کانون سوسیالیست های کارگری -دموکراسی مستقیم دستاورد جنبش میلیونی مردم مصر

دموکراسی مستقیم
دستاورد جنبش میلیونی مردم مصر
قیام توده ای ٢۵ ژانویه ی مردم مصر نتیجه نارضایتی و اعتراضات بخش عظیم توده های مردم مصر بود. اواسط دوران حکومت حسنی مبارک شروعی بر این نارضایتها بود، و حرکتهای اعتراضی که در اثر بحرانهای اقتصادی –سیاسی مصر شکل گرفت، به طور مشخص اقتصاد سیاسی نئولیبرالی و صندوق بین المللی پول که در راستای این سیاستها عمل میکرد را مورد هدف قرار داده بود.
فقر و فلاکت و بیکاری وسیع بخصوص در بین جوانان و فساد که در حدود سه دهه است که بر جامعه مصر حاکم شده، نه تنها انگیزه واقعی جنبش توده ای برای برانداختن حکومت حسنی مبارک بود، بلکه توده های میلیونی معترض مصری را حول شعار نان، آزادی و عدالت اجتماعی وارد میدان مبارزه نمود. جنبش کارگری مصر با متشکل شدن در دهها اتحادیه و سندیکا به عنوان پرچمدار واقعی این حرکت توده ای در بر انداختن نظام سرمایه داری حسنی مبارک نقش اساسی را ایفاء نمود. و با باز شدن فضای سیاسی و اعتصابات وسیع کارگری جنبش کارگری بسرعت و در اشکال اجتماعی و توده ای، متشکل شد. اما این خطر بزرگی برای امپریالیستها بخصوص امپریالیست امریکا بود که از هر طریقی تلاش می نمودند که قیام توده ای را در نطفه خفه نموده که منجر به انقلاب اجتماعی عظیمی درمصر نشود. در این رابطه ارتش به عنوان یک ارگان سرکوبگر و حامی سرمایه دست در دست امپریالیست های حقوق بشری به موقع وارد صحنه شدند و انقلاب نان و آزادی را به سمت “دموکراسی” و “انتخابات آزاد” مصارده کردند. حسنی مبارک رفت اما نظام سرمایه داری مصر دست نخورده باقی ماند. ارتش مصر با حمایت آمریکا به سرکوب و عقب راندن جنبش کارگری و جنبش اعتراضی مردم مصر وارد عمل شد. در این فضای سرکوب نیروهای ارتجاعی اخوان المسلمین به عنوان آلترناتیو امپریالیستها و به حمایت و تقویت آنها در یک انتخابات پارلمانی به مردم مصر تحمیل شد. و بر این اساس بود که توده های مردم را غافلگیر نموده و بر حرکت و اعتراضاتشان از طریق تانک و توپ ژنرال های ارتش آمریکایی مهار زده شد، و آنها را در مقابل عمل انجام شده ” انتخابات پارلمانی قرار دادند. در “انتخابات” ژانویه ٧٠ درصد کرسی های پارلمانی مصر به تصرف دو حزب اسلامی درآمد. حزب آزادی و عدالت که مبلغ “اسلام معتدل” نئولیبرال ترکیه یی است ٢٣۵ کرسی از ۴٩٨ کرسی را اشغال کرد و١٢١ کرسی نیز به حزب افراطی النور رسید. با قدرت گیری پارلمان توسط اخوان المسلمین چهار ماه بعد ” انتخابات” ریاست جمهوری در شرایطی باصطلاح دموکراتیک و تحت جو نظامی و پلیسی ارتش امریکایی حسنی مبارک انجام گرفت و محمد مُرسی رئیس جمهور شد.
٧٠ درصد کرسی های پارلمان اخوان المسلمین در کم ‌تر از ۴ ماه به ٢٦ درصد کاهش یافت. علت هم این بود که توده ها با کسب آگاهی انقلابی به ماهیت ضد انقلابی و ارتجاعی جریان اخوان المسلمین و رئیس جمهور منتخب مُرسی سریع پی بردند.
شکست محمد مُرسی و بن بست اخوان المسلمین نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی مصر می باشد. شکست انتخابات پارلمانتاریستی با حرکت اعتراضی ٢٤ میلیون نفر در خیابانهای مصر می تواند تحولی جدی و راه حلی برای مقابله با انتخابات صوری، غیر دموکرات و آزاد، و نیز آلترناتیوی برای مقابله با پارلمانهای بورژوازی موجود در جهان امروز باشد. اعمال دموکراسی مستقیم و موثرترین راه مترقی فرا روی جنبش های ترقی خواه منطقه و تمام جوامعی باشد که هر چند سال یک بار بورژوازی با عوام فریبی رای توده های مردم را تحت نام دمکراسی برای سرکوب و استثمار هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان می گیرد و با اتکاء به آراء عموم اعمال قدرت می نماید.
تمام دول امپریالیستی از طریق رسانه های دست نشانده اشان در تلاش اند تا آن‌ چه در مصر به وقوع پیوست را به عنوانِ کودتایی علیه رئیس جمهوری که در انتخابات بظاهر دموکراتیک پیروز شده و همچنین کودتایی علیه دموکراسی که بورژوایی به آن مشروعیت داده است را جلوه دهند. اما آن‌ چه به وقوع پیوست و هنوز به نوعی ادامه دارد نه پیروز شدن دموکراسی رسمی بر صندوق‌های رأی بود بلکه مردم با حرکت عظیم و توده ای خود نه تنها به انتخابات پارلمانی که بورژوازی مصرمی خواهد تحت نام دمکراسی بر سر توده های مردم اعمال قدرت نماید، نه گفتند و مشروعیت آن را زیر سوال بردند و در تقابل با آن خواهان دموکراسی انقلابی و مستقیم شدند که اعمال قدرت از پائین و از طریق توده های مردم زحمتکش بر سرنوشتشان حاکم شود. این افق جدیدی است که توده های میلیونی مردم مصر برای شکل گیری جدید قدرت مردمی پرچمدار آن شده اند. دموکراسی بورژوایی و موقتی صندوق‌های رأی را نفی کردند. صندوق‌های رأی‌ای که فاقد هر نوع دست آورد و منافع طبقاتی برای کارگران و توده های زحمتکش و اکثریت مردم مصر می باشد، جز این‌ که به بورژوازی مشروعیت و قدرت بیشتری برای ادامه‌ی سلطه‌اش دهد. دموکراسی کذایی صندوق‌های رأی تنها، تداوم قدرت سیستم حکومتی سرمایه‌داری را تضمین کرده و می‌کند. تنها توهمات مردم و استثمار شوندگان را دامن می‌زند که می‌توانند از طریق صندوق‌های رأی‌ای که هر چند سال یک ‌بار به روی‌شان گشوده می‌شود از میان نخبه‌گان بورژوازی کسی که بر آن‌ها می تواند قدرت براند و استثمارشان ‌کند را انتخاب کنند. این حرکت توده های مردم مصر برعلیه انتخابات پارلمانی می تواند زنگ خطری هم برای حکومت جمهوری اسلامی باشد که حقانیت و موجودیت خود را با اعمال دیکتاتوری و سرکوب بیش از سه دهه است بر مردم ایران اعمال نموده است و سردمداران این حکومت می خواهند با انتخابات کذایی وانمود نمایند که مردم حق شرکت در انتخابات را دارند. انتخاباتش را مانند همزادان غربی خود میتواند به پیش ببرد و با اعمال دیکتاتوری و استفاده از دستگاه سرکوب سیستماتیک، با بی شرمی افتخار لقب انتخابات دمکراتیک را هم یدک میکشد………. هر چند جمهوری اسلامی از طریق اعمال استبداد و سرکوبی که در طول این سالها بر مردم روا داشته است، نه تنها به جامعه ایران بلکه به تمام جهانیان این را ثابت نموده که در سیستم دیکتاتوری آنها تفاوت آنچنانی با دمکراسی بورژوایی و پارلمانی که خواهان تامین منافع صاحبان سرمایه و حفظ نظام سرمایه داری، کسب قدرت و استفاده از ابزارهای مختلف برای استثمار بیشتر است در جهان امروز را ندارد. حاکمان سرمایه جمهوری اسلامی با هر پز انتخاباتی به میدان بیایند ولی واقعیت امر این است، که بدون سرکوب و استبداد آنها نمی توانند به بقای ننگین خود ادامه بدهند. اما این اتفاق مهم که در رابطه با انتخابات در مصر صورت گرفت می تواند تجربه با ارزشی برای مردم ایران باشد که با درس گرفتن از مردم مصر، با حرکتهای اعتراضی و توده ای خود با الغاء انتخابات رژیم به عمر ننگین جمهوری اسلامی پایان بدهند.
نکته قوت حرکت مردم مصر در منحل نمودن انتخابات پارلمانی در این است که آنها به بورژوازی مصر ثابت نمودند که می توانند خارج از اراده سیستم نظام سرمایه، خود قانون گذار و مجری قانون باشند و بر سرنوشت خود اعمال قدرت نمایند. نه سرنوشت خود را به یک فرد و افرادی بسپارند که هر چند سال یکبار برایشان قانون وضع کنند و آن را به نفع بورژوازی به اجرا در آورند.
حرکت میلیونی مردم مصر و حضور فعال کارگران و زحمتکشان در این حرکت نمونه زنده مقابله با دمکراسی های دروغین امپریالیستی است که با فریاد حق رأی عمومی و انتخاب جناحی از سیاستمداران برای پیشبرد استثمار و وضع قوانین به نفع استثمارگران و صاحبان سرمایه و به تباهی کشاندن هر چه بیشتر زندگی و هستی فرودستان جامعه دم از دمکراسی و جامعه آزاد می زنند. جامعه شاهد سرنگونی دولت اخوان المسلمین بود که ارتش دست نشانده آمریکا با تلاش و مداخله خود توانست از او و نظام سرمایه داری مصر حمایت نماید. دخالت ارتش منحصرا برای مهار جنبش مردمی و جلوگیری از رادیکالیزه شدن مبارزه توده های مردم و تحقق خواسته های انقلابی آنها تا پیروزی انقلاب که سرنگونی کل مناسبات بورژوایی و منجمله ارتش سرسپرده مصر را میتوانست هدف قرار دهد صورت گرفت. چنین ارتشهایی هیچگاه از سر همسویی با جنبش ضد حکومتی و انقلابی مصر که در اصل بدنبال تحقق شعار های “نان، آزادی، و عدالت اجتماعی” است، دخالت نکرده و نمیکنند.
اعتصاب عمومی کارگران در مصر بعد از حرکتهای توده ای خیابانی آغاز شده است. کارگران کانال سوئز و کارگران بخش های دیگر فعالانه به میدان مبارزه آمده اند. ادامه این روند و شرایط انقلابی، به مرور قطب بندیی بین نیروهای سازش کار، لیبرال، ملی و مرتجع و نیرو های انقلابی بوجود خواهد آورد.
جنگ و خوتریزی که بین دو نیروی ارتجاعی اخوان المسلمین دردفاع از حکومت سرنگون شده مُرسی و ارتش در یکی دو هفته اخیر در مصر اتفاق افتاده است، هدف این جنگ تنها غلبه یکی بر دیگری برای اعمال حاکمیت نیست، بلکه هدف اصلی این دو نیروی ارتجاعی سرکوب جریان سومی که همان نیروهای انقلابی و کارگری است، می باشد که با حضور میلیونی خود به حکومت ننگین دو دیکتاتور پایان دادند و وحشت در دل این مرتجعین انداخته اند.
رهبران اخوان به نام دفاع از “مشروعیت ” دولت مُرسی؛ نیروهایشان را بسیج نموده و به میدان آمده اند با نام مقاومت در مقابل ارتش و آنچه که ظاهرا “کودتا” نامیده میشود مُرسی را به حکومت بازگردانند . در کنار تمام این درگیریهای خونبار اوباشان اخوان المسلمین از حمله به نیرو های انقلابی بخصوص جوانان انقلابی کوتاهی ننموده اند.
در فضای جنگ و خونریزی دو نیروی متخاصم ارتش و اخوان المسلمین یک هدف مشترک را دنبال می نمایند آنهم پاسداری از منافع سرمایه است. اما یکی بر دیگری می خواهد تفوق یابد و قدرت را در دست بگیرد، در این بازی خونین یک مقصد شوم نهفته است مهار نیروهای انقلابی و در هم شکستن آنها. این کشتار هدفی ندارد جز این که با استقرار دولت ترور و وحشت، اراده انقلابی تمام مردم مصر، شامل کارگران، فرو دستان، زنان و جوانان انقلابی، که حقوق شان را مطالبه می کنند را، در هم بشکند. اما توده کارگرو زحمتکش و نیرو های انقلابی مصرهم در این شرایط که ضد انقلاب عرصه را از هر طرف به آنها تنگ نموده است ساکت ننشسته اند. آنها استوار و مقاوم در برابر تمام انواع تعرّضات و تهاجمات به دستاوردهای انقلابی از جمله: حمله به مسیحیان مصر و اقسام لشکرکشی های فرقه ای و غیره، که تنها به منافع السیسی و پروژه خونین اش خدمت می کند، ایستاده اند.
اگرچه طبقه کارگر و توده های محروم مصر امروز ازعدم آلترناتیو سیاسی و استراتژی سوسیالیستی ای رنج میبرند که بتواند افق روشنی را در پیش روی کارگران و ستمدیگان مصر با کار متشکل سازمانی قرار دهد. اما این برهه از تاریخ سرنوشت ساز مصر این وظائف خطیر را جلو روی سوسیالیستها و فعالین سوسیالیست کارگری می گذارد که با سازمان دادن خود و توده های کارگر و زحمتکش به افشای جنگ زرگری این دو جناح ارتجاعی که هدفشان حفظ منافع سرمایه و بازسازی آن برای سرکوب حرکتهای انقلابی و ممانعت از آن است پرداخته و هر زد و بندی از بالا را خنثی نموده و راه را برای تحقق یک انقلاب اجتماعی پیروز مند هموار نمایند. از این زوایه است که سرنوشت جامعه مصر امروزه به هرچه متشکل شدن طبقه کارگر و به میدان آمدن آن گره خورده است.
اگوست 2013
کانون سوسیالیست های کارگری
http://www.socialist-workers.org
kargar.socilaist@gmail.com
Facebook: Kanone Socialisthaye Kargari