چالش ها و فرصت های پیش روی نظام آموزشی 

چالش ها و فرصت های پیش روی نظام آموزشی 

اسد نودینیان

متن زیر تلخیصی از مصاحبه من به زبان کردی  با برنامه نه به تابو نه به خشونت علیه زنان است.

عزیزه لطفی : آموزش و پرورش که شرط علمی و پایه  جستجوگری، نقد  و رشد شخصیت و اعتماد به نفس دانش آموزان است، اما در نظام جمهوری تبدیل دانش آموزان  به انسانهای خرافی اسلام زده و مطیع و آماده شهادت یک فرایند آموزشی است.   به همین مناسبت از اسد نودینیان معلم و فعال سیاسی دعوت کرده ایم تا با وی در رابطه با همین مسائل گفتگوی داشته باشیم.

اسد نودینیان به شما خوش آمد میگویم و متشکرم که دعوتم راپذیرفتی.

امسال دومین سال سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی است به نظر شما چالشها و فرصتهای  پیش روی نظام آموزشی در چنین شرایط سیاسی و اجتماعی چیست؟

آیا تحولات اجتماعی اخیر بر دیدگاه دانش آموزان و معلمان نسبت به سیستم آموزشی تاثیر گذار است و رژیم اسلامی را تحت فشار قرار خواهد داد؟

اسد نودینیان  تشکر از دعوتتان به شما و همکارتان نگار نادری و همچنین بینندگان برنامه نه به تابو نه به خشونت علیه زنان سلام دارم امیدوارم در این فرصت نکاتی که مورد بحث شماست بتوانم جواب داده و آرا و نظر خود را با بینندگان عزیز به اشتراک بگذاریم .

از همین بخش دوم سوال شروع کنم؛ بله از آنجا که جوانان و نوجوانان بویژه زنان با برجستگی زیادی شرکت کرده بودند، علیه حجاب اجباری و برای آزادی و زندگی به خیابان آمدند،  با الهام از  جنبش زن زندگی آزادی دستاورد و تجارب برگشت ناپذیری در رابطه آنها با مساله آموزش داشته است.  

در چهل و چهار سال حاکمیت  جمهوری اسلامی  نسلها متولد شدند و رژیم تلاش کرد آنها را همانگونه که شما هم اشاره کردی برای شهادت برای آنکه هر آنچه آنها شئونات اسلامی می نامند  پرورش دهد، میلیاردها تومان هزینه کرد، صدها به اصطلاح مدرس دینی را روانه مدارس کرد اما محصل و دانش آموزش مذهبی نشدند و دقیقا رویگردانی از دین و مذهب بیشتر شد.  جنبش ژینا این خودآگاهی را در میان دانش آموزان متعین و تثبیت کرد.  مذهب و آنچه آنها مقدسات دینی می نامند را زیر رو کرد تمام خواست و مطالبات آن جنبش مقابله با این شئونات بود. و مهمتر از این نیروی فعاله و موتور این جنبش ، نیروی که این حرکت عظیم را پیشبرد، زنان جوانان و دانش آموزان معلمان  بودند . رژیم برای مقابله با این نیرو به وحشت افتاد و با تمام قوایش برای سرکوب این جنبش بکار گرفت.  اگر به دستگیری ها و جان باختن ها به تیراندازی ها به چشم و بدن انسانها در این دوران به حمله شیمیائی که وقیحانه در اوج این جنبش و در آستانه ٨ مارس به مدارس دخترانه سازمان داده شد نگاهی بیندازیم می بینیم با تمام این وحشیگریها این جنبش کماکان زنده و فعال و در جریان است. در نتیجه اگر از بخش دوم سوالاتان شروع کنم بله نسل( z ) زد یا نسل جوان ، این دهه شصتیها این نسل جوان می بینند که دنیا همچون دهکده کوچکی است و به یمن دنیای مجازی توانستند آرزوها و امیال شان   را با تمام مردم در سطح دنیا در میان بگذارند و خود را مدیون مقروض به انقلاب اسلامی و خرافاتهای اسلامی نبینند. گفتند زندگی آزاد و شاد برابر می خواهند فرهنگ و سیمای از این جنبش را به نمایش گذاشتند،  و در سطح دنیا مورد حمایت قرار گرفت . ما دیدیم این در همه جا در کشور های مختلف مورد حمایت قرار گرفت و  خیزش مردمی زن زندگی آزادی بعنوان یکی از  مدرنترین خیزش انقلابی  مورد  وسیع ترین پشتیبانی جهانی قرار گرفت.  اگرچه جمهوری اسلامی تلاش کرد آن را سرکوب کند و هزاران نفر از این عزیزانمان جان باختند تعداد زیادی چشم و اعضای بدنشان را از دست دادن، هزاران نفر امروز در زندانهای هستند،  با وجود اعدام و دستگیری ها، دستگیر شدگان  زندان را به سنگر مقاومت و ایستادگی برای تداوم این جنبش  تبدیل کرده اند.  اعتراضات کماکان ادامه دارد نقطه پایانی نداشته.

دوره کنونی دوره تداوم اعتراضات مردم و جامعه  است. اگر در سالهای  ٧٨تا ٩٨ اعتراضات اوج گرفت برای مدت معینی تداوم داشت، اما  از ١٤٠١ تا کنون جمهوری اسلامی یک روز نتوانسته است احساس به امنیت بکند؛  چرا چون زنان دوفاکتو حجاب را کنار گذاشته اند، با وجود تصویب قوانین سرکوبگرانه (حجاب و عفاف) مبارزه زنان علیه حجاب ادامه دارد،  اعتراضات  در سطح جامعه   توسط معلمان ، بازنشستگان ، پرستاران بخشهای مختلف کارگری، دانش آموزان و دانشجویان ادامه دارد.  در  دومین سالگرد انقلاب ژینا ما شاهد بیانیه های رادیکال توسط بخشهای مختلف جامعه بویژه زنان بودیم که بر تداوم دستاورد و تجارب خیزش زن زندگی استوار بودند.  

اجازه می خواهم که به سه بیانیه که اتفاقا به مناسبت بازگشائی مدارس صادر شده   اشاره کنم به این منظور  تداوم و چالشهای این جنبش را بشناسیم یکی از آنها بیانیه کانون معلمان ایران (تهران) ، انجمن صنفی معلمان کردستان (سقز سنندج مریوان و سروآباد) . ١٧ نهاد و انجمن بخشهای مختلف جامعه ، بیانیه کانون معلمان تهران با این جمله آغاز می شود “مهر را، سال تحصیلی جدید را با یاد و نام مهرورزانی آغاز می‌کنیم که سراسر شور زندگی بودند و اکنون یادشان یادآور شور، پویایی، ایستادگی، حسرت و اندوه است؛ نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، آرمیتا گراوند و … کیان پیرفلک، امیرحسین بساطی، سیاوش محمودی.» این بیانیه در ادامه اش می گوید دوره اختناق و سرکوبی که بر سیستم آموزشی غالب بود به سر رسیده خواهان سیستم آموزشی علمی و استانداری با نرمهای جهانی است خواستار بازگشت به کار و آزادی معلمان و استادان و دانشجویان اخراجی شده به عنوان اطلاعیه نگاه کنید می گویند “آغاز تحصیل دانش یا تحمیل فقر) این بیان روشنی از موقعیتی که دانش آموزان در آن بسر می برند است و خواستار تحصیل رایگان و بازگشت دهها هزار دانش آموز محروم از تحصیل به مدارس هستند در یک کلام آن آرزو و امیال های که جامعه دارد در این بیانیه  طرح شده و این آن چالشهای است که در سال تحصیلی کنونی با آن روبرویم عینا همین خواستها را معلمان کردستان با عبارتی دیگر  مطرح کرده است و خواستار نظامی عادلانه آموزشی شده بیانیه ١٧ نهاد هم همینطور از مسئله  گسترش تعداد کودکان محروم از تحصیل از مسئله مافیای کنکور ها حرف می زنند خواستار بازگشت به کار معلمان اخراجی و آزادی معلمان زندانی  شده اند.  از ازدواج های سن پایین کودکان (کودک همسری) اظهار نگرانی می کنند . می خواهم بگویم بعبارتی چالشها را تا آنجا که به مدارس و دانشگاهها برمیگردد جامعه معلمان و دانش آموزان می شناسند برای مقابله با آن خود را آماده کرده اند و بیانیه ها عزم آنها برای رود روروئی با این چالشها را بیان می کند . جمهوری اسلامی برای مقابله با  جنبش ژینا کتابهای درسی را تغییراتی داد ، قبلا  انقلاب فرهنگی کردند هرآنچه توانستند برای تحمیق نسلها از کودکان و جوانان انجام دادند و موفق نشدند اکنون با تغییر کتاب درسی قصد جبران ناتوانی و شکست در اسلامیزه کودکان  و پاک کردن دستاوردهای انقلاب ژینا بویژه در عرصه زنان را دارند که البته ناتوان تر از هر دوره ای هستند. فاصله جوانان با سیستم 

آموزشی جمهوری اسلامی هر روز بیشتر و عمیق تر میشود.  معلمان نمی خواهند مدرس و ترویج کنند این خرافات باشند کودکان حاضر نیستند این را بپذیرند در همین میدیای اجتماعی به فیلمهای که کودکان که این پوشش اسلامی را به تن کرده اند می بینیم که چگونه امتناع از این پوشش عملا به مشکلی در خانواده ها تبدیل شده، و کودکان خواهان پوشش آزاد و غیر اسلامی  هستند. همه اینها چالشهای است که جامعه برای مقابله با آن به تقابلش رفته اند.

یک چالش بزرگ دیگر این است که ما هر ساله با پدیده روبرویم که بدلیل فقر و فلاکت دهها هزار نفر از کودکان از تحصیل محروم می شوند و هر ساله به تعداد کودکان ترک تحصیل کرده اضافه می شود ببینی مطابق آمار خودشان ٨٩٠٠٠ کودک امسال  ترک تحصیل کرده ها اضافه شده این وحشتناک است در نتیجه چالشها اینهاست که بیان کردم .

عزیزه لطفی :دقیقا  ، دانش آموزان با ویدئویهای که پخش می کنند و اعتراض خود را به پوشش اسلامیشان بیان می کنند  متاسفانه امروز شاهد خبر ناگواری بودیم که دختر دانش آموزی در خوزستان به دلیل اینکه امکانات تحصیلی برایش فراهم نگردید دست به خودکشی زده ، همان گونه که اشاره کردین آمارها نشان می دهد که خانواده های زیادی امکان این را ندارند که فرزندانشان را به دلیل فقر به مدارس بفرستن ، شما  چه راه چاره ای را برای ترک تحصیل این کودکان پیشنهاد می کنید ؟ به خصوص اشاره کردین  به جذب کودکان در بازار کار بجای تحصیل  این به معضل بزرگی در جامعه تبدیل شده از دیدگاه شما چه عواملی در چنین شرایطی می تواند موثر باشد برای جلوگیری از روند رو به رشد ترک تحصیل کودکان؟

اسد نودینیان : خبر خودکشی دختر دانش آموز در خوزستان خبری بی نهایت تکان دهنده است به عنوان پدر به عنوان انسانی که می دانید این فرد می توانست  یکی از نخبگان این جامعه باشد،  فکر کنید چرا؟ در آن سن کودکی تصمیم سختی را برای پایان دادن به زندگیش بگیرد این بشدت دردناک است فکر میکنم سخت تر و تلخ تر از این خبری نیست که انسان شنوای آن باشد.  اما متاسفانه واقعیت است ببینید کودکان کار  زباله فروش نگاه کنید که چه  ثروت نجومی را برای شهرداریها در قبال کارشان  می اندوزند.  نگاهی بینداز و ببینید چگونه حاکمان این مملکت اصلا امرشان تحصیل این کودکان نیست به سخنان کودکی که از او می پرسند چه آرزوی در زندگی دارید گوش کنید که می پرسد آرزو چیست، میگوید؛ من در زندگیم آرزوی نداشته ام .

 در جواب به سوال شما چه باید کرد که شاهد کودکان کار و ترک تحصیل کودکان نبود ، ببینید در اکثر کشورهای جهان تلاش عظیمی می شود که امر تحصیل کودکان وظیفه جامعه و دولت باشد. این امری ممکن است اینها آینده سازان جامعه هستند اکنون که بحث جامعه ایران را می کنیم در این مملکت به اندازه تک تک آحاد آن جامعه ثروت و امکانات موجود است.  واضح است که  تامین امکانات تحصیلی و تحصیل رایگان وظیفه دولت باشد و همه کودکان  امکان تحصیل رایگان داشته باشند . همین موقعیت تحصیلی در آیند به این کودکان امکانات و تواناییهای می دهد که  موثرتر بتوانند در شکوفائی جامعه  نقش ایفا کنند 

شاید گفته شود که اینجا اروپا نیست ، در ایران این ناممکن است،ببینی اگر ما  جامعه ایران را با جوامع اروپائی مقایسه کنیم ثروت و سامانی که در ایران هست چند ها برابر آن جوامع است . در آن کشورها امکان تحصیل رایگان ، تامین تمامی امکانات تحصیلی و حتی صرف نهار دانش آموزان عملی است.  چرا در ایران ممکن نیست؟ بودجه امسال مدارس را با سال قبل که نگاه می کنید می بینید که بیش از ٢ درصد بودجه آموزش و پرورش را کم کرده اند در عوض به سپاه پاسدارن ( توجه کنید این فقط یکی از نیروهای سرکوب رژیم است ) هم بودجه را افزایش داده اند و هم ١٣٢ هزار میلیارد نفت خام را به سپاه پاسدارانی که کل موسسات انتفاعی کشور را در دست دارند داده اند . تا با این بودجه مردم ایران را سرکوب کنند، نیروهای نیابتی و اسلامی در کشورهای   سوریه،  لبنان، یمن  و عراق می کنند.

در نتیجه من فکر می کنم یکی از چالشهای که بدرست بیانیه کانون معلمان بدان اشاره کرده اند و مهم است که جامعه نیز این را خواست خود بداند تحصیل رایگان حق مسلم تک تک آحاد جامعه ایران است . تحصیل رایگان برای کودکان خواست معلمان، کارگران و مردم است.  دولت باید شرایط تامین تحصیل رایگان را فراهم کند. و مدارس نباید انتفاعی باشند. مدارس محل انباشت ثروت نیست باید مدارس یکسان در همه سطوح برای همه کودکان  وجود داشته باشد. یعنی تحصیل رایگان یکی از جوابها به سوال شما برای بازگرداندن همه کودکان کار و ترک تحصیل کرده است . به اضافه بخش دیگر این چالش مسئله کودکان کار است که اگر فرصت شده دوست دارم در مورد آن هم حرفی بزنیم

عزیزه لطفی : شما بدرست گفتین که مسله تامین تحصیل کودکان یکی از وظایف تک تک ماست شما فکر میکنید معلمان بازنشستگان و کل جامعه چه کاری باید در این رابطه بکنند  ؟

اسد نودینیان: من در سوال قبلی اشاره کردم بیانیه معلمان خواست  تک تک آحاد جامعه ایران است ،  از آموزش علمی حرف میزنند، از شرایط و امکانات یکسان در همه مدارس حرف میزنند، از آموزش رایگان و.. حرف میزنند. معلمان همواره بخش پیشرو و معترض در جامعه هستند. پرچمدار خواستهای پیشرو و انسانی جامعه هستند. تحصیل رایگان و استانداردهای مدرن شرایط تحصیل، حقوق مکفی برای معلمان خواستهای رادیکال آنها است  به همین خاطر ما شاهدیم بخشی از این عزیزان در زندانهای رژیم اسلامی هستند در نتیجه اگر من در ایران بودم می گویم من چی میخوام میخواستم بچه ام، برادرم، فامیلیم همسایه ام همشهریم از امکان تحصیل سالم و علمی و رایگان برخوردار باشد و در آیند با دانشی که کسب می کند آینده خود و هم نسل هایش را مفید، آزاد و بدور از خرافه مذهبی و دینی بسازد.   پشتیبانی و حمایت از آن خواستهای معلمان تبدیل کردن این خواست به خواست جامعه و دانش آموزان مسئله ای مهم است. فراموش نکنیم من در سوال قبلی اشاره ی کردم مکمل تحصیل رایگان ، ممنوع کردن کار کودکان است ببینی تا زمانی که کودکان منبع ثروت برای دولت و صاحبان سرمایه باشند، ما شاهد کار کودکان خواهیم بود.  در جامعه ایران ثروت و دارایی کافی برای تحصیل رایگان کودکان وجود دارد. اگر این ثروت و امکانات از دست دولت، بیت رهبری و رانت خواران و سیستم فاسد و دزد جمهوری اسلامی گرفته شود و در اختیار جامعه و کودکان قرار گیرد ما پدیده کودکان کار را میتوانیم ریشه کم کنیم.  مهم است که خانواده ها همراه با اعتراضات جامعه و معلمان برای رسیدن به تحصیل رایگان خود را شریک بدانند، در اعتراضات شرکت کنند، و با ایجاد نهادهای پیگیری تحصیل رایگان پرچم این خواست انسانی و ساختن دنیایی بدور از محرومیت ار تحصیل برای کودکانشان را به جمهوری اسلامی تحمیل کنند. 

عزیزه لطفی: سوالی دارم اما وقت برنامه خیلی کم است ممنون می شوم اگر کوتاه جواب دهید، شما به صف میلیونی کودکان ترک تحصیل کرده و کودکان کار اشاره کردید اضافه بر اینها کودکان مهاجر بخصوص کودکان افغانی که در سالهای قبل هم مشکلاتی داشتند امسال آموزش و پرورش رسما از ثبت نامه آنها خودداری کرد و دو روز پیش شاهد تظاهرات این کودکان برای دادن امکان تحصیل به آنها بودیم فکر می کنید ما چگونه پشتیبان این خانواده ها باشیم ؟

اسد نودینیان : سوال مهمی است و متاسفانه وقت کم. ما پارسال هم شاهد صحنه ای شنیع و غیر انسانی که با تبلیغات و تلاش جمهوری اسلامی و ناسیونالیستهای ایران علیه افغانی ها براه انداخته بودند علیه کودکان افغانی بودیم.  هرگز صحنه محاصره خانه  کودک افغانی  را که توسط تعدادی سنگباران میشد و صحنه ای که این کودک بر روی پنجره خانه مسکونی اش قلب را نقاشی کرده بود را  نمیتوانم فراموش کنم.  

 در سال تحصیلی جاری ما شاهد محرومیت از تحصیل تعداد زیادی از  کودکان افغانی هستیم. محرومیت کودکان از تحصیل سیاستی بشدت راسیستی است که توسط دولت پرشکیان اعمال میشود.   این مطابق با قوانینی جقوق کودک و پناهندگی کاملا اقدامی راسیستی است. میخواهم یم مقایسه ای بکنم   ما را در همین کشور ها که پناهدیم ببیند به این کشورها آمده ایم بچه هایم در این کشور ها بدنیا آمده اند از تحصیل برابر و رایگان در این کشور بهره مند شده اند . و داری موقعیتهای کاری و اجتماعی مساوی با هر شهروند این جامعه هستند آنها در طول تحصیلاتشان از هیچ امکانی که هر شهروندی در این جامعه از آن برخوردار بوده است محروم نبوده اند.

من از کسانی که صدایمان را می شنودند تقاضا دارم علیه این سیاست راسیستی ایستادگی کنیم این نهایت برخورد غیر انسانیست. مهاجرانی که از دست طالبان یا از کشورههای دیگر به ایران پناه برده اند از شرایطی ناامن مجبور به پناهنده شده اند و در آنجا با کار و زحمت خود برای تامین زندگی برای خود و خانواده شان هستن پشتیبان آنها باشیم. بخشی از نیروی فعالی برای مبارزه برای دادن حق تحصیل به این کودکان باشیم . حتی نهادهای ایجاد کنیم تا سازمان یافته به آنها کمک کنیم.  فراموش نکنیم تبلیغات فریبکارانه ناسیونالیسم ایران و جمهوری اسلامی هر دو در  ضدیت پناهندگان است.  با تبلیغات راسیستی پناهندگان را بزهکار معرفی می کنند تا بتوانند به  راسیسم دولتی و ضد پناهنده در جامعه به اصطلاح مشروعیت بدهند.   

ممنون از شما وقت نیست وگرنه می شد به نکات دیگر اشاره می کردم

لینک مصاحبه به زبان کردی