ستیز بلوک‌ها در سوریه و اهداف اشغالگری‌های ترکیه

تهاجم دوباره‌ی نیروهای اسلامی بسیج و تربیت شده از سوی ترکیه در نهم آذر ۱۴۰۳(۲۹ نوامبر) به حلب پس از هشت سال، ناگهانی و «برق‌آسا» ‌نبود. این هجومِ برنامه ریزی شده و در ادامه‌ی اهداف حکومت ترکیه در شمال و شرق سوریه (روژآوا) است که به فرماندهی افسران نظامی واطلاعاتی ترکیه و به گماشتگی ابومحمد الجولانی‌های، رهبر تروریست‌های تحریرالشام و غیره عملی می‌شود. اشغال و تخریب کوبانی در سال ۲۰۱۴ و اشغال شهرعفرین در ژوييه سال ۲۰۱۸و سره کانی و گره اسپی در اکتبر ۲۰۱۹ تا کنون، به زمانی باز می‌گردد که ترکیه، همپیمان با داعش، به خاک وخون کشانیدن خودمدیریتی‌های مردمان کار و مقاومت در این بخش از سوریه را هدف خود قرار داد.
بسیج اشرار جهادی مانند القاعده، جبه‌‌ت‌‌ الانصر و… به سالهای ۱۹۸۰ و تجربه‌ خمینیسم در ایران و خاورمیانه باز می‌گردد. القاعده که از درون یمن و عربستان وعراق برخاست، نیروهای اصلی و تربیت‌ شده‌ی آن به طور عمده نیروهای حزب بعث عراق تشکیل دادند. جامعه‌ی عشیرتی عراق ساختار گرفته بر قومیت و اسلام‌ شیعی-سنی، و به پشتوانه‌ی ایدئولوژی‌های مذهبی و استبداد آسیایی، پس از صدام، مرکز و زمینه‌ها‌ی مادی، سیاسی و اجتماعی چنین روندی بودند.
اشغالگری نیابتی‌ها و ارتش ترکیه، ‌زیر نام “ارتش ملی سوریه” به فرمان تهاجم و اشغال حلب و استان ادلب و دیگر استانها در راستای اهداف و شرایط زیر فرمان داده شده است:
جبه‌‌ت شام، به‌سان نیروی نیابتی (پروکسی) ترکیه، درشهر ادلب در مرز ترکیه به‌سان یک ارتش مزدور، آموزش نظامی دید و مسلح شده بود. این گروه اسلامی ناب زیر فرمان ارتش ترکیه، در این استان و در پیرامون حلب به کمک ارتش ترکیه، گونه‌ای امیرنشین اسلامی برپا کرده و نزدیک به چهل تشکل تروریستی جهادی از سوی ترکیه آموزش دیده و بسیج شده در حال حمله به حلب داشتد.

  • هدف، تحمیل جنگ و اشغال مناطق خودمدیریتی روژآوا و شمال شرق و شمال غرب سوریه است،
  • حزب‌الله و نیابتی‌‌های حکومت اسلامی ایران،‌ شکست خورده و فرسوده و پراکنده شده بودند،
  • حکومت اسلامی با بال‌های نظامی درهم شکسته، و بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سراشیب فروپاشی دست و پا می‌زدند،
  • حکومت پوتین، به ناچار نیروهای خود ازجمله بیشترین سلاح‌ها و هواپیماهای سوخو ۳۴ را از سوریه برای جنگ در اکراین خارج کرده بود،
  • ارتش رژیم اسد، بی انگیزه و بی روحیه و بی پشتوانه شده بود،
  • برهه‌ی انتقال رهبری دستگاه اجرایی آمریکا به دست ترامپیست‌ها،‌ برای حکومت ترکیه بهترین مجال اشغالگری بود،
  • حکومت ترکیه، در حالیکه اقلیم شمال کردستان، اربیل و دهوک و تمامی منطقه مرزی با سوریه را عملن به حیات خلوت و تاخت و تازهای خود تبدیل کرده و روژآوا را به محاصره در آورده، در رؤیای نئوعثمانی‌گری، شمال و شرق سوریه ازادلب گرفته تا حلب و کل روژاوا و حتا بخش‌هایی از کردستان عراق را، از جمله موصل وکرکوک درسر دارد.
    در چنین شرایطی است که حکومت ترکیه به نیروهای بیش از ده سال تربیت شده و پرهزینه خود مجال را غنمیت شمرد، تا به اشغال و تالانگری ادامه دهد، ‌به سوی خودمدیریت روژآوا چنگ بگشاید، حاکمیت اسد را زیر فشار بگذارد، تا آمدن ترامپ بتواند در میان یک دلبر و دوآغوش ناتو- پوتین، بریکس از سوی پوتین پذیرفته شود و بستر داده شود و دراین خلا قدرت، در نظم نوین و در پروژه‌های ترامپیسم جایگاهی یابد.
    چنین زمینه‌هایی از دیر باز تا کنون، بافتار (کانتکست) چنین رخدادهایی‌اند‌ که نه به صورت رویدادهای ناگهانی و استثنایی، بلکه در آسیا و بخش‌هایی از آفریقا به صورت قاعده درآمده و اروپا را نیز آلوده و و جهان را به تروریسم کشانیده است. جبه‌ت النصر و القاعده همانگونه که «محور مقاومت» حکومت اسلامی، حوثی‌های یمن، ‌حزب‌الله لبنان، کتائب و حشد‌الشعبی‌های عراق، حماس و جهاد اسلامی در غزه، ‌و… رادر بر می‌گیرند،‌ الگوی محور سیاسی ترکیه و چنین جوامعی نیز می‌باشند. قدرت‌یابی اسلام سیاسی در ایران در سال ۱۳۵۷ نیز ناگهانی نبود در سرزمین اسلامی- منع شده از دانش و فلسفه و زندگی آزاد، دستکم اگرنخواهیم نوشیروان «عادل» و قتل‌عام مزدکیان را نمونه آوریم، ‌در صفویه و قاجار و پهلوی‌ها ریشه داشت. این روند با پرچمداری خونریزترین فاشیست‌های تاریخ، روح‌الله خمینی و خامنه‌ای و پیروان، الگوی چنین باندهای تبه‌کار و تروریستی بوده است.
    حربه‌ی اسلام سیاسی به‌سان کوبنده‌ترین سلاح مناسبات سرمایه‌داری پیرامونی در آسیا و آفریقا با دستیابی اسلام به ‌حاکمیت، به هدف مالکیت ابزار و سرچشمه‌های اقتصاد و هستی جامعه، برای امپراتوران مناسبات سرمایه‌داری جهانی، در ستیز برای هژمونی به امری پوزیتویستی و استراتژیک تبدیل شد. این سیاست، به پشتوانه‌ی سرمایه‌داری جهانی به ویژه امپریالیسم آمریکا،‌ اروپا و سرمایه‌داران دولتی در روسیه (سوسیالیسم دولتی) و چین جهانخوار، سپس از سوی پوتین-دوگین و روسوفیل‌های ایرانی تثبیت شد.‌
    وجود زمینه‌های مادی درون جامعه‌ی زیر استبداد کسرایی- سلطنتی، نظم نوین جهانی مورد نیاز گلوبالیزاسیون و برون‌رفت‌ گذرای بحران ساختاری مناسبات سرمایه‌داری‌ بود. این ره‌یافت‌‌ها‌ و نیازهای سرمایه‌‌‌ی مالی مبتنی بر بازار بورس و سهام کازینویی بود که خمینیسم، القاعده، طالبان و داعش را در آغوش خویش پرورانید. القاعده که به‌دست اسامه بن لادن در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی در عربستان و پاکستان با طراحی و مهندسی سیا و اروپا، به‌سان خونبارترین سلاح تروریسم مورد نیاز سرمایه‌ جهانی وظیفه یافت، ‌از تجربه‌ی پوزیتویستی پروژه‌ی خمینیسم سرچشمه‌ می‌گرفت. هرچند در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ وبال گردن خود آنان گردید و در آمریکا قربانی گرفت، اما چنین قربانیانی برای هژمونی سرمایه جهانی از آغاز پیدایش در سنجه با جنگ‌های جهانی تا کنون بسیار ناچیز شمرده می‌شود.
    در پی تجربه‌ی موفق نظم نوین جهانی و پشتیبانی از حاکمیت اسلام در ایران،‌ استراتژی از هم پاشی روسیه شوروی، هدف بلوک غرب سرمایه برای هژمونی جهانی، با بسیج نیابتی‌هایی مانند القاعده بود، تا بلوک شرقی نوتزاریسم از قوه به فعل در نیاید.
    به گواهی اسناد آشکار شده‌،‌ در سالهای ۱۹۸۰ القاعده می‌بایست به عنوان یک شبکه لوژستیکی برای گشودن جبهه‌ای علیه روسیه شوروی درافغانستان به نیابت از بلوک غرب سرمایه، نظم یابد. رهبر این تشکل (اسامه بن لادن که سپس درافغانستان داماد و همه‌‌‌کاره‌ی ملاعمر(خمینی افغانستان) شد،‌ از درون الیگارش نفتی- سلطنتی درعربستان ماموریت یافت تا در سودان عمرالبشیر، اشراری اسلامی را گردآورد و سپس به افغانستان اردو به پا کند. طالبان‌ها، کودک‌- طلبه‌گان مکتب‌های قرآن در پاکستان، بیشتر از مهاجرین بینوا و بی‌پناه افغانستانی در پاکستان نخستین جهادگران یارانه‌بگیر و تربیت‌شده‌ی سیا و سازمان امنیت پاکستان و عربستان بودند که پس از عضوگیریِ مسلمانان آسیای مرکزی به صورت ارتش نیابتی سرمایه،‌ راهی جهاد با کافرها یا «کمونیسم» ‌می‌شدند. با شکست ارتش روسیه شوروی در سال ۱۹۸۹در افغانستان و برقراری حاکمیت طالبان، القاعده درون حکومت اسلامی افغانستان و سپس در داعش پراکنده شد.
    خانم هیلاری کلینتون، ‌رقیب ترامپ در رقابت ریاست جمهوری آمریکا و وزیر امور خارجه‌ی وقت، در سال ۲۰۰۹میلادی پس از سوگند در برابر کمیته اعتبارات و بودجه مجلس سنای آمریکا خود گواهی داد که:
    «به یاد داشته باشیم مردمانی که امروز با آنها می‌جنگیم، از ۲۰ سال پیش به آنها کمک مالی کردیم و واقعا نیز اقدام به این کار نمودیم؛ زیرا در مقابله با اتحاد جماهیر شوروی پس از حمله علیه افغانستان، درمانده بودیم، برای همین به آنجا رفتیم و با سرویس اطلاعاتی پاکستان بر سر جذب نیروهای مجاهد در جهان اسلام به توافق رسیدیم و از بین کسانی که در عربستان و سایر کشوها، تفکر وهابی داشتند برای جنگ با شوروی آنها را به افغانستان منتقل کردیم، در نتیجه نیروهای شوروی عقب‌نشینی کردند و اتحاد جماهیر شوری از هم فروپاشید».و می‌افزاید: “با عربستان و دیگران همکاری کردیم و اسلام وهابی را به منطقه وارد کردیم تا با شوروی مبارزه کند. چه پیش آمد؟ میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری کردیم و گفتیم فروپاشی شوروی ارزشش را داشت.”( )
    در پی به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، القاعده، در بین گروه‌های مسلح در سال ۲۰۰۴ میلادی در آغاز به رهبری ابومُصعَب زرقاوی که «جماعت توحید و جهاد» را در عراق رهبری می‌کرد و با القاعده به رهبری اسامه بن‌لادن بیعت کرد، نماینده القاعده در عراق و سوریه شد. داعش در نیمه دوم سال ۲۰۰۶ میلادی به نام «دولت اسلامی عراق و شام) به رهبری ابوعمر بغدادی که خود را امیرالمومنین دولت اسلامی عراق می‌نامید، شبکه‌های القاعده و باندهای مسلح را بسیج کرد. با کشته شدن امیرالمونین عمر در ۱۸ آوریل ۲۰۱۰ در تکریت،‌ ابوبکر بغدادی جانشین او شد و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را اعلام کرد و از موصل، به کمک ترکیه ‌ به سوریه و در شهر رقعه امارت اسلامی خویش را با الگوی ناب خلفای صدر اسلام برپا کرد. داعش، صدها هزار ایزدی در شنگال (سنجار) و کوبانی و… را بی‌خانمان کرد،‌ هزاران تن را سر برید و به گلوله بست، هزاران زن و دختر را ربود و در بازارهای برده فروشی، همانند صدر اسلامی به خرید و فروش گذاشت که تا کنون از سرانجام بیش از ۱۵۰۰ تن از زنان و کودک دختران نشانی نیست. با شکست داعش به هزینه بیش از پانزده هزار تن از رزمند‌گان یگانهای مقاومت زنان ومردان در روژآوا، داعش علیرغم پشتیبانی ترکیه، پراکنده و امارتش برچیده شد.
    جبه‌‌ت النصرة سوریه معروف به جبه‌ت فتح شام (تحریر الشام) ‌شاخه‌ای از القاعده‌ی سوریه بود و از درون چنین روندی زیر فرماندهی ارتش ترکیه درآمد. داعش با تشکیل دولت اسلامی شام و اشغال شهر رقعه (پایتحت داعش) درسوریه، سال ۲۰۱۴ با جبهه النصر درگیر شد و به دورساختن این گروه جهادی رقیب تا حلب و ادلب،‌ به پشتیبانی ترکیه به اشغال کوبانی دست زد. این نیروی تبه کار، برای نخستین بار در ژانویه سال ۲۰۱۲ میلادی یعنی ده ماه پس از آغاز خیزش «بهار عربی» در سوریه، آماده اشغالگری شده بود. این جبهه انشعابی از داعش در عراق که سپس یکی به شاخه‌‌ای از القاعد‌ه تبدیل شد به رهبری ابومحمد الجولانی، یعنی فرمانده کنونی حمله ۹ آذر به حلب، نزدیک به هشت‌هزار نیرو بسیج کرد.
    مزدوران این گردان‌ها از سوی ترکیه که پس از سرنگونی دولت اخوان‌المسلمین مصر، همانند قطر، ‌پایگاه اصلی اخوان و ‌حماس و داعش شده بود، از کشورهای منطقه ‌و اقمار آسیایی روسیه شوروی پیشین، و تبه‌کاران حرفه‌ای بسیج شده‌اند. همین نیروها هستند که به فرمان اردوغان، استان ادلب را تا تهاجم به استان حلب را در روزهای اخیر در اشغال داشت و آموزش نظامی و تبه کاری دید.
    گردان‌های پراکنده اسلامی در ائتلاف با گروهای بیش از چهل گروه جهادی برآمده از النصر و القاعده از سال ۲۰۱۱ و سپس با نیروهای پراکنده‌ شده‌ی داعش پس از شکست از یگانهای مدافع خلق- ی پ ژ ‌و ی پ گ (YPJ , YPG) از روژآوا، ائتلافی تشکل داد. حکومت اسلامی-اخوانی ترکیه، افسران و درجه ‌داران فراری ارتش و رقیب الگارش اسد، که در آغاز خیزش مردمی که به وسیله سپاه قدس و روسیه سرکوب شد، زیر نام «ارتش آزاد سوریه» ((FSA خوانده می‌شد با ادغام در گروهای جهادی تروریستی تربیت شده به «ارتش ملی سوریه» (SNA) و سپس به «ارتش آزاد سوریه» زیر نظر ترکیه (TFSA)، تبدیل کرد.
    این نیروها باید تربیت می‌شدند و در ارتشی منظم و حرفه‌ای زیر فرمان افسران ترکیه،‌ قابل کنترل و فرماندهی شوند و ازدرگیری‌های درونی راهزنانه‌ی این گروه‌های تبه کار برای تمرکز نیرو برای اهداف ضد انسانی حکومت ترکیه متمرکز شوند. این«ارتش» در ژوئیه ۲۰۱۱ به‌طور رسمی زیر فرماندهی ارتش ترکیه که بودجه، آموزش،‌ جیره، لباس، هزینه، مهمات و تسلیحات آنها و نیز با غارت شهرها و روستاهای اشغالی مانند عفرین و سره ‌کانی و… پرداخت می‌شود، قرار گرفتند. مزدوران بسیجی ترکیه، از سویی با برخورداری از نان مزدوری و داشتن اجازه تجاوز به زنان و ربایش شهروندان برای پول، و هرگونه تالان و تبه‌کاری، از سویی و در سوی دیگر در هراس از جلوگیری از دیدار با خانواده‌ها و بسته‌‌گان خود( ) که در ترکیه در اردوگاه‌‌های منتقل شده‌اند و به هرگونه سرسپاری و جنایت فروگذار نیستند.
    سایت فرات نیوز در ۵ آبان ۱۳۹۲ (اکتبر ۲۰۱۳) نوشت‌: گروه جبهه‌النصر وابسته به القاعده که از همکاری دولت ترکیه برخوردار است، از بلندگوی مساجد شهر تل‌ابیض (تل اسپی) فراخوانی داده و می‌گوید کردها را قتل‌عام کرده و اموال آنها را به چپاول برند.»
    تهاجم چندباره به روژآوا در سال ۲۰۱۸ با فرمان آتش ارتش ترکیه (شاخه زیتون) با این نیروهای تربیت شده برای اشغال شهر عفرین آغاز شد. یگان‌های مدافع خلق (YPG) و یگان‌های مدافع زنان (YPJ)، نزدیک به دوماه جانانه جنگیدند و پس از ایستادگی در برابر بمباران‌های روزانه بیش از یکصد بمباران هوایی و توپ‌باران‌های ترکیه، برای جلوگیری از قتل‌عام مردم، در ۱۷ مارس ۲۰۱۸ عقب‌نشینی کردند. «ارتش آزاد سوریه-ترکیه» دوشادوش نیروهای مسلح ترکیه در ۱۸ مارس ۲۰۱۸ عفرین را اشغال کردند. در آن روزها، عفرین نزدیک به ۴۰۰ هزار باشنده داشت که به صورت خودمدیریتی و شورایی، شادمانانه و آزاد، گندم و مرغوبترین زیتون جهان را کشت و پرورانیده بودند. با اشغال شهر به دست ارتش وچته‌‌های تبه کار، بیش از ۳۰۰ هزار تن از باشندگان آن شهربه داخل مناطق خودمدیریتی مهاجرت و در اردوگاه‌ها پناه داده شده‌اند.”ارتش ملی سوریه-ترکیه” در عفرین و نواحی “سپر فرات” در شمال غرب سوریه، با بیش از چهل هزار تبه کارکه پس از پایان عملیات ترکیه در این مناطق مستقر شده بودند.( ) تلویزیون دولتی ترکیه (ت آر ت) جمع این نیروها را تا شصت هزار نفر گزارش کرده است.
    دو نیروی «سلطان مراد» و «فیض سلطان محمد» که در سال ۲۰۱۳ به وسیله ارتش ترکیه به خدمت درآمدند، از جمله‌ چهار نیروی اصلی ترکیه، متشکل از گماشته‌شدگان از ترکمان سوری هستند که با تبلیغات و مغزشویی‌های ناسیونالیسم ترکی، پان‌ترکیسم و نوعثمانیسم و دراشغالگری‌ها ارتش ترکیه در سوریه به مزدوری گرفته شده‌اند. دو نیروی دیگر، شامل تیپ‌های حمزه و منتصر‌بالله است که در سال ۲۰۱۵ زیر نظر ارتش ترکیه مسلح شدند و آموزش دیدند. جیش الاسلام،‌ تیپ‌صلاح الدین ایوبی و… از دیگر نیروهای اجیر شده از سوی ترکیه هستند.
    اردوغان در حالیکه رشته کوه‌ها و دامنه‌های زاگرس، ‌پناه‌گاه‌های گریلاها را شبانه روز بمباران می‌کند گفته بود: «با ‘تروریست‌ها’ سر یک میز نمی‌نشیند. با کردها: باید در دو جبهه بجنگیم.» هدف وی،‌ جنگ با مردمی بود که در شمال غرب و شمال شرق سوریه به صورت خودمدیریتی، به زندگی آزاد خویش پرداخته بودند و خواهان هیچ جنگ و ستیزی نبودند.
    هنگامی‌که نیروهای زمینی ارتش ترکیه چهارشنبه شب۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ و اشغال سره‌کانی و گره اسپی و دهها روستا با چراغ سبز ترامپ و پوتین اشغال کردند، چند تن از فرماندهان “ارتش ملی” با آشنایی به منطقه، ارتش ترکیه را راهنمایی و با بسیجی‌های خود همراهی کردند.
    اکنون آتش به اختیاران جهادی، به فرماندهی ارتش ترکیه،‌ با تالانگران داعشی، ‌به ویرانی و کشتار و تبه کاری دست گشوده‌اند. شیخ مقصود، اشرفیه و تل رفعت و بسیاری از مناطق خودمدیریتی در شمال و شرق سوریه در خطر هستند.
    حکومت اسد،‌ در خطر سقوط است. بازنده‌ی اصلی حکومت اسلامی ایران و سرانجام حکومت اسلامی و تبه کار به رهبری اردوغان بازنده این جنایت‌‌ها‌ می‌باشند.
    به هر وسیله و هرگونه و هرچه و در هر عرصه که در توان است، روژآوا به پشتیبانی انترناسیونالیتسی و جهانی نیاز دارد.
    عباس منصوران
    یازدهم آذر ۱۴۰۳/یکم دسامبر ۲-۲۴