«انسان‌دوستی سرمایه تهوع‌آور است»

شباهنگ راد

مبحث انسان‌دوستی بمانند دیگر مبحث‌ها در جهانِ سرمایه‌داری آن‌گونه کالبدشناسی شده است که دنیا در عرصه‌های مختلف نظاره‌گر آن است. آنچه به سر مردمِ سرتاسر دنیا آمده است علامتِ بازشناختِ محتوایی “انسان‌دوستان” فعلی هست. مطمئناً بروز مدل‌های اعمال‌شده به زیرساخت‌های جامعه و به سرپناه میلیون‌ها انسانِ تحت ستم، یقین به این موضوع هست که از زبان حاکمان جهان و زیرپوشش دفاع از حقوق و حیات انسان‌ها می‌آید. پس مراد [حاکمان] را به‌آسانی می‌شود درک کرد و فهمید که چطور درپی بازشناسی مقوله پیرامون مراقبت و به‌رسمیت‌شناختن حقوق انسان‌ها است.

ضرورت به بازآیی یا ورود به فصلِ [سیاسی] بسیار دورِ ادعاکنندگان و به‌اصطلاح انسان‌دوستان نیست؛ اتفاقاتِ یک سال اندی که فضای دنیای سیاست و نیز به زندگیِ بخش بزرگی از مردم منطقه اثر گذاشته است را می‌شود مورد بازبینی قرارداد تا به فهمِ بنیانی مبحثِ انسان‌دوستی فرمانروایان پی برد. پیداست که همه جستارها، بنام و به اسمِ آیندهٔ فارغ از تنش و بی‌دردسر از مصائب و مشکلات [مردم] انجام می‌شود و همه، هواخواه مقولهٔ “انسان‌دوستی” هستند. امّا آنچه در پهنهٔ جهان و بخصوص بر حیات و هستی میلیاردها انسان سایه انداخته، کاملاً عکسِ آنچه گفته و در حقیقت ادعا – شده و – می‌شود، هست. پس جهان حقیقی و حقیقت را نمی‌شود با ادعا و حرف سنجید، بلکه ملاک اقدام عملی است؛ عملی که مردم را بهت‌زده و در حیرتِ کامل فروبرده است. 

به‌عبارت‌دیگر “انسان‌دوستانِ” جهان، به سر و به خانه بیش از دو میلیون توده محروم موشک، توپ و بمب پرتاب کرده‌اند تا فصل تازه‌ای از به‌رسمیت‌شناختن “حقوق” انسان‌ها را تجربه کنند. آمار و ارقام کُشته، مجروح، مفقودشده، آواره و خرابی‌ها ازدست‌رفته است و به قول خودی‌هایشان ۳۵۰ سال طول خواهد کشید تا غزه، به‌روز قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برگردد. به‌تازگی هم “مرکز نظارت بر حقوق بشر” اعلام کرده است: «امریکا و آلمان در کُشتارجمعی در شمال غزه مشارکت دارند و نوشت تعداد بمب‌های ریخته شده در غزه از تعداد بمب‌های جنگ جهانی دوم بیشتر شده است». در ادامه پیرامون کوچ اجباری گزارش داده است: «در کنار همه پرونده‌هایی که در مورد کوچ اجباری در دنیا وجود دارد، مسئله فلسطین و به‌خصوص غزه را می‌توان شدیدترین و طولانی‌ترین مورد دانست. غزه، نوار باریک ساحلی در شرق مدیترانه است که به دلیل تاریخچه‌ای طولانی از تجاوزات صهیونیست‌ها یکی از بحران‌زاترین مناطق جهان به شمار می‌رود. این وضعیت به نقض‌های مکرر حقوق بشر منجر شده که یکی از آن‌ها کوچ اجباری میلیون‌ها نفر از ساکنان آن در درون و همچنین به بیرون از این باریکه است و …».

مسلماً منظور شمارش و توضیحِ بیشتر دوروبر آمار و ارقام نیست؛ بلکه اثرات تلخِ سیاسی و اقتصادی هست که دنیا زیرپوشش انسان‌دوستی [حکومت‌مداران و دولت‌مداران]، با آن‌ها رودررو است. اگرچه وقوعِ رویدادهای فجیع موضوع تازه نیست و بشر با بزرگ‌ترین فجایع تاریخ (یعنی با بمباران اتمی هیروشیما در سال ۱۹۴۵) مواجه بود که در آن ۳۰ درصد از جمعیت هیروشیما را نابود کرد و بر زمین و بر نسل‌های بعدازآن اثر سوء گذاشت. متأسفانه چنین اتفاقات رقت‌آور در دنیای طبقاتی بسیار فراوان هست و علاوه بر این‌ها پیداست که جنگ‌های امپریالیستی منطقه خاورمیانه بمانند پیشین، از مختصات و از غرضِ واحد فرمان‌برداری می‌کنند و تفاوتی باهم ندارند. حاکمان بیهوده می‌گویند و سعی‌شان در آن است تا عللِ اوضاع نابسامان جهان سرمایه‌داری را، در بروز تنش‌های سیاسیِ فرومایه [در درون] همراه با تخریب خانه و کاشانه مردم پاسخ دهند. قطعاً از فرهنگ و از ادبیات مختص به خود تبعیت می‌کنند که بدون تردید همسان با فرهنگ و با ادبیات مردمِ زیر ستم نیست. دلیل بسیار واضح هست و آن اینکه از تبارِ غارت‌کنندگان منابع طبیعی جامعه و از خانوادهٔ اشغالگران سرزمین دیگران هستند. در این عرصه‌ها بسیار قهرآلود هستند و صدور قطعنامه‌های امتداد دار [توسط سازمان ملل و..] هم از اسرائیل در حملهٔ خشونت‌بار به غزه، بی‌اثر هست. بیش‌ازحد وقیح شده‌اند و پاره‌کردن “منشور” سازمان توسط نماینده اسرائیل در جلسه و نیز صدور قطعنامه‌های بی‌مایه ممتد پیرامون آتش‌بس توسط اکثریت کشورهای عضو، و به دنبال وتو دولت امریکا از وقوع جنایات بی‌شمار، نمونهٔ قوانینِ تعریف‌شده طبقه سرمایه‌داری در هدایت جهانِ مطابق باسیاست‌ها و منفعتِ جناح‌های خودی هست؛ مهم‌تر اینکه نمونهٔ پوچ بودن نظر حاکمان جهان کنونی در باورداشت به مقوله انسان‌دوستی است. معلوم شده است که جنایات گسترده و ارتکابی دولت اسرائیل بدون حمایتِ بی‌قیدوشرط دولت‌های امپریالیستی به‌ویژه دولت امریکا، آلمان، انگلستان و دیگر هم‌عقیده‌شان در نوار غزه و لبنان، محال بود و هست. 80 درصد از هزینهٔ نظامی دولت سرکوبگر اسرائیل را دولت امریکا تأمین می‌کند؛ دولتی که ازیک‌طرف “نگرانِ” اتفاقات “غیرانسانی” در غزه هست و از طرف دیگر قطعنامه‌های اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل [پیرامون آتش‌بس] را وتو می‌کند و هم‌زمان تأمین‌کننده اصلی تسلیحات و ادوات نظامی به دولت اسرائیل در جهت تداوم جنگ، کُشتار کودکان و آواره‌کردن بیش‌ازپیش توده‌های محروم غزه هست. پس بنابه چنین رفتار و کرداری، به بحث گذاشتن این نظر غلط نیست که همه [علی‌رغم یاوه‌گویی‌های بی‌دروپیکر]، همکار و همیار دولت اسرائیل در پیشبرد سیاست‌های سرکوبِ توده‌های بی‌دفاع غزه، کوچ اجباری و اشغال سرزمینشان هستند. همان‌گونه که در گزارش‌ها آمده و از تصاویر مخابره شده پیداست، نوار غزه انباشته از خاک و سنگ در اثر بمباران 24 ساعته دولت اسرائیل شده است و به‌هیچ‌وجه قابل‌سکونت و زندگی نیست؛ سرپناهی برای زندگی نمانده است؛ آب، نان و برق نیست و غذا را بروی‌شان بستند و دستگیرکنندگان را برهنه و تحقیر می‌کنند تا “انسانیت” خود را به جامعه انسانی و مدافع میلیون‌های توده محروم و به‌ویژه به ستمدیدگان غزه نشان دهند.

درنتیجه چطور می‌شود به دلیلِ سلطه‌طلبی و اشغالگری [زمین]، خانه‌هایشان را خراب کرد و حیاتِ انسان‌ها را گرفت و در همان عین حرف از زندگی بهتر و تحقق خواسته‌های آن‌ها به میان آورد؟ چطور می‌شود کودک را کُشت و در همان حال از آیندهٔ وی گفت؟ اوج شارلاتانی و حیله‌گری هست و مسئله بسیار فراتر از اهمیت‌دادن به جان و به حقوقِ پائینیِ میلیون‌ها زن و مرد، جوان و کودک هست. بدین‌سان تفکر انسان‌دوستی حاکمان فاقد اعتبار و پوچ هست و بدرد دنیای انسانیت نمی‌خورد. چراکه ازنظر آن‌ها توصیف انسان وسیله بجهت سودبری، گوشت دم توپ قراردادن و استثمار بی‌رحمانه هست. سر آخر بی‌علت نیست از زبانِ میلیاردها انسان تحت ستم گفته می‌شود که «انسان‌دوستی سرمایه تهوع‌آور» است.

2 نوامبر 2024

12 آبان 1403