سيف خدايارى -بردگی مدرن

بردگی مدرن
سيف خدايارى
بردگى مدرن عنوانى است كه اواخر سپتامبر جارى از سوى سازمان جهانى كار و تعدادى از ژورناليست ها در مورد كارگران كشورى به كار رفت كه از بالاترين درآمد سرانه در جهان برخوردار است. قطر؛ يكى از غولهاى نفتى و محل استثمار يک و نيم ميليون كارگر كه نود درصد آنها مهاجر هستند و در يک بردگى تمام عيار به سرنوشتى دچار شده اند كه داد تعدادى از ژورناليست های باوجدان و نهادهایی مانند سازمان جهانی کار و کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری را در آورده است. اما اشتباه نكنيد! بردگى مدرن محدود به قطر نيست كه به تازگی گزارشات دردناكى از وضعيت آنها منتشر شده است. عاملی كه قطر را متمايز كرده است، تدارک برگزارى جام جهانى فوتبال ٢٠٢٢ در اين كشور است كه مانند هر كشور ميزبان مسابقات ميليونها دلار صرف سازه ها و امكانات مربوط مى شود. گفته می شود بالغ بر صد میلیارد دلار خرج تدارک این مسابقات می شود تا “شکوه” و “عظمت” شیخ قطر در یکی از شورانگیزترین رویدادهای ورزشی نمایان گردد. طبق گزارش سازمان جهانى كار، بيش از بيست ميليون نفر در سرتاسر جهان ـ با تمام تعاریف قرون وسطایی از برده ـ رسماَ به بردگى مشغولند كه بيش از ٤٤ ميليارد دلار ارزش افزوده توليد مى كنند و طبق همين گزارش بردگى بعد از قاچاق اسلحه و مواد مخدر در رده سوم صنايع جنايى قرار دارد.
بردگان قطر اما فقط به بردگى نمى كشند، بلكه به طرز گسترده اى در معرض مرگ ناشى از بيمارى، گرسنگى، تشنگى و سوانح كار هستند. طبق يكى از تحقيقات هر روز دستكم يک نفر از اين بردگان جان خود را از دست مى دهند و پيش بينى شده است قبل از اولين شوت مسابقات ٢٠٢٢ حداقل ٤ هزار تن قربانى درجه اول اين بردگى مدرن خواهند شد و جان خود را از دست می دهند.

كارگران مهاجر در قطر كه بخش عمده اى از آنها از هند، نپال، سريلانكا و سایر کشورهای حوزه کار ارزان به اميد يافتن يک شغل و بهبود در زندگی مى آيند، از بى حقوق ترين كارگران در دنياى معاصر هستند كه هم از سوى بورژوازى كشورهاى مبدا و هم از سوى بورژوازى مقصد استثمار مى شوند. شكار اين بردگان در كشورهاى نپال، سريلانكا و هند در بنگاه هاى “كاريابى” و وام گرفتن با بهره بسيار زياد از سودجويان ميليونها دلار پول در جيب سرمايه دارى اين كشورها مى ريزد. در قطر نيز با وجود قانون “كفاله” علاوه بر كسب ميليونها دلار سود حاصل از خريد و فروش اين بردگان، يک سيستم بردگى تمام عيار بر آنها اعمال مى شود. طبق قانون كفاله براى ورود به بازار بردگى، هر كارگر بايد توسط يك “قطرى” “ضمانت ” شود. معمولا این افراد حدود سه هزار و پانصد دلارـ معادل متوسط یک و نیم سال حقوق یک کارگر در صورت پرداخت دستمزد و زنده ماندن ـ از بابت این ضمانت مى خواهد. ضامن با گرو گرفتن مدارك از قبيل پاسپورت و … به اختيار خود اين كارگر را در يكى از شركتها به كار مى گمارد و در واقع به فروش می رساند. طبق همين قانون خروج كارگر از يوغ بردگى و به تبع آن دريافت دوباره مدارک یا تغییر محل کار مستلزم رضايت كارفرما و اجازه ترخیص است. كارفرما نيز با گرو گرفتن حقوق چند ماه و تحميل سخت ترين شرايط كار از قبيل ١٢ ساعت كار طاقت فرسا در گرماى ٥٠ درجه عملاَ امكان خروج كارگر را از او مى گيرد.
ابعاد اين بردگى مدرن بعد از افزايش مرگ و مير كارگران نپالى در ماه ژوئیه و پناه گرفتن تعدادى از بردگان فرارى در سفارت نپال در قطر عيان شد. ظرف يكماه تعداد سى و دو نفر از كارگران نپالى جان خود را از دست دادند و تعداد سى نفر از كارگران توانستند زنجير بردگى را رها كرده و بدون داشتن پول و مدارک، براى برگشت به كشورشان در سفارتخانه پناه گيرند. البته اين موضوع تازه اى نيست: يكسال پيش سفير نپال، قطر را “زندانى باز” براى كارگران مهاجر توصيف كرده بود كه از سوى مقامات هر دو كشور مورد بازخواست قرار گرفت و تهديد به اخراج شد. بعد از گسترش مرگ و مير كارگران، كه بيشتر بر اثر نارساييهاى قلبى در ميان جوانان گزارش شده است، مقامات قطرى تلاش كردند موضوع را به “مشكل ژنتيكى” ربط دهند، اما تحقيقات كنفدراسيون بين المللى اتحاديه هاى كارگرى علت را گرمازدگى، تشنگى، گرسنگى، ساعات طولانى كار، كمبود اكسيژن در محل “استراحت”، نامساعد بودن امكانات بهداشتى، عدم دسترسى به امكانات پزشكى ذكر كرده است.
همه شواهد نشان مى دهد كه الغاى بردگى از سوى “دموكراسى بورژوايى” افسانه اى بيش نيست. در مدرن ترين عصر تمدن بشرى و در ثروتمندترين كشورهاى دنيا – كه قطر نمونه بارز آن است – بردگى سيستماتيک بر ميليونها كارگر- برده اعمال مى شود و تعدادى به مراتب بيشتر، در اشكال ديگر بردگى “غير رسمى” از قبيل بازار سكس و كار خانگى گرفتار آمده اند. هر جای این جهان مملو از بردگانی است که در اشکال مختلف فقط و فقط برای بقا، نیروی کار خود را در اختیار سرمایه داران بزرگ یا کوچکی گذاشته تا میلیاردها دلار سود عاید سیستم کارـ بردگی مزدی گردد.
در یکی از گزارشات پیرامون مرگ کارگران نپالی آمده است که فرودگاه کاتماندو محل تلاقی دو احساس متفاوت و دراماتیک است. خروجی فرودگاه محل بدرقه کارگران جوانی است که در اشک شوق یافتن “کار” و بیم از دست دادن جان و سفری ابدی توسط عزیزانشان بدرقه می شوند (سالانه یکصد هزار کارگر از این خروجی عبور می کنند) و ورودی فرودگاه، ضجه های بی امان پدران و مادرانی که جسد عزیزان خود را تحویل می گیرند. همزمان با انعکاس این تراژدی، روزنامه فایننشیال تایمز خبر از خریداری یکی از براندهای مد به ارزش ۸۵۰ میلیون دلار توسط “شیخه معزه بنت ناصر مسند” دومین همسر از سه همسرامیرسابق و مادر امیر فعلی داد که قرار است در ۵۳ سالگی با سرمایه و حضور شخصی در نقش یک مدل به سرمایه گذار اصلی در صنعت مد تبدیل شود. باید به این بربریت مدرن خاتمه داد. کارگران خالق ثروت و صاحبان اصلی این امکانات موجود در جوامع هستند. تمام داستان کمونیسم کارگری وارونه کردن “نظم موجود” ونشاندن دنیا روی قاعده خویش است. کارگر با آزادی خود جامعه را آزاد خواهد کرد.