نکاتی در مورد جنگ بین دو قطب منسوخ تاریخی تروریست جمهوری اسلامی و اسرائیل

چرا از درون دیگ جوشان این جنگ تضادهای نهفته در عمق جامعه سرباز می‌کند و امکان انقلاب واقعی را در یک دوران نادر میسر می‌سازد؟

نظام جمهوری اسلامی هم در داخل بین مردم ستم‌کش ایران و هم در سطح بین‌المللی و بشریت جهان به خاطر ارتکاب تروریست در جهان و به‌ویژه در سطح منطقه و مهم‌تر سرکوب تروریستی مخالفان و مبارزان داخل بیش از گذشته ایزوله شده است.

این نظام ضد بشری دیگر نمی‌تواند به همه لحاظ چه داخلی و چه بین‌المللی به شرایط گذشته برگردد؛ رژیم در سراشیب سقوط است، اما البته خودبه‌خودی و بدون یک رهبری انقلابی دارای صلاحیت، استراتژی انقلاب و پایه توده‌ای بین میلیون‌ها نفر  سرنگون نمی‌شود.

از سوی دیگر رژیم فاشیست و تروریست اسرائیل نیز در میان بشریت ستمبر جهان ایزوله‌تر گشته، اما بااین‌وجود به خاطر پشتیبانی فولادین، حمایت مالی، نظامی و امنیتی نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیسم (تحت رهبری پدرخوانده‌اش دولت امپریالیسم آمریکا) دیگر نمی‌پذیرد که حماس و حزب‌الله با شرایط و موقعیت سابق بیخ گوشش باشند.


منطقه خاورمیانه در باتلاق جنگ ارتجاعی عمیق فرورفته شده، و نظم نوینی بر مبنای منافع استراتژیکی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیسم به سرکردگی دولت امپریالیسم آمریکا و متحدانش در ناتو که در آن دولت تروریست اسرائیل حرف اول و آخر به نیابت از طرف آن نظام جهانی بزند، در حال شکل‌گیری و  قالب اندازی است!  

حزب‌الله نوک و سرمایه اصلی نیابتی‌های رژیم حاکم بر ایران هست اما حالا به‌شدت ضعیف شده و دیگر توان سیاسی و نظامی ندارد که به شرایط سابق برگردد. حماس هم تقریباً به‌طور نسبی نابودشده و امکانات قبلی نظامی، مالی و حتی تعداد شبه‌نظامیان جهادگرش به‌مراتب کمتر شده است. بااین‌وجود، امکان یک جنگ بزرگ تمام‌عیار بین ایران و اسرائیل با پشتیبانی همه‌جانبه و “تعهد آهنین” دولت امپریالیسم آمریکا و متحدان ناتو در دفاع از اسرائیل وجود دارد که پای آمریکا و متحدانش در ناتو را برای برقراری یک نظم نوین که دخالت و ورود نظامی برای فروکردن شاخک‌های استثمار و ستم شرکت‌های امپریالیستی در رگ‌های مردم ستبر خاورمیانه بیش از گذشته بر پایه منافع استراتژیک جهانیش به منطقه باز می‌کند.

درواقع جمهوری اسلامی هیچ‌گاه به فکر تأمین حداقل نیازهای اولیه ضروری شهروندانش در برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه درخور انسانی نبوده و نیست. در جمهوری اسلامی ظرف ۴۵ گذشته و تا امروز جان مردم ایران در مقابل منافع نظم تحمیل‌شده توسط سران جانی و دزد پشیزی ارزش نداشته و ندارد، از یک‌سو حتی از دستمزد و تقسیم ثروت ناچیز و بخورونمیری از مجموع سهم ثروت ملی تولیدشده توسط مردم تحت ستم ایران و به‌ویژه قشر تحتانی جامعه( طبقه کارگر) از طرف دولت سرمایه‌دار فقرگستر جمهوری اسلامی ربوده‌شده، مردم فقیرتر و به زیرخط مرگ رانده‌شده‌اند؛ و از سوی دیگر به خاطر حمایت مالی و نظامی از گروه‌های تروریست نیابتی‌اش در منطقه ظرف ۴۵ سال گذشته تاکنون توسط نظام جمهوری اسلامی برای بقای عمر ننگینش، بخش عظیمی از ثروت ملی  تولیدشده دود شد و به آسمان رفت. مردم ایران به‌طور روزافزون به زیرخط فقر سوق داده‌شده‌اند و این مسیر تحت نظم کنونی و سران جمهوری اسلامی پایان‌ناپذیر است! درک این نکته با اشاره به تخصیص بودجه نظامی جمهوری اسلامی ملموس‌تر و مشخص‌تر می‌شود! بر اساس لایحه بودجه ارائه‌شده از سوی دولت دست نشانده پزشکیان به مجلس، بودجه نظامی ایران در سال ۱۴۰۳ (۲۰۲۴ میلادی)  ۴۷۰ هزار میلیارد تومان که چیزی حدود هشت میلیارد دلار است[i]! [ii]ناگفته روشن است که در این بودجه نظامی، مقدار بودجه اختصاص داده‌شده به گروه‌های نیابتی از دید مردم ایران و بشریت ستم‌کش جهان پنهان مانده است و یک راز ناگفته است!

مردم ایران شاهد هستند و می‌فهمند بعد از قیام آبان و جنبش برحق “زن زندگی آزادی” …و انتخابات نمایشی (انتصاب پزشکیان!) از یک‌سو زندان، شکنجه، اعدام و سرکوب معترضین و هم جنگ فرسایشی و آشتی‌ناپذیر مردم ایران هم با این رژیم ادامه دارد و آتش زیر خاکستر است و در کمین یک فرصت نادر است برای فوران و برپایی یک جنبش توده‌ای نوین اما بر پایه‌ای رادیکال‌تر و توده‌ای‌تر!  از سوی دیگر و در حین حال که نظام جمهوری اسلامی ایران اشتباه محاسباتی کرد و برایش رفته‌رفته مسجل می‌شود که نیابتی‌های محور مقاومت نمی‌توانند برای بقایش کافی باشند! بیخود نیست که زمزمه‌های “تهران در حال حاضر توانایی فنی ساخت سلاح اتمی را دارد و در صورت لزوم دکترین هسته‌ای خود را تغییر خواهد داد.”[1] از درون دالان‌های مرموز جمهوری اسلامی رساتر می‌شود و به بیرون درز می‌کند!

حقیقت این است که:

طبق اخبار گزارش‌شده کنونی رژیم حاکم بر ایران حتی به لحاظ اقتصادی و نظامی هم توان مقابله و بازداری حملات اسرائیل را ندارد! در سوی مقابل بر اساس برآورد موسسه جهانی صلح استکهلم، بودجه نظامی اسرائیل در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۴.۳ میلیارد دلار تخمین زده‌شده است[iii]؛ این یعنی بودجه نظامی دولت فاشیست اسرائیل (با حمایت بیدریغ مالی کشورهای پرقدرت جهان سرمایه داری-امپریالیستی) حداقل سه برابر بزرگ‌تر از بودجه نظامی جمهوری اسلامی ایران است.

 حملات هواپیماهای اسرائیلی در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان ۱۴۰۳) نشان داد که آسمان ایران باز است و  آن‌ها می‌توانند هر هدفی را که انتخاب کنند ویران و درب‌وداغان کنند و تنها طبق خواست دولت بایدن عمداً پالایشگاه‌ها و مرکز هسته‌ای را داغان نکردند! 

رژیم ایران از این آتش اگر هم بگذرد به‌شدت ضعیف‌تر و ایزوله‌تر و غیر مشروع‌تر می‌شود و بیشتر تا پرتگاه سرنگونی به عقب رانده می‌شود. اما نباید فراموش نمود که این رژیم باز به شرارت‌ها و دخالت‌هایش ادامه می‌دهد و می‌خواهد بحران داخلی خود را به خارج ببرد، یعنی بحران داخلی را تحت‌الشعاع بحران خارجی(جنگ با اسرائیل و مدافعش “شیطان بزرگ” آمریکا) قرار دهد و آن را مستمسک و  بهانه‌ای برای سرکوب هرگونه مخالفت و نارضایتی جنبش‌های عدالت‌جوی و برابری طلب صنفی و قیام داخلی قریب‌الوقوع زحمتکشان را قرار دهد؛ اما همین سیاست سرکوب خونین، زندان و شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی به سربلند کردن تضادهای اجتماعی عمیق و متراکم‌تر شده در حد انفجار پا می‌دهد و وضعیت پیش رو را به موقعیت‌ها و شرایط نایابی می‌کشاند که در انتها فروپاشی درونی‌اش را فراهم و سرنگونی‌اش از طریق یک انقلاب واقعی توسط میلیون‌ها نفر از ستمبران فقرزده ایران میسر می‌شود.

ما کمونیست‌ها خواهان جنگ نیستیم اما خواهان پیروزی بورژوازی هار و فاشیسم  مذهبی داخلی و نیز پیروزی اسرائیل فاشیست هم نیستیم.  نیستیم، زیرا ما کمونیست‌های انقلابی طرفدار سنتز نوین کمونیسم هرگز قصد آن نداریم که با پشتیبانی ازیک‌طرف این دو منسوخ تاریخی بر آتش این جنگ ارتجاعی بنزین بپاشیم! به شریان‌های حیاتی فاشیست‌ها، امپریالیست‌ها و بنیادگرایان مذهبی با راه‌اندازی جنگ‌ها و نسل‌کشی خون تزریق می‌شود تا آن‌ها زنده بمانند. این خون مردم ستم‌کش  است که در شریان  آن‌ها برای بقایشان جاری می‌شود!

به قول رفیق باب آواکیان که نوشتند:

 در مقابل ما دو راه بیشتر وجود ندارد: یا  نظم کهن را از طریق انقلاب واقعی  سرنگون کن، گسترش بیاب و جامعه نوین سوسیالیستی را بساز، و یا تمکین کن و نسل‌های آینده را محکوم‌به زندگی تحت نظم کهن ارتجاع داخلی و بین‌المللی کن!

نه به جنگ، نه به فاشیسم مذهبی داخلی و بین‌المللی و نه به تروریسم و ارتجاع!

زنده‌باد انقلاب رهایی‌بخش کمونیستی!

 زنده‌باد اتحاد بشریت علیه این دو قطب منسوخ تاریخی!

در این جنگ ارتجاعی بشریت ستم‌کش و همه انسان‌ها در جهان به‌ویژه در منطقه خاورمیانه بین یک‌مشت جنایتکار تروریست گیرکرده‌اند، هرگونه طرفداری از هر طرف این جنگ یعنی بنزین ریختن روی آتش جنگ ارتجاعی که دودش به چشم ستم‌کشان کل خاورمیانه خواهد رفت و  بنابراین باید جبهه‌ای مستقل از این دو قطب جنایتکاران ستمگر و استثمارگر برای ساختن یک انقلاب واقعی و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تحت رهبری کمونیست‌های انقلابی به راه انداخت.

سؤال اساسی در مقابل پیشتازان کمونیست انقلابی این است:

مردم تحت ستم ایران تا کی باید بر مسند قدرت جمهوری اسلامی  قرار داشتن را تحمل کنند و نگرانی‌شان در مورد جنایات جمهوری اسلامی، قتل‌های دولتی و سرکوب خونین  جنبش‌های بر حق توده‌ای در ایران را که توسط کارگزاران دولت‌های امپریالیستی که خود بانی روی کار آمدن جمهوری اسلامی هستند و خیال ندارند که این نظام جانی و شرور برود، ابراز شود؟

پاسخ روشن است:

تا زمانی که یک رهبری پیشتاز به وجود بیاید که بتواند قلب صدها و در ادامه هزاران و میلیون‌ها نفر از مردم تحت ستم ایران را تسخیر کند و آن‌ها را در یک انقلاب واقعی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی رهبری کند.

وظیفه تعطیل ناپذیر ما به وجود آوردن هسته‌های سرخ کمونیستی برای ایجاد مرکز غیبی(حزب کمونیست انقلابی ایران) برای برقراری نظم نوین و ایجاد جامعه سوسیالیستی برای تحقق هدف نهایی کمونیسم است!

فغان و ندای ستم‌کشان را دریابیم! به وظیفه تاریخی خود عمل کنیم!

تنها با سرنگونی سرمایه‌داری جمهوری اسلامی می‌توان از خطر سرایت این جنگ ارتجاعی منطقه‌ای جلوگیری کرد، و بدین طریق منافع اساسی  ستم‌کشان فلسطین را در نظر گرفت و به آن با جهت‌گیری انترناسیونالیسم پرولتری خدمت کرد، به ستم بر زنان،  نسل‌کشی اقلیت‌های ملی و نادیده انگاشتنِ حق تعیین سرنوشت آن‌ها از سوی ستمگران، به سرکوب و تحقیر مهاجرین زحمتکش افغانی، خاتمه داد و چوبه دار معترضین، زنجیر زندانیان سیاسی و حجاب این نهاد ستم، اسارت و بندگی زنان را در یک انقلاب واقعی برای رهایی همه بشریت تحت ستم و استثمار، بر اساس منافع کوتاه‌مدت ولی مهم‌تر منافع اساسی درازمدت طبقه تحتانی جامعه(پرولتاریا) برچید.

سرنگونی انقلابی نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران و ماشین دولتی جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است!

انقلاب و نه چیزی کمتر!

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین در ایران

جمعه: ۱۱ آبان ۱۴۰۳

پانویسها و منابع:


[1] – نقل از كمال خرازى، مشاور رهبر جمهوری اسلامی ايران و رئیس «شورای راهبردی روابط خارجی» در گفتگو با شبکه «المیادین» نزدیک به حزب‌الله لبنان. https://ara.tv/27cca


[i] – نقل از “هزینه‌های جنگ با اسرائیل؛ مأموریت غیرممکن اقتصاد ایران”

[ii]رجوع شود به منبع ذکر شده بالا.

 

این نوشته ابتدا در کانال کمونیسم نوین در لینک زیر منتشرشده

https://t.me/New_Communism/3138