حقیقت واقعی در مورد کردهای سوریه چیست؟

گفتن حقیقت همیشه تلخ است… حقیقت را نباید پیچاند، حقیقت را باید همان‌طور که واقعا هست و در حال حرکت و تغییر است گفت.

چرا ما کمونیست‌های انقلابی باید بر مبنای اسلوب علمی دائماً در جستجوی حقیقت باشیم، یعنی تلاش کنیم که به‌درستی واقعیت‌های مادی که درواقع وجود دارند و همان‌طور که در حال حرکت و تغییر هستند را درک نماییم؟!

کردهای سوری به رهبری رژاوا از همان ابتدا در سال ۲۰۱۱ که جنگ داخلی سوریه شروع شد، خود را در موقعیت خطرناکی قرار دادند. آن‌ها در ابتدای جنگ داخلی توانستند سرزمینشان را در آن زندگی می‌کردند به خاطر تضعیف حکومت مرکزی اسد آزاد کنند … دولت اسد هم چون دید که کردها دارند با نیروهای ضد دولتی می‌جنگند آن‌ها را رها کرد که با دشمنانش بجنگند ؛ درواقع این قرارداد نانوشته بین کردهای سوریه و دولت مرکزی بشار اسد بود. این فرصت خوبی هم برای دولت اسد و هم کردهای سوری بود. اما کردهای سوری متأسفانه راه اقلیم کردستان عراق به رهبری بارزانی را پیش گرفتند. خود را تحت‌الحمایه آمریکا قرار دادند به‌ویژه زمانی که داعش دولتی در عراق تشکیل داد و دایره جنگش را به کردستان سوریه کشاند! این‌زمانی بود که آمریکا کمک‌های نظامی و غذایی از راه هوا به رژاوا در کوبانی کرد…. همان‌گونه که می‌دانیم رژاوا  طرفدار خط سیاسی حزب کارگران کردستان یا پ‌ک‌ک به رهبری عبدالله اوجالان است. اوجالان یک خط سازشکارانه را با دولت ترکیه پیش گذاشت و خواهان شرکت در قدرت سیاسی تحت عنوان به دنبال حقوق فرهنگی و زبانی کردها و ایجاد نوعی از خودگردانی در چهارچوب مرزهای ترکیه است و پس از سی سال درگیری از اواخر سال ۲۰۱۲، بین دولت ترکیه و عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک. ک، گفتگوهای صلح آغاز شده است. 

بقول رفیق مائو تسه دون کمونیست‌های انقلابی باید بر تفنگ چیره باشند و نه اینکه تفنگ با سیاست غیرکمونیستی (غیرعلمی) بر آن‌ها مسلط باشد… پشت لوله تفنگ و مبارزه مسلحانه پ‌ک‌ک نه یک خط انقلابی کمونیستی بلکه یک خط سازشکارانه سوسیال‌دمکراسی قرار داد. همین موضوع  درباره کردهای سوریه صادق است و واقعاً روشن نیست در فرایند این جنگ جدید دولت خودگردان رژاوا فرجامش چه خواهد بود.  منظور این نیست که آن‌ها ممکن است خط بایکالی را به‌پیش ببرند و مستقل بشوند، بلکه این است که زیگزاگ زدن بین تضادهای مرتجعینی که بازیگران اصلی این جنگ هستند و با این فکر عبث که ” با تیزهوشی سیاسی‌مان می‌توانیم از تضاد بین مرتجعین به نفع دولت خودگردان سوریه بهره ببریم”، و بااینکه روشن است لوله تفنگ دولت ترکیه همچنین فرصتی به آن‌ها نخواهد داد، آن‌ها را با ناکامی سیاسی روبرو خواهد کرد مگر آنکه آمریکا(دولت فاشیست ترامپ-ماگا) که ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ سرکار می‌آید از آن‌ها در مقابل دولت ترکیه پشتیبانی کند (که امکانش هست ولی اجتناب‌ناپذیر نیست)! 

نباید فراموش کرد که بخشی از دلیل دولت فاشیست کوتوله ترکیه(که به فکر تبدیل‌شدن به یک قدرت بلامنازع خاورمیانه است – اما روشن است که منافع استراتژیک جهانی دولت آمریکا بر مبنای منافع دولت ترکیه — تعیین نمی‌شود) در آغاز جنگ در سوریه خود را در موقعیتی قرار دادن است که بتواند امتیازاتی از دولت فاشیست ترامپ/ماگا بگیرد … اما این کارش یک قمار است و روشن است که دولت ترامپ دست بالا را برای گرفتن امتیاز خواهد داشت و محاسبات دولت ترکیه به‌احتمال‌قوی ممکن است نتیجه معکوس بدهد!

 تا هر زمان که تفکر بورژوایی و خط سیاسی آن حاکم بر ذهن‌ها باشد انسان‌ها در درک حسی و پراگماتیسمی خود درجا می‌زنند، تنها ظاهر را می‌بینند و هیچ زمان نمی‌توانند به شناختی تعقلی برسند و پی به دینامیک‌های ببرند که پا می‌دهد به جنایت و ارتجاع و نسل‌کشی و… و این مشخص است که خط سیاسی پ‌ک‌ک، رژاوا و پژاک و…..راه‌حل تضادها بر مبنای منافع کلی و درازمدت ستم‌کشان کرد نیست و آن‌ها می‌خواند از خود در برابر ترک‌ها و فارس‌ها و اعراب و‌….دفاع کنند و خودشان هم مانند همان‌ها شوند قوم‌گرا و  ناسیونالیست، چون فکری و راهکار مرتبط با آن زمانی که در  قفس تنگ شیوه تفکر بورژوایی محصور باشد و به‌ نظام سرمایه‌داری-امپریالیسم آمریکا این دشمن شماره یک توده‌های ستم‌کش سراسر جهان اتکا کند نمی‌تواند راهکار رهایی‌بخش ارائه دهد و تمام بشریت را مقدم بداند. پ‌ک‌ک هیچ‌گاه ملت کرد را با این رویکرد نمی‌تواند نجات بدهد، نمی‌شود با فاشیست‌ها و عثمانی گراها به راه‌حلی دمکراتیک و بدون تبعیض رسید حتی برفرض محال اگر دولت ترکیه قبول کند که با اوجالان مذاکره کند و به توافقی برسد!  

برای کمونیست‌های انقلابی تفنگ و مبارزه مسلحانه یک‌ ابزار برای رهایی بشریت و رسیدن به هدف نهایی کمونیسم و حذف اسلحه و جنگ است!

سؤال این است که روش علمی و رویکرد علمی کمونیست‌های انقلابی به حقیقت چیست؟

و

رابطه بین تشخیص حقیقت و پیشبرد مبارزه برای کمونیسم چیست؟

نیاز است در این مورد به نکته مهمی که رفیق باب آواکیان معمار سنتز نوین کمونیسم گفته‌اند رجوع کنیم.

رفیق باب آواکیان دراین‌باره می‌گوید: “همه‌چیزهایی که درواقع حقیقت هستند برای پرولتاریا خوب است، همه حقایق می‌توانند برای رسیدن به کمونیسم به ما کمک کنند.”

رفیق آواکیان در ادامه می‌گویند:

«به هدف مشخصی در اینجا اشاره شده است. در این اظهاریه نه‌تنها گفته شده است که صرفاً باید به دنبال حقیقت بود، اگرچه این موضوعیت دارد و بسیار مهم است. بلکه این بیانیه‌ای است که عمدتاً و اساساً درباره رابطه با تشخیص حقیقت و پیشرفت در مبارزه برای کمونیسم است. این بیانیه در مورد معرفت‌شناسی و ارتباط آن با دگرگونی رادیکال جهان است. و این مهم است که درک کنیم که این رفتن به دنبال حقیقت(کشف حقیقت) و تکامل مبارزه برای رسیدن کمونیسم یک فرآیند بسیار پیچیده است.


اما آنچه در اینجا در موردش صحبت می‌شود، رابطه دیالکتیکی و گاه به‌شدت متناقض برای تشخیص و رفتن به‌سوی حقیقت ازیک‌طرف و از طرف دیگر پیشبرد مبارزه برای رسیدن به کمونیسم است، و پافشاری(اصرار) در کوتاه‌مدت، حتی زمانی که حقیقت را تشخیص داده و به‌سوی تحقق آن می‌رویم ممکن است شما را دچار مشکلاتی کند و مشکلات بیشتری را برای شما ایجاد کند، شما هنوز هم باید این کار را انجام دهید زیرا در غیراینصورت هرگز نمی‌توانید به هدف کمونیسم برسید. این به رابطه علمی بودن و طرفدار متعصب( partisan – جانب‌داری متعصبانه و یک‌طرفه غیرعلمی کردن-م) بودن نسبت به هدف کمونیسم می‌رسد(که به‌زودی درباره آن صحبت خواهم کرد). تمام نکته اینجاست که جستجوی حقیقت و پیشروی به سمت کمونیسم اساساً در وحدت هستند، اما تضادهایی وجود دارد و گاهی اوقات، در کوتاه‌مدت، در برخی مواقع حتی بشدت آن‌ها در تقابل باهم هستند، و شما باید از این طریق بجنگید، شما باید جهت‌گیری و روش پیشبرد درک واقعیت را همان‌طور که واقعاً هست و همان‌طور که در حال حرکت و تغییر است حفظ کنید، اگر از مسیر صحیح خارج شوید و تلاش کنید میانبر بزنید تا مسئله حقیقت را بپیچانید و به‌طور لذیذ آن را بپزید، یا حقایق را اختراع(مهندسی کنید-م)کنید، یا “حقیقت سیاسی” ایجاد کنید، یعنی حقیقت‌هایی مناسبی را پیدا کنید که درواقع اصلاً حقیقت نیستند، هرگونه دستاورد موقتی که کسب می‌کنید معکوس می‌شود و عقب‌گرد می‌کنید و هرگز نمی‌توانید به سمت کمونیسم پیش بروید.

اما بیایید به این گفته که “هر چیزی که درواقع حقیقت است برای پرولتاریا خوب است، همه حقایق می‌توانند به ما کمک کنند تا به کمونیسم برسیم” و آنچه در ضدیت در این مورد گفته شده برگردیم. اگر آن را در رابطه با ضد آنچه در مقابل آن ارائه شده است در نظر بگیرید، معنا و اهمیت واقعی این مسئله را می‌توان بیشتر درک کرد یعنی: “هر چیزی که برای پرولتاریا خوب باشد، حقیقت است، هر آنچه به ما کمک می‌کند تا به کمونیسم برسیم. حقیقت است.” و اگر شما به آن این‌گونه نگاه کنید، اگر شما در ضدیت بااینکه هر چه برای پرولتاریا خوب است حقیقت است، با طرح واقعاً صحیح آن‌که هر چه واقعاً صحیح است برای پرولتاریا خوب است، می‌توانید درک بهتری از اهمیت عمیق آن به دست بیاورید. یک فرمول‌بندی مربوط به روش علمی و کاربرد آن است و دیگری عمیقاً غیرعلمی و ذهنی است و درنهایت منجر به انواع خطاها و حتی در مواردی به وحشت و افتضاح منجر خواهد شد. »(۱)

گروه کمونیست‌های سنتز نوین کمونیسم در ایران

۲۳ آذر ۱۴۰۳


پانویس:
۱-  نقل از بخش “علم” از نوشته “فراشکافت ها” رفیق باب آواکیان. لینک این نوشته در شبکه اجتماعی تلگرام این است:
https://t.me/New_Communism/1969

لینک همین نوشته در وبسایت آزادی بیان این است:
https://azadi-b.com/J/file/frashekaftha.pdf?fbclid=IwZXh0bgNhZW0CMTAAAR2Dc1_hTrivABiYoUhuf0KXZZpx9eG8yRYhe1YKzfNZDvOJz4fUXExfG3E_aem_0TC6i-e6PvAvRIQovugx7g



کانال کمونیسم نوین
https://t.me/New_Communism/3165