روز پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ نیروهای مسلح اتحادیه میهنی به منظور کوچاندن افراد هر سه سازمانی که بنام کومه له شناخته میشوند وارد اردوگاههای آنها در منطقه شهر سلیمانی بنام ” زەرگۆێز” “زەرگۆێزەڵە ” و “بانە گەورە” شدند. افراد مستقر در این اردوگاهها را که قبلا توسط نیروهای حکومت اقلیم کردستان خلع سلاح شده بود، در توافقی اجباری به گفته رهبران این سه جریان به اردوگاه مشترکی بنام “سورداش” انتقال دادند. طبق قرار خانوادهها و دیگر افراد غیر پیشمرگ وابسته به این سه سازمان که در این اردوگاهها و یا شهرهای کردستان عراق ساکناند باید تا اول ماه اکتبر (۲۴ روز دیگر) باید به همین اردوگاه انتقال داده شوند.
این اقدام حکومت اقلیم کردستان علیه نیروهای اپوزیسیون کُرد ایرانی در ارتباط با دولت عراق و همکاری آشکار با جمهوری اسلامی انجام گرفته است. در این میان اردوگاه حزب دمکرات کردستان ایران در نزدیکی شهر “کویه” نه تنها شامل این برنامه نشده است بلکه به افراد این حزب اجازه دادهاند بدون اسلحه همانجا ماندگار شوند و دارند برای آنها امکانات رفاهی و زیستی میسازند. همانطوریکه توطئه جمع کردن اردوگاه هر سه کومهله در توافق با حکومت اقلیم کردستان و دولت عراق و جمهوری اسلامی انجام گرفته و در راستای برنامه های آتی آنها است، ماندگاری حزب دمکرات در اردوگاه خود و دادن امکانات به آنها هم بخش دیگری از این برنامه توطئه گرانه است. جمهوری اسلامی میخواهد از این برنامه و همکاری حکومت اقلیم و دولت عراق با خود برای قدرت نمائی در کردستان ایران و سرکوب مردم استفاده نماید.
سر انجامی که این جریانات بدان دچار شدهاند برای هر کسی که اندک آشنائی با جنبش ناسیونالیسم کُرد ایندوره و تاریخ آن داشته باشد قابل انتظار بود. آمار و ابعاد چپاول، زور گوئی، فساد، دروغگوئی، جنایت علیه مردم، علیه مخالفین خود، علیه همدیگر، مزدوری علنی برای دولتها در هر چهار بخش کردستان و از طرف حکومت اقلیم در ۳۵ سال گذشته رکورد زده است. اما همه این جریانات در طی این چند دهه همواره هوای هم را داشتهاند. کدام دوره تاریخی هست که سازمانهای ملیگرای کُرد تاریخ و عملکردی غیر از این از خود نشان داده باشند؟ مردم مبارز و انسانهای منصف و متفکر باید متوجه باشند که اینگونه مناسبات میان آنها و از جمله جمع کردن اردوگاه آنها بخشی از زیست سیاسی و سوخت و ساز میان نیروهای بورژوا ناسیونالیست کُرد است که امروز در جلو چشمان ما اتفاق می افتد. باید این واقعیتها را دید از آن درس گرفت و متوجه بود که به همان اندازه ای مردم گرفتار افکار ناسیونالیستی و برتری طلبی محلی باشند ابعاد و دامنه مصائبی که از طرف جمهوری اسلامی و دولتهای سرکوبگر منطقه و چنین احزابی متوجه آنها میشود بسیار بیشتر و تراژیک خواهد بود.
آنچه در این جریان نگران کننده است حفظ جان و امنیت افراد وابسته به این سازمانها و خانوادههای آنها است. این نگرانی جدی است، زیرا که این افراد را با اجبار به محلی بنام اردوگاه انتقال دادهاند که تحت کنترل هیچ سازمان بین المللی نیست و شبیه به زندانی است که تماما تحت کنترل حکومت اقلیم و جمهوری اسلامی قرار دارد. بدون شک توطئه انتقال اجباری بمنظور اجرای توطئه و برنامههای دیگری است که برایشان در نظر گرفتهاند. ساکنین در این اردوگاه باید از همین امروز با اتکا به نیروی متحد خود در فکر چارهای برای حفظ جان و امنیت خود باشند. خارج از تعلق سازمانی و سیاسی ارگانی را برای متحد کردن خود و ارتباط با نهادهای بینالمللی و یو ان بمنظور حفظ جان و امنیت خود و انتقال به کشورهای پناهنده پذیر بوجود آورند. احزاب و نهادهای مترقی در کشورهای اروپائی و مردم تنها پشتیبانان آنند و در فکر ارتباط با آنها باشند.
مبارزان کمونیست
۱۷ شهریور ۱۴۰۳