زینت کریمی – نگاهی موجز به وضعیت زنان کارگر در ایران و کردستان

زینت کریمی: نگاهی موجز به وضعیت زنان کارگر در ایران و کردستان
در نظام سرمايداري رابطه ميان انسانها یک رابطه کالایی ست واولين قدم در تعريف مشخصات فرد رابطه فرد با كالا وپروسه توليد و مبادله آنها است زيرا فرد موجود زنده اي است كه يك مكان اقتصادي را نمايندگي ميكند چون خود كارگر حامل نيروي كار بعنوان يك كالا وفروشنده آن است. انسان با اين ظرفيتها در جامعه سرمايداري شناخته ميشود وبه حساب مي آيد.
حقانيت فرد براي سرمايه داري حقانيت كالا و بازار و حقانيت مبادله ارزش به عنوان ركن مناسبات متقابل ميان انسانهاست. در نظام سرمايداری ما كارگران واسطه های جانداری هستيم در مبادله كالاهای بيجان واين خود ركن اساسی نظام سرمايه داری و سيستمهای ارتجاعي اسلامی است.
بخش عظيمي از نيروي كار در نظام سرمايداري را زنان كارگر تشكيل مي دهند چه زناني كه در كارخانه هاي بزرگ كار مي كنند وچه زناني كه در كارگاه هاي كوچك يا كوره پزخانه ها ويا خانه ” کار خانگی ” كار مي كنند واز هيچ گونه حق وحقوق انسانی – اجتماعی بر خوردار نيستند و از جمله در جامعه كردستان زنان کارگری هستند كه در كارگاه های قالی بافي يا كوره پزخانه ها ويا حروف چينی ها ويا زناني كه به كار فروشندگی مشغول هستند به وحشيانه ترين وجهی مورد استثمار وآسيب جنسی قرار مي گيرند واز كمترين حقوق  قانوني هم برخوردار نيستند و جدا از اين مشکلات زنان خانواده های كارگری در كردستان در داخل منزل با تربيت فرزندان ورسيدگی به امورات شوهرداری وتامين نيازهای روحی، رواني و جنسی نشان، کارهای پخت وپز را نیز متحمل مي شوند و بقای موجوديت آنها را تضمين كرده و همچنين نيروي كار را باز توليد ميكنند (با ايجاد توليد مثل) و به طور غيره مستقيم در توليد سود و ارزش اضافه نقش به سزايی دارند. زيرا نيروی كار زنان خانه دار بخشی از نيروی كار در جامعه سرمايه داری است. زنان كارگر جدا از جايگاه طبقاتيشان به عنوان كارگر به دليل زن بودنشان تحت ستم جنسی نیز قرار ميگيرند. چون وجود و عملکرد قوانين ارتجاعی ومرد سالارانه و زن ستيز، تبعيض های زيادی را به زنان در جامعه ایران و كردستان تحميل كرده است. وهنوز هم هنوز است از” قوانين عقب مانده  و اساسا نابرابر و ضد زن تبعيت كرده كه باید ” يك هشتم ارث به زن تعلق بگیرد وهنگام عادت ماهيانه و حاملگی مرخصی شامل آنها نمي شود و نصف مرد به حساب مي آيند اشاره كرد وحتی از حق سرپرستی ” حضانت ” فرزندان خود محروم هستند وحتي به زن كارگر حق اولاد و عائله تعلق نميگيرد ودر حالي كه اغلب زنان كارگر مسئول وسرپرست خانواده مي باشند و زنان كارگر در جامعه كردستان درحصار و عملکرد قوانین وعرف وسنت ارتجاعی اسلامی و اجتماعی می باشند كه ریشه اساسی قتل های ناموسی وجود و عملکرد قوانین و عرف و سنت های ارتجاعی اسلامی- اجتماعی و روابط عشيرتی است. روابط و مناسبات فرهنگی- اجتماعی ای كه، زن در آن حق انتخاب همسر وعشق ورزی به انتخاب خود را ندارد، صورت می گیرد. زن باید طبق تصمیمهای مردان خانواده بویژه پدر و برادر و یا عموی، خود که بر زنهای خانواده مالکیت دارند به منزل همسر فرستاده شود یا شریک زندگی برایش انتخاب شود. سر پیچی از این قوانین کهنه و بشدت عقب مانده مصادف با مرگ است برای زنانی که در همچنین خانواده هایی در اسارت هستند.
زنان در زمان بحرانهاي سرمايه داري و در زمان جنگ همواره ارتش ذخيره نيروی كار بوده اند در محيطهای كار زنان همواره دوشادوش مردان در بسياری از شرايطها برای دست يابی به مطالبات خود و بهترشدن شرایط كار و در ضديت با قوانين ارتجاعي سرمايه داری مبارزه كرده اند ودر مسائل خاصی مربوط به زنان، همواره در اعتراض برای دستیابی به مطالاتشان از قبیل دستمزدهای پايين، عدم مزايای شغلی، نبود قراردادهای كار مسائل مربوط به مهد كودك مرخصی و زايمان تنها بوده اند. واگر اين مطالبات را نز د كارفرمای خود اعلام دارند اتوماتيك وار از كار اخراج ميشوند و دولت هيچ گونه حمايتی در قبال زنان كارگر ندارد چون خود دولت همراه با اداره فرمايشی كارش حامی اصلی كارفرمايان و سيستم و مناسبات تولیدی اجتماعی سرمايداری ميباشد.
در جامعه ای مانند جامعه كردستان با محروم بودن زنان كارگر از امکانات رفاهی در زمينه های تحصيل و آگاهی از مسائل طبقاتی، خود زنان كارگر در عرصه طبقاتی در سطح پايينی قرار گرفته اند واين هم خود فشاري از جانب سيستم حكومتي و نظام سرمايداری است كه اين امكان را از زنان كارگر گرفته واز سوی ديگر طرح مسائل زنان وتبعيضات جنسي غالبا از جانب اقشار تحصيل كرده و روشنفكر زنان بورژوا صورت ميگيرد و زنان بورژوا فقط میخواهند از طریق یکسری رفرم در چارچوب مناسبات سرمایه داری پاسخگوی برخی از مسائل حقوقی زنان باشند. آنها به مبارزه طبقاتی معتقد نیستند و هدفشان حفظ نظام سرمایه داری است.
زنان كارگر اگر چه از لحاظ  مسائل حقوق انسانی- اجتماعی با زنان بورژوا دارای منافع مشتركی هستند اما از لحاظ منافع طبقاتی مسائل و مطالبات متفاوت و متضادی با آنان دارند كه خواسته های انسانی- اجتماعی و بر حق زنان كارگر اكثريت غريب به اتفاق زنان جامعه را از قيد وبند قوانين ارتجاعی و زن ستيز و سرمايداری رها ميسازد.به گفته ( روزا لوگزامبورگ، زنان سرمايه دار نقشی درتوليد اجتماعی جامعه ندارند آنها چيزی جز ياران مصرف كننده ارزش اضافی كه مردانشان از پرولتاريا ميچاپند نيستند آنها انگلهای بدنه اجتماع هستند و معمولا ياران مصرف كننده در دفاع از حق خود در زندگی حتي هارتر و خشن تر از مزدوران بلاواسطه سلطه وبهره كشي طبقاتي اند). تاريخ همه مبارزات انقلابي بزرگ اينرا به طور مشخص و مستندی تائيد ميكند . از آنجاییکه مرزی بین کارکران موجود نیست از اين رو زنان كارگردركردستان باید همراه با ديگر زنان كارگر ايران با حفظ استقلال طبقاتی خود متحد و متشکل در کنار هم طبقه ایهای مردشان یعنی مردان کارگر به مبارزه علیه دشمن مشترکشان که بورژوازی است بر خیزند. درعين حال در عرصه مبارزه با مناسبات مردسالاری صفی مستقل جدا از صف رفرميستها داشته وجنبش رهايي زنان را به جنبش اجتماعی ای كه از بطن خود نظام سرمايداری وسيستم زن ستيز اسلامی به وجود آمده، به جنبش اجتماعی کارگری گره زده وبرای تحقق بخشيدن به سوسياليسم پا به عرصه مبارزه بگذارند!.
با این وصف، با نگاهي اجمالي به وضعيت زنان كارگر در ايران بطور اعم و زنان كارگر در كردستان بطور اخص به ابعاد هولناك وغيرانسانی بر مي خوريم. در جامعه ايران 38 ميليون نفر از جمعيت75 ميليوني آن را زنان تشكيل مي دهند وضعيت زنان كارگر متاثر از ميزان مشاركت و فعالیت اجتماعی آنهاست لذا با توجه به اين بی حقوقی ها و بيكاری گسترده سهم زنان از بازار كار فقط 10 درصد است. و شغل زنان کارگر با دستمزدهای پايين فقدان مهارت كارهای نيمه وقت و موقت و روز مزدی همراه است .زنان ساعات طولانی با دستمزد كم و شرايط كاری نامساعد مشغول به كار هستند و اغلب آنها صاحب شغلهای بدون ارتقاء هستند. زنان كردستان بيشتر از مناطق ديگر تحت ستم قرار ميگيرند اين وضعيت علاوه بر شرايط عمومي زنان در ايران ناشي از سنت و فرهنگ عقب مانده ای است که در این منطقه حاکم است. در كردستان زنان قالیباف، كشاورز و دامدار بدون بيمه و از دستمزد كمی برخوردارند. در سنندج هر كجا كارگران مرد برای مطالبات خود دست به اعتراض و اعتصاب زدند فورا آنها را اخراج و زنان را برای استثمار هر چه بيشتر جایگزین آنها می نمایند. در فرهنگ مردم درصد بسيار پايينی از زنان سرپرستي خانواده را برعهده دارند و مرد نان آور و سرپرست خانواده محسوب ميشود و اين مسئله مورد توجه سرمايه داران قرار گرفته وعمدتا در كارخانه هايی كه زنان مشغول به كار هستند. زنان کارگر حتی با دستمزد های معوقه 8 ماهه روبرو هستند. برای نمونه كارگران ” كارخانه ريسندگي پرريس وسيم سازی نيرو رخش در سنندج 10 ماه است دستمزد نگرفته اند حضور زنان در اين كارخانه ها تفرقه و پراكندگی در صفوف مبارزاتی را تشديد كرده و توان مبارزاتی ديگر كارگران مرد را گرفته است. زنان كارگر ايران زنجير قانون نيمه مرد را به دست وپا دارند و اين موقعيت فرودستی و تحقير در جامعه نهادينه شده اند در اين نوشته زنان كارگر به زنان شاغل در بخش بورو كراتيك اطلاق نمي شود. زن روستايی در توليد صنايع دستي كشاورزی، دامداری، میوه چینی و بسته بندی کردن ميوه های خشك و كنسرو شده مشاركت دارند ولی تمام فعاليتهای آنها كم بازده است ودر زمره كار خانگی و کارگر نبودن ارزيابی ميشود وكار بدون دستمزد است. شكاف در آمد ميان زنان و مردان در بخش خصوصی عميق تر از بخش عمومي ميباشد .اگر پای درد دل زنان شاغل در مراکزصنعت و تولیدی بنشينيد از ضايعات بينايی، كمر درد و واريس و عدم امکانات و مراقبت های بهداشت و درمانی و فقدان مهد كودك وكار شبانه شكايت دارند. حجاب اسلامی زنان در محيط كار برای بسياری از آنها زجر آور است واز باردار شدن وحق طبیعی مادرشدن پرهيز ميكنند. باردار شدن آنها مواجه است با خاتمه داده شدن به قرارداد کاریشان و از كار اخراج شدن. موقعيت زن در محل كار بسياراسفناک است ما داريم از موقعيت زنان كارگر حرف ميزنيم در حاليكه ” ليلا هاشمی نسب در مجله دانشگاه علوم پزشكی كردستان مينويسد، مردان بيكار در كردستان خشونت فيزيكی بيشتری بر زنان ” خود اعمال ميكنند در جاييكه زنان مواجه با خشونت فيزيكی مردان در منزل هستند. آيا می توان شرايط محيط كار را بهتر از خانه دانست زنان در كردستان و ايران به حاشيه رانده شده اند و در سيستم كار مورد تحقير قرار گرفته ودر محيطهای كار به علت جنسیتشان بیشتر از کارگران مرد استثمار میشوند. جامعه و حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی اینطور زن را معرفی کرده است که زن موجودی ضعیف و ناتوان است ودر مناسبات توليدی نقش درجه دوم را پيدا مي كند و از هر نظر وابسته به مرد میباشد حتی از نظر فكری و روانی. همين سطح اشتغال پايين زنان و زن را به عنوان دست دوم نامیدن خشونت بر عليه زن را افزايش داده است. زنان کارگر برای رهایی از اینهمه ستم و استثمار جنسی و طبقاتی چاره ای ندارند  جز اینکه همگام و همدوش با مردان کارگر با متشکل شدن در تشکلهای توده ای کارگریشان در محیط های کاری و محلات ریستی شان ” محل کار و رسیت ” به مبارزه بر علیه نظام حاکم جمهوری اسلامی بپردازند.
فقط مبارزه و اعتراض وسیع و همه جانبه است که می تواند تضمین کننده متحقق شدن مطالبات و خواسته های زن ومرد کارگر شود.
زینت کریمی
***