عناوین مطالب به ترتیب الفبا:
ــ پیشنهادات و توصیههایی به دولت چهاردم ایران
ــ جهان چند قطبی چرا بهتر است
ــ چرا رئیس شی تصمیمات پلنوم سوم را توضیح میدهد
ــ سومین پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین
ــ ما به دقت با شما مشورت خواهیم کرد
ــ نود و نه سالگی اتحادیۀ ضد امپریالیستی کوبا
چرا رئیس شی تصمیمات پلنوم سوم را توضیح میدهد؟
یوری تاوروفسکی (YURI TAVROVSKY)
ا. م. شیری- درسی برای همه. رئیس با وجود اختلاف نظر، برنامۀ مخالفان خود را اجرا میکند
مسیر مدرنیزاسیون چین موضوع بحثهای داغ حزبی است
غیرمنتظرهترین نتیجۀ سومین پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین (١۵ تا ١٨ ژوئیه) برای من، سندی بود با عنوان «توضیحات دربارۀ تصمیم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین مبنی بر تعمیق همهجانبهتر اصلاحات برای ترویج مدرنیزاسیون چین». این متن طولانی به «زبان حزب» نوشته شده است، مملو از واژهها و اصطلاحات خاص. بنابراین، «بیانیۀ پلنوم سوم» که قبلاً منتشر شده بود، برای خوانندۀ معمولی قابل درک است. اما انتشار «توضیحات» شی جینپینگ پس از انتشار «تصمیم»، شایستۀ توضیحات بیشتری است.
اولاً، چنین «توضیحاتی» قبلاً هرگز مکمل تصمیمات نهایی پلنومها یا کنگرههای حزب کمونیست نبوده است. همۀ این اسناد ثمرۀ خلاقیت جمعی بسیاری از نظریهپردازان، متخصصان آمار و کارشناسان است که توسط بالاترین سفارشدهندگان بینام به عهدۀ آنها واگذار میشوند. این بار شی جینپینگ نویسندگان «تصمیم» را که تحت رهبری او کار میکردند، نام برد. او نوشت: «در نوامبر ٢٠٢٣، دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین تصمیم گرفت یک گروه کاری برای تهیه سند برای پلنوم سوم کمیتۀ مرکزی منتخب کنگرۀ ٢٠ حزب کمونیست چین تشکیل دهد. رهبری آن را به عهدۀ من گذاشت. رفقا وانگ هونینگ، کای چی و دینگ ژوکسیانگ به عنوان معاونان رهبر تیم عمل کردند…».
بسیار عجیب است که لی کیانگ، رئیس شورای دولتی جمهوری خلق چین (نخست وزیر)، که مسئول اوضاع و چشمانداز اقتصاد ملی است، در تصمیمگیری در مورد مسائل اقتصادی شرکت نکرد. از ژائو لجی، رئیس کنگرۀ ملی خلق چین (پارلمان) که برنامههای پنج ساله و سایر برنامههای اقتصادی را مورد بحث و تصویب قرار میدهد نیز نامی برده نشده است. آنها همچنین از لی شی، دبیر کمیسیون مرکزی بازرسی انضباطی حزب کمونیست (کمیسیون مرکزی بازرسی انضباطی)، که در دورۀ رهبری شی جینپینگ به ابزار قدرتمندی در مبارزه با فساد و جرایم اقتصادی تبدیل شد، چشمپوشی کردند.
برای اولین بار، «توضیحات» بازتاب تاریخچۀ کاری است که بیش از یک ماه به طول انجامید. این فقط در نوامبر، زمانی که طبق سنت، پلنوم سوم باید برگزار میشد، آغاز گردید. ناگفته نماند که کار بر روی اسناد زودتر از موعد آغاز شد، اما در تاریخ تعیینشده معلوم شد که امکان اجماع بین رهبری حزب وجود ندارد. کار باید از نو آغاز میشد و رهبران ارشد به رهبری دبیرکل نقشهای اصلی را بر عهده میگرفتند.
شی جینپینگ روند خلاقیت جمعی را در «توضیحات» خود تشریح میکند. شی مینویسد: «پس از تصمیم نوامبر برای ایجاد کارگروه، اولین جلسۀ عمومی در ٨ دسامبر برگزار شد. این شروع رسمی کار روی مطالعۀ راه حل بود. در طول بیش از هفت ماه، این گروه به تحقیقات وسیع مشغول شد، به طور گسترده نظرخواهی کرد، منطق موضوعات راه حل را مطالعه کرد و این سند را بارها مورد بحث و اصلاح قرار داد.
بموازات آن، ١٩١١ توصیه و پیشنهاد اصلاحی نیز از همه طرف دریافت شد. گروه تدوين سند تمام اين توصيهها و پيشنهادات را به دقت مورد مطالعه قرار داد و در حد امكان آنها را پذيرفت كه نتیجۀ پذیرش آنها به ٢٢١ اصلاحيه انجامید. در فرایند تدوین «تصمیم»، سه جلسۀ کمیتۀ دائمی دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین و دو جلسۀ دفتر سیاسی برای بررسی این سند و انجام اصلاحات در آن برگزار گردید که در نتیجه، «تصمیم» تنظیم شد و برای بررسی به پلنوم سوم کمیتۀ مرکزی منتخب کنگرۀ ٢٠ حزب کمونیست چین ارائه شد».
کار پر زحمت جمعی روی متن «تصمیم» در پلنوم تصویب شد. با این حال، شی جینپینگ ارائه «توضیحات» اضافی را ضروری دانست. این سند بیسابقه به «نظر مخالف رفیق شی جینپینگ» شباهت دارد. ناگفته نماند که هیچ مغایرت یا تناقض آشکاری با متن «تصمیم» ندارد. در عین حال، حتی با یک مقایسه گذرا بین دو متن، میتوان نکات و تفاوتهای ظریف جالبی پیدا کرد.
شی جینپینگ در اینجا چندین بار از اصطلاح «رویکرد جدید» استفاده میکند. این اصطلاح اولین بار در سخنرانی وی در کنگرۀ بیستم در اکتبر ٢٠٢٢ شنیده شد، اما بعداً خیلی کمتر از آن استفاده کرد. در «تصمیم پلنوم سوم» وسیع، تنها چند بار به «رویکرد جدید» برخوردم. مؤلف شعار رسا که یادآور آرمانهای سوسیالیستی کمونیستهای دهۀ ٣٠ است، در مورد سمتگیریهای اصلی کار پلنوم، در «توضیحات» خود مینویسد: «این دستور کار بار دیگر به طور علنی اعلام کرد که در یک کارزار جدید در دورۀ جدید چه پرچمی را حمل میکنیم و چه مسیری را پی میگیریم. این امر برای ترویج همهجانبۀ هدف بزرگ ساختن یک کشور قدرتمند و نوزایی ملی از طریق مدرنیزاسیون چین اهمیت مهم و عمیقی دارد».
شی جینپینگ با تشریح نتایج پلنوم، آنها را «طرح کلی قادر به بسیج همۀ تلاشها برای ترویج گستردهتر تعمیق اصلاحات در طیف وسیعتری از حوزهها در یک رویکرد جدید در عصر جدید تلقی میکند».
علائم دیگر نیز نشاندهندۀ تغییر مداوم در مهمترین دستورالعملهای نظری حزب کمونیست چین است. من در اسناد جدید، به عنوان مثال، شعار اصلی کنگرۀ نوزدهم حزب کمونیست (٢٠١٧) را: «به هدف اصلی خود وفادار بمانید، مأموریت خود را برای یک دقیقه هم فراموش نکنید»، که بارها در کنگرۀ بیستم و نشستهای حزبی متعاقب آن شنیده شد، ندیدم.
شی جینپینگ وضعیت بخش بازار اقتصاد ملی را انتقادیتر از نویسندگان «تصمیم» توصیف میکند. او مینویسد: «به عنوان مثال، سیستم بازار ناقص است؛ بازار هنوز توسعه نیافته است؛ رابطه بین دولت و بازار هنوز به طور کامل تنظیم نشده است؛ ظرفیت نوآورانه الزامات توسعه با کیفیت بالا را برآورده نمیکند؛ نظام تولید اساساً با مقیاس بزرگ و یکپارچگی ساختاری به جای قدرت چشمگیر و کیفیت بالا مشخص میشود؛ وضعیت عمدتاً تغییر نکرده است؛ فناوریهای اصلی تحت کنترل دیگران هستند؛ پایۀ کشاورزی به اندازۀ کافی قوی نیست؛ هنوز تفاوت نسبتاً بزرگی بین شهرها و روستاها و سطح توسعۀ مناطق مختلف و همچنین، در توزیع درآمد جمعیت، باضافۀ کاستیها و حلقههای ضعیف در زمینۀ تأمین رفاه مردم، حفاظت از محیط زیست و غیره وجود دارد».
شایان ذکر است که نه تنها تناقضات قابل ملاحظه، بلکه، همزمانی رویکردهای «راه حلها» و «توضیحات» نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مثلاً از کمیسیون مرکزی بازرسی انضباط حزبی هم حرفی نمیزنند. در کنگرۀ بیستم حزب کمونیست چین، گزارش این ساختار مقتدر که گاه «ضد جاسوسی حزبی» نامیده میشود، توأم با گزارش دفتر سیاسی شنیده شد. البته، هر دو سند در مورد ضرورت مبارزه با فساد در صفوف حزبی و نظام دولتی خیلی به تفصیل صحبت میکنند. اما به کمیسیون مرکزی بازرسی حزب حتی اشاره هم نشد.
در هر دو سند بر اهمیت توسعۀ بیشتر «شفافیت»، یعنی روابط تجاری، اقتصادی، مالی و سایر روابط با جهان خارج تأکید شده است. هنگام فهرستبندی ساختارهای اقتصادی بینالمللی، هر دو «تصمیمات» و «توضیحات» فقط به طرح «یک کمربند و یک جاده» اشاره میکند. در عین حال، هیچ اشارهای به سازمان همکاری شانگهای یا بریکس که با ظهور نظم جهانی عادلانه نقش فزایندهای ایفا میکنند، نشده است. در توضیحات چنین آمده است: «لزوم گسترش نظاممند شفافیت در سطح نهادی، تعمیق اصلاح ساختار تجارت خارجی و نظام مدیریت سرمایهگذاری خارجی و فعالیتهای سرمایهگذاری در خارج از کشور، بهینهسازی معماری فضای باز منطقهای و بهبود سازوکارهای اجرای مشترک با کیفیت بالا، ابتکار کمربند و جاده را بهبود بخشد».
تفاوتهای ظریف مختلفی در تحلیل اوضاع بینالمللی که در آن معایب اجرای اصلاحات چین به طور فزایندهای امکان ظهور مییابند، مشاهده میشود. راه حل آنها را «الزامات اساسی برای پیشبرد ساختن جامعۀ با سرنوشت مشترک برای بشریت و به دست گرفتن ابتکار عمل استراتژیک در مواجهه با تغییرات عظیم و با سرعت شتابان که در صد سال گذشته دیده نشده است»، میخواند.
نویسندۀ «توضیحات» معلوم نیست به چه دلیل از عبارت «جامعۀ سرنوشت مشترک بشریت» که خود در سال ٢٠١٣ مطرح کرد، استفاده نمیکند. اما او وظایف ایجاد یک محیط خارجی مطلوب برای چین را با جزئیات بیشتری توضیح میدهد: «ایجاد و بهبود ساز و کارهای هماهنگی برای تضمین امنیت مناطق اطراف چین، بهبود مکانیسمهای مقابله با تحریمها، مداخله و «صلاحیت دست بلند»، بهینهسازی مکانیسم پیشگیری و کنترل مخاطرات تجاری، بهبود ساختار موازین و مقررات قانونی، همچنین، ساختار اجرای اصل حاکمیت قانون در حوزۀ روابط خارجی، تعمیق همکاریهای بینالمللی در زمینۀ اجرای قانون و عدالت اهم وظایف چین است».
در «توضیحات» بخش مهمی از «تصمیمات» مربوط به حمایت ایدئولوژیک از «تعمیق همهجانبهتر اصلاحات» را تکرار نمیکند. در آن مینویسد: «ما باید به مارکسیسم-لنینیسم، تفکر مائوتسه تونگ، نظریۀ دنگ شیائوپینگ، نظرات مهم نمایندگی سهگانه و مفهوم علمی توسعه، محکم پایبند باشیم و اندیشۀ شی جینپینگ در مورد سوسیالیسم با ویژگیهای چینی را برای یک دورۀ جدید به طور کامل اجرا کنیم. در مسیر مطالعۀ عمیق و اجرای تعدادی از ایدهها، دیدگاهها و نظرات جدید شی جینپینگ، دبیر کل حزب دربارۀ مسائل تعمیق اصلاحات جامع، اجرای کامل، شفاف و جامع مفهوم جدید توسعه، پایبندی به الگوریتم اساسی کار – حرکت رو به پیش با حفظ ثبات گام برداریم».
این اختلاف را میتوان با فروتنی طبیعی مؤلف «اندیشۀ شی جینپینگ» توضیح داد. اما قابل تأمل این واقعیت است که فهرست مفصلی از بنیانگذاران ایدئولوژی حزب کمونیست چین وجود دارد که اخیراً مورد استفاده واقع نشده و معمولاً به اصطلاح کلی «مارکسیسم چینی» تقلیل مییابد. چنین شرح و بسط از «منابع و آثار کلاسیک» در سند اقتصادی موجب طرح سؤالاتی شده است.
اختلافات و تفاوتهای ظریف ثبت شده در «تصمیم» و «توضیحات»، وجود دموکراسی درون حزبی در حزب کمونیست چین و حفظ ظرفیت خلاق در حزب ١٠٠ میلیونی را تأئید میکند. به نظر میرسد که بحث جاری در رهبری حزب حاکم در مورد مسیر بهینه برای رسیدن به هدف «جوانسازی بزرگ ملت چین» تکمیل نشده است. با این حال، پلنوم چهارم در پیش است!
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/07/25/
۴ مرداد- اسد
نود و نه سالگی اتحادیۀ ضد امپریالیستی کوبا
ا. م. شیری
کوبا نود و نهمین سالگرد تشکیل اتحادیۀ ضد امپریالیستی کوبا را جشن گرفت.
نخستین خواستههای اتحادیه عبارت بودند از خروج نیروهای آمریکایی از همۀ کشورهای آمریکای لاتین، برکناری رژیمهای طرفدار آمریکا از قدرت در آمریکای لاتین، چشمپوشی واشنگتن از کنترل انحصاری بر کانال پاناما، اعطای استقلال به پورتوریکو و آزادی خولیو آنتونیو ملا، مبارز علیه امپریالیسم آمریکا، دبیر اتحادیه از زندان (او در سال ١٩٢٩ در مکزیک ترور شد).
مبارزه با امپریالیسم آمریکا تا به امروز برای کوباییها مهم است. این جزیره از چندین دهه پیش تحت تحریمهای آمریکا بسر میبَرد. پروازها، انتقال پول و سایر انواع فعالیتهای اقتصادی از آمریکا به کوبا ممنوع است. سیا از تلاش برای اعزام تروریستها به کوبا دست برنمیدارد.
[لازم به ذکر است که سازمان جاسوسی- تروریستی آمریکا- سیا برای قتل فرمانده فقید، فیدل کاسترو، اسطورۀ متین رزمندگی و انقلاب، ۶٣٨ بار طرح تروریستی طراحی کرد. با این حال، رهبر وقت کوبا تمامی طرحهای «سیا» را نقش بر آب کرد].
برای واشنگتن، کنترل کوبا بسیار مهم است. زیرا، تصور میکند روابط نزدیک بین جزیره و یک کشور قدرتمند دیگر، مستقیماً قلمرو آمریکا را تهدید میکند و مفاد دکترین معروف مونرو را که ممالک کارائیب را منطقۀ منافع ژئوپلیتیکی انحصاری خود میداند، نفی میکند.
نقل از اینجا
https://eb1384.wordpress.com/2024/07/16/
٢۶ تیر- سرطان ١۴٠٣
ما به دقت با شما مشورت خواهیم کرد…
والری بورت (VALERY BURT)
ا. م. شیری- درسنامۀ دیگری برای مقامات جمهوری اسلامی، از جمله، به رئیس جمهور، جناب دکتر پزشکیان که در یکی از صحبتهایش اظهار داشتند: «ما که نمیخواهیم با دنیا بجنگیم…»!
اگر منظور رئیس جمهور محترم از «دنیا»، جهان غرب است، بنظرم اتفاقا، برعکس، بر ایران لازم است با عنایت به از هم دریدن قدرت بزرگی مانند اتحاد شوروی و جنگ دائمی با روسیۀ قدرتمند امروز،، باید در جبهۀ جهانی مبارزه علیه هژمونی غرب و نظام در حال فروپاشی تک قطبی، در چنان مکان رزمی موضع بگیرد، که بتواند ضربات مؤثرتری به پیکر لرزان «دنیا» وارد کند.
***
اسناد بایگانی یادآور «قصۀ پریان» قدیمی آمریکایی است.
لبخند زدن، آغوش باز کردن، گفتگو در مورد همکاری – همۀ اینها فقط جنبۀ خارجی روابط بین اتحاد جماهیر شوروی و بعداً روسیه با کشورهای غربی بودند. در واقع، آمریکا و شرکای آن خط خود را سرسختانه، اما مخفیانه پیش میبردند. در طول مذاکرات، آنها دروغ میگفتند، طفره میرفتند و معمولاً «سنگ در جیب نگه میداشتند». با این وجود، به نظر جهانیان رسید که این رویارویی در پشت سر مانده است.
این واقعیت که واشنگتن هرگز مسکو را از فهرست دشمنان بالقوه خود خارج نکرده است، برای چندمین بار زمانی تأیید شد، که مجموعۀ دیگری از اسناد بایگانی امنیت ملی آمریکا علنی شد و آنچه را که در دهۀ ٩٠ در عرصۀ بینالمللی اتفاق افتاد، روشن کرد.
… اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود نداشت، متحدان سابق آن جهت سیاسی خود را تغییر داده بودند. بلوک ورشو وجود نداشت و اتحاد آتلانتیک شمالی آماده بود تصرف شرق را آغاز کند. اما برای اینکه مسکو را با اقدامات عجولانه نگران نکند، در ژوئن ١٩٩۴ یک برنامۀ باشکوه، اما، همانطور که معلوم شد، «مشارکت برای صلح» بدون امیدواری به کرملین پیشنهاد کرد. در عین حال، «تضعیف» منافع روسیه آغاز شد.
در سند تهیه شده توسط شورای امنیت ملی آمریکا در اکتبر ١٩٩۴ تصریح شده است، که «امکان عضویت اوکراین و جمهوریهای حوزۀ بالتیک در ناتو باید حفظ شود؛ ما نباید آنها را به عنوان منطقۀ خاکستری یا حوزۀ نفوذ روسیه باقی بگذاریم». پس از آن، رهبری ناتو اعلام کرد که پذیرش کشورهای جدید در این اتحادیه را بررسی خواهد کرد.
اما چرا؟ پیمان آتلانتیک شمالی طبق منشور خود، یک اتحاد دفاعی است. پرسش: قرار بود از چه کسی در برابر چه کسی دفاع کند؟ این در واقع یک فریبکاری محض بود، روسیه، مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق، مانند «استخوان در گلوی» آمریکا باقی ماند.
… بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا، در دیدار با باریس یلتسین، اظهار داشت که ناتو روسیه را تهدید نمیکند. وی تأکید کرد که میخواهد اتحادی تشکیل دهد که برای فدراسیون روسیه مشکلی ایجاد نکند، اما به آمریکا اجازه دهد تا با اروپا برای حل مشکلات مشترک همکاری کند. ساکن کرملین طبق معمول لبخند زد، اما با احتیاط.
کلینتون که در رژۀ پیروزی سال ١٩٩۵ شرکت کرد، صحبتها دوباره به سمت ناتو کشیده شد. یلتسین صراحتاً گفت که این تصمیم خطرناکی بود. پاسخ کلینتون نامعلوم است.
پیشتر، در سپتامبر ١٩٩۴، آل گور، معاون رئیس جمهور آمریکا به یلتسین گفت: «کلینتون میگوید که ناتو گسترش خواهد یافت، اما این روند تدریجی و باز خواهد بود، ما به دقت با شما مشورت خواهیم کرد».
وعدههای زیادی داده شد و آنها در زرورق لبخندها، تعارفات، اظهار اطمینان از دوستی، ظهور دورۀ جدید «پیچیده» شدند. این، یک نمایش سیاسی بود که همۀ دنیا تماشا کرد. اما هیچکس نمیدانست در پشت صحنه چه خبر است…
آل گور که در دسامبر همان سال، به عیادت رئیس جمهور بیمار روسیه در بیمارستانی در مسکو رفت، او را متقاعد کرد که هدف آمریکا ایجاد یک اروپای مشترک و «غیرقابل تقسیم» است. یلتسین سرش را تکان داد، اما مخالفت کرد و گفت: «ممکن است به این دست نیابیم». گور در این گفتگو ظاهراً برای خرسندی همکارش این عبارت را مطرح کرد: «عضویت روسیه در ناتو از نظر مفهومی منتفی نیست».
واقعاً میشد فکر کرد که همه چیز به این سمت میرود. در ماه مه ١٩٩٧، سند پایهای روسیه- ناتو در پاریس امضا شد. در مقدمۀ این معاهده آمده بود که روسیه و پیمان آتلانتیک شمالی یکدیگر را به عنوان دشمن تلقی نمیکنند.
اما این توهم بود. واشنگتن برای خرید زمان بازی میکرد. و شاید هم امیدوار بود که رهبری روسیه را متقاعد کند. پیش از این، در مارس ١٩٩٧، رؤسای جمهور روسیه و آمریکا بار دیگر در مورد ناتو صحبت کردند. کلینتون حداقل روی «تأئید از روی بیمیل» حساب میکرد، اما یلتسین روی موضع خود ایستاد. او گفت: «موضع ما تغییر نکرده است. حرکت ناتو به سمت شرق یک اشتباه بزرگ است. اما من برای کاهش پیامدهای منفی این امر برای روسیه باید به اقداماتی دست بزنم. من حاضرم با ناتو توافق کنم نه به این دلیل که به آن علاقهمندم، بلکه به این دلیل که این یک اقدام اجباری است. در حال حاضر راه حل دیگری وجود ندارد».
یلتسین یک «توافق جنتلمنانۀ» ثبت نشده در تفاهمنامه مبنی بر اینکه هیچیک از جمهوریهای سابق شوروی به ناتو نخواهد پیوست، پیشنهاد کرد. کلینتون ضمن ابراز مخالفت گفت: «این را نمیتوان مخفی نگه داشت و چنین موضعی به نفع روسیه نیست».
با این حال، امتناع رئیس جمهور آمریکا دلایل دیگری داشت. همانطور که پیشتر ذکرش رفت، شورای امنیت ملی آمریکا در سال ١٩٩۴موضوع پذیرش اوکراین و جمهوریهای حوزۀ بالتیک در ناتو را مخفیانه مورد بحث و بررسی قرار داد.
اوکراین همچنان دیوانهوار درهای پیمان آتلانتیک شمالی را میکوبد. لتونی، لیتوانی و استونی در سال ٢٠٠۴ به همراه بلغارستان، رومانی، اسلوونی و اسلواکی به عضویت ناتو در آمدند. لازم به یادآوری است که پنج سال قبل، زمانی که جمهوری چک، مجارستان و لهستان به این بلوک پیوستند، یلتسین خواستار «قاطعیت بدون لغزش به سوی تقابل» برای مقاومت در برابر مفهوم «ناتو محوری» شد. وی تصریح کرد که گسترش ناتو به شرق «برای روسیه غیرقابل قبول است».
افسوس، در آن هنگام یلتسین فقط میتوانست اعتراض کند. این کشور ضعیفتر از آن بود که ارادۀ خود را به آمریکای قدرتمند دیکته کند. آن زمان بعداً فرارسید.
زمان لبخندهای غمانگیز فرارسیده بود – در نقطۀ اوج تنش زدایی، هیچ دشمن قوی یا موذی در افق مشاهده نمیشد و ناتو به جمعآوری نیرو ادامه میداد. با این حال، موضوع شباهتی به مضحکه نداشت. بسیاریها در غرب در اواخر دهۀ ٩٠ به «تسخیر اروپا» اعتراض میکردند و در این میان خطوط آیندۀ یک رویارویی جدید را ترسیم میکردند. از جمله، در سال ١٩٩٧، گروهی از افسران ارتش، سیاستمداران و دانشمندان آمریکایی با امضای طوماری خطاب به رئیس جمهور آمریکا، گسترش ناتو به شرق را «یک اشتباه سیاسی با ابعاد تاریخی» نامیدند.
دیگر دیر شده بود. تنها این باقی مانده بود که یادی از «آبنبات شیرین» آمریکاییها بکنیم. این هم پوشش برخی از آنها: جمیز بیکر،وزیر خارجۀ آمریکا هنگام دیدار با میخائیل گارباچوف در کرملین در ٩ ماه مه سال ١٩٩٠ قول داد که اگر اتحاد شوروی با عضوت آلمان متحد به ناتو موافقت نماید، «نیروهای ناتو یک وجب هم به سمت شرق حرکت نخواهد کرد».
روز بعد، هانس دیتریش گنشر و ادوارد شواردنادزه، وزرای خارجۀ آلمان و اتحاد جماهیر شوروی در مسکو دیدار کردند. گنشر اطمینان داد که «ناتو به شرق گسترش نخواهد یافت». شواردنادزه در پاسخ گفت: «من به حرف تو باور میکنم».
پس چه؟ ناتو در دورۀ اتحاد شوروی متشکل از ١۶ کشور بود. اکنون تعداد اعضای آن به ٣٢ رسیده است. هیچ توضیح و تفسیری لازم نیست.
بحث عضویت روسیه در ناتو در دورۀ رئیس جمهور دوم روسیه نیز ادامه یافت. ولادیمیر پوتین گفت: «یکی از آخرین دیدارهایمان با پرزیدنت کلینتون را که او به مسکو آمد، به خاطر دارم». من در جریان گفتگو گفتم: شاید گزینۀ پیوستن روسیه به ناتو را بررسی کنید. کلینتون پاسخ داد: «من مخالف نیستم» اما همۀ اعضای هئیت همراه عصبانی شدند و «موضوع مسکوت ماند».
البته، پوتین «شوخی» میکرد. اما حرف او هراس به جان آمریکاییها انداخت. هفتاد سال قبل، زمانی که در سال ١٩۵۴ مقر ناتو در پاریس واقع بود، اتحاد جماهیر شوروی پیشنهادی مبنی بر درخواست عضویت در ناتو ارائه داد. این، بسیار هیجانانگیز و یک بمب خبری بود!
استدلال مسکو درست بود. «چنین پیشنهادی سازماندهان بلوک آتلانتیک شمالی را در موقعیت دشواری قرار میداد و ماهیت دفاعی ظاهری آن و این ادعای غلط را که گویا ناتو به هیچ اقدامی علیه اتحاد جماهیر شوروی و دموکراسیهای مردمی دست نمیزند» افشا میکرد.
البته، پیشنهاد اتحاد جماهیر شوروی با امتناع عجولانه و غیرقابل درک مواجه شد: «این پیشنهاد با اصولی که سیستم دفاعی و امنیتی کشورهای غربی بر اساس آن استوار شده است، مغایرت دارد».
«اصول» ناتو تا امروز به همان شکل اولیه باقی مانده است. اکنون که این پیمان ماهیت تهاجمی خود را آشکارا نشان میدهد، رهبری آن همچنان ادعا میکند که سیاست ناتو همچنان ماهیت تدافعی دارد.
آیا میتوان با آنها به توافق رسید؟
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2024/07/19
٢٩
تیر- سرطان ١۴٠٣
جهان چند قطبی چرا بهتر است؟
ا. م. شیری
اخیراً اندیشکدۀ سیاست راهبردی استرالیا اطلاعاتی مبنی بر این که چین در ٣٧ حوزه از ۴۴ حوزۀ تحقیقات علمی بر آمریکا پیشی گرفته، منتشر کرده است. طی یک سال، تحلیلگران این مؤسسه، بر اساس مقالاتی که در زمینههای تحقیقاتی بسیار مؤثر در مجلات علمی پیشرو منتشر کردهاند، موفقیتهای کشورهای مختلف در اجرای پروژههای علمی را مورد بررسی قرار دادند. و متوجه شدند که چین نه تنها موفق شده از آمریکا و سایر کشورهای غربی در تعدادی از صنایع پیشی بگیرد، بلکه در واقع توسعۀ فناوریهای مدرن را نیز به انحصار خود درآورده است.
تولید باتریها، فناوریهای مافوق صوت و ارتباطات فرکانس رادیویی پیشرفته (جی۵ و جی۶) از جمله زمینههایی هستند که چین در آن بیشترین موفقیت را داشته است. مشخص شد که آمریکا فقط در هفت حوزۀ تحقیقات علمی، از جمله، تولید واکسن، توسعۀ رایانههای کوانتومی و پرتاب فضاپیما، جایگاه اول خود را هنوز حفظ میکند.
فرهنگستان علوم چین از لحاظ تعداد انتشارات علمی مهم در اکثر زمینههای تحقیقاتی در رتبۀ اول یا دوم جای میگیرد. چین در هشت رشتۀ صنعتی، از جمله فناوری نانو، استفاده از هیدروژن و آمونیاک در انرژی و زیستشناسی مصنوعی به انحصار توسعۀ فناوریهای پیشرفته نزدیک میشود. علاوه بر این، دانشمندان چینی طی پنج سال گذشته، بیش از ۴٨ درصد از انتشارات در مورد طراحی موتورهای هواپیماهای پیشرفته، از جمله موتورهای مافوق صوت را به خود اختصاص دادهاند.
همۀ چپگرایان باید از موفقیتهای چین خوشحال باشند. البته، نه به این دلیل که یک کشوری سوسیالیستی است. بلکه، به این دلیل که میتواند هژمونی آمریکا را به چالش بکشد.
در واقع، تا سال ٢٠١٣، یک زنجیرۀ کامل از سه «قطب» مساوی – آمریکا، اتحادیۀ اروپا در مقابل قطب سوم- روسیه و چین شکل گرفت. این قطبها میبایست در طول توسعۀ بیشتر با یکدیگر رو در رو قرار میگرفتند.
اما در سال ٢٠١۴، آمریکا با انجام کودتا در اوکراین، با استفاده از تضادهای تجاری بین آنها و بین اروپا و روسیه شکاف ایجاد کرد. آمریکاییها در اوکراین، یک رژیم با دیدگاههای آشکارا فاشیستی تحتالحمایۀ خود را به قدرت رساندند و از طریق آن آتش جنگ را برافروختند. آمریکا در پس زمینۀ قدرت خود، توانست در اروپا آن قبیلههایی را که به بورژوازی آمریکا نه به عنوان رقیب، بلکه به عنوان شریک نگاه میکردند، تقویت کند. حتی برخیها بر این نظرند که مقامات روسیه به دستور آمریکا عمل میکنند تا هم کشور خود و هم اروپا را تضعیف کنند. اما این قطعا درست نیست. زیرا، در این صورت آمریکا میبایست نه از اروپا، بلکه از روسیه به عنوان ضعیفتر حمایت میکرد تا درگیری را طولانیتر کند. و «ارزشهای لیبرالی مشترک غربی» نمیتوانست هیچ مانعی در این مسیر ایجاد کند. ائتلافهای نظامی نه بر اساس ارزشهای ایدئولوژیک، بلکه، بر اساس منافع مادی تشکیل میشوند. در نظام سرمایهداری چیزی بنام منافع کشور و منافع ملی وجود ندارد!
در نتیجه، اروپا تحت تابعیت کامل آمریکا درآمد و روسیه در حالی که برای تبدیل شدن به زائده مواد خام اروپای متحد آماده میشد، اگر چه تا حدودی منزوی شد، اما موفق شد حلقۀ انزوا را بشکند. و اگر روسیه پیروز شود، غلبۀ آن، موقعیت ملیگرایان اروپایی علاقهمند به اتحاد با روسیه را تقویت خواهد کرد. در این صورت، اروپا واقعاً به یکی از مراکز جهان چندقطبی تبدیل خواهد شد. اما در عالم سیاست به ندرت معجزه روی میدهد. بنابراین، تمام امیدها به چین است. و شاید هند نیز به موقع از راه برسد…
چرا جهان چند قطبی بهتر است؟ نه به این دلیل که از تنوع فرهنگی حمایت میکند. اساساً، کل تنوع فرهنگها به دو گروه عمده تقسیم میشوند:
ــ فرهنگ حمایت از منافع ستمگران برای استثمارگران کارگران و زحمتکشان، فرهنگ توجیه استثمار؛
ــ فرهنگ حامی منافع ستمدیدگان، استثمار شوندگان، فرهنگ توسعه و روشنگری.
و همچنین، جهان چند قطبی نه به این دلیل بهتر است که رقابت در حال افزایش است و مانهع رکود میشود. بلکه، به این دلیل که محرک اصلی توسعۀ اجتماعی در دنیای مدرن نه مبارزۀ رقابتی (از جمله بین دولتها)، که بعنوان یک ترمز عمل میکند، بلکه مبارزۀ طبقاتی است.
اما برای طبقۀ کارگر به راه انداختن مبارزۀ طبقاتی در دنیای چند قطبی سهلتر از آن در دنیای تک قطبی است. زیرا در دنیای تک قطبی، دست بورژوازی کاملاً باز است و از تمام منابع اقتصادی، امنیتی و رسانهای خود علیه کارگران و دیگر استثمارشوندگان استفاده میکند. اما در دنیای چندقطبی، بخشی از این منابع برای مبارزه بین خود بورژوازی صرف میشود. و هر چه تضادهای تجاری بین بورژوازی حادتر باشد، به نفع کارگران و زحمتکشان است.
برگرفته: از اینجا
٣ مرداد- اسد ١۴٠٣
سومین پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین
«رویکرد جدید» به «رفاه همگانی» به تعویق افتاد، اما لغو نشد
یوری تاواروفسکی (YURI TAVROVSKY)
ا. م. شیری
در مورد اجماع جدید احتمالی در مورد مسائل مبرم مدرنیزه کردن چین
اسناد منتشره دایر بر نتایج پایانی سومین پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین حاوی مهمترین دستورالعمل کنگرۀ بیستم حزب کمونیست که کمتر از دو سال پیش در اکتبر ٢٠٢٢ برگزار گردید، نیست. لازم به ذکر است، که آن وقت شعار «رویکرد جدید» به عنوان نماد بازگشت به ارزشهای سوسیالیستی «راهپیمایی طولانی» ارتش سرخ چین در سال های ١٩٣۴-١٩٣۵ مطرح شد. این شعار به سهم خود به طور منطقی از شعار اصلی کنگرۀ نوزدهم (٢٠١٧): «به هدف اصلی خود وفادار بمانید، مأموریت خود را یک دقیقه فراموش نکنید»، پیروی میکند. شی جینپینگ و شش عضو دیگر کمیتۀ دائمی دفتر سیاسی، چند روز پس از پایان کنگره، با تأکید بر اولویت «رویکرد جدید»، به شهر یانان که به عنوان پایگاه ارتش سرخ چین و محل زیارت تمام چینیها محسوب میشود، به زیارت «مکان مقدس حزب کمونیست» رفتند.
در بیانیۀ پلنوم سوم نیز دستورالعمل کنگرۀ بیستم مبنی بر ایجاد «جامعۀ رفاه همگانی» (گونگ تونگ فو یو) که بعد از رسیدن به سطح «متوسط رفاه» (xiao kang) در سال ٢٠٢١ به عنوان مرحلۀ بعدی در نظر گرفته شده بود، دیده نمیشود. معنای آن این است که «تا همۀ مردم بتوانند از ثمرات مدرنیزه کردن به میزان بیشتر و بر مبنای عادلانهتر بهرهمند شوند». این استراتژی همچنین شامل محدود کردن درآمد الیگارشیها و «افراد بیش از حد ثروتمند» و همچنین توزیع مجدد بخشی از ثروت آنها به نفع فقرا و نسبتاً فقیر میباشد. در چین پس از سال ٢٠٢١ دیگر فقر یا «فقر مطلق» وجود ندارد. اما، حدود ۶٠٠ میلیون نفر با ماهانه ١٠٠٠ یوان زندگی میکنند که این مبلغ زیادی نیست.
پس از کنگرۀ بیستم، بزرگترین شرکتهای خصوصی مانند علیبابا و تنسنت، انگار بنا به دستور در صدد بودند میلیاردها دلار به بنیادهای خیریه کمک کنند. به انحصارات دولتی و خصوصی «توصیه» شد که از ایجاد کارتل و اعمال فشار بر مشاغل کوچک و متوسط خودداری کنند. شبکۀ مؤسسات آموزشی پولی اضافی که به فرزندان خانوادههای ثروتمند هنگام ورود به دانشگاهها امتیاز میدادند، به شدت کاهش یافت. محدودیتهایی برای درآمدهای گزاف ستارههای پاپ، تلویزیون و سینما اعمال شد و اجرای هنرمندانی که «معیارهای اخلاقی نامتعارف» را تمجید میکردند، متوقف گردید.
اجرای این دستورالعملهای کلیدی کنگرۀ بیستم باعث نگرانی کارآفرینان و کاهش فعالیتهای تجاری و خروج سرمایههای خصوصی شد. افزایش تهدید نظامی از سوی آمریکا، تشدید تحریمهای اقتصادی و کاهش تقاضای جهانی برای کالاهای چینی در کاهش سرعت «بازیابی پس از کووید» نقش خود را ایفا کردند. ضرورت بسیج زندگی اقتصادی و اجتماعی ملت، کارایی بالای بازار، بخش سرمایهداری «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» را که در آستانۀ همهگیری، ۶٠ درصد تولید ناخالص داخلی و ۶٠ درصد مالیات را تأمین و ٨٠ درصد مشاغل را فراهم کرد، یادآوری میکند.
میتوان حدس زد که پس از بحثهای طولانی در رهبری که باعث به تعویق افتادن تقریباً یک سالۀ مهمترین پلنوم اقتصادی گردید، اجماع جدیدی حاصل شده است. روح سخنرانی شی جینپینگ در «جلسۀ اصلی حزب»، وضعیت واقعی امور را تثبیت کرد – فقط چند ماه پس از پایان کنگرۀ بیستم، شعارهای «رویکرد جدید» و «رفاه همگانی» از ارگانهای تبلیغاتی رخت بربست، برخی از الیگارشها «تبرئه» شدند، تعطیلی مدارس شهریهای و سایر رویدادها متوقف شد. همان وقت، شی اظهار داشت: «مدرنیزه کردن چین عبارت از دستیابی به رفاه عمومی برای مردم این کشور است. شکوفایی گسترده بعنوان مؤلفۀ اساسی سوسیالیسم با ویژگیهای چینی و دستیابی به آن، یک روند تاریخی طولانی مدت است. ما تحقق رؤیای مردم در مورد زندگی شگفتانگیز را همواره نقطۀ شروع و هدف نهایی مدرنیزاسیون خود اعلام کردهایم. به تأمین و ارتقای برابری و عدالت اجتماعی توجه ویژه داریم، تلاش خود را بر ارتقای رفاه عمومی مردم متمرکز کردهایم و با عزم راسخ از قطبی شدن جلوگیری میکنیم».
روگردانی آشکار از رهنمودهای کنگرۀ قبلی حزب حاکم به معنای امتناع از اهداف بلندمدت تعیین شده یا حتی کمتر از آن، تضعیف مواضع مبتکران آنها نیست. در بیانیۀ پلنوم سوم گفته میشود: «ما باید از اهمیت حیاتی بیانات اصولی رفیق شی جینپینگ به عنوان هستۀ اصلی رهبری کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین و کل حزب، که به شدت از اقتدار کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین محافظت نموده و از رهبری متمرکز یکپارچۀ آن حمایت میکند، دفاع کنیم. باید دستورالعملهای تفکر شی در مورد سوسیالیسم با ویژگیهای چینی برای یک دورۀ جدید، تقویت آگاهی سیاسی، وقوف بر منافع عمومی، تسلط بر هستۀ سیاسی و آگاهی بر نظام، تقویت اعتماد به نفس در مسیر حرکت، نظریه، ساختار و فرهنگ سوسیالیسم با خصوصیات چینی را عمیقاً درک کنیم».
شی جینپینگ هم ایدئآلیست و هم واقعگرا بود و چنین نیز میماند. او با نگاهی فراتر از افق رویدادهای جاری، اهداف بلندمدتی را که برای سالها و دههها محاسبه شده است، مطرح میکند. گاهی اوقات زمان تحقق این اهداف نسبتاً زود فرامیرسد – این امر در مورد ایدۀ ایجاد یک «جامعه با سرنوشت مشترک برای بشریت» که در سال ٢٠١٣ مطرح گردید، اما در سال ٢٠١٧ عملاً ترویج شد، صادق است. گاهی اوقات نیز میتوان به یک هدف بلندمدت در چارچوب زمان تعریفشدۀ اولیه دست یافت – نمونۀ این مورد ایجاد «جامعۀ نسبتاً مرفه» (xiao kang) بود که در سال ٢٠٢١ تکمیل گردید. اما گاهی وقتها آرمانها باید با واقعیت مطابقت داده شوند. شی جینپینگ گاهی اوقات توقف میکند، اما همیشه به مقصد میرسد. این دقیقاً همان چیزی است که به نظر میرسد در مورد آرمانهای انساندوستانه و سوسیالیستی «رویکرد جدید» و «جامعۀ رفاه همگانی» رخ میدهد. اجرای آنها به تعویق افتاده، اما کنار گذاشته نشده است. هدف اصلی: تبدیل چین به یک قدرت مقتدر سوسیالیستی تا سال ٢٠۴٩، که توسط شی جینپینگ در سال ٢٠١٢ تدوین و تعیین گردید، در پیش است.
مأخذ:بنیاد فرهنگ راهبردی
مطلب مرتبط: صحنهپردازی در آستانۀ پلنوم سوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین
https://eb1384.wordpress.com/2024/07/21/
٣١تیر- سرطان ١۴٠٣
پیشنهادات و توصیههایی به دولت چهاردهم ایران
ا. م. شیری
بالاخره انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری در ایران در پی حادثۀ ناگوار منجر به درگذشت رئیس جمهور فقید، ابراهیم رئیسی و هیأت همراه در دو مرحله، خوشبختانه بدون هیچ حادثۀ ناگوار برگزار گردید. در مرحلۀ نیمهنهایی دکتر مسعود پزشکیان با کسب اکثریت آراء برندۀ مرحلۀ نهایی اعلام شد.
اکنون دکتر پزشکیان، چه رأی داده باشیم یا نه، چه مخالف باشیم یا موافق، رئیس جمهور کشور است. به عبارت دیگر، اکنون ملت ایران- موافق، مخالف یا آن بخش از جمعیت واجد شرایط نزدیک به ۶٠ درصد که در انتخابات شرکت نکرد، در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته است.
در چنین حالتی، مخالفان و اکتریت عظیم جمعیت شرکت نکرده در انتخابات، دو راه بیشتر پیش رو ندارند:
اول- بیاعتنایی به نتیجۀ نهایی آرای عمومی، سازماندهی خیابان برای انجام کودتا، ساقط کردن دولت جدید؛
دوم- ارائۀ برنامهها، طرحها، پیشنهادات و توصیهها برای تأمین منافع ملی و ملت ایران و پافشاری بر اجرای آنها. بخصوص اینکه رئیس جمهور منتخب در دورۀ کارزار انتخاباتی بدون اینکه برنامه و طرح خاصی ارائه دهد، وعده داد مطالبات و خواستهای مردم را اجرا خواهد کرد.
علاوه بر این، دکتر پزشکیان در روند تشکیل کابینۀ خود، کمیتههایی نیز برای تعیین وزرا تشکیل داده است. البته، بعید نیست که چنین رویۀ انتخاب اعضای کابینه قبلاً نیز به کار بسته میشد، اما نه بدین صورت آشکار و علنی!
به این ترتیب، مسعود پزشکیان دو نوآوری بیسابقه در سیاست ارائه داد:
١ــ تشکیل کمیتههایی برای تعیین و معرفی اعضای کابینۀ خود؛
٢ــ بجای ارائۀ برنامهها و طرحهایی که در دورۀ مبارزات انتخاباتی معمولاً جنبۀ تبلیغاتی دارند، اجرای مطالبات و خواستهای مردم را وعده کرد.
بنابراین، من، شخصاً بر این باورم که راه دوم، یعنی ارائۀ برنامه، طرح، پیشنهاد و درخواست اجرای مطالبات مردمی، یک گزینۀ منطقی، معقول و مفید است در جهت تأمین منافع ملی میهن ما و جامعه.
بر این اساس، با استفاده از موقعیت پیشآمده و به تأسی از وعدۀ انتخاباتی رئیس جمهور محترم، مواردی را که فکر میکنم در چهارچوب مقدورات سیاسی لازم است، بطور خلاصه و فهرستوار بیان نموده و از شخص رئیس جمهور پزشکیان و کابینۀ وی انتظار دارم آنها را محقق سازند.
ــ قبل از هر چیز، به رئیس جدید قوۀ مجریه توصیه میکنم و مصرانه از وی میخواهم آن فشار فیزیکی و روحی- روانی فوقالعاده و کاملاً مخرب ناشی از حجاب اجباری را که اساساً بر زنان، یعنی، نیمی جمعیت کشور وارد میشود و در عین حال، به مشغلۀ فکری و ذهنی اکتریت جمعیت تبدیل گردیده و انرژی و توان فکری و فیزیکی عموم را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، به فوریت از میان بردارد. این امر، بنظرم، یک کار بسیار ساده است که حتی با صدور یک فرمان یا بخشنامۀ دایر بر الغای کامل حجاب اجباری، انحلال گشت ارشاد، حجاببان و غیره که هزینههای هنگفتی نیز به بودجۀ کشور تحمیل میکنند، براحتی امکانپذیر است؛
ــ دولت چهاردهم باید قانون و قانونیت را مبنای کار خود قرار دهد و اصول معطل ماندۀ قانون اساسی کشور را، از جمله، اصل ۴۴ و دیگر اصول ناظر بر تأمین حقوق ملیتها و اقوام مختلف کشور، آزادی اجتماعات، عقیده، قلم، بیان و تشکیل احزاب و سازمانهای سیاسی و صنفی را بیقید و شرط اجرا کند؛ بساط کالایی شدۀ طب و بهداشت و سلامتی، تحصیل و آموزش و پرورش را بطور کلی و یک بار برای همیشه برچیند؛
ــ به دولت جناب دکتر پزشکیان پیشنهاد میکنم تمام مساعی خود را برای حل مشکلات معیشتی، کاری و امنیت شغلی کارگران فیزیکی و فکری، این خالقان و آفرینندگان تمام نعم مادی و معنوی، الغای بیکاری، بیمسکنی و ایجاد اشتغال و تأمین شرایط معیشتی مناسب برای بازنشستگان، زنان سرپرست خانواده و کودکان بیپناه صرف نمایند؛ در این راستا، قانون کار متضمن حفاظت از منافع کارگران فکری و فیزیکی، نه صاحبان سرمایههای بادآورده و کارفرمایان که امروز بسیار زیرکانه به نام جعلی «کارآفرینان» نامیده میشوند، تدوین و تنظیم نماید، به تصویب قوۀ مقننه برساند و به اجرای دقیق و درست آن متعهد شود؛
ــ واضح است که فساد، دزدی، اختلاس، رانتخواری، رشوهخواری، جنگلخواری، کوهخواری، معدنخواری، باندبازی، «آقازادهسالاری» و بطور کلی، تمام مظاهر منفی طی سالهای بعد از انقلاب ۵٧ در ایران نهادینه شده، ارگان جامعه را فرسوده و متزلزل کرده است. بر دولت دکتر پزشکیان فرض ملی، قانونی و شرعی است که کمترین تزلزلی در مبارزه با تمام این پدیدههای منفور به خود را ندهد. در این امر میتواند حداقل از تجربۀ چین تحت عنوان «شکار روباه» بیاموزد و به کار ببندد؛
ــ واگذاری اموال و دارایهای ملی به افراد خاص (تحت عنوان خصوصیسازی یا مولدسازی) را فوراً متوقف سازد؛ مالکیت اموال و دارایهای ملی واگذار شده در سالهای گذشته تحت عناوینی مانند خصوصیسازی یا مولدسازی اموال دولتی را که بنده در نشانیهای یاد شده مورد نقد و بررسی قرار داده و در نقطه مقابل، پیشنهاداتی مطرح کردهام، لغو کند؛
ــ رشتههای پیوند اقتصاد کشور به دلارهای بیپشتوانۀ بانک فدرال رزرو آمریکا متشکل از ١٢ بانک خصوصی را قطع نماید، سیاست اقتصادی نئولیبرالی و اجرای فرامین بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را بطور تمام و کمال کنار بگذارد؛
ــ برای دولت جناب پزشکیان واجب ملی و قانونی است که در مسیر حفظ محیط زیست کشور، بویژه، سالمسازی هوای کلان شهرها که موجب بیماریهای مزمن، مرگ و میر زود هنگام و خسارات عظیم انسانی میشود، گامهای بسیار جدی بردارد. در این زمینه، من اجرای پلاتفرمی را که ٨ سال قبل تهیه و تنظیم کردهام، پیشنهاد میکنم. در این نشانی پلاتفرم پیشنهادی برای حفاظت از محیطزیست.
ــ به دولت دکتر پزشکیان توصیه میکنم هر گونه فکر لغو تحریمهای غرب از طریق مذاکره را از مخیله خود بیرون کند؛ به توهم لغو تحریمها در اذهان عمومی نیز دامن نزند. چرا که تحریم یا همان تروریسم اقتصادی، سیاست رسمی و مهمترین ابزار جهان غرب برای اعمال سلطه بر دیگران است. ایران هیچ منافع مشرکی با استیلاگران و استعمارگران غربی ندارد. دولت جدید باید بداند «گوه را با گوه در میآورند»، نه با مذاکرات طولانی مدت و پرهزینه!
ــ در حوزۀ سیاست خارجی نیز همچنانکه دکتر پزشکیان در مقالۀ خود در تهران تایمز به درستی تصریح کرده است: «روسیه و چین دوستان روزهای سخت ما هستند…» و بر حمایت قاطع ایران از محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی تأکید نمودهاند، لازم به افزودن میدانم که جمهوری دمکراتیک خلق کره، کوبا، بلاروس، ونزوئلا، سوریه نیز متحدان بالقوه و طبیعی ایران هستند. بنابراین، دولت آقای پزشکیان باید در مسیر گسترش، تقویت و تحکیم روابط همکاریهای سیاسی، اقتصادی، علمی- فنی و حتی نظامی دو جانبه و چند جانبه با این کشورها و با سایر کشورهای جنوب جهانی قاطعانه ادامه دهد و با تشدید فعالیت خود در گروه بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیۀ اقتصادی آوراسیا، سهم شایستۀ ایران را به گنجینۀ مبارزه جبهۀ جهانی برای استقرار کامل نظم نوین جهانی- نظام چند قطبی بیافزاید.
با این اوصاف، با اجتناب از هر گونه پیشدواری، علاقهمندم اظهار امیدواری کنم که دولت آقای مسعود پزشکیان با عمل به وعدۀ انتخاباتی خود- اجرای مطالبات و خواستههای مردمی، در مسیر اعتلا و شکوفایی، توسعه و ترقی میهن گام بردارد.
نکتۀ آخر، این که طبیعتاً در مسیر حرکت به پیش، مسائل و مشکلات جدید پیش خواهد آمد و در بارۀ هر مورد خاص، در حد وسع خودم در آینده خواهم گفت.
قید: نکات آبی رنگ زیرخطدار پیوند (لینک) هستند.
تصویر از اینجا
https://eb1384.wordpress.com/2024/07/18/
٢٨ تیر- سرطان ١۴٠٣