نقدی به موضع اسماعیل بخشی و پاسخی به تعرض راست و چپ پروغربی

رحمان حسین زاده

کامنت اسماعیل بخشی فعال شناخته شده جنبش کارگری در تمجید و سمپاتی نشان دادن به یحیی سنوار رئیس دفترسیاسی سازمان تروریستی حماس فراترازاشتباه، بی تردید موضع راست روانه و غلط و مورد انتقاد جدی و سازنده و صمیمانه است. توضیحات بعدی او هم در کامنت دوم توجیه گرانه و مایه تأسف و جای نقد است. اسماعیل بخشی تاکنون نقش مهمی در جنبش کارگری ایفا کرده است. به این دلیل مواضع و سیاستهایی که او اعلام میکند مورد توجه جدی و تاثیرگذار در سطح جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی و فضای جامعه است.صدای رسای او در اعتصابهای درخشان و پی در پی کارگران هفت تپه و برجسته کردن حرکت شورایی و جا انداختن ایده شفاف “شورا را باید زندگی کرد” توش و توان بزرگی به جنبش کارگری ایران بخشید. به صف دهها میلیونی جنبش کارگری و سوسیالیستها امید بخشید. از آن زمان به بعد حرف و عمل اسماعیل بخشی و همراهان رادیکال و مبارزش مورد توجه صفوف جنبش کارگری و سوسیالیستی بوده است. در مقاطعی که با سختیهای متعدد روبرو شد مورد حمایت همه ما در این صف مبارزاتی قرار گرفته است. در تندپیچ کنونی که اسماعیل بخشی با آن روبرو است، انتظار اینست به نقدهای سالم و صمیمانه جریانات و فعالین متعهد و مسئول که در مقاطع سخت در کنارش بودند، توجه جدی بکند. با نقد کامنت و موضع بشدت غلط تاکنون اعلام شده اش با چشمان باز موضع و سیاست درست در مورد قضیه برحق فلسطین و علیه تروریسم اسلامی و دولتی و نسل کشی و ادامه جنگ کنونی توسط فاشیسم حاکم بر اسرائیل انتخاب کند. به این ترتیب اجازه ندهد جنبش کارگری و سوسیالیستی و موقعیت خود او در این جنبش لطمه بخورد.

طبعأ تداوم درد و رنج عمیق ناشی از اشغالگری و نسل کشی دیرینه دولتهای تا مغز استخوان نژادپرست و مذهبی حاکم در اسرائیل علیه مردم فلسطین تکان دهنده است. حمله تروریستی حماس در هفتم اکتبر سال قبل غنیمتی شد برای دولت فاشیست نتانیاهو تا نقشه همیشگی نسل کشی و پاکسازی مردم غزه  و فلسطین را عملی کند. قابل درک است اوج این توحش در همین یکسال  قلب اسماعیل بخشی را نیز همانند همه ما بیشماران انسانهای این دنیا به درد آورده است. این فجایع برجسم و فکر و ذهن هر انسان متنفر از این اوضاع سنگینی میکند. برای صف ما کارگران و انسانهای حق طلب و کمونیستها، مسئله اینست در بطن فشارهای سخت و شرایط ناهموار و اوضاع پیچیده قطب نمای آزادیخواهانه خود را از دست ندهیم و انتخاب سیاسی درستی داشته باشیم. در این مورد مشخص اینکه جریاناتی مثل حماس و جهاد در این یکساله زیر فشار نظامی و تروریستی دولت اسرائیل بوده و مقاومت کرده اند، به این معنی نیست اهداف و سیاستها و پراتیک آنها در خدمت اهداف برحق مردم فلسطین بوده و حقانیتی دارد. حمله  آنها به مردم سیویل اسرائیل در هفتم اکتبر ٢٠٢٣ و فجایعی که مرتکب شدند، عملکردی تروریستی که ریشه در اهداف ارتجاعی آنها دارد. هدفی که قصد پاکسازی مردم منتسب به یهود در آن منطقه و همراه با جمهوری اسلامی پروژه نابودی کشور و دولت اسرائیل را در پیش گرفته اند. یعنی دقیقأ روی دیگر سکه فاشیسم حاکم در اسرائیل که پاکسازی مردم فلسطین و به رسمیت نشناختن دولت آنها را عملا اجرا میکند. در سه دهه اخیر دست بالا پیدا کردن این دو قطب افراطی و تروریستی در دو طرف کشمکش فلسطین- اسرائیل، نه تنها قرارداد اسلو را عملأ دفن کرد، بلکه ادامه مصائب و ناامنی غیر قابل تحمل برای مردم فلسطین و اسرائیل و از جمله فجایع بیش از یکسال اخیر و نسل کشی غزه را برای مردم رقم زد. لذا جنبش کارگران و پیشروان سوسیالیست آن، جنبش اسماعیل بخشی ها و همه جنبشهای حق طلب و آزادیخواه در سراسر دنیا، از فلسطین و کشورهای منطقه تا ایران موظفیم اساسأ  علیه هیئت حاکمه دست راستی اسرائیل، و همزمان علیه تروریسم اسلامی و حماس و جهاد و حزب الله سد ببندیم. به علاوه واقعیت تلخ غیاب جریان آزادیخواه و سوسیالیست و مترقی در خود جنبش فلسطین و در خاورمیانه و حتی در جنبش ضد جنگ در سطح بین المللی اگرچه فشار سنگینی بر ما است، اما ما را مجاز نمیکند به بهانه “مقاومت” حماس و جهاد و حزب الله و رهبران آنها را تأیید و تمجید کنیم. اتخاذ مواضع غلط، چه راست روانه، و یا چپ روانه برای مبارزین سیاسی پیش می آید. تصحیح چنین مواضعی خود بخشی از درایت و جسارت انقلابی برای مبارزین کارگری و آزادیخواه و حق طلب است. توقع اینست اسماعیل بخشی و فعالین کارگری که شبیه او موضع گرفته اند، موضع غیر قابل دفاع کنونی را نه توجیه، بلکه نقد کنند و با هوشیاری موضع و سیاست درست مربوط به قطب سوم و صدای سوم رادیکال و سوسیالیستی علیه فاشیسم دولت اسرائیل و تروریسم اسلامی حماس و جهاد و حزب الله و جمهوری اسلامی را انتخاب کنند.

فوران کینه طبقاتی راست سلطنت طلب و افراطی علیه اسماعیل بخشی!

کامنت اسماعیل بخشی عکس العملهای متفاوتی را به دنبال داشت. فضاسازی زشت و تلاش سخیف شخصیت شکنانه دو طیف راست و چپ پروغربی از بقیه مشمئز کننده تربود.

راست افراطی و سلطنت طلبان پادوی نتانیاهو ودولت دست راستی اسرائیل در اعلام کینه توزی و دشمنی با اسماعیل بخشی هیچ حد و مرزی باقی نگذاشته اند. در کامنتهایشان دقت کنید. برخلاف چپ پروغربی اینها بهانه حمله شان به بخشی کامنت بخشی در مورد سنوار نیست. اینها نفرت طبقاتی و جنبشی شان را به تعبیر خوشان از عنصر “کمونیست” از کارگری که در مبارزات متحدانه خود و همقطارانش ساحت “مقدس” سرمایه و حافظان دیروز و امروز و فردای این نظم گندیده رابه مصاف طلبیده و در مقابلش آلترناتیو شورایی را برجسته کرده، بیان کرده اند. لمپن های سلطنت طلب ضد کارگر و ضد کمونیست، کامنت اسماعیل بخشی را غنیمت شمرده، تا از این دریچه ضدیت پایه ای خود را نه فقط با اسماعیل بخشی بلکه با کمونیسم و کارگر به نمایش بگذارند. هر فرد حتی منتقد کامنت اسماعیل بخشی اگر ذره ای انصاف داشته باشد، با مشاهده کامنتها و اظهارنظرهای لمپنهای بارگاه سلطنت و رضا پهلوی متوجه میشود، استوری غیرقابل دفاع بخشی فرصتی به آنها داده تا پیام دشمنی پایه ای طبقاتی و جنبشی خود را به جنبش کارگری و فعالین آن گوشزد کنند. کف چرانی و هیستری ضد کارگری و ضد کمونیست و ضد اسماعیل بخشی آنها برگرفته از این صف آرایی قطبی شده جنبشهای مختلف طبقاتی و در صحنه سیاسی جامعه ایران است. هر کارگر و هر فرد و یا جریان معترض و حق طلب که خود را متعلق به جنبش کارگری  و آزادیخواهانه در ایران میداند، با وجود نقد جدی به موضع اعلام شده بخشی، لازمست ابعاد ظرفیت ضد کارگری و ضد کمونیستی و ضد چپ راست پروغربی ایران را جدی بگیرد.  خشم “سیاه جامگان” رضا پهلوی و سلطنت طلبان از اسماعیل بخشی ربطی به تمجید  او از یحیی  سنوار ندارد، بلکه از نظر آنها جرم اسماعیل بخشی “کارگر معترض و سوسیالیست بودن علیه سیطره سرمایه و اعلام زندگی شورایی” است. کسی که خود را سوسیالیست بداند و این پدیده را جدی نگیرد یا بشدت سطحی است و یا متوجه است و با آن همسویی نشان میدهد. اپورتونیست و شارلاتان است.  

چپ پروغربی امیدوار به جنگ اسرائیل،  به جنگ اسماعیل بخشی رفته است!

در این رویداد اسماعیل بخشی فقط با کمپین سخیف راست افراطی پروغربی روبرونیست. بلکه همزمان و همسو چپ پروغربی هم در تعرض به اسماعیل بخشی کوتاهی نکرده است. دراظهار نظرها و اعلام احکام بی پایه شان جهت حفظ ظاهر هم بوده، از موضع غلط فعال کارگری شناخته شده اظهار تأسف هم نکرده و تا توانستند برای تخریب شخصیت و سابقه و کارکرد اسماعیل بخشی به انبان کهنه و لحن و ادبیات خصمانه پناه بردند. بعضی از فعالین و عناصر این طیف گستاخانه احکامی چون اسماعیل بخشی به “اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی پیوست. به محور مقاومت پیوست و یا هست و نیست خود را از دست داد” صادر کردند. دست آنها باشد، دیگر راه نقد و اصلاح و تغییر نظر براسماعیل بخشی بسته شده است. در دنیای فرقه ای خود حکم پایان عمرمبارزاتی و سیاسی اسماعیل بخشی را اعلام کردند. سئوال اینست این درجه از گستاخی و فضا سازی اینها علیه فعال کارگری تاثیرگذار در جنبش کارگری از کجاناشی میشود؟ از نظر من از امید و اتکایشان به جنگ احتمالی اسرائیل در ایران. چپ پروغربی در تحولات این دوره در جنگ و تروریسم و  کشمکش بین قطب تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل با قطب تروریسم اسلامی و جمهوری اسلامی و محور مقاومت نه در قطب سوم، بلکه در کنارقطب تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل اند. اینها از سر ضد رژیمی گری صرف و به هر قیمت و به هر شیوه (ماکیاولیستی) به زعمشان در نتیجه جنگ اسرائیل در ایران به “انداختن جمهوری اسلامی و فروپاشیدن محور مقاومت ” امیدوارند. به این دلیل در کشمکش جاری همسوی تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل اند. این ادعانیست. بعضی سخنگویان و عناصر این جریان و طیف با صراحت از گسترش جنگ اسرائیل برآمده از نسل کشی یکساله اخیر در غزه به جغرافیای ایران حمایت کرده اند. (در این رابطه با فاکت مستدل طی مقاله و گفتار و مصاحبه تلویزیونی به سهم خود نوشته و گفته ام).در نتیجه با شناختی که از این طیف دارم از یک طرف در دنیای مالیخولیایی خود اسماعیل بخشی را دیگر “پیوسته به محورمقاومت” و قطب مقابل خود میدانند. از طرف دیگر سمپاتی وحمایتشان از جنگ اسرائیل در ایران را چنین توجیه میکنند که به زعم  آنها برای “پایان دادن به محور مقاومت و جمهوری اسلامی است”. لذا موضع بخشی را نقطه مقابل موضع پروغربی و پرو جنگ اسرائیلی خود میدانند. به این دلیل و با قوت قلب گرفتن از احتمال جنگ اسرائیل در ایران اینچنین بی مهابا و خصمانه به فضا سازی و شخصیت شکنی علیه اسماعیل بخشی دست زدند. در این رابطه توجه به این نکته ضروری است اگر موضع تمجیدآمیز اسماعیل بخشی از سنوار جای نقد جدی ما است، موضع و سیاست چپ پروغربی در همسویی با پروژه های آمریکا و غرب برای آینده ایران و مشخصا امیدشان به جنگ اسرائیل برای “تضعیف جمهوری اسلامی” به قیمت تحمیل مصائب فراوان به مردم ایران و سوق دادن جامعه به طرف سناریوی سیاه بشدت مضر و قویأ لازمست محکوم اعلام شود.

به عنوان تاکید پایانی ضمن نقد استوری تمجید آمیز اسماعیل بخشی از سنوار رئیس دفتر سیاسی سازمان تروریستی حماس، لازمست تعرض و فضا سازی زشت و ضد انسانی راست و چپ پروغربی علیه اسماعیل بخشی را رسوا و خنثی کرد.

اکتبر ٢٠٢٤

***