تابوتی به بزرگی یک جزیره
سیف خدایاری
غرق شدن نزديك به سيصد نفر از پناهجويان در سواحل ايتاليا در اوايل اكتبر تنها يك ” خبر” هولناک نبود! فاجعه لامپدوسا يكى ديگر از صحنه هاى تراژيک است كه زندگى ميليونها نفر رادر چهارگوشه دنیا رقم مى زند.آمار رسمى خبر از مرگ بيش از هفده هزار نفر از پناهجويان در بيست سال گذشته در فجايعى مشابه دارد. مديترانه محل دفن صدها انسان است كه براى يافتن سرپناهى امن و تأمين حداقل امكانات زندگى – در ازاى فروش نيروى كار خود به هر قيمت ممكن!- راهى سرنوشتى نامعلوم مى شوند. هر سال صدها نفر از پناهجويان در چهارگوشه جهان جان خود را در درياها، بازداشتگاهها، درچنگ باندهاى قاچاق انسان، كانتينر حمل كالا و … از دست مى دهند.
فاجعه لامپدوسا در نوع خود يكى از هولناكترين صحنه هاى سرنوشت بشر معاصر در اوج “تمدن”،”پيشرفت” و “امكانات” است. پانصد نفر پناهجو پس از طى سفرى طولانى در چند صد مترى ساحل بر اثر شدت موج و به اميد ” كمک” روی عرشه قايق آتش روشن مى كنند، چند لحظه بعد شعله هاى آتش اوج مى گيرد و همه از ترس جان به دماغه قايق پناه مى برند، قايق يكورى مى شود و در كمتر از نيم ساعت مرگى هولناک سرنوشت اكثر آنها را رقم مى زند. پنج روز پس از اين فاجعه دلخراش، غواصان جسد گروهى سى و چند نفره از آنها را در عمق چهل و چند مترى آبها پيدا كردند كه همه با چشمهاى وحشتزده دستهاى خود را بالا گرفته اند و كمک مى خواهند! كمكى كه هرگز انجام نگرفت. كمتر از ده ساعت پس از فاجعه، يكى از غواصان در جواب تيم ” نجات” كه “چه كمكى مى خواهيد؟” جواب داد ” كفن، كفن، نعش كش”.
واكنش فرمال ” جامعه بشرى” به فاجعه لامپدوسا بی نظیر بود! در ايتاليا يكروز عزاى عمومى اعلام شد و پاپ ” دعا و اشک” برای قربانیان فرستاد. پارلمان اروپا و مقامات ” عاليرتبه” همه ضمن ابراز تأسف، خواهان اتخاذ ” راهكارهايى” براى جلوگيرى از ” حوادث مشابه” شدند. راهكارها هر چه باشند، در خدمت منفعت سیاستمداران و هیأت حاکمه كشورهاى اروپايى و براى جلوگيرى ازورود پناهجويان به قلمرو اروپاست. دولت انگليس كه سياستهاى ضد مهاجرت اش در چند سال اخير تا قتل چند پناهجو در مراكز ديپورت و بازداشتگاهها پيش رفته است، از اختصاص هفت دهم درصد از بودجه براى ” توسعه بيرون از بريتانيا ” خبر داد. اتحاديه اروپا و در رأس آنها ايتاليا و فرانسه خواهان تدابير شديد براى جلوگيرى از ورود “مهاجران غير قانونى” شدند. رياكارى دولتهاى غربى و پز انسان دوستى آنها در شرايطى كه راسيسم و فاشيسم به اجنداى بسيارى از احزاب بستر اصلى در رقابت های انتخاباتى تبديل شده است، خريدارى ندارد٠ سه سال پيش نيروهاى ناتو از ” كمك ” به فاجعه اى مشابه كه مرگ ٦٢ پناهجو را به دنبال داشت، آشكارا خوددارى كردند و در همين فاجعه لامپدوسا، مرد ماهيگيرى كه تعداد ٥٥ نفر از پناهجويان را از مرگ نجات داد مى گويد مراجعه او به گارد دريايى براى طلب امداد با اين جواب رد شده است كه ” چنين وظيفه اى در پروتكل ما وجود ندارد”.
تلاش انسانها براى يافتن جايى امن تر و زندگى بهتر يكى از بديهى ترين حقوق انسانهاست. سرمايه دارى جهانى براى استثمارگران و “سرمايه گذاران” مرز و محدوديتى نمى شناسد. ” مهاجران غير قانونى” به ميليونها نفر از طبقه كارگر و انسانهاى محروم و رانده از ساحت مقدس سرمايه اطلاق مى شود كه در جهانى تخريب شده توسط جنگ و استثمار تا حد بردگى، به اميد بهبود در زندگى سرنوشتى موهوم در پيش مى گيرند. بخش اعظم دستاوردهاى بشر و امكانات جوامع اروپايى مديون نيروى كارى است كه به شكل برده، مهاجر و پناهجو از ساير مناطق جهان وارد اين قاره شده اند. سهم مهاجران در انباشت هر يك از كشورهاى اروپايى كمتر از ١٠ درصد نيست با اين وجود همواره در معرض تعرضات راسيستى قرار گرفته و كوتاهترين ديوار براى دولتهاى بورژوايى در اعمال استثمار بيشتر و بيشتر هستند.
فاجعه لامپدوسا بار ديگر اهميت حقوق جهانشمول انسان و انترناسيوناليسم كمونيستها را نشان مى دهد كه بشر حق دارد هر جا مى خواهد زندگى كند، رفاه و آسايش حق بديهى انسان است و مرز و محدوده اى نمى شناسد. رياكارى دولتهاى بورژوايى در ابراز تأسف ” عميق” به اتخاذ سیاستهایی می انجامد که لامپدوسا را به جزیره مرگ تبدیل خواهد کرد.
***