نادر بکتاش نژلا پرید و رفت

نژلا پرید و رفت

نادر بکتاش

10/11/2012

تهمینه  همچنین از نژلا قاسملو برادرزاده عبدالرحمان قاسملو گفت. نژلا در آمریکا تحصیل کرده بود و در اثر شکنجه هایی که شده بود تعادل روانی خود را از دست داده بود. او احساس گرسنگی نمی کرد و حاضر به غذا خوردن نبود. با لباس می رفت زیر دوش آب سرد و آب را باز می کرد و می ایستاد. لاجوردی به جای درمان او و یا مرخص کردن او از زندان، به توابان بند دستور داده بود که هرطور شده او را وادار به خوردن غذا کنند تا تلف نشود. تهمینه در میان بغض تعریف می کرد که توابان روی سر او می ریختند و اورا روی زمین می خواباندند و به زور غذا به دهان او می ریختند. نتیجه این فشار ها و عدم معالجه نژلا این شد که بعد ها، وقتی که آزاد شد، خودش را از بالکن آپارتمان مادرش به پایین انداخت و کشت. او همیشه فکر می کرد که در تعقیب است و می خواهند او را به زندان برگردانند.

http://www.iranian.com/main/2012/sep-53

نژلا قاسملو را در کافه‌ای در میدان دانفرروشرو  http://www.youtube.com/watch?v=W4MSV047c6E  دیدم http://paris1900.lartnouveau.com/paris14/place_denfert_rochereau.htm  . فکر می‌کنم اواخر دهه هشتاد میلادی بود. اصلآ به یاد نمی آورم در چه رابطه‌ای قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم. فکر می‌کنم در زمان درگیری‌های کومه له و حزب دمکرات بود. احتمالآ در همان زمان ها بود که در جلسه‌ای که قاسملو در آن صحبت کرده بود من هم با معرفی نام خودم به عنوان «کمونیست» حرف زده بودم.

اعلامیه ای در خروجی مترو به او داده بودند که در دستش بود. آن را سروته کرد و با چشمانی مات و مبهوت گفت: «چرا به انگلیسی است؟» اعلامیه به فرانسوی بود. خودش آنجا بود، اما ذهن و حواسش جای دیگری. اولین بار بود که در مقابل چنین وضعیتی قرار گرفته بودم. نمی‌دانم ملاقات ما چه مدت طول کشید و در رابطه با چه چیزهایی صحبت کردیم. تا همین حد یادم است که در هنگام خداحافظی، من بودم که تمرکزم را از دست داده بودم. بلافاصله به کسی زنگ زدم و در مورد نژلا از او پرسیدم، ماجرای زندان و شکنجه هایش را تعریف کرد.

چند وقت بعد گفتند که پریده و رفته. این دنیا شایسته اش نبود.

کتاب‌های زیادی در مورد زندان های جمهوری اسلامی، بیشتر توسط زنان، نوشته شده است. همه آن‌ها را باید خواند، به این دلیل ساده که واقعیت مخوف جمهوری اسلامی را به کلمه می کشند. اما، دادگاه ایران تریبونال شکل دیگری، شکلی بسیار مؤثرتر از بیان است که شمار بسیار بیشتری از مخاطبین را هدف می گیرد. چهارچوب حقوقی آن، اشتراک مساعی شمار زیادی از آکتورهای مستقیم این سال‌های شوم و خونین جمهوری اسلامی، حضور حقوقدانان شناخته شده و امتحان پس داده بین‌المللی و بسیاری دیگر عوامل این دادگاه را تبدیل به یکی از پرتوان ترین و به یادماندنی ترین افشاگری ها و اعلام جرم ها علیه خکومت جلادان اسلامی می کند. اعلام جرم علیه جمهوری اسلامی و بیانیه هایی در ستایش زندگی و انسان و آزادی.

به این فکر می‌کنم که ای کاش نژلا می‌ماند و زندگی می‌کرد و می‌آمد و می‌گفت و روایت می کرد.