سوریه، جنگ تروریسم اسلامی و دولت‌ها

نسان نودینیان

بعد از توافق آتش‌بس ۶۰ روزه اسرائیل و حزب‌الله، سوریه در کمتر از یک روز مورد هدف حملات نیروهای تروریست اسلامی جبهه النصره، هیئت تحریر شام و چند گروه جهادگرای سلفی دیگر به پشتیبانی ترکیه، قرار گرفت. در ساعت‌های اولیه این حملات قسمت‌های زیادی از دومین شهر بزرگ سوریه، حلب توسط نیروهای اسلامی مخالف بشار اسد تصرف شد. پایگاه نظامی روسیه و چند تانک و تجهیزات نظامی ارتش روسیه که از ۲۰۱۳ به بعد در حلب مستقر شده بودند به دست نیروهای اسلامی افتاد و کنسولگری جمهوری اسلامی توسط آنها تصرف شد. حملات گسترده نیروهای اسلامی به حلب و مناطق اطراف آن در سال ۲۰۲۴ از اواخر نوامبر آغاز شد و در اوایل دسامبر به اوج خود رسید. گزارش‌ها نشان می‌دهد که این حملات عمدتاً توسط گروه تحریرالشام و دیگر گروه‌های جهادی صورت گرفت که در مناطقی مانند استان ادلب و بخش‌هایی از حلب و حماه حضور دارند. با شروع این حملات و مستقر شدن نیروهای اسلامی در حلب جنگ و درگیری در مناطق مختلف شمال سوریه وارد دوره تازه‌ای شده است.

سرنوشت این حملات و آینده بشار اسد سقوط یا ادامه حاکمیت او هنوز نامشخص است. پیشروی گروه‌هایی که بخش‌های زیادی از حلب را تصرف کرده‌اند به‌کندی پیش می‌رود. به نظر می‌رسد موقعیت پایداری را کسب نکرده‌اند. مانیتور خبری در حوصله این نوشته نیست.

تلاش من این است که گمانه‌زنی و سیر رویدادهای راهبردی را تا این مقطع بر بستر شرایط سیاسی کنونی مورد بررسی و واکاوی قرار دهم.

آینده سوریه، حضور آمریکا و گمانه‌زنی طرح “خاورمیانه جدید”

پایگاه‌های نظامی آمریکا در شمال و شرق سوریه عمدتاً در مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) مستقر هستند. حملات نیروهای اسلامی و جهادگرا، با حمایت‌های دولت ترکیه در ظرف کمتر از یک روز بعد از توافقات آتش‌بس حزب‌الله و اسرائیل این گمانه‌زنی را تقویت کرده است که آمریکا در پروسه‌ای نه‌چندان درازمدت طرح “خاورمیانه جدید” را پیگیری خواهد کرد.

طرح “خاورمیانه جدید” در طول دهه‌های گذشته توسط آمریکا و متحدانش برای تغییر نظم سیاسی، اقتصادی و نظامی منطقه خاورمیانه مطرح شده است. باوجود تغییرات ساختاری در منطقه برشمردن بخش‌هایی از این طرح مفید خواهد بود.

ایده “خاورمیانه جدید” توسط مقامات آمریکایی، از جمله کاندولیزا رایس، در سال ۲۰۰۶ مطرح شد که به تغییرات گسترده در ساختار سیاسی منطقه اشاره داشت.

این طرح عمدتاً بر مبنای تغییر مرزها، تأسیس دولت‌های جدید، یا بازسازی دولت‌های موجود استوار است. موفقیت یا احتمال وقوع چنین طرح‌هایی به عوامل مختلفی بستگی دارد، که با اهداف استراتژیک و توسعه قلمرو امپریالیستی آمریکا خوانایی داشته باشد. اهداف استراتژیک آمریکا؛ ایجاد دولت‌هایی با ثبات سیاسی که همسو با منافع غرب و به‌ویژه آمریکا باشند. کنترل منابع انرژی خاورمیانه. مقابله با نفوذ قدرت‌های رقیب مانند روسیه، چین و جمهوری اسلامی. در شرایط کنونی این طرح با چالش‌ها و موانع پیچیده‌ای روبرو است. پیچیدگی‌های داخل منطقه‌ای: ۱. تنوع اتنیکی و مذهبی که هرگونه بازسازی مرزها یا نظام‌ها را با مقاومت شدید مواجه می‌کند. ۲. قدرت‌یابی گروه‌های اسلامی ـ نظامی و تروریست‌های جهادی مانند گروه‌هایی که در اول دسامبر ۲۰۲۴ به حلب حمله کردند. مقاومت دولت‌های منطقه‌ای، جمهوری اسلامی و ترکیه به‌عنوان بازیگران موجود منطقه که با هرگونه دخالت خارجی و بازطراحی مرزها مخالف‌اند. بی‌ثباتی سیاسی در عراق دنباله‌روی نخست‌وزیر عراق محمد شیاع صبار حاتم السودانی سیاستمدار شیعه از جمهوری اسلامی، تقسیم‌بندی احزاب اقلیم کردستان عراق و بلوک‌های جمهوری اسلامی و ترکیه. نقش قدرت‌های فرامنطقه‌ای، حضور فعال روسیه و چین در خاورمیانه (به‌ویژه از طریق همکاری‌های نظامی و اقتصادی) می‌تواند طرح‌های آمریکایی را ناکام بگذارد.

خیزش مردمی زن، زندگی، آزادی و آینده سیاسی در ایران!

در آستانه سال ۲۰۲۵ اوضاع سیاسی در ایران بیشتر از هر دوره‌ای متحول شده است. با انقلاب زن زندگی آزادی از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ بزرگ‌ترین تحول سیاسی ایجاد شد. انقلاب زنانه ژینا/مهسا امینی اعتراضات چند سال گذشته در ایران را با به میدان آمدن زنان و خواست‌های انسانی زن زندگی آزادی رقم زد. تأثیرات چشمگیر خیزش مردمی زن زندگی آزادی و ادامه آن توسط زنان، اعتراضات کارگران و بازنشستگان صف انقلاب و ضدانقلاب را متمایز و متعین کرده است. در صف میلیونی انقلاب و دوستان مردم چشم‌انداز سرنگونی رژیم هار اسلامی و تأثیرات تحول‌بخش دستاوردهای زن زندگی آزادی در خاورمیانه می‌تواند با پتانسیل بالایی امید به تحولات ساختاری در منطقه، انزوا و خلع قدرت از نیروهای اسلامی و جهادگرا را پیش‌بینی کرد. از نظر کارگران و مردم انقلابی و زنان در منطقه پیروزی انقلاب رهایی‌بخش با خواست‌های انسانی زن زندگی آزادی فاکتور قابل اتکایی است.

موقعیت ژئوپلیتیک سوریه

آنچه مردم در مناطق خاورمیانه تجربه کرده‌اند، تحرکات بالای دولت‌های منطقه از جمله جمهوری اسلامی و ترکیه است، که از سال ۲۰۱۱ هر کدام با اهداف راهبردی متفاوتی در سوریه و مناطق شمال و شرق کردستان سوریه حضور دارند.

ــ جمهوری اسلامی با اهداف تقویت و سازماندهی نیروهای نیابتی (محور مقاومت اسلام سیاسی)، با هزینه چندین میلیارددلاری و انسانی، مناطق تحت کنترل بشار اسد را به میدان مانور سپاه قدس و حزب‌الله لبنان تبدیل کرد.

ــ ترکیه با اهداف راهبردی حفظ و تقویت نیروهای اسلامی اپوزیسیون بشار اسد، برای ایجاد تهدیدهای مداوم علیه بشار اسد و به طریق اولی ایجاد سازمان متمرکزی از بازمانده‌های القاعده، النصر و داعش علیه احزاب کرد در مناطق شمال و شرق سوریه که به روژاوا شناخته شده‌اند، همواره در سوریه حضور خود را ادامه داده است. دولت اسلامی رجب طیب اردوغان و ائتلافی از احزاب ملی‌گرا و اولترا راست همواره به کمک ارتش ترکیه که ارتشی است با آزمون و آموزش‌های زبده نیروهای نظامی ناتو با مجهزترین سلاح‌های نظامی تدافعی و تعرضی حملات بی‌وقفه‌ای در جهت سرکوب ساکنین کردزبان در کردستان ترکیه، سوریه و بخش‌هایی از کردستان عراق را پیش برده‌اند.

ــ دولت مرکزی سوریه، بیش از دو دهه است، با شروع بهار عربی و از ژانویه ۲۰۱۱ که مردم سوریه در چندین شهر بزرگ و کوچک به خیزش مردمی بهار عربی پیوستند، و رژیم بشار اسد در یک‌قدمی سقوط قرار گرفت، با حمایت‌های مالی و نظامی جمهوری اسلامی و با کمک ارتش روسیه که از سال ۲۰۱۵ به دعوت بشار اسد و برای مقابله با گروه‌های مسلح و داعش مستقر شد حاکمیت را ادامه داده است. هدف اصلی روسیه تثبیت دولت سوریه و بازپس‌گیری مناطق کلیدی از کنترل گروه‌های شورشی و جهادی بود.

ــ مناطق شمال و شرق روسیه (روژاوا)

در شمال و شرق سوریه، مناطق خودمختار تحت عنوان اداره خودمختار شمال و شرق سوریه (روژاوا) شناخته می‌شوند. این مناطق که از سال ۲۰۱۳ به‌صورت دوفاکتو خودمختار هستند، شامل کانتون‌هایی چون جزیره، فرات، عفرین، شهبا، رقه، طبقه، و دیرالزور می‌شوند. اداره خودمختار با الهام از ایده‌های کنفدرالیسم دموکراتیک اداره می‌شود و بر مشارکت اقوام مختلف شامل کردها، عرب‌ها، سریانی‌ها و ارمنی‌ها استوار است.

مهم‌ترین حزب سیاسی کرد در این مناطق، حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) است که در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد و نقش کلیدی در ایجاد این ساختار دارد. این حزب و دیگر گروه‌ها، از جمله یگان‌های مدافع خلق (YPG) و نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF)، وظیفه تأمین امنیت و مبارزه با داعش را بر عهده داشته‌اند. از دیگر احزاب فعال در منطقه می‌توان به حزب دموکرات کردستان سوریه (KDP-S) و جنبش جامعه دموکراتیک (TEV-DEM) اشاره کرد.

شهرها و مراکز مهم؛ قامشلی و حسکه از مراکز اصلی کانتون جزیره هستند. کوبانی مرکز کانتون فرات است. عفرین به‌عنوان یکی از کانتون‌های اولیه، از سال ۲۰۱۸ تحت کنترل نیروهای ترکیه و متحدانش قرار گرفت. دیگر شهرهای مهم شامل رقه، تل تمر، و دیرالزور هستند که در سال‌های اخیر آزادسازی آن‌ها از داعش صورت‌گرفته است. در این مناطق با تأسیس یک سیستم خودمدیریتی دموکراتیک، که دنبال تحقق برابری جنسیتی، مشارکت اقوام مختلف، و عدالت اجتماعی هستند تعریف می‌شود. اداره خودمختار به رسمیت بین‌المللی نرسیده است، اما با حمایت نیروهای خارجی مانند آمریکا، توانسته ثبات نسبی را در برخی مناطق برقرار کند.

ــ پایگاه‌های نظامی آمریکا در شمال و شرق سوریه عمدتاً در مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) مستقر هستند. این پایگاه‌ها در استان‌های حسکه، دیرالزور، و رقه متمرکز بوده و به‌منظور حمایت از مبارزه با داعش، تأمین ثبات منطقه‌ای و نظارت بر تحرکات گروه‌های مسلح در این مناطق فعالیت می‌کنند. نیروهای آمریکا در شمال و شرق کردستان سوریه بیش از ٩٠٠ نفر می‌باشد. تأمین منافع استراتژیک آمریکا در منطقه از اهداف حضور نیروهای نظامی امریکا می‌باشد. پایگاه الشدادی: در جنوب حسکه قرار دارد و یکی از اصلی‌ترین مراکز حضور نیروهای آمریکایی در سوریه است. این پایگاه اخیراً هدف حملات موشکی بوده است. پایگاه العمر: در نزدیکی میدان نفتی العمر در دیرالزور قرار دارد و از مهم‌ترین مراکز راهبردی آمریکا برای کنترل منابع نفتی منطقه است. پایگاه تل بیدر: در شمال حسکه واقع است و نقش کلیدی در تأمین امنیت خطوط لجستیکی آمریکا دارد. پایگاه التنف: هرچند در جنوب سوریه قرار دارد، اما به‌عنوان نقطه کلیدی برای نظارت بر تحرکات منطقه و کنترل مرزها با عراق و اردن استفاده می‌شود.

“اهدافی” که برای نیروهای آمریکایی تعریف شده؛ حمایت از SDF در عملیات‌های ضد بقایای داعش، کنترل منابع انرژی، پایگاه‌های نزدیک به میادین نفتی، به‌ویژه در دیرالزور، برای جلوگیری از تصرف منابع انرژی توسط گروه‌های مخالف، نیروهای آمریکا گاه هدف حملات پهپادی و موشکی از سوی گروه‌های محور مقاومت (حزب‌الله) قرار گرفته‌اند که در چنین مواردی واکنش‌های نظامی نشان داده‌اند. و اما یکی از وظایف نیروهای آمریکا، تأمین لجستیک، آموزش نظامی و تجهیز نیروهای ملی روژاوا است.

چالش‌های سوریه

سوریه با چالش‌های متعددی از جمله، جنگ داخلی طولانی‌مدت از مارس ۲۰۱۱، مشکلات اقتصادی، بحران انسانی، و وضعیت ناپایدار سیاسی مواجه است. سوریه به دلیل وضعیت جنگ داخلی و درگیری‌های داخلی از سال ۲۰۱۱ تاکنون به‌طورکلی به سه منطقه یا بخش اصلی تقسیم شده است. این تقسیم‌بندی بیشتر جنبه سیاسی و نظامی دارد و به قدرت‌های مختلف در این کشور مرتبط است.

ــ ۱. مناطق تحت کنترل دولت سوریه؛ این مناطق شامل بخش‌های مرکزی و غربی سوریه، مانند دمشق (پایتخت)، حلب، حمص، حما، و بخش‌هایی از ساحل مانند لاذقیه و طرطوس است. این مناطق تحت کنترل دولت بشار اسد قرار دارند و از حمایت روسیه و جمهوری اسلامی برخوردارند. نیروهای ارتش سوریه و متحدان آن در این مناطق حضور دارند.

ــ ۲. مناطق تحت کنترل نیروهای کرد (روژاوا شمال و شرق سوریه) این مناطق تحت اداره نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) هستند که عمدتاً توسط احزاب و نیروهای کرد رهبری می‌شوند و از حمایت ایالات متحده برخوردارند. این بخش شامل استان‌های حسکه، رقه، و بخش‌هایی از دیرالزور است.

ــ۳. مناطق تحت کنترل نیروهای مخالف دولت و ترکیه (شمال غرب سوریه) این مناطق شامل استان ادلب و بخش‌هایی از شمال حلب است که تحت کنترل گروه‌های مختلف اپوزیسیون سوریه مانند ارتش ملی سوریه و گروه‌های اسلام‌گرا مانند هیئت تحریرالشام قرار دارند. این مناطق همچنین تحت حمایت ترکیه هستند و برخی مناطق شمالی تحت کنترل مستقیم نیروهای ترکیه است. وضعیت فعلی این تقسیم‌بندی نشان‌دهنده پیچیدگی و چندگانگی درگیری‌های سوریه است، جایی که هر بخش نه‌تنها با مسائل داخلی بلکه با دخالت قدرت‌های خارجی (روسیه، ترکیه، امریکا، عراق، جمهوری اسلامی) روبه‌رو است. تصویر نمادین سوریه شامل ویرانی، ساختمان‌های تماماً ویران و نیمه‌ویران، بحران انسانی، حضور پناهجویان، کودکان بی‌خانمان و مردم در صف‌های کمک‌رسانی یا آوارگان که در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند است. پیچیدگی جنگ و نیروهای مختلف با پرچم‌های متفاوت، تصاویر مردم و ساکنین و شهروندان سویل که تلاش می‌کنند زندگی روزمره خود را ادامه دهند، بازارهای کوچک یا کودکانی که در خرابه‌ها بازی می‌کنند. و آنچه هر شهروند ساکن و ناظر خارجی مشاهده می‌کند، آسمانی که در آن هم ابرهای تیره جنگ به طور مداوم جان و زندگی ساکنین مناطق مختلف را تهدید می‌کند، و هم نور خورشید کم سو که نمادی از امید به آینده است.

انترناسیونال ١١٠٦