دولت در آمد بیشتری از بودجه داشت چیزی برای ما کارگران در نظر گرفتند؟ مذاکرات ژنو و نیویورک یا هر مکان دیگر مشکل ما کارگران نیست، تحریمها نتیجه سیاستهای حکومت و خود باید جوابگوی مردم باشد و خسارتی که از این راه به مردم زده شده، باید جبران کند. این ما مردم نبودیم که قعطنامه ها را کاغذ پاره خواندیم بلکه “حضرت آقا” و ” رهبر فرزانه” بود که از “سخنان پر مغز” ریاست جمهورش به شعف آماده بود. اگر کسی باید تاوان بدهد خامنه ای و کل حکومت اسلامی است. نامه های کارگران سندیکای نیشکر هفت تپه و هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی قدم اول اعتراض کوبنده ما کارگران باید باشد. دولت هر چه را میخواهد گران کند هر دوز و کلکی که میشناسد پیاده کند اما ما کارگران باید بتوانیم کالای خود را، خود قیمت بگذاریم نه آنکه فلان “اندیشه برجسته اقتصادی” از روی شکم سیری برای ما کارگران تصمیم بگیرد. و ما کارگران اساس تعریف مان از دستمزدمان باید خط رفاه باشد آنهم خطی که ما کارگران با توجه به نیازهایمان تعریف میکنیم.